چرا بايد از دیدن گردنه‌ي حيران ، حيرت كرد؟!

     گمان نبرم بشود انساني را يافت كه از آستارا به سوي اردبيل حركت كند، از كنار ويرموني و گيلاده بگذرد، جنگل زيباي فندق‌لو را ببيند و پيش از رسيدن به نمين و آبي‌بيگلو دمي با خالق اين جهان زيبا خلوت نكند!
    گمان نبرم بشود انساني را يافت كه ناخودآگاه نگويد: سبحان‌الله
    گمان نبرم بشود بعد از ديدن آن همه زيبايي، حيران نشد و حيرت نكرد؛
    گمان نبرم بشود انساني را يافت كه پس از عبور از جوار چنين چشم‌اندازهاي سحرانگيزي، دلش بيايد كه طبيعت را دوست نداشته باشد و براي حفظش نكوشد …
     براي همين است كه وقتي چنين تفاوت فاحشي را در اين سو و آن سوي مرز ديدم، به خود لرزيدم …

ادامه نوشته

معرفي سياست‌ها و راهبردهاي پژوهش در بيابان – ويرايش پنجم

     سرزمين پهناور ايران، به رغم تنوّع قابل توجه آب و هوايي، توزيع متنوع گستره‌ي شمالي جنوبي و شرقي غربي آن از منظر مختصات جغرافيايي و تفاوت كم‌نظير ارتفاعي، واجد تنگنايي طبيعي نيز هست؛ تنگنايي كه اگر خوب شناخته و مؤلفه‌هاي آن مورد كاوش و واسنجي دقيق قرار گيرند، مي‌تواند به يك «فرصت» براي اعتلاي نام ايراني، ارتقاي كيفيت زيست و افزايش توليد ناخالص ملي بدل شود.
    آن تنگنا، قرارگرفتن 7/89 درصد از قلمرو كشور در محدوده‌ي سرزمين‌هاي خشك است؛ سرزمين‌هايي كه بخشي از رسالت آباداني و پايداري آن در حوزه‌ي پژوهش، بر عهده‌ي بخش تحقيقات بيابان است.
     چنين است كه در تعيين، انتخاب و معرفي مهمترين محورها و راهبردهاي پژوهشي افق چشم‌انداز 20 ساله، بيشينه‌ي تلاش ممكن صورت گرفته تا گامي استوار به سوي تحقق اين آرمان مقدس برداشته شود.
    باشد كه اين كنكاش، راه دستيابي به ساز و كارِ آفرينش راهبردِ فزوني كارايي سرزمين و بهره‌وري پايدار از اندوخته‌هاي طبيعي ايران‌زمين را از منظر تدوين و تبيين اولويت‌های پژوهشی آشكار‌تر و هموار‌تر ساخته و با بازگشايي منظرهاي ديگري براي نگريستن، انديشه‌سازان حوزه‌ي سياست، مديران و كلان‌نگران كشوري را به بازخواني دوباره‌ي پاره‌اي از ملاحظات راهبردي خويش ترغيب كند؛ رخدادي كه در صورت وقوع، بي‌شك اميد به ثمربخشي تحقيقات را در ميان پژوهشگران افزايش خواهد داد و بدين‌ترتيب، پژوهشگرانِ اميدوار، با خلاقيتي بيشتر و تواني افزون‌تر، كارآمدي پايدارِ سازمان متبوع خود را تضمين مي‌كنند.
    اينك ضمن سپاس از همراهي بسياري از صاحبنظران و متخصصين در طول يك سال گذشته، به ويژه همكاران عزيزم در بخش تحقيقات بيابان (مهندس اسماعيل رهبر، دكتر حسن روحي‌پور، دكتر سيد عطا رضايي، دكتر محمد خسروشاهي، دكتر شهرام شفيعي، مهندس حميدرضا عباسي، مهندس سيد جعفر سيداخلاقي، مهندس فرهاد خاكساريان، مهندس عمار رفيعي امام و مهندس طاهره انصافي‌مقدم)، پيشاپيش دست تمامی پژوهشگران و كارشناساني و ديگر علاقه‌منداني را می‌فشارم که با دقت نظر در محتوای مجموعه‌ي حاضر و طرح دیدگاه‌ها و نگره‌های انتقادی و سازنده‌ي خويش، توان زيست‌پالايي اين برنامه را برای ويرايش‌های بعدی ارتقاء مي‌دهند.

الف) وظايف اصلي بخش تحقيقات بيابان
بخش تحقيقات بيابان دو وظيفه‌ي اصلي به شرح زير دارد:
1- پژوهش در زمينه‌ي مديريت منابع و اندوخته‌های طبيعی در زيست‌بوم بيابان؛
2- پژوهش در زمينه‌ي راهكارهاي مهار بيابان‌زايی بر پايه‌ي تعاريف پذيرفته‌شده‌ي موجود، كه زيست‌اقليم‌های خشك، نيمه خشك و خشك نيمه‌مرطوب کشور را در بر می‌گيرد.
بنابراين عرصه‌ي مورد عمل بخش، علاوه بر نواحي كويري و بياباني (زيست‌اقليم فراخشك)، سراسر مناطق  خشك، نيمه‌خشك و نيمه‌مرطوب خشك (مجموعاً 7/89 درصد خاك كشور)، دربرمي‌گيرد.

ب) سياست‌ها و برنامه‌ها
براي تحقق دو وظيفه‌ي خطير يادشده، لازم است تا سياست‌هاي زير را در افقي 20 ساله مد نظر قرار داد:
1- حفظ ذخاير ژنتيكي بوم‌سازگان (اكوسيستم) بيابان و توجه به عوامل برهم‌زننده‌ي پايداري سرزمين در مناطق تحت اثر بيابان‌زايي، به تفكيك مؤلفه‌هاي طبيعي و انساني
2- احترام به شيوه‌هاي كهن و ديرينه‌ي تعامل بيابان‌نشينان با طبيعت و كمك به شناخت بهتر، زنده‌ماني و تكامل آنها؛
3-  توسعه فرهنگ منابع طبيعي و محيط زيست آحاد مردم ساكن در عرصه‌هاي بياباني و متأثر از بيابان‌زايي؛
4- كمك به حركت از «محيط زيستي اقتصادي» به سوي «اقتصادي زيست‌محيطي»؛
5- كاربست فناوري‌هاي روز مؤثر در احياء اصلاح و بهره‌برداري پايدار از مناطق بياباني و تحت‌اثر بيابان‌زايي؛
6-  توسعه كمي و كيفي تحقيقات كاربردي و ارتباطات علمي در حوزه بيابان.

ج) اولويت‌هاي پژوهشي راهبردي

1- پهنه‌بندي و پايش بيابان و ارزيابي بيابان‌زايي در كشور؛
2- شناخت تنوّع زيستي و ارزش‌هاي آن در مناطق كويري و بياباني؛
3- شناخت و معرفي مزيت‌هاي نسبي كوير و بيابان؛
4- بررسي اثرات خشكسالي و تغيير اقليم در روند بيابان‌زايي؛
5- تحقيق در شيوه‌هاي بهره‌برداري پايدار از اندوخته‌هاي آبي و منابع خاك؛
6- اثر فعاليت‌هاي انساني بر بيابان‌زايي و ظرفيت‌سازي اطلاعاتي در اين حوزه.

اينك بر بنياد شش اولويت راهبردي ارايه شده، موضوعات كلان، طرح‌هاي جامع و موردي (راهكارها و تاكتيك‌ها) به شرحي كه خواهد آمد، قابل ارايه است:

1- پهنه‌بندي و پايش بيابان و ارزيابي بيابان‌زايي در كشور
1-1- تعيين و معرفي کاراترين معيارها و شاخص‌های بيابان‌زايي و نيز انتخاب حوضه‌های معرف با توجه به ويژگي‌هاي بومي كشور:
1-1-1- پژوهش و معرفي معيارها و شاخص‌هاي ميداني تخريب سرزمين
1-1-2- بررسي و مطالعه معيارها و شاخص‌هاي دورسنجي (RS) در تخريب سرزمين
1-1-3- تكوين روش‌شناسي بهينه براي همنهاد و جمع‌بست شاخص‌هاي ميداني و دورسنجي
2-1- ارايه‌ي سازوکارِ بومی‌کردنِ روش‌های تهيه‌ي نقشه‌ي بيابان‌زايي در ايران:
1-2-1-  بررسي و واسنجي روش‌هاي تهيه‌ي نقشه‌ي بيابان‌زايي، مانند روش‌هاي فائو و يونپ، مدالوس، گلاسود ، لادا  و گلادا .
3-1- پايش مستمر عرصه‌هاي طبيعي به منظور آگاهي از ميزان شتاب پس‌رونده يا پيش‌رونده‌ي علايم حياتي و تغييرات فيزيكوشيميايي در زيست‌اقليم‌هاي گوناگون كشور و دلايل بروز آنها:
1-3-1- پايش شناسه‌هاي بيابان‌زايي، به ويژه در حوزه¬هاي مركزي، جنوبي و شرقي كشور،
2-3-1- تدارك پايگاه‌ها يا ايستگاه‌هاي ثبت دايمي ويژگي‌هاي مربوط به آب، خاك، گياه و اقليم مناطق بياباني،
 3-3-1- شناخت و طبقه‌بندي مناطق آسيب‌پذير و تهيه‌ي نقشه‌ي حساسيت اراضي به بيابان‌زايي،
 4-3-1- بررسي و ارايه‌ي تعاريفي بومي به همراه تعيين قلمرو طبيعي بيابان‌هاي واقعي كشور،
5-3-1- تحقيق پيرامون سامانه‌هاي ديده‌باني و مراقبتي بوم‌سازگان بيابان.

2-  شناخت تنوّع زيستي و ارزش‌هاي آن در مناطق كويري و بياباني
1-2-     بررسي نحوه‌ي استقرار و تعيين آستانه‌ي مقاومت گونه‌هاي گياهي بياباني به عوامل محدود‌كننده (نظير خشكي، شوري و ...)
1-1-2- بوم‌شناسي فردي اندوخته‌هاي گياهي بومي و معرفي گونه‌هاي سازگار با مناطق خشك،
2-1-2- معرفي گونه‌هاي مناسب براي احداث بادشكن در مناطق بياباني،
3-1-2- انتخاب مناسب‌ترين گونه‌ها براي بادشكن سبز حاشيه مزارع و مراكز سكونتگاهي يا اقتصادي،
4-1-2- تعيين حدود مقاومت به شوري و قليائيت گونه‌هاي گياهي بياباني،
5-1-2- معرفي گونه‌هاي بومي سازگار و مقاوم به خشكي براي مقابله با بيابان‌زايي،
6-1-2- تحقيق پيرامون توليد نهال و استقرار گونه‌هاي مقاوم به شرايط دشوار بياباني،
1-6-1-2-  شناخت و معرفي گونه‌هاي گياهي كاهنده‌ي آلودگي منابع آب و خاك در مناطق خشك.
2-2- بررسي استعداد رويشي مناطق بياباني از منظر توليد و پرورش گونه‌هاي با ارزش اقتصادي
1-2-2- تحقيق در زمينه‌ي تعيين نياز آبي گياهان با ارزش مناطق خشك،
3-2- پژوهش در روش‌هاي مديريت حفاظت و بهره‌برداري پايدار از منابع طبيعي بيابان:
1-3-2- تحقيق در زمينه‌ي تعيين بيلان آبي مناطق خشك،

3- شناخت و معرفي مزيت‌هاي نسبي كوير و بيابان
1-3- پژوهش و معرفی متناسب‌ترين و پايدارترين شيوه‌هاي بوم‌گردي بياباني و كويري:
1-1-3-  بررسی ويژگي‌هاي بومي و منحصر به فرد كويرها و بيابان‌هاي ايران (ظرفيت‌سازي براي بهره‌برداري‌هاي بوم‌‌گردي)،
2-1-3- معرفي معيارها و شاخص‌هاي لازم براي انتخاب سايت‌هاي گردشگري
 3-1-3- شناخت و تعيين سايت‌هاي ‌گردشگري در مناطق كويري و بياباني
 1-3-1-3- بررسي ضوابط ارايه برنامه‌هاي تفرج گسترده و متمركز در سايت‌هاي گردشگري
2-3- ارزش‌گذاري خدمات غيرقابل تبادل كويرها و بيابان‌هاي كشور:
1-2-3- شناخت و ارزشگذاري تنوع جانوري
2-2-3- شناخت و ارزشگذاري تنوع گياهي
1-2-2-3- بررسي توانايي گونه‌هاي گياهي بومي و سازگار به زيست‌بوم بياباني كشور از منظر ترسيب كربن، توليد اكسيژن،
2-2-2-3- بررسي نقش استقرار پوشش گياهي در مناطق بياباني بر تعديل اقليم و آشيان‌سازي
3-2-3- شناخت و ارزشگذاري چشم‌انداز‌هاي طبيعي
4-2-3- شناخت و ارزشگذاري كهن‌زادبوم‌ها و سكونتگاه‌هاي انساني حاشيه‌ي كوير و بيابان‌ها
3-3- تحقيق در بهره‌برداري از توان‌هاي موجود در مناطق بياباني (براي بهبود معيشت يا معيشت‌هاي جايگزين اهالي)
1-3-3- بررسي شيوه‌هاي تنوع‌بخشي (تنوع بهره‌برداري) به اقتصاد روستايي مناطق بياباني كشور
4-3- بررسي نحوه‌ي استحصال فرآورده‌هاي چوبي و غير آن از گونه‌هاي گياهي بياباني و توجيه اقتصادي كشت آنها
5-3- ابداع فناوري و تبادل دانش در حوزه‌ي بهره‌برداري پايدار از منابع سرزميني:
6-3- پژوهش، آزمون و معرفي شيوه‌ها و فناوري‌هاي مهار و استفاده از كارمايه‌هاي طبيعي‌ِ جايگزين در زيست‌بوم‌هاي كويري و بياباني (آب، باد، زمين‌گرمايی، نور خورشيد و ...)،
7-3- شناسايی و تلفيقِ دانش‌هاي بومي با فناوري‌هاي روز:
1-7-3- بازشناسي دانش بومي بيابان‌داري (بندسار، بادگير، يخدان، آب‌انبار، كشت‌هاي سنتي و ...)
 2-7-3- کاربستِ نوين‌ترين و کاراترين شگردهای ارزيابی و مديريت زيست‌محيطی به هدف کاهش جريان پس‌رفت در مناطق مستعد بيابان‌زايی،
3-7-3- توليد و معرفی ابزارها يا نرم‌افزارهای مؤثر در مهارِ بيابان‌زايی و آگاهي‌بخشي آسان‌تر و سريع‌تر از تغييرات حادث شده در مناطق كويري و بياباني.

4- بررسي اثرات خشكسالي و تغيير اقليم در روند بيابان‌زايي
1-4- بررسي پديده‌ي جهان‌گرمايي و تغيير اقليم به تفكيك مناطق اصلي اكولوژيك كشور
1-3-4- تعيين تأثير متقابل بيابان‌زايي و تغيير اقليم در هر يك از مرزهاي آب‌شناختي واقعي كشور
2-3-4- پژوهش در مورد اثر تغييرات اقليمي بر منابع آب و خاك و گياه،
3-3-4- تحليل روابط خطي تعداد وقوع دوره‌هاي خشك و مرطوب در كشور،
4-3-4- پيش‌بيني وقوع خشكسالي و اثرات آن بر بيابان‌زايي.
2-4- ابداع، معرفي و ترويج الگوهايي مبتني بر روش مديريت غير‌سازه‌اي براي سازگاري با خشكسالي بر پايه‌ي آموزه‌ي مديريت خطر‌پذيري،
3-4- بررسي استعداد سيل‌خيزي در آبخيز سرزمين‌هاي خشك كشور و راهكارهاي مهارِ بخردانه كارمايه‌ي سيل:
1-1-4-  رونديابي آورد حوضه‌هاي آبخيز اصلي كشور، به ويژه حوضه‌هاي مركزي، جنوبي و شرقي.

 5-  تحقيق در شيوه‌هاي شناسايي و بهره‌برداري پايدار از اندوخته‌هاي آبي و منابع خاك
1-5- کاوش در شيوه‌های افزايش استحصال آب و کارايی مصرف آن، شامل: افزايش بهره‌وري از ريزش‌های آسمانی و  استفاده از آب‌های با کيفيت پايين:
1-1-5- روش‌هاي بهره‌برداري، صرفه‌جويي و حفاظت منابع آب و خاك،
2-1-5- بررسي اثرات آبياري با آب شور در احياء مناطق بياباني،
3-1-5- بررسي و معرفي بهينه‌ترين روش‌هاي جمع‌آوري هرزآب،
2-5-  مطالعه و شناسايي منابع آب و خاك در مناطق بياباني،
3-5- پژوهش در مورد شناسايي و معرفي سازندهاي آلوده‌كننده‌ي آب و خاك،
4-5- بررسي و مقايسه اثربخشي مواد جاذب‌الرطوبه در استقرار گياهان بياباني،
5-5-  بررسي شيوه‌هاي مناسب توليد با توجه به بهبود حاصلخيزي خاك در مناطق بياباني
1-5-5- بررسي و معرفي راهكارهاي استفاده از بيوگاز در حاصلخيزي خاك
6-5- شناخت عوامل و فرآيندهاي مؤثر در پديده‌ي فرسايش آبي و بادي به همراهِ تعيين نقش هر يك از آنها به تفكيكِ زيست‌اقليم‌هاي گوناگون كشور در تشديد فرآيند بيابان‌زايي و خشکسالی:
1-6-5- شناسايي و آناليز بادهاي فرساينده و تعيين اشكال تراكمي فرسايش بادي به تفكيك استان‌هاي كشور
2-6-5- تعيين آستانه‌ي آسيب‌پذيري خاك‌دانه‌ها در مناطق بياباني كشور
3-6-5- معرفي مناسب‌ترين روش‌هاي مهار فرسايش بادي و تثبيت ماسه‌هاي روان
4-6-5- تعيين آستانه فرسايش بادي در مناطق بياباني
5-6-5- معرفي مناسب‌ترين روش‌هاي كنترل فرسايش بادي
6-6-5- تعيين خصوصيات فيزيكي شيميايي و مينرالوژيكي شن‌زارهاي كشور  
7-5- تحقيق در منشاء ماسه‌هاي روان و جستجوي روش‌هاي مؤثر و مقرون به صرفه‌ي تثبيت پايدار آنها.
1-7-5- پژوهش در مورد انواع خاكپوش‌هاي شن‌هاي روان و اثر آنها در استقرار گياه
2-7-5- بررسي بر روي ظرفيت توليدي ماسه‌هاي روان در ايجاد درآمد براي ساكنين مناطق بياباني

6-  اثر فعاليت‌هاي انساني بر بيابان‌زايي و ظرفيت‌سازي اطلاعاتي در اين حوزه
1-6- شناخت مؤلفه‌های کاهنده يا افزاينده‌ي کارايی سرزمين در حوزه‌ي اقتصاد، اجتماع و فرهنگ به تفکيک حوزه‌هاي جغرافياي انساني:
1-1-6- تحقيق در نقش برنامه‌هاي توسعه و قوانين حقوقی، قضايی و مالی كشور در بيابان‌زايي و بيابان‌زدايي،
2-1-6- پژوهش پيرامون نقش مؤلفه‌هاي توسعه و فقر انساني در كاهش يا افزايش روند بيابان‌زايي،
3-1-6- تحقيق در زمينه‌ي مشاركت مردم و توانمند‌سازي جوامع محلي در مهاربيابان‌زايي،
4-1-6- بررسي پيامدهاي زيست‌محيطي عمليات آبخيزداري و سدسازي در مناطق خشك. 
2-6- واسنجي فعاليت‌هاي گذشته بخش دولتي و غير دولتي و مقايسه آن با عملكرد طرح‌هاي مشاركت‌ مردمي در روند مقابله با بيابان‌زايي
1-2-6- پايش و ارزشيابي طرح‌هاي مقابله با بيابان‌زايي
3-6- تأثير بيابان‌زايي بر مسايل اقتصادي و اجتماعي و پايداري سكونتگاه‌هاي بياباني:
1-3-6- ارزيابي آثار و پيامدهاي سيل و خشكسالي بر مسايل اقتصادي اجتماعي و فرهنگي
2-3-6- بررسي دستيابي به بهترين راهكار مديريت مشاركتي در مهار بيابان‌زايي
3-3-6- بررسي الگوي موفق فرهنگ‌سازي در سرزمين‌هاي خشك
4-3-6- نقش فرصت‌هاي اقتصادي مستقل از توليد بيولوژيك در بهبود معيشت ساكنان حوضه‌ها. 
4-6- نقش كشاورزي در تخريب كمي و كيفي منابع آب و خاك
5-6- بررسي روند شوري‌زايي و شورشدگي ثانويه اراضي.

     خوشحال می‌شوم که در اينجا خواننده‌ی نظرات اصلاحی و ارشادی شما در باره‌ي محتواي اين برنامه‌ي راهبردي باشم.

     سپاس‌واژه

   از بروبچه‌هاي همشهري و به ويژه دكتر ناصر كرمي عزيز كه محتواي يكي از پست‌هاي مهار بيابان‌زايي واجد اهميت تشخيص داده و در نيم‌صفحه‌ي نخست خويش انعكاس دادند، صميمانه قدرداني مي‌كنم. اميد كه همه ما خطر جهان‌گرمايي و عقوبت‌هاي ناميمون تغيير اقليم در زيست‌محيط وطن را درك كنيم. همچنين خوشحالم كه سرانجام بچه‌هاي محيط زيستي دولتي و غير دولتي هم نسبت به ساخت سد سيوند و ملاصدرا و درودزن در بالادست بختگان اعتراض كرده و نشان دادند كه سيوند‌ها فقط كهن‌زادبوم‌هاي ما را نشانه نرفته‌اند.

"كم‌جان" را چگونه "بي‌جان" كرديم؟!

«دريغ بر ملتي كه دَم برنمي‌آورد، مگر هنگامي كه در تشييع جنازه گام برمي‌دارد؛ خود را نمي‌ستايد، مگر در ميان ويرانه‌هايش؛ و عصيان نمي‌كند، مگر هنگامي كه گردنش در ميان تبر و كنده قرار دارد.»
جبران خليل جبران
 

     «كم‌جان» نام تالابي است ارزشمند، با وسعتي بالغ بر 5250 هكتار - مجموعه‌ای از تالاب‌های آب شیرین دايمی و فصلی که با پوشش غالب نی و لويی در ناحیه‌ي سفلی رودخانه کُر و دلتای کربال قرار گرفته است - كه به واسطه‌ي برخورداري از ويژگي‌هايي كم‌نظير، در سياهه‌ي تالاب‌هاي بين‌المللي ثبت شده در كنوانسيون رامسر قرار دارد. چرا كه این تالاب یکی از منابع مهم تغذیه و زادآوری پرندگان مهاجر آبزی و کنارآبزی در ناحیه‌ي بختگان به شمار مي‌رفت. اما همان گونه كه در اين تصوير غم‌بار نمايان است (با سپاس از علي مزروقي - زمين‌شناس عاشق وطن – كه اغلب تصاوير اين پست را در اختيار نگارنده قرار داده است)، اينك اين پهنه‌ي خشك و بي‌حاصل و شور به هر چيزي شبيه است، جز تالابي هوش‌ربا و زيبا؛ جايي كه قرار بوده مأمن امن پرندگان مهاجر باشد نه منزلگاهي شوره‌زار و تفديده و لم‌يزرع.

     هموطن عزيز!
     مي‌داني چرا آن «كم‌جان» زيبارو و آرامش‌دهنده‌ي طبيعت فارس به «بي‌جان»ي چنين پژمان و سوهان‌دهنده‌ي روح بدل شده است؟!

فراخوان سيامك معطري را جدي بگيريم!

     ماندگاري و پويايي محيط زيست ما، هر روز بيشتر از روز پيش با چالش‌هايي بنيانكن و بحران‌هايي حيرت‌انگيز مواجه مي‌شود؛ به نحوي كه پندار طبيعتي هوش‌ربا كه كماكان توان زيست‌پالايي خود را حفظ كرده باشد، هر چه به جلو مي‌رويم، بيشتر به يك رؤيا و افسانه و آرزو بدل مي‌شود تا آرماني قابل حصول و دست‌يافتني. غم‌انگيز‌تر و عجيب‌تر آن كه اين همه در شرايطي رخ مي‌دهد كه طبيعت ايران براي مصون ماندن از تجاوزات گوناگون توسعه‌سالاران افراط‌‌ گرا، متخلفين خودخواه و سياستمداران كوته‌نظر، در بالاترين و برترين رده‌ي قوانين ملّي خويش، يعني در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، اصلي را به اين مهم اختصاص داده و صراحتاً تأكيد كرده است كه لازمه‌ي حيات اجتماعي رو به رشد مردم، در گرو صيانت از موهبت‌هاي طبيعي و خدادادي سرزمين مادري است.
    از همين روست كه بايد پيشنهاد دكتر سيامك معطري را جدي گرفته و براي عينيت بخشيدن به آن، سخاوتمندانه از بخشي از وقت شخصي خود بگذريم و بكوشيم تا موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسي را به ثبت رسانيم. تصور كنيد كه اگر فقط 12 نفر براي اين مهم اعلام آمادگي كرده و متعهد شوند تا فقط ماهي يك پست به آن تارنما بيافزايند، پس از چند سال، فرزندان سبزانديش اين آب و خاك با سند محكم و ارزشمندي روبرو خواهند شد كه با اتكاء به آن، مي‌توانند با سهولت بيشتري به دادخواهي از طبيعت رنجور خويش و تجاوزهاي نابخردانه‌ي بر آن همت گمارند.
    چنين است كه از خوانندگان گرامي اين سطور خواهش مي‌كنم تا در نظرسنجي سيامك معطري شركت كرده و به اين پرسش پاسخ دهيد: 
    یک وبلاگ گروهی برای ثبت موارد نقض اصل پنجاهم قانون اساسی ضروری است؟

    مؤخره:
    باور كنيد كه اين زيبنده نيست كه پس از سه روز از انتشار اين نظرسنجي، فقط 11 نفر در آن شركت كرده باشند! دست‌كم يكصد وبلاگ زيست‌محيطي داريم و هزاران نفر كه ادعاي سبزانديش بودن دارند ... و البته تشكل‌هاي مردم‌نهاد فراوان و دانشجويان انبوهي كه در اين حوزه مشغول علم‌اندوزي هستند و چند سازمان و وزارتخانه دولتي با هزاران كارمند و ... آيا طبيعت ايران بايد به چنين پاسداراني دل‌خوش دارد؟!

جايزه‌ي من و آغاز ششمين سال زندگي وبلاگ فارسي!

لوح يادبود پنجمين سال تولد پرشين بلاگ، يكي از جوايزي كه به برگزيدگان اهدا شد.

     شامگاهان پنج‌شنبه – چهارم مردادماه ۸۶- تالار الغدير دانشكده‌ي مديريت دانشگاه تهران، ميزبان وبلاگي‌ترين همايش تمام عمر خويش بود! همايشي كه به بهانه‌ي آغاز ششمين سال حيات وبلاگ فارسي برگزار شد. بي‌شك نمي‌توان نقش و همت دكتر مهدي بوترابي و همكاران سخت‌كوش ايشان در گروه پرشين‌بلاگ را در اين مهم ناديده گرفت. هرچند كه باورم اين است، اگر حضور سرويس‌دهنده‌هاي ديگري چون بلاگفا، ميهن بلاگ، بلاگ اسكاي، ام‌جي بلاگ، پارسي بلاگ و … نبود، پرشين بلاگ هيچگاه در كوران رقابت قرار نگرفته و اينگونه براي حفظ موقعيت خويش در فضاي وبلاگستان نمي‌كوشيد. بنابراين جا دارد از همه‌ي عزيزان، به ويژه عليرضا شيرازي عزيز صميمانه قدرداني كنم و اميدوار باشم در جشن ششمين سال وبلاگ فارسي، همه‌ي اين مديران در كنار هم حاضر باشند.

طبيعت زيباست و هرچه در آن دقيقتر شويم، به زيبايي اش بيشتر پي خواهيم برد. عكس از فليكر: http://www.flickr.com/photos/۱۴۵۱۶۳۳۴@N۰۰/۳۴۵۰۰۹۲۱۰/

     به هر حال از اينكه «مهار بيابان‌زايي» نيز در اين جشن، مورد توجه قرار گرفته و عنوان نخست وبلاگ فارسي‌زبان را در حوزه‌ي محيط زيست به خود اختصاص داده است، بسيار شادمانم و صميمانه از همه‌ي دوستاني كه در اين انتخاب به «مهار بيابان‌زايي» رأي دادند، قدرداني مي‌كنم. اميد كه لايق اين مهرباني‌ها و حمايت‌ها باشم. البته احتمالاً اگر خانم دكتر ابتكار آن گاف بزرگ را در مراسم جشن ۵ سالگي پرشين بلاگ نداده و از مدير وبلاگ‌شان براي آپ كردن ماهي سه چهار تا پست – براي ايشان - تشكر نمي‌كردند، اين جايزه‌ي سبز بايد به ابتكار سبز مي‌رسيد! به هر حال توصيه مي‌كنم روايت وبلاگي‌ترين روحاني جمهوري اسلامي را از اين جشن حتماً بخوانيد. همچنين ماني منجمي عزيز نيز حال و هواي اين مراسم را به خوبي شرح داده است. از ديده‌بان محيط زيست ايران و گرگ خاكستري كوشا كه در مراسم حضور داشته و نخستين تبريك‌ها را به نگارنده، همسرم و اروند گفتند، سپاسگزارم.

    مؤخره:
    وبلاگ، شايد يكي از ناب‌ترين امتيازها و تفاوت‌هايي باشد كه برخورداري از آن، بشر هزاره‌ي سوّم را از پيشينيان خود جدا مي‌سازد؛ وبلاگ از آن موهبت‌هايي است كه هرگاه حسرت زيستن در جهاني آرام‌تر، بي‌صدا‌تر و پاك‌تر را در سده‌هاي پيش مي‌خورم، دوراني كه طبيعت وحشي و نارام وطن، در آن به راستي نفس مي‌كشيد و زنده بود؛ خود را با اين دلخوش مي‌كنم كه: به عوض همه‌ي آنچه كه از دست داده‌ايم، مي‌توانيم از ابزاري استثنايي و پرنفوذ و بهنگام به نام «وبلاگ» بهره بريم و به شناختي دقيق و ارتباطي منحصربه فرد با مخاطبان هم‌زبان‌مان دست يابيم. بايد اعتراف كنم كه براي نگارنده، اثربخشي ۲۹ ماهه‌ي دست‌نوشته‌هاي «مهار بيابان‌زايي» در طبيعت وطن و حوزه‌ي محيط زيست به مراتب بيشتر از همه‌ي يكصد طرح، مقاله، كتاب و سخنراني‌ است كه در طول ۱۸ سال گذشته به رشته‌ي تحرير درآورده و سامان داده‌ام.
     از همين رو، ايمان دارم كه اثربخشي وبلاگ در دهه‌ي آينده، بسياري از مفاهيم و بازنمودهاي فرهنگي آدم‌زميني‌ها را تغيير داده و مجالي ناب براي شناختي دقيق‌تر و بي‌واسطه‌تر مي‌آفريند.
     براي همين است كه مي‌گويم: بياييم براي خالق اين دفترچه‌ي مجازي با ورق‌هاي بي‌پايانش كلاه از سربرداريم و به پيشگامان فارسي‌زبانش در وطن درود بفرستيم.

آيا دماوند راه كليمانجارو را مي‌رود؟!

     نود و نهمين گردهمايي علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور، ديروز در ايستگاه تحقيقاتي هومند آبسرد دماوند به پايان رسيد؛ همايشي كه به بهانه‌ي كار مشتركي برپاشده بود كه هدفش تعيين علوفه‌ي قابل برداشت در مراتع كشور است. امّا آنچه كه براي حاضرين در همايش تأمل‌برانگيز مي‌نمود، گراف‌ها و نمودارهايي بود كه توسط دكتر محمّدحسين لباسچي، رييس ايستگاه ارايه شده و در آنها آشكارا نشان داده مي‌شد كه بر بنياد ستاده‌هاي حاصل از داده‌هاي 33 ساله‌ي ايستگاه هواشناسي مستقر در محل، ميانگين حرارتي سالانه‌ي دماي هومند آبسرد، بيش از 6/2 درجه سانتيگراد افزايش يافته و از 2/9 درجه در سال 1352به 8/11 درجه سانتي‌گراد در سال 1385 رسيده است. شناسه‌اي هشداردهنده كه مي‌تواند مهر تأييد ديگري بر پندارينه‌ي جهان‌گرمايي باشد. به سخني ديگر، همان گونه كه ال گور در «يك حقيقت ناخوشايند» نشان داد كه چگونه در طول يك مقطع كوتاه 30 ساله، برف‌ها و يخچال‌هاي بلندترين چكاد آفريقا (كليمانجارو) آب شده است، به نظر مي‌رسد اين تجربه‌ي ناخوشايند و غم‌بار مي‌تواند براي چكاد مخروطي شكل، متقارن، زيبا و هميشه سپيدپوش دماوند هم تكرار شود و روزي را ببينيم كه اين نماد استواري و اسطوره‌اي ايران زمين، اين قله‌ي سپيد پاي دربند - بدون برف ماند ...
    دكتر لباسچي اين را هم اضافه كرد كه هم‌اكنون حتا از ژرفاي 164 متري هم نمي‌توانيم آب برداشت كنيم؛ در حالي كه تا دو دهه‌ي پيش، عمق دسترسي به سطح سفره‌ي آب در ايستگاه هومند در حد 130 متر بود! همچنين بررسي‌هاي 44 ساله‌ي آمار بارندگي ايستگاه نشان مي‌دهد كه هر چند قدر مطلق ميانگين بارندگي ايستگاه  اندكي افزايش هم يافته، اما سهم بارندگي فصل بهار – كه بسيار حايز اهميت است - در طول 44 سال گذشته مرتباً كاهش يافته است.

    درحاشيه:
   - آقاي دكتر فرود شريفي، رييس جديد سازمان جنگل‌ها، مرتع و آبخيزداري كشور، خطاب به حاضرين در نشست، هشدار داد: بايد از تجربه‌ي انحلال سازمان پرقدرت «مديريت و برنامه‌ريزي كشور» عبرت گرفته و بدانيم كه اين دولت با هيچ ارگان و نهادي شوخي نداشته و اگر تشخيص دهد كه حركت توسعه در نهاد مزبور، به كندي چرخ‌هاي توسعه دولت منجر شده، آن نهاد را نيز حذف خواهد كرد. بنابراين، بايد قدر اين فرصت باقيمانده را بدانيم و تشكيلات منابع طبيعي كشور نشان دهد كه كماكان استحقاق ماندن در بدنه‌ي دولت را به عنوان يك نهاد مفيد و مولد دارد.
   - آقاي مهندس بهرامي، رييس شوراي عالي جنگل، مرتع و آبخيزداري كشور نيز در گفتگو با نگارنده، ضمن محكوم كردن اقدام شركت ملي گاز در تخريب پارك ملي خجير، اين را هم اضافه كرد كه سازمان متبوع وي مراتب ناخشنودي عميق خويش را از انتشار خبر كذبي در خبرگزاري مهر - كه نشان مي‌داد ظاهراً سازمان با اين تخريب و عبور لوله از دل پارك خجير موافقت دارد – اعلام داشته و از طريق معاونت حقوقي خويش پيگير ماجرا خواهد بود. او حتا اين را هم اضافه كرد كه عملكرد سازمان حفاظت محيط زيست در حراست از حريم پارك مي‌توانسته خيلي بهتر و ثمربخش‌تر از اين باشد و نشان دادند كه آنها امانت‌داران خوبي براي امانتي كه از طريق سازمان جنگل‌ها به ...

شمار انسان‌ها يا سلوك انسان‌ها! كدام خطرناك‌تر است؟

چرا سلوك خطرناك تر از شمار است؟!

       بي گمان اگر شمار آدم زميني هايي که بدون دعوت بر خوان پرنعمت اين- فعلاً- يگانه سکونتگاه قابل زيست جهان نشسته اند، چنين فزوني نمي گرفت و اين گونه با ضرباهنگي شتابان رشد نمي کرد، شايد هيچ يک از بحران هايي که هم اينک زيستمندان حاضر در هزاره سوم، ناچار از درک و تحمل آن هستند، رخ نمي داد. بيابان زايي، جهان گرمايي، آلودگي آب، خاک و هوا، شيوع بيماري هاي ناشناخته و بنيانکن و سرانجام افت حاصلخيزي اراضي کشاورزي و کمبود پيش برنده منابع آب شيرين در دسترس در شمار مهمترين کابوس هايي است که خواب بشر متمدن و مغرور را در سپيده دم قرن بيست و يکم، بيش از هر زمان ديگري آشفته کرده و چشم انداز پايداري يک زندگي باکيفيت را از هميشه رويايي تر و نامحتمل تر ساخته است. به ويژه اگر بدانيم که تقريباً از بين همه زيستمندان عالم، اين تنها انسان (و برخي از دام هاي اهلي وابسته به بقاي او، مانند گوسفند و گاو و...) است که شمارشان در طول يک هزار سال گذشته به طرز معني داري افزايش يافته است.
      پرسش اساسي اين است؛ «ميزان فضاي زيست محيطي در دسترس براي هر يک از افراد بشر با توجه به بيشينه سرعت ممکن در استخراج منابع، بدون اينکه محيط زيست جهاني به عنوان يک عنصر حياتي مورد تخريب قرار گيرد، چقدر مي تواند باشد؟» در حقيقت آنچه کارشناسان حوزه محيط زيست را نگران مي کند، حفظ چيزي است که اقتصاددانان آن را «سرمايه طبيعي» و آنان «خدمات زمين زيست سپهر» مي نامند؛ سرمايه اي که هم در معرض کاهش قرار دارد (در نتيجه برداشت منابع توسط انسان) و هم در معرض افت کيفيت (با افزايش ميزان آلودگي) است.
    گفتني آنکه هر منبع طبيعي يا دارايي زيست محيطي، مي تواند نوعي «سرمايه طبيعي» محسوب شود که ارزش آن براي جامعه، طبق تعريف معادل با ارزش استهلاک منافع آتي است که مي توان از مصرف آن دارايي به دست آورد. به سخني ديگر، ارزش سرمايه هاي طبيعي را بايد مترادف با بقا و ادامه حيات نسل انسان در نظر گرفت، دريافتي که تا همين اواخر هيچ کوشش قابل توجهي براي کمي کردن آن صورت نگرفته بود و کسي در انديشه محاسبه ارزش جنگل، تالاب، خاک کشاورزي، آب پاک و... از اين منظر نبود.
    راست آن است، محيطي که در آن زيست مي کنيم، منبعي است کمياب که نشاط، تفريح و شادي را در بخش مصرف عرضه مي کند. دليل برخورداري محيط زيست از صفت «کميابي» را هم بايد در کيفيت منحصر به فرد و درجه خلوص تمامي منابع موجود در آن دانست. آب و هواي پاک، چشم اندازهاي ناهمتا، آبشارهاي ديدني، گردشگاه هاي طبيعي، طنين هاي شنيداري هوش ربا و... در شمار کالاهاي زيست محيطي جاي مي گيرند که منبع اصلي تامين و عرضه نشاط، شادابي و آرامش موجودات زنده، به ويژه انسان محسوب شده و کيفيت برخورداري از آنها، شناسه اي است که عيار رفاه جامعه را نشان داده و محک مي زند؛ شناسه اي که در هنگام محدوديت منابع و رشد مصرف، اثر خود را به خوبي آشکار مي کند. چه، در جهاني با منابع نامحدود مي توان به درستي انتظار داشت انتخابي که يک فرد يا جامعه انجام مي دهد، کاملاً عاري از مشکل و بازخوردهاي دردسرآفرين باشد، اما مشکل دقيقاً از آنجا آغاز مي شود که چنين جهاني تنها در عالم خيال است که عينيت مي يابد و به مجرد گام نهادن در سراي واقعي، محدوديت منابع، نخستين حقيقتي است که ناگزير از پذيرش آن هستيم. از اين رو، ناگزير هر انتخابي، هزينه خاص خود را طلب مي کند؛ هزينه اي که در علم اقتصاد از آن با عنوان «هزينه فرصت»1 ياد مي کنند و شوربختانه بايد اعتراف کرد که قدر مطلق اين هزينه با افزايش شمار انسان ها، به شيوه اي تصاعدي در حال افزايش است. رخدادي که در اثر رويکردي غيردموکراتيک و آزمندانه به محيط زيست و مواهب طبيعي تشديد هم شده و مي شود. به نحوي که نه تنها شاهد کنش و واکنش هايي پس رونده در بوم سازگان (اکوسيستم) هاي طبيعي هستيم، بلکه دامنه ناامني ها، آشفتگي ها و اضطراب ها در مقوله هايي چون فقر، غذا، کارمايه (انرژي)، آلودگي و افت کارايي سرزمين با شتابي نگران کننده همه ابعاد حيات انساني را دربرگرفته است.
    در همين ارتباط، در کتاب «بوم شناسي، علم عصيانگر» مي خوانيم؛ يکي از ضعف هاي سامانه حفاظتي موجود، آن است که قسمت اعظم زيستمندان عضو جامعه زمين را که ظاهراً هيچ ارزش اقتصادي ندارند (مانند گل هاي وحشي و پرندگان آوازخوان)، به حساب نمي آورد. به عنوان مثال، از بين بيش از 22 هزار گونه گياهي و جانوري بومي شناسايي شده در يکي از ايالت هاي امريکا، به دشواري بتوان حتي براي فروش 5 درصد آنها مشتري پيدا کرد.
     در اين ميان، آنچه که حتي نگران کننده تر به نظر مي رسد، وجود برخي باورها و انگاره هاي ايدئولوژيک است که به طبع آزمند آدمي مجوزي مقبول براي درازدستي هاي بيشتر به زيست بوم مي دهد. به عنوان مثال، کافي است به اصل هشتم از منشور 32 ماده اي باروخ اسپينوزا (1677-1632 ميلادي)، يکي از قديسان اخلاقي غرب بنگريم، که از قضا نام آن را «شرط زندگي بافضيلت» نهاده است. وي مي گويد؛ «ما مختاريم هرچيزي را در طبيعت بد مي شماريم، يا مانعي براي بقاي خود و تنعم از يک زندگي عقلاني مي دانيم، به هر طريقي که در نظر ما موثرتر است، از خود دور سازيم و محققاً هر کس به موجب عالي ترين حق طبيعت، مجاز است به کاري دست زند که آن را به نفع خود مي داند.» متاسفانه رواج چنين پندارهاي باطلي در طول سه سده گذشته راه را بر گستاخي بشر در چپاول روزافزون سرمايه هاي طبيعي هموار کرد، پندارهايي که هنوز بسيار زود است تا از ريشه کني آنها سخن رانده شود. مثلاً مک هارگ در کتاب خويش (بشر و محيط زيست) که به سال 1983 منتشر کرد، مي گويد؛ «بشر مقدس است و بر همه چيز سلطه دارد. در واقع خدا نيز در تصور انسان، ساخته شده است... انسان وحدت با طبيعت را آرزو نمي کند، بلکه خواهان پيروزي بر آن است... جهان نيز تنها از تبادل افکار و عقايد انسان ها با يکديگر يا انسان ها با خدا تشکيل مي شود و طبيعت تنها پرده تزييني سستي است که پشت صحنه نمايش بشر قرار دارد.» (ماتلاک، 1989) در ارتباط با برداشت نادرست از فرامين آسماني، آرنولد توين بي، فيلسوف و مورخ بزرگ انگليسي قرن بيستم، مي گويد؛ «اديان توحيدي بشر را بيش از حد خود عزيز ساخته اند. از اين رهگذر که به او تعليم داده اند خداوند جهان را براي تو آفريده، همه چيز از آن توست، تمامي کوه ها، درياها و صحراها براي زندگي بهتر آدمي آفريده شده و در اختيار اوست. هرچه مي خواهد مي تواند انجام دهد، اين طرز تفکر او را به بهره گيري بي رويه رهنمون کرد.»
     بر چنين بنيادي از واقعيت ها و دريافت هاي تلخ است که ناگزيريم بپذيريم؛ هنوز هم به رغم ورود به هزاره سوم و به دوش کشيدن تجربياتي گرانبها از بايدها و نبايدهاي يک زندگي پايدار، سالم و بانشاط، بسياري از نخبگان بر يک نقطه ضعف آشکار آدمي اتفاق نظر دارند؛ نقطه ضعفي که به قول پر زدکوئيار دبيرکل اسبق سازمان ملل متحد، مي توان آن را چنين توصيف کرد؛ «در حالي که مي دانيم چگونه مي توان از چرم، کفش ساخت و از نيروي آب يا باد، کارمايه گرفت و چگونه مي توان اعماق فضا را شکافت و از کارمايه هاي خطرناک و مهيب فلزاتي سنگين در اعماق اقيانوس ها بهره برد، اما هنوز نمي دانيم که چگونه بايد خدمات اجتماعي، غذاي کافي و پاره اي از روابط نهادي را دقيقاً به زندگي مشترک درازمدت، سالم، بارآور، خلاق و رضايت بخش مبدل کرد.»
     مفهوم ساده سخن دبيرکل اسبق سازمان ملل متحد را شايد بتوان اين گونه تعبير کرد؛ نوع بشر در رقابتي عجيب براي تخريب طبيعت، پيوسته و شتابان در حال سبقت گرفتن از همسايه خويش است، اما به درستي نمي داند که حتي چگونه بايد از آن همه تلاش، رقابت و شتاب براي آرامش و رفاه واقعي خودش استفاده کند، چه رسد به اينکه انتظار آينده نگري و حرمت نهادن به ديگر زيستمندان عالم و رعايت آموزه هاي مبتني بر زيست پايدار را از او داشته باشيم.
     فرازناي کلام آن که هرچند افزايش شمار انسان ها، به خودي خود عاملي تهديدکننده و تحديدکننده براي پايداري زيست و برخورداري از کمينه فضاي مورد نياز زندگي محسوب مي شود، اما آنچه که به نظر مي رسد، به مراتب خطري بيشتر، آني تر و بزرگ تر از افزايش شمار فيزيکي انسان ها براي پايداري حيات در کره خاک دارد، همانا روح آزمندي و نابخردي حاکم بر مديريت سرزمين و نگاه طلبکارانه و سلوک سلطه جويانه و منفعت طلبانه افراطي بشر به مواهب طبيعي باشد. شاهد اين مدعا را مي توان در کشورهايي نظير ايران بيشتر از هر کشور ديگري لمس و مشاهده کرد؛ کشوري که سرانه شمار جمعيت آن در واحد سطح از سه چهارم کشورهاي جهان کمتر است و منابع در اختيار آن هم از سه چهارم کشورهاي جهان بيشتر است، اما در بسياري از شاخص هاي معرف پايداري سرزمين، در شمار يک چهارم پايين جدول مربوطه قرار دارد، مرگ شتابان پارک هاي ملي کشور در خجير، سرخه حصار، گلستان، نايبند، عقب نشيني تالاب ها به سوي نقطه صفر، فزوني نرخ جابه جايي خاک تا آستانه پنج ميليارد تن در سال، در خطر انقراض قرار گرفتن بيش از دوهزار گونه گياهي و جانوري ارزشمند ايران زمين، تراز منفي بيش از شش ميليارد متر مکعب در سال براي سفره هاي آب زيرزميني کشور و فرونشست هاي پيامد آن و ده ها و ده ها مورد نظير آن نشان مي دهد که مديريت حال حاضر اعمال شده بر سرزمين، مي تواند به مراتب عقوبتي خطرناک تر و ماناتر از افزايش شمار ايرانيان به همراه داشته باشد.

(اين مقاله امروز – 4 مردادماه 86 - همزمان در روزنامه شرق نيز منتشر شده است)

ارومیه و باراندوز و استفانوس!

      امروز فرصتی دست داد تا بزرگترین چالاب داخلی کشور را از آسمان بنگرم. ارومیه همچنان نفس می کشد و البته بهتر از پارسال … فعلاً همین را از من داشته باشید تا برسم به تهران! چرا که پرواز ارومیه با سه ساعت تأخیر روبرو است و نقداً تا ۱۰ شب مهمان مردم خونگرم این دیار زرخیز هستم. جای همگی خالی, ناهار را در بین خانواده ای کردزبان در روستای ممکان در بالادست رودخانه باراندوز صرف کردم؛ روستایی که قرار است به بهانه احداث سد باراندوز تماماً به زیر آب رود و مردم روستا تنها درخواست شان آن است که به جای دادن پول زمین و اموالشان, به آنها روستایی دیگر در مکانی مناسب هدیه دهند تا به سرنوشت اهالی روستاهای بالادست سد شهرچای دچار نشده و آواره حومه شهر ارومیه نشوند و بتوانند همچنان به زراعت و دامداری و باغداری و ماهیگیری خود ادامه دهند. نامش طاهر پایونی بود که به همراه همسر و سه فرزندش, یک پذیرایی بسیار ساده اما شدیداً دلچسب در زیر درختان آلو قطره طلا از من و آلن قربانی ...

نخستين‌بازتاب‌ها از نمايش «يك حقيقت ناخوشايند»!

     همزمان با خبرهاي خوشي كه ديده‌بان خستگي‌ناپذير محيط زيست ايران از عقب‌نشيني شركت ملّي گاز ايران در ماجراي غم‌انگيز كوه‌تراشي در خجير دارد، ديروز و به دنبال نمايش عمومي فيلم «يك حقيقت ناخوشايند» در آمفي‌تئاتر مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور، شاهد بازتاب‌هاي بسيار مثبتي در بين پژوهشگران و كارشناسان اين حوزه بودم. از جمله در بين افرادي كه سخت تحت تأثير پيام و محتواي علمي و قابل دفاع فيلم قرار گرفتند، بايد از رؤساي بخش‌هاي تحقيقاتي مؤسسه (دكتر زيبا جمزاد، دكتر خسرو ثاقب‌طالبي و دكتر سيد عطا رضايي) نام برد. افزون بر آن، آقاي دكتر مصطفي جعفري، نماينده‌ي وزارت متبوع در بحث تغيير اقليم در مجامع جهاني مرتبط، نيز از پخش اين فيلم و نيز انتشار همزمان بروشور مربوط به آن در بين حاضرين قدرداني كرده و اين قول را دادند كه خواهند كوشيد تا وزير جهاد كشاورزي نيز اين فيلم را حتماً ببينند. آقاي دكتر فرح‌پور، معاون پژوهشي مؤسسه نيز دستور دادند تا نسخه‌اي از ...