كداميك در اولويت است؟ سدسازي يا افزايش راندمان آبياري!

امروز، چهاردهمين روز از سومين ماه ميلادي (مارس)، مصادف است با يك روز جهاني كه براي طرفداران محيط زيست در جهان از اهميتي بسيار زياد برخوردار است؛ روزي كه در همان حال، براي سدسازان طبيعت‌ستيز، مي‌رود كه به كابوسي بزرگ بدل شود. آري امروز، «روز حرکت علیه سد‌های بزرگ» نام دارد؛ ابتكار ارزشمندي كه اينك قدمت آن به يك دهه رسيده است. امّا به راستي چه كسي مي‌توانست باور كند، روزي فراخواهد رسيد كه گروهي از نخبگان و دانشمندان و علاقه‌مندان به محيط زيست مخالفت خود را با احداث سازه‌هاي غول‌پيكر اعلام مي‌دارند كه بيش از نيم قرن است، احداث آنها به عنوان سمبل توانايي يك دولت و ملت شناخته شده و آرزوي رهبر هر دولت و حكومتي بود كه در دوران زمامداري‌اش، روبان قرمز افتتاح يكي از اين مخازن انباشت آب را پاره كند.
با اين وجود و به رغم آفرينش چنين نهضت روشنگرانه‌اي در سرتاسر جهان، گويا خبرها در اين ملك و ديار بسيار دير مي‌رسد و سرعت آن درست مانند سرعت غالب اينترنت كاربران با لكنت‌هاي فراوان روبروست!
چنين است كه در اين يادداشت، كوشيده‌ام به يكي از چالش‌هاي اين حوزه بپردازم و همين جا از دوستاني كه به يادآوري اين روز در محيط مجازي همت كردند، قدرداني كنم ...

ادامه نوشته

بزرگداشت منابع طبيعي ؛ از حرف تا عمل

عكس از جام جم

هياهوي هفته‌ي منابع طبيعي در سال 1386 هم به پايان رسيد؛ منابع طبيعي كه مظلوم بود، امسال با تقارن نكوداشتش با هنگامه‌ي مبارزات انتخاباتي مجلس هشتم، بيش از پيش در سايه قرار گرفت و كم‌رنگ‌تر شد، آنقدر كه كسي نه سراغي از خرگوش‌دره گرفت و نه به قول سام عزيز، از موضوعات مهم‌تر از آن.
حتا رييس جمهور نيز، پرهيز كرد تا درختي غير مثمر را در روز درختكاري غرس كند و به مانند نهال زيتوني كه پيش‌تر كاشته بود، امسال هم يك نفر نخل كاشت! تا همه بدانند ...

ادامه نوشته

چرا از «درختكاري» نوشتن برايم دشوار شده است؟!

     15 اسفند ماه است؛ روزي كه علي‌القاعده بايد براي نگارنده و همه‌ي آنهايي كه چون او در حوزه منابع طبيعي و محيط زيست فعاليت مي‌كنند، روز فرخنده و طرب‌انگيزي باشد؛ همان گونه كه روز كودك براي كودكان، روز زن، براي زنان و روز معلم براي معلمان بايد چنين باشد ... اما ... و اما ... نيست! هست؟!
    براي همين است كه اين روزها و اين سال‌ها، ديگر از 15 اسفند، حتي طرح لبخندي نيز بر چهره‌ام نمي‌نشيند، چه رسد به برق اميدي در دل و جانم.
     15 اسفند را هر سال با كابوسي ديگر شروع مي‌كنم: اين كابوس مي‌تواند عاشوراي جنگل‌هاي لويزان باشد، يا قلع و قمع پارك ملّي سرخه حصار و يا شايعه‌ي!! قطع درختان در پارك جنگلي خرگوش دره ...

ادامه نوشته

نقدي بر كتاب «راهبرد تأمين پايدار مواد لينگوسلولزي ايران»

    در تاريخ سوم دي ماه 1386، طي يادداشتي به معرفي آخرين اثر پژوهشي گروهي از همكاران عزيزم در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور پرداختم. نام آن اثر پژوهشي: «راهبرد تأمين پايدار مواد لينگوسلولزي ايران» بود و اشاره كردم كه اين راهكار مي‌تواند به عنوان راهي براي نجات جنگل‌هاي ارزشمند ايران مورد توجه صاحب‌نظران و كلان‌نگران كشور قرار گيرد.
    اينك نقدي از جناب مهندس شاهرخ جباري، از كارشناسان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري در مورد محتواي ارايه شده در اين كتاب به دستم رسيده است كه نه‌تنها نگارنده كه صاحبان كتاب را نيز بسيار خوشحال كرد. به ويژه در دوراني كه كمتر پيش مي‌آيد براي چنين مواردي شاهد صرف وقت باشيم!
از اين رو ضمن سپاس مجدد از ايشان، در اينجا نخست نقد آقاي جباري و سپس پاسخ آقاي دكتر عادل جليلي، نويسنده اصلي كتاب را آورده و اظهار نظر و تفاسير احتمالي را به خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي واگذار مي‌كنم ...

ادامه نوشته

تصور جهان بدون ابر!

     تازه‌ترين مطالعات جهاني، حكايت از كشف يكي ديگر از اثرات ناميمون جهان گرمايي (global warming) بر كيفيت زيست در كره زمين دارد. اينكه درجه‌ي ابرناكي و روند شكل‌گيري توده‌هاي ابر، ممكن است در اثر فرآيند گرمايش جهاني، به شدت مختل شود. امّا چگونه؟!

ادامه نوشته

احداث كارخانه سيمان در قلب ايستگاه پژوهشي مارگون! چرا؟

      مارگون، نام آبادبومي است در استان کهكیلویه و بویراحمد و در فاصله ۷۰ كيلومتري از مركز استان (ياسوج). این آبادي در بخش مارگون از توابع بویراحمد سفلي قرار گرفته و جمعیت آن در سال ۱۳۸۵، برابر با ۲۷۳۵ نفر بوده است.

ادامه نوشته

اين ديگر چه زمستاني بود يا شايد هم هست؟!

    حالا ديگر علاوه بر مردم كوچه و بازار، اغلب كارشناسان و اقليم‌شناسان هم مي‌پرسند: اين ديگر چه زمستاني است؟ ساكنان شمال كانادا و كشورهاي اسكانديناوي در حالي يكي از معتدل‌ترين و دلپذيرترين زمستان‌هاي خود را سپري مي‌كنند كه براي نخستين بار، خبرگزاري‌هاي جهان تصاويري از برف‌بازي كودكان عرب در آن سوي خليج فارس و درياي عمان را به جهان مخابره مي‌كنند! چه كسي مي‌توانست تصور كند كه در منطقه‌ي گرمي چون جنوب چين، روزي برف ببارد و زمين‌ها سفيد‌پوش شود؟ شدت سرما چنان است كه بسياري از اهالي سواحل خليج فارس در هر دو سوي ايراني و عربي را شوكه كرده و حتا شيوع آن گروه از بيماري‌هايي را سبب شده كه تاكنون كمتر در اين خطه‌ي داغ و تفديده مشاهده شده بود.

برف بازي مردمان كشور عمان - بهمن ماه 86


اقليم‌شناساني كه به بررسي نوسانات شديد آب و هوايي كشور چين در طول چند دهه‌ي اخير پرداخته‌اند، آشكارا حيرت خود را از چنين تغييرات شگرفي اعلام داشته و آن را بي‌سابقه توصيف كرده‌اند. جالب آن كه موج سرماي شديد و بيماري‌هاي ناشي از آن در نزد كودكان و سالمندان چيني در حالي امان حدود يك ميلياردنفر از همنوعان چشم‌بادامي ما را بريده است كه به شهادت آمارهاي هواشناسي و تحليل‌هاي منتج از آن، در سال 2006 میانگین درجه حرارت در چین در بيشينه‌ي خود در 55  سال اخير بود و باز در همان شرايط، سال 2007 را بايد براي كشاورزان چيني، مصيبت‌بارترين و خسارت‌زاترين سال دانست؛ سالي كه بدترین خشکسالی‌های منطقه‌ای در دهه‌های اخیر در این كشور رخ داد و سبب زوال پهنه‌های وسیعی از اراضي کشاورزی، نقصان حجم آب‌هاي سطحي، كاهش سطح سفره‌هاي آب زيرزميني، شورشدن اراضي و فرونشست زمين در حدی بی‌سابقه شد. بحران چنان جدي است كه در پيش‌بيني سال پيش رو در چين، وانگ  کیوئی، يكي از هواشناسان مشهور عضو انجمن هواشناسی اين كشور به صراحت مي‌گويد: «حوادث ناشی از گرمایش جهانی، مانند باران‌های سیل‌آسا، خشکسالی‌ها و توفان‌های دریایی بارزتر، مکررتر و شدیدتر خواهند شد.»
برخي از دانشمندان و صاحبنظران بر اين باورند كه با سرعت گرفتن تغییرات آب و هوایی ناشی از پديده‌ي جهان گرمايي (Global warming)، تأثیرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اين پديده‌ي شوم بر چین افزایش خواهد یافت؛ آن هم در شرايطي كه اين كشور خود را مهياي برپايي بزرگترين جشن ورزشي جهان (المپيك 2008 پكن) مي‌كند و حالا علاوه بر كابوس آلودگي هوا، بايد نگران طغيان‌هاي غيرقابل پيش‌بيني آب و هوايي و طوفان‌ها و سيل‌هاي مهيب هم باشد.
و اين همه‌ي ماجرا نيست! چرا كه همزمان با موج سرما و بوران بي‌سابقه در عرض‌هاي كمتر از 35 درجه‌ي شمالي، همان گونه كه در يادداشت هفته‌ي پيش اشاره كردم، شتاب ذوب يخ‌هاي قطبي چنان افزايش يافته كه بر بنياد ستاده‌هاي حاصل از پژوهش‌هاي دانشمندان - كه در شماره اخير مجله معتبر نيچر منتشر شد -  روند بالا آمدن سطح آب درياهاي آزاد تا 163 سانتي‌متر، يعني دوبرابر پيش‌بيني هيأت بين دولتي تغييرات آب و هوايي سازمان ملل متحد (IPCC)، براي قرن 21 محتمل است.
و اين يعني يك فاجعه‌ي كامل؛ فاجعه‌اي كه بسياري از پرجمعيت‌ترين، زيباترين و ارزشمندترين اراضي، سكونت‌گاه‌ها، بنادر و جزاير جهان را به كام خود خواهد كشيد ... و خوشبختانه طنين اين خطر به حدي رسيده كه به نظر مي‌رسد سرانجام سبب واكنش برخي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي را هم فراهم آورده و در بحبوحه‌ي انتخابات، رييس فراكسيون محيط زيست مجلس (حجت‌الاسلام سادات موسوي) را به انتقاد از كم‌كاري و انفعال دولتيان در اين حوزه واداشته است؛ انفعالي كه سبب شد، در دو ماهه نخست زمستان يخ‌زده‌ي امسال، فقط رقم خسارت به محصولات كشاورزي را از مرز يك‌هزار ميليارد تومان عبور دهد!

(بخش‌هايي از اين يادداشت در صفحه 12 روزنامه جام‌جم، مورخ 17 بهمن‌ماه 86 منتشر شده است)