در ستايش مصطفي خوشنويس و فراخوان سبزش

بياييم در كاشت نهال ارس مشاركت كنيم ...

     مصطفي خوشنويس را بي‌شك همه‌ي آنهايي كه با دانش جنگل و به ويژه درختان كهنسال، آشنايي دارند، مي‌شناسند. او دوست و همكار عزيز و سخت‌كوش من در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع است. مردي كه به رغم تجربه كردن 55 بهار از زندگي پرفراز و نشيبش، همچنان دلي جوان و قلبي كودكانه داشته و به ندرت مي‌توان انساني را يافت كه به اندازه‌ي او عاشق طبيعت باشد ...
   

ادامه نوشته

از سیل در پایتخت مذهبی تا فرونشست زمین در پایتخت سیاسی!


     بعضی اوقات فکر می‌کنم اگر به جای قم، در شهر دیگری سیل روز 11 فروردین 88 اتفاق می‌افتاد و همین قدر تلفات و خسارات را هم به بار می‌آورد، باز ممکن بود چنان بازتابی یافته و حتا به رغم گذشت سه هفته از آن رخداد، همچنان سوژه‌ای جذاب و خواننده‌پسند برای رسانه‌های گروهی داخل و خارج از کشور باقی ماند؟!
     این می‌تواند البته یک امتیاز برای مدیران شهری قم به شمار آید، اگر بدانند که چگونه باید چالش‌ها را به فرصت بدل ساخت نه به بحران!
    به هر حال تازه‌ترین گفتگوی نگارنده با رادیو زمانه را در مورد این سیل مشهور و رخداد فرونشست زمین در پایتخت را می‌توانید در اینجا بخوانید و یا فایل صوتی‌اش را در اینجا گوش دهید.


بيابان‌زايي كه شاخ و دم ندارد!

    اخيراً گزارشي را خواندم كه ظاهراً به مدد كميته‌ي محيط زيست شوراي شهر تهران، تهيه شده بود. در آن گزارش دو نمودار وجود دارد كه گمان برم به اندازه‌ي كافي كوتاه امّا گويا باشند. نمودارهايي كه نشان مي‌دهد در چيدمان شناسه‌هاي رفاه و توسعه در كلان‌شهر تهران تا چه اندازه عدالت‌گريزانه و نابخردانه عمل كرده‌ايم ...

ادامه نوشته

بياييم مطالبات خود را از رييس جمهور آينده به اشتراك نهيم

بياييم كيبوردمان را سبز كرده و با رييس جمهور آينده سخن بگوييم ...

   كمتر از 55 روز تا دهمين دوره‌ي انتخابات رياست جمهوري باقي مانده است. يك تفاوت اساسي كه بين دوره‌ي دهم با 9 دوره‌ي قبلي وجود دارد، خيزش چشم‌گير مطالبات محيط زيستي در بين ايرانيان است. به شهادت صفحات سبز روزنامه‌ها، برنامه‌هاي دايمي راديو و تلويزيون، حضور سه خبرگزاري‌ و پايگاه اطلاع‌رساني محيط زيستي، يك وبلاگ‌خوان سبز (گرين بلاگ با حدود 200 وبلاگ)  و سرانجام محتواي قابل ملاحظه‌ي مطالب مرتبط با محيط زيست در دنياي اينترنت، مي‌توان ادعا كرد كه وزن ملاحظات محيط زيستي در ايران، هيچ زمان مانند امروز نبوده است ...

ادامه نوشته

اوباما وعده‌هایش را کلید می‌زند: شهری که فقط از انرژی خورشیدی استفاده خواهد کرد!

شهری خورشیدی در فلوریدا که می تواند مسیر تاریخ را عوض کند!

     یکی از شعارها و وعده‌های انتخاباتی رییس‌جمهور جوان ایالات متحده آمریکا، تأکید بر فاصله گرفتن کشور از وابستگی به سوخت‌های فسیلی بوده است. اوباما با انتخاب تیم کاری خود در حوزه‌ی انرژی و محیط زیست نشان داد که عمیقاً به پیمان خود با رأی‌دهندگان آمریکایی پایبند است. کابینه‌ی اوباما را شاید بتوان سبزترین کابینه‌ی نه‌تنها آمریکا که تمامی اردوگاه متعلق یه کشورهای شمال دانست. اوباما حرکتی را آغاز کرده تا به مدد آن بتواند عقب‌ماندگی و واپسگرایی تاریخی آمریکا را در طول دوران حکومت جمهوری‌خواهان در حوزه‌ی محیط زیست و مقابله با جهان‌گرمایی پایان داده و مجدداً پیشگامی دولت متبوع خویش را در جهان سبزها بدست آورد.
    از همین روست که اینک خبر ساخت بزرگترین ...

ادامه نوشته

بازتاب فرمان سیاسی تغییر مسیر به قم‌رود در مطبوعات!

گزارش همشهری از یک فرمان سیاسی تاریخی و تامل برانگیز!


     به دنبال یادداشت پیشین نگارنده در باره‌ی فرمان عالی‌ترین مقام سیاسی استان قم، مبنی بر تغییر مسیر قم‌رود؛ خوشبختانه شاهد بازخوردهای نسبتاً گسترده و سزاوارانه‌ای در مطبوعات و فضای مجازی بودیم که به ویژه باید از عکس‌العمل سریع اسد افلاکی در روزنامه همشهری تشکر کرد که مصاحبه‌ی جانانه‌ای را با دکتر عبدالرسول تلوری ترتیب داده است. تلوری که خود بر روی مئاندرها (پیچان‌رودها) پژوهش‌های مفصلی را انجام داده و سال‌ها به عنوان معاون پژوهشی مرکز تحقیقات حفاظت خاک و آبخیزداری کشور خدمت کرده است، با صراحت گفت: تغییر مسیر رودخانه قم‌رود بدترین گزینه است. وی به این هم اکتفا نکرد و با تأسف و خشم اعلام داشت: «براي كساني كه از خارج به ماجرا نگاه مي‌كنند اين سؤال برايشان پيش مي‌آيد كه آيا واقعاً يك كارشناس در ايران وجود ندارد كه اين مسایل را بفهمد؟
     امیدوارم از این پس مردان و زنان عرصه‌ی سیاست و قدرت دریابند که با طبیعت نمی‌توان به همان زبانی گفتگو کرد که با کارمندان و زیردستان خود گفتگو می‌کنید و فرمان می‌رانید! این درس ساده‌ای است که به دلیل عدم تبعیت از آن، رهبران پیشین ایالات متحده آمریکا و استرالیا تاوان سختی برایش پرداختند و مجبور به خداحافظی تلخ خود و حزب محبوبشان از قدرت شدند!
      باشد که دولت‌مداران و قدرت‌سالاران وطنی مجبور به تکرار آن درس تلخ نشوند. 


    در همین باره:
   - روزنامه اعتماد: طرح تغيير مسير رودخانه قم / اشتباه پشت اشتباه! (حمیدرضا میرزاده – سرباز عزیز و سختکوش زمین).

درج نظر

مرگ اسرارآمیز 2 هزار زاغی در شهر آشخانه!

چرا باید دو هزار قطعه از این پرنده زیبا و باهوش تلف شوند؟!


     صبح امروز پیامی نگران‌کننده از هموطنی عزیز به نام آقای حسین حق‌شناس دریافت کردم که چنین نوشته بود: «حدود یک ماه پیش در استان خراسان شمالی در شهر آشخانه بیش از دوهزار زاغ از بین رفت و مسئولین علت آن را سمپاشی مزارع اعلام کردند. خواستم بپرسم چرا سال‌ها این زاغ‌ها در منطقه بودند و سموم بر آن‌ها اثر نکرد، اما به یکباره همه‌ی این زاغ‌ها از بین رفتند و با ماشین شهرداری حمل شدند و مخفیانه دفن گردیدند. ولی متأسفانه کسی این فاجعه زیست محیطی را پیگیری نکرد؟!
آیا این فاجعه زیست محیطی نیست
؟!»
     اگر این خبر درست باشد، بی‌شک یک فاجعه‌ی زیست‌محیطی است و نباید در آن شک کرد. از همین رو، بلافاصله منابع علمی دردسترس خود را مرور کرده و با استاد عزیزم، دکتر اسماعیل کهرم نیز تلفنی گفتگو کردم. ایشان نیز به شدت از این ماجرا شوکه شده و ابراز نگرانی کردند. کهرم گفت که نام علمی این پرنده‌ی بسیار باهوش، Pica Pica بوده که به فارسی به آن «زاغی» گویند و همه چیزخوار است. ایشان قول دادند که در صورت کسب اطلاعات دقیق‌تر، نگارنده را در جریان ابعاد این فاجعه قرار دهند.
    نکته‌ی تأمل‌برانگیز این ماجرا آن است که اصولاً در زمانی که آقای حق‌شناس اشاره کرده‌اند (یعنی اواخر اسفند) معمولاً سمپاشی گسترده‌ای هنوز در مزارع کشاورزی رخ نداده است.
    به هر حال، از خوانندگان عزیز این تارنما خواهش می‌کنم، چنانچه اطلاعات بیشتری در این باره دارند، دریغ نفرموده و به آگاهی مخاطبین این تارنما برسانند.
     گفتنی آن که آشخانه در ‪ ۴۵‬ كيلومتری غرب بجنورد قرار گرفته و از منابع آب خوبی برخوردار است که از کوه‌های آلاداغ سرچشمه می‌گیرد. از همین رو، یکی از قطب‌های کشاورزی و دامپروری منطقه به شمار می‌رود. وجه تسمیه این شهر نیز از همین ویژگی نشأت گرفته است، زیرا در گذشته از مراز عمده تولید پوست و پشم بوده است.

درج نظر

همايشي كه بايد قدر آن را بدانيم

همایش محیط زیست ایران در انتظار رییس جمهور آینده


     در نخستين روز از دومين ماه اولين فصل سال 88، در سالي كه آسمان ايران بار ديگر با ريزش‌هاي ممتد و كم‌نظيرش، كابوس خشكسالي را از سرزمين تشنه‌ي وطن مي‌زدايد؛ شاهد برگزاري همايشي استثنايي خواهيم بود كه بي‌شك تاكنون نظيري بر آن در تاريخ ايران‌زمين نمي‌توان يافت. همايشي كه قرار است به بهانه‌ي انتخابات سرنوشت‌ساز رياست جمهوري در 22 خرداد، سنت‌شكني كرده و براي نخستين‌بار نه براي يارگيري در حوزه‌ي سياسي و نه اقتصادي، ورزشي و ... كه براي تبيين مطالبات طرفداران محيط زيست از رييس‌جمهور آينده برگزار شود.
    اگر بارها در همين خانه‌ي مجازي عنوان كرده‌ام كه براي حركت در مسير پايداري سرزمين، لازم است تا نخست بكوشيم تا وزن ملاحظات محيط زيستي را در بين اولويت‌هاي كلان كشور ارتقاء دهيم؛ اينك آن فرصت طلايي بوجود آمده تا خود گامي مؤثر براي نيل به اين آرمان مقدس برداريم.
همچنين، چنين حركتي مي‌تواند داوطلبين ورود به ساختمان رياست جمهوري را ترغيب كند تا به صورتي جدي‌تر به مقوله‌ي محيط زيست بپردازند و ملاحظات مبتني بر آن را عملاً در برنامه‌هاي تبليغاتي خويش وارد سازند.
خبرهايي كه از اردوگاه مير حسين موسوي مي‌رسد، نشان مي‌دهد كه ايشان در اين زمينه پيشگام بوده و مي‌كوشند تا در دل برنامه‌هاي خود، جايگاهي درخور هم به محيط زيست دهند.
اميد كه ديگر كانديداهاي موجود چه در مقام كسب صندلي رياست جمهوري و چه براي كسب كرسي نمايندگي مجلس و شوراي شهر نيز به اين صرافت بيافتند كه دفاع از آرمان‌هاي محيط زيستي، نه‌تنها مي‌تواند بر شمار آراي مدافعان بيافزايد، بلكه خيري اُخروي هم براي مردم و مملكت به دنبال داشته باشد.


     چنين است كه به سهم خود از تلاش‌هاي سيد محمّد مجابي عزيز، مركز بين‌المللي صلح و محيط زيست و كانون عالي گسترش فضاي سبز و حفظ محيط زيست ايران كه در مسير تحقق اين آموزه اقدام به برپايي همايش و صدور بيانيه كرده‌اند، قدرداني مي‌كنم.
      اميد كه سال 88 نه فقط براي رودها و آبخوان‌ها كه براي طرفداران راستين محيط زيست وطن نيز، سالي پرنشاط، تر و تازه و پويا باشد و براي يكبار هم كه شده، تفكر خشكسالي محيط زيستي از سبد اولويت‌هاي راهبردي وطن حذف شود!

      در همين باره:

      - با تلاش "مرکز صلح و محیط زیست" برگزار می شود

      - جایگاه محیط زیست در برنامه های دولت آینده کجاست؟

      - حفاظت از محیط زیست و ریاست چمهوری و کاندیداتوری یک زن

      - محیط زیست ایران در انتظار رئیس جمهور آینده لحظه شماری می کند!

      - وای به حال رییس جمهور آینده!


 درج نظر

اعتراف به يك خطاي تاريخي؛ مهم تر از سخنان استاندار در باره ضرورت تغيير مسير قم رود!

تردد خودروها در داخل رودخانه قم رود کاملاً مشخص است


    لابد شما هم آن هشدار امنيتي، تاريخي و طنازانه‌ي مردمان دیار نصفه‌جهان را شنيدهايد كه مي‌گويند: پيش از آن كه منار را بدزدي، در انديشه‌ي حفر چاهي باش كه بتواني منار را در آن مخفي كني!
    حال، با شنيدن و مرور داستان غم‌انگيز رودخانه‌ي قم‌رود و به ويژه سخنان اخير استاندار آن ديار، مبني بر ضرورت تغيير مسير رودخانه از داخل شهر به بيرون از آن، ناخودآگاه ياد آن مثل شيرين اصفهاني افتادم.
   چگونه است كه آقايان و مديران مسئول قم، پس از بيش از يك دهه ساختمان‌سازي و احداث انواع سازه‌هايي نظير بلوار، پاركينگ، فضاي سبز و مبلمان وابسته به آن و سرانجام طرح گسترش محوطه‌ي حرم مطهر حضرت معصومه (ع)، حال به صرافت رمزگشايي از اين معماي ساده افتاده‌اند كه: خب؛ حالا كه اين همه موانع در مسير قم‌رود ايجاد كرده‌ايم، اگر سيل آمد، بايد چه كار كنيم؟!

شهر قم نمای دور و محل تغییر مسیر احتمالی رودخانه که با اراضی کشاورزی برخورد دارد


    و وقتي كه سيل آمد و جان چندين هموطن را گرفت و اموالشان را با خود به یغما برد و خساراتي چشم‌گير به سازه‌هاي شهري وارد ساخت و مناظر بودجود آمده از انباشت اتومبیل‌های نوروزی بر روی کول یکدیگر حیرت و خنده‌ی ناظران جهانی را سبب شد، تازه توانستيم اين معماي ساده را حل كرده و با قاطعيت در حضور نمايندگان رسانه‌هاي گروهي اعلام كنيم: «بايد مسير رودخانه قم‌رود از داخل شهر تغيير كند و سازمان حوادث غيرمترقبه كشور نيز اعتبارات لازم در اين ارتباط را تأمين خواهد كرد
     پرسش اصلي اين است كه چرا نبايد نخست اعتبارات خرج شده – بخوانيد حرام شده – در بستر رودخانه قم را خرج مطالعات ارزيابي تغيير مسير رودخانه می‌كردیم؟ آيا 100 ميليون تومان هزينه ارزيابي در برابر ميلياردها تومان هزينه‌ي ساخت و ساز نابخردانه و غير علمي در بستر رودخانه و خسارت‌هاي به بار آمده از سيل 11 فروردين ماه 1388، رقم قابل توجهي بوده است كه نتوانستيم آن را تأمين كنيم؟! و آيا نبايد به اين شيوه‌ي مديريت دورانديشانه‌ي شهري قم عالي‌ترين رتبه‌ي آينده‌پژوهي را اهدا كرد؟!

     کافی است به یادآوریم که بدنه‌ی کارشناسی موجود در قم، پیش‌تر چندین و چند بار نسبت به ساخت و سازهای نابخردانه در بستر قم‌رود هشدار داده بود. از جمله:  در سال 1383 سازمان امور آب قم از شهرداری قم به علت تبدیل کردن رودخانه به پارکینگ شکایت کرد. بامزه‌تر آن که در تاریخ 27 مهر 1387 رئیس سازمان مدیریت بحران کشور در جمع امدادگران هلال احمر قم طی سخنانی با انتقاد از ساخت و ساز و ‏فعالیت‌های عمرانی در بستر رودخانه‌ی قم نسبت به عواقب آن هشدار داده بود!‏ درصورتی که از چنین مقامی انتظار می‌رود که عمل کند نه این که صرفاً ابراز نگرانی نماید! شاید به دلیل همین انفعال بود که در فاصله‌ی 3 روز پس از این اظهارات، یعنی در تاریخ 30 مهر 1387 معاون عمرانی استاندار قم در گفتگو با خبرگزاری مهر عنوان کرد: فعالیت‌های عمرانی در بستر ‏رودخانه قم با مطالعه و مهندسی کامل است و هیچ خطری نخواهد داشت!‏ (البته واقعاً هم هیچ خطری نداشت، منتها نه برای شهروندان بی‌گناه قمی و مسافران نوروزی آن، بلکه برای ساختمان استانداری این شهر!)

    واقعاً تا کی قرار است در این کشور بر اساس مدیریت بحران حرکت کرده و به درمان بپردازیم؟ چرا نباید بر مبنای آموزه‌های مدیریت خطر‌پذیری (ریسک) حرکت کرده و به پیشگیری بپردازیم؟
    باور كنيد صدها سال پيش هموطنان شريف و باهوش اصفهاني ما، نهيب زده بودند كه منارجمبان را ندزديد، وقتي هنوز چاهي براي مخفي كردن آن نيافته‌ايد! امّا نمی‌دانم آن زنهار را چرا در حوزه‌ی مدیریت سرزمین کمتر جدی گرفته و می‌گیریم؟


    و اما نكته‌ي مهم ديگر، سخنان احمد عفتان – مديركل منابع طبيعي استان قم – است كه آشكارا با مواضع قاطعانه‌ي ناظمي اردكاني – استاندار قم – در تضاد قرار داشته و بر اين باور است كه گزينه‌ي تغيير مسير رودخانه قم، نه نخستين راهكار كه آخرين آن است.
    بايد توجه داشت كه مسير رودخانه‌ي قم‌رود از ديرينه‌اي به قدمت – دست كم - دوران چهارم زمين شناسي برخوردار بوده  و در حقیقت، شهر قم اصولاً به‌ واسطه‌ی حضور این رودخانه‌ ایجاد شده و فلسفه‌ی وجود و حفظ آن نیز به ‏خاطر عبور همین هرزآب‌ها و سیلاب‌هاست.‏

    واقعيتي كه نشان مي‌دهد، شيب عرصه‌ي شهر كنوني قم در هر دو سوي رودخانه به سمت فم‌رود ميل داشته و بنابراین، اين بستر فراخ سيلابي، در حكم زهكش شهر و نيز يكي از عوامل كاهنده‌ي آسيب‌پذيري اين سكونتگاه تاريخي و مقدس در برابر رخداد بارندگي‌هاي شديد  و سیل بوده است. يعني: حتا اگر سيلي از بيرون هم وارد شهر نشود، آب جمع شده در عرصه‌ي حدود 8200 هكتاري قم چگونه و با چه سازوكاري قرار است – بدون كمك از معبر طبيعي قم رود - به بيرون از شهر هدايت شود؟
    اميد كه در ارزيابي‌ها و مطالعات آينده، تمامي اين موارد به خوبي ديده شود تا خداي ناكرده شاهد حادثه‌اي غم‌انگيزتر از سيل 11 فروردين 88 نباشيم. چرا كه اگر مسير رودخانه را با صرف ميلياردها تومان هزينه تغيير داديم (و این بار مانند كانال توانا در خوزستان عمل نكرده و باتلاقي را نيافريديم!) آنگاه خداي ناكرده مجدداً شاهد خسارت از سيل در شهر قم شويم، فكر كنم عنوان احمقانه‌ترين سيل جهان، ملايم‌ترين عنوانی خواهد بود كه مي‌شود به آن سيل فرضي داد؛ عنوانی که تا همیشه‌ی تاریخ – چون فرمان کتابسوزان اسکندریه -  شناسه‌ی اوج «حماقت در مدیریت»! لقب خواهد گرفت و ماندگار خواهد شد.

   مؤخره 1:
   در صفحه 3 روزنامه همشهری مورخ 24 اردیبهشت ماه 1377، سندی ماندگار به چشم می‌خورد. در آن سند از قول دکتر آهنگ کوثر آمده است: «به دلیل مکان‌یابی اشتباه و عدم ارزیابی زیست‌محیطی، سد 15 خرداد بلااستفاده خواهد شد.» جالب اینجاست که در تاریخ 17 تیر 1377، جوابیه سازمان آب وزارت نیرو در صفحه 7 همان روزنامه و خطاب به دکتر کوثر منتشر شده است. 
   حال فقط کافی است که آن پیش‌بینی و جوابیه را دوباره مرور کنید، تادریابید که چه فرصت‌هایی را به دلیل عدم اعتنای جدی به تحلیل‌های کارشناسی تاکنون سوزانده‌ایم. امید که در ماجرای مهار آسیب‌پذیری قم در برابر سیل از آن اشتباهات تاریخی پند بگیریم.

   مؤخره 2:
  ویژگی‌های مختصری از آبخیز قم‌رود به همراه جدول و نقشه‌ی مربوطه را می‌تواند در این نشانی مطالعه فرمایید.

درج نظر

تبریک به اروند درویش!

اروند درویش - ارتفاعات توچال


     دیروز روز اروند بود ... برای همه‌ی ما روزهایی در زندگی وجود دارد که هرگز از یاد نمی‌بریم ... یکی از آن روزها، نخستین روز ورود به دبستان است؛ یکی دیگر شاید اولین روز ورود به سربازخانه باشد! یا ورود به دانشگاه یا نخستین نگاهی که منجر به لرزش دل می‌شود و یا روزی که یه نفر با انگشت‌های کوچولوش دستاتو می‌کشه و می‌گه: "پدر! امروز من با وزیر ملاقات کردم و از او یک سیب طلایی جایزه گرفتم!"
    بله دیروز - بی‌شک - روزی فراموش‌نشدنی برای اروند بود ... روزی که تا مدت‌ها در خاطرش خواهد ماند و با افتخار و شوق از آن یاد می‌کند.
    و البته از شما چه پنهان، برای من نیز حقیقتاً روزی بیادماندنی شد ... فکر نکنم برای هیچ پدر و مادری، هیچ  لحظه‌ای بتواند شورانگیز‌تر و آرام‌بخش‌تر از لحظه‌ای باشد که احساس کنی، فرزندت احساس می‌کند که در اوج ایستاده و مرکز توجه عالم شده است!
    امیدوارم برای همه‌ی پدر و مادرهای خوب سرزمینم، چنین توفیقی حاصل شود.


    اصل ماجرا را می‌توانید در وبلاگ خودش پی بگیرید.

درج نظر

شهر سالم به روایت دکتر کتایون ربیعی

    اگر قرار است که به مفهوم واقعی کلمه ایرانیان معنی یک «شهر سالم» را درک کرده و برای برپایی‌اش از مدیران خویش مطالبه‌محور و مبتنی بر اصولی بخردانه و علمی به پیش روند، باید نخست از دانش لازم و اطلاعات بایسته در این حوزه برخوردار باشند. شهر سالم، آن اتوپیا یا مدینه‌ی فاضله‌ی دست‌نایافتنی و رؤیایی نیست که نتوان هرگز به آن در عالم واقعیت دست یافت. در شهر سالم با توجه به کمینه‌ی استانداردهایی که در حوزه‌ها و موضوعات گوناگون از جمله محیط زیست، سلامت فردی و اجتماعی، امنیت، شادابی و ... تعیین و معرفی می‌شود، می‌توان مجموعه‌ای از معیارها و شاخص‌های قابل دسترس را تعریف کرده و مدیریت شهری را واداشت که خود را به رعایت و تأمین این کمینه‌ها ملزم کند ...

ادامه نوشته

منابع آب از منظر دکتر علیرضا برهانی داریان!

بوسه بر آب ...


    هر گاه که در می‌یابم یکی از متخصصان حوزه‌ی محیط زیست در گرایش‌های گوناگون آن، به خود این زحمت را داده و به رغم گرفتاری‌های فراوان کاری و پژوهشی، می‌کوشد تا دیدگاه‌های خود را با مخاطبان مجازی وبلاگستان فارسی به اشتراک نهد؛ برقی از امید و شوری عجیب در دل و جانم برانگیخته شده و به پایداری زیست‌محیطی این کهن و بوم و بر مقدس بیشتر امیدوار می‌شوم. از همین روست که ...

 

ادامه نوشته

یک خبر خوش: عقب‌نشینی کم‌سابقه‌ی خشکسالی در نیمه نخست فروردین 88

     خوشبختانه میزان ریزش‌های آسمانی در طول نیمه‌ی نخست از نخستین ماه 1388 چنان بوده که می‌توان با جرأت گفت: نزولات آسمانی همین 15 روز سبب شده تا سیمای اقلیمی کشور در سال پیش رو متحول شود. در حقیقت با نگاهی به تازه‌ترین نقشه‌ها‌ی اقلیمی تهیه شده که وضعیت سال آبی جدید را از اول مهر 1387 تا 15 فروردین 1388 نشان می‌دهد، آشکار است که دیگر از آن رنگ قرمز نگران کننده (خشکسالی بسیار شدید) تقریباً در هیچ پهنه‌ای از کشور خبری نیست. درواقع، به جز منطقه عمومی شهرستان لار - جنوب استان فارس - که همچنان رنگ قرمز پررنگ در مقیاسی محدود قابل مشاهده است (یعنی میزان بارندگی این منطقه در طی این دوره در مقایسه با میانگین درازمدت 30 ساله کمتر از 60 درصد است)، در دیگر مناطق کشور چنین رنگی را نمی‌توان دید. با این وجود، هنوز میزان ریزش‌های آسمانی در حدود  40 درصد از پهنه‌ی کشور بین 5 تا 60 درصد کمتر از میانگین 30 ساله بوده و همچنان خشکسالی خفیف تا شدید بر آن حکم‌فرماست است. اما در عوض در بقیه کشور شرایط دقیقاً برعکس بوده  و از ترسالی خفیف تا تا ترسالی بسیار زیاد قابل مشاهده است ...

ادامه نوشته

تهران همچنان فرو می‌رود در غفلت من و تو!

نقشه فرونشست زمین در تهران! - جام جم 18 فروردین 88

    در ششمین روز از خرداد 1376 طی یادداشتی هشدار دادم که «فرونشست زمین به پایتخت نزدیک می‌شود». آن گزارش به همراه 17 تصویر از آن زمان نواحی و دشت‌های جنوب تهران را دوباره مرور کنید. تصاویری را که در بازدیدی که به همراه سید جعفر سید اخلاقی داشتم، به ثبت رسانده بودیم. آن موقع از قول کارشناسان امور آب ورامین – آقایان مهران فلاح و کامیار آریا – نوشتم: روند پرشتاب اُفت سطح آب‌های زیرزمینی در دشت حاصلخیز ورامین چنان بحرانی است که به طور متوسط سالی ۲/۲ متر از عمق سفره‌های آب زیرزمینی منطقه کاسته می‌شود و تعداد قنوات فعال منطقه از ۲۷۷ رشته در دهه ۱۳۴۰ به فقط ۱۲ رشته در سال جاری کاهش یافته است.

کارشناسان امور آب ورامین : مهران فلاح و کامیار آریا


     امروز امّا در بی خبری من و تو و در غفلت متولّیان این حوزه، فرونشست زمین کاملاً به تهران رسیده و هم‌اکنون در سه منطقه 17، 18 و 19 شهردارى تهران و اتوبان آزادگان و جاده قديم ساوه وضعیت از مرز بحران هم گذشته است. به نحوی که به گفته‌ی محمد جواد بلورچى مدير امور زمين‌شناسى مهندسى، مخاطرات و زيست‌محيطى سازمان زمين‌شناسي: مناطق یادشده در معرض بروز بيش از 1.5 متر فرونشست زمين قرار گرفته‌اند. بلورچی این را هم اضافه کرده که فرونشست بزرگى با وسعت 500 کيلومترمربع و با نرخ سالانه‌ی 17سانتي‌متر ، جنوب تهران را که با هيچ رودخانه‌اى تغذيه نمى‌شود، تهديد مى‌کند که با توجه به نقشه محدوده فرونشست در جنوب البرز، دشت‌هاى ورامين، قرچک، مردآباد، مهرشهرکرج و نظرآباد ساوجبلاغ نيز به آن افزوده مى‌شود.
    روزی که متخصصان دوراندیش وطن فریاد می‌زدند که تهران ظرفیتش تکمیل شده و دیگر توان تحمل این ردپای سترگ بوم‌شناختی را بر دامنه‌ی جنوبی البرز ندارد، کسی حرفشان را جدی نگرفت و شهردار وقت با ابتکاری جسورانه گفت: نیازی نیست پایتخت را منتقل کنیم! من آن را دوباره می‌سازم. اما کرباسچی نه‌تنها نتوانست تهران را آن گونه که سزاوار بود، بسازد؛ بلکه خود نیز در جریان این سازندگی دچار تخریب و فرونشستی باور نکردنی و حیرت‌انگیز شد! و امروز افزون بر 36 درصد از صنایع ما باید در کمتر از یک درصد خاک ایران متمرکز شوند. چرا؟ و تلخ‌تر از همه آن که به جای مهار این بحران،  ممنوعیت احداث واحد‌هاي صنعتي در شعاع 120 کيلومتري تهران را هم لغو می‌کنیم!
     وای بر ما ...

 

آثار فرونشست زمین در دشت معین آباد ورامین - خرداد 1386


    لطفاً گفتگوی کامل جناب بلورچی را در جام جم دیروز بخوانید تا دریابید و دریابیم که دیو مهیب بیابان‌زایی چگونه می‌تواند بدون حرکت شن‌های روان و مدفون کردن آبادی‌ها، پایتخت را به تصرف خود درآورد؛ آن هم بدون کمترین مقاومت و در سکوت و بی‌خبری حافظان امنیت پایتخت جمهوری اسلامی ایران!

   یادمان باشد:

   این فقط سرنوشت تهران نیست که چنین در باتلاق نابخردی مدیریت ۵۰ ساله‌ي اخیر کشور گرفتار شده و اینگونه در حال غرق شدن زمین‌ها و خاکستری‌تر شدن آسمانش گرفتار آمده است! آمارها حکایت از آن دارد که چنین وضعی در کبودرآهنگ و قهاوند همدان، در دشت مهريز اصفهان، در اغلب دشت‌هاي فارس، در چناران و در كرمان و يزد و مشهد و ... در حال تكرار شدن است. چند روز پيش در محضر استاد عزيزم، دكتر محمد مهدوي، مؤلف كتاب هيدرولوژي كاربردي بودم. ايشان اشاره داشتند كه در طول 30 سال گذشته، در دشت مشهد 60 متر سطح آب زيرزميني اُفت كرده است و در خود مشهد به دليل وجود فاضلاب و پساب شهري اين افُت 30 متر بوده است! حال تصور كنيد كه اگر پساب و فاضلاب سنتي تهران بزرگ نبود، روند فرونشست زمين در پايتخت به چه ابعاد ويرانگري مي‌رسيد. هر چند نبايد از خاطر برد كه كيفيت اندوخته‌هاي آبي‌مان را نيز به شدت و همپاي كميت آن داريم از دست مي‌دهيم.


     در همین باره و از همین نویسنده:
    - بحران فرونشست زمين در ايران ، ابعادي بين‌المللي مي‌يابد!
    - تصاويري از بزرگترين فروچاله شناخته شده در ايران
    - مهيب‌ترين بلاي ناپيداي آباد‌بوم‌ها

درج نظر

آهنگ كوثر: سدها محيط زيست را خراب، بيماري‌ها را تشديد و مردم را بي‌خانمان مي‌سازند!

دكتر سيد آهنگ كوثر

    سيد آهنگ كوثر را همه مي‌شناسيم؛ دانشمندي شناخته‌شده در مقياسي بين‌المللي و پيشگام در حوزه مديريت منابع آب در سرزمين‌هاي خشك جهان. روزنامه اعتماد امروز – 18 فروردين 1388 -  گفتگويي خواندني و به شدت تأمل‌برانگيز و صريح با ايشان به عنوان پدر دانش آبخوانداري در ايران و جهان انجام داده است؛ گفتگويي كه مي‌دانم خشم آب‌سالاران طبيعت ستيز را در وزارت نيرو و شركت‌هاي مهندسين مشاور وابسته به آن - بيش از پيش – برخواهد انگيخت و به همان نسبت ارادت طرفداران محيط زيست و فرزانگان ايران دوست را جلب خواهد كرد.
نگارنده هم به همين بهانه يادداشتي را به رشته تحرير درآورده و پرسيده است كه چرا آن گونه كه سزاوار بوده، به شگرد آبخوانداري توجه بايسته نشده است؟!

ادامه نوشته

بررسي علل تغيير كاربري غيراصولي اراضي كشاورزي

    به بهانه مطرح شدن طرح مشهور به ارتقاء بهره‌وري بخش كشاورزي در مجلس شوراي اسلامي، روزنامه اطلاعات در يك گزارش دو قسمتي به اين موضوع پرداخته است. نگارنده در اين گزارش، افزون بر مشكلات طرح مزبور، به ديگر معضلات بخش كشاورزي اشاره كرده و چالش‌هاس سدسازي بي رويه را مورد توجه و تأكيد قرار داده است. مشروح اين گزارش و گفتگو را در صفحه 5 روزنامه اطلاعات امروز و فردا (17 فروردين 1388) مي‌توانيد ملاحظه كرده و پيگيري فرماييد ...

ادامه نوشته

دعوتی عام به بهانه‌ی چهارسالگی تارنمای مهار بیابان‌زایی!


هر که بر لوح جهان نقشی نیافزاید ز خویش
بی‌گمان چون نقش پا محو است در موج فنا


دیروز نخستین روز از پنجمین سال فعالیت تارنمای مهار بیابان‌زایی است. 4 سال و دو روز پیش، تصمیم گرفتم تا برای خود بر روی شبکه‌ی اینترنت، خانه‌ای مجازی بسازم و به استقبال مهمانانی روم که ممکن بود در غیر از این حالت، هیچگاه آنها را به جا نیاورم ... در این خانه بود که به تدریج یاد گرفتم چگونه می‌شود به نشر اندیشه‌ها و تعاملی دوسویه با اهالی پرشمار و گسترده‌ی این دنیای اسرارآمیز و جذاب مجازی اقدام کرد و در این رفت و آمدهای فرهنگی به صیقل پندارینه‌هایم در حوزه محیط زیست، منابع طبیعی و بیابان نایل آمد.
اعتراف می‌کنم که روزهای بسیار سختی را در طول این 4 سال سپری کرده‌ام - واقعیتی که نزدیکترین دوستانم می دانند که از چه سخن می گویم - امّا شیرینی حضور در بین سبزاندیشان وطن و لمس عینی بازخوردهایی ملموس و ناهمتا از یادداشت‌ها و یادبرگ‌های مجازی «مهاربیابان‌زایی» چنان چشمگیر و درخشان بود که کمتر لذتی می‌تواند با آن برابری کند.


خوب یادم هست در همان آغازین روزهای حضورم در وبلاگستان فارسی، هموطنی با دلسوزی برایم نوشت: حیف است که وقت خود را با وبلاگی به نام «مهار بیابان‌زایی» به هدر دهی! اگر می‌خواهی مطالبت خوانده شوند، نام دیگری برای وبلاگت انتخاب کن و صرفاً از بیابان و محیط زیست ننویس ... چرا که خواننده‌ی چندانی نخواهد داشت!
برای همین امروز بسیار خوشحالم ... چرا که می‌توانم به حضور یک جامعه‌ی مجازی سبزاندیش در گرین‌بلاگ و سه خبرگزاری سبز فارسی‌زبان مفتخر باشم. افزون بر آن، می‌شود خط پررنگ محیط زیست را در بسیاری از وبلاگ‌های غیر محیط زیستی هم آشکارا دید و تعقیب کرد.

دل نوشته های محمد درویش


و برای همین امروز به تولد چهارسالگی مهاربیابان‌زایی می‌بالم؛ وبلاگی که به محیط زیست وطن می‌پردازد، اما توانسته آنقدر جایگاه و اعتبار در بین مخاطبین فارسی‌زبان بیابد که بیش از یک میلیون بار دیده شود و در رده‌بندی موتور جستجوگر گوگل، صاحب رتبه 5 باشد؛ رتبه‌ای که بسیاری از وبلاگ‌ها با موضوعاتی پرمخاطب‌تر نتوانسته‌اند به آن دست یابند.

رتبه مهار بیابان زایی در گوگل


از این رو، موفقیت مهار بیابان‌زایی را، بیش از همه نشان‌دهنده‌ی تغییری مثبت و امیدبخش در رویکرد جامعه‌ی کاربران اینترنت در دنیای وبلاگستان فارسی می‌دانم؛ شاخصی که نشان می‌دهد به رغم ادعای منفی‌بافان و مخالفان گسترش اینترنت و تمامی اتهاماتی که به عموم کاربران فارسی‌زبان وبلاگستان وارد می‌شود، می‌توان در وبلاگستان فارسی تولید محتوا کرد و امیدوار بود که مخاطب خود را بیابد و منشأ اثر هم باشد. فقط کافی است به آنچه که می‌نویسی باور داشته باشی و باورهایت را ارزان مفروشی ... آنگاه خواهی دید که معجزه رخ خواهد داد ...

با این وجود، نیک می‌دانم که هنوز در آغاز راهم و هنوز این طفل نوپا راهی بس طولانی برای رسیدن به سرمنزل مقصود – که همانا پایداری زیست‌محیطی ایران عزیز است - باید طی كند.
چنین است که از یکان یکان شما مخاطبان گرامی این تارنما صمیمانه خواهش می‌کنم نظرتان را در باره این وبلاگ بیان دارید و به خصوص بدون هیچ ملاحظه‌ای از نقاط ضعف آن برایم سخن بگویید.
این می‌تواند بهترین هدیه و دست مریزاد به فردی باشد که بیش از 3 هزار صفحه از اندیشه‌هایش را در قالب 109۴ یادداشت در طول 4 سال گذشته با مخاطبین فارسی‌زبانش به اشتراک نهاده است.
تصمیم دارم تا در سلسله یادداشت‌هایی این نظرات را گردآوری کرده و منتشر سازم.
باز هم ممنون که خواهشم را اجابت خواهید کرد ... محمد درویش «مهار بیابان‌زایی» را در چهل‌سالگی آغاز کرد و اینک در «جفت 4 زندگی‌ا‌ش» می‌خواهد بداند این فرزند مجازی‌اش را چگونه تربیت کرده‌ و در کجا‌ها راه را به خطا رفته‌ است. امید که دستش را بگیرید و به گرمی بفشارید ... باشد که بدین سان کمتر پرواز لحظه‌ها را – پرواز آن مرغ بی بازگشت خیال را - افسوس بخورد ...

پرواز آفتاب و نسیم و پرنده را
می‌دانم و صفای دلاویز دشت را
امّا من این میان
پرواز لحظه‌ها را افسوس می‌خورم
پرواز این پرنده بی‌بازگشت را ...

روانشاد فریدون مشیری


در همین باره:
- آغاز چهارمين سال حضور «مهار بيابان‌زايي» در وبلاگستان فارسي

درج نظر

همه‌ی آنچه که می‌خواهید در باره‌ی قم بدانید!

   این کتاب از 11 فصل (در 400 صفحه) تشکیل شده که در آن به موضوعاتی چون: زمین شناسی و کانی‌های معدنی، منابع آب و خاک، پوشش گیاهی و حیات وحش، کشاورزی و دامپروری، گردشگری و دیگر ویپگی‌های اقتصادی و اجتماعی و مذهبی قم می‌پردازد. افزون بر آن در این کتاب چندین نقشه‌ی رنگی از وضعیت شبکه‌ی آب‌شناختی استان قم، شیب، زمین‌شناسی، کاربری اراضی، طبقات ارتفاعی، پوشش گیاهی و موقعیت ایستگاه‌های هواشناسی استان وجود دارد ...

ادامه نوشته

خطری که از بیخ گوش کلوت‌های شهداد گذشت: رزمايشي كه به همايش بدل شد!


در آخرین روزهای سال کهنه، یعنی در 21 اسفندماه 1387 قرار بود تا رزمایش نیروهای انتظامی کشور در کلوت‌های شهداد برگزار شود! یعنی درست همان فاجعه‌ای که در ابتدای سال اتفاق افتاد و آن همه اعتراض را در برداشت، قرار بود در پایان سال 87 نیز رخ دهد تا بدین‌ترتیب، سال 1387 را از نظر میزان خسارت و تخریب به محیط زیست، یکی از سیاه‌ترین سال‌های تاریخ معاصر ایران گرداند ...

ادامه نوشته

سیل قم: احمقانه‌ترین سیل در جهان!

تصاویری از احمقانه ترین سیل در جهان!

     تصاویری که از سیل روز 11 فروردین 1388 در شهرستان قم منتشر شده و بر روی بسیاری از سایت‌های خبری داخلی و بین‌المللی قابل مشاهده است؛ بیش از هر چیز یک واقعیت را نشان می‌دهد: این که مدیریت شهری ما تا چه اندازه به آموزه‌های آبخیزداری شهری بی‌تفاوت بوده و همچنان به نابخردانه‌ترین شکل ممکن، فقط تا نوک بینی خود را می‌بیند!

ادامه نوشته

آیا خشکسالی در سال آبی پیش رو (88-1387) عقب‌نشینی می‌کند؟!

    نتایج بررسی و تحلیل آخرین نقشه‌های مربوط به میزان ریزش‌های آسمانی کشور از آغاز مهر تا پایان اسفند ماه 1387 نشان می‌دهد که وضعیت بارندگی، نسبت به ماه گذشته و نیز میانگین دراز مدت 30 ساله بهبود یافته و وسعت رنگ قرمز (که نشان‌دهنده‌ی اوج بحران خشکسالی در کشور است)، به مراتب نسبت به ماه پیش از آن کاسته شده است. به نحوی که اینک می‌توان برای اولین بار در سال جاری لکه‌های پربارانی را در تبریز، ارومیه، لردگان، اقلید فارس و بیرجند (علاوه بر زاهدان و باهوکلات و یزد بیارجمند) ملاحظه کرد. همچنین در حالی که ...

ادامه نوشته

بیاییم اعتراف‌های سبز خود را به اشتراک نهیم!


     شهروندی سبزانديش، دست به ابتكار جالبي زده و در قالب یک بازی وبلاگی از شهروندان جامعه‌ي مجازي مخاطب خويش خواسته تا هر يك به نوبه‌ي خويش از اعترافات سبز خود سخن بگويند و به ترتيب اهميت از 5 جفاي بزرگي كه در حق طبيعت روا داشته‌اند، رمزگشايي كنند! و آنگاه به 5 خدمتي كه براي محيط زيست انجام داده‌اند نيز اشاره نمايند.
    به باور نگارنده، چنين حركت‌هاي فرهنگي در فضاي وبلاگستان فارسي مي‌تواند به پراكنش هر چه بيشتر اندیشه‌ی سبز كمك كرده و بارشي مجازي از گرایه‌ها و ارزش‌های محيط زيستي را بر سر ساكنان فارسي‌زبان و پرشمار اين دهكده‌ي وبلاگي پويا و با نشاط سرازير كند.
    اینک، ضمن قبول دعوت صاحب گرامي تارنماي شهر سالم، از خوانندگان عزيز این سطور، به ويژه از مينو صابري، نیک آهنگ کوثر، سید محمّد مجابی، ناصر کرمی، حميدرضا عباسي، فرهاد خاكساريان و سپهر سلیمی عزیز می‌خواهم تا به این بازی بپیوندند و اعتراف‌های سبز خود را با اهالی وبلاگستان به اشتراک نهند.

    و امّا 5 اعتراف سبز محمّد درویش!
   حقیقتش این است که شاید اولین اعترافی که باید بکنم، آن است که تعداد خطاهای محیط زیستی‌ام به مراتب بیشتر از «پنج» است!  با این وجود، شاید مهمترین‌ها عبارت باشند از:

  1- تیرکمون مگسی! این وسیله – که البته فکر کنم سال‌هاست از حوزه‌ی اسباب‌بازی‌های کودکان این سرزمین رخت بربسته باشد – یکی از سرگرمی‌های دوران کودکی من و نسل من بود! برای ساختن آن هم، فقط مقداری سیم مسی نرم و 10 سانتی‌متر کش نازک سفید‌رنگ لازم بود. کش را به مفتول مسی بسته و با تیرهای کوچکی به شکل نعل اسب – که آن هم از جنس مس یا آلومینیوم بود – وسیله‌ای به شدت آزاردهنده برای دشمن می‌ساختیم! یادم می‌آید یک پسر همسایه داشتیم به نام جعفر جنی که عجیب همچنان در ذهن من مانده و خاطراتش رسوب کرده است. آن روزها در فلکه‌ی دوّم نیروی هوایی (خیابان پیروزی کنونی) روزگار می‌گذراندیم و با هدف قرار دادن اشیاء مختلف (مثل جعبه چوب کبریت و نظایر آن) از فواصل مختلف، تبحر خویش را در استفاده از تیرکمون مگسی به رخ حریفان می‌کشیدیم و لواشک و آلوچه 5 ریالی برنده می‌شدیم! اما یک روز جعفر جنی گفت: بچه‌ها! هدف قرار دادن اهداف ثابت که هنر نداره، اگر راست می‌گویید، بیایید به اهداف متحرک شلیک کنیم! و یکی از آن اهداف متحرک پرندگانی چون کلاغ و گنجشک بودند که آن روزها بسیار فراوان‌تر از این روزها می‌شد حضورشان را در کوچه پس کوچه‌های تهران احساس کرد ... خلاصه باید اعتراف کنم که چند تا از مفتول‌های نازک مسی تیرکمون مگسی من به چند پرنده اصابت کرد و منجر به ترسیدن و فرارکردن آن زبون بسته‌ها شد! گناهی که بسیار کوشیده‌ام تا اروند را از آن منع کنم و البته هرگز برایش تا امروز اعتراف نکرده‌ام که پدرش در کودکی، خود چنین آزارهایی به پرندگان زبون بسته می‌رسانده است!

   2- یادمه یه روزی رفته بودیم به حوالی چشمه مرغاب در اطراف شهرستان داران اصفهان؛ یکی از مناطق بسیار زیبا و جذابی که در سال‌های نخستین دهه‌ی 1350 شمسی بسیاری از خانواده‌های اصفهانی از شهرهای همجوار به خصوص اصفهان و نجف‌آباد و تیران خود را به آنجا رسانده و روز تعطیل خود را در کنار خانواده سپری می‌کردند. ما نیز در یکی از این گردش‌های هفتگی به اتفاق خانواده یکی دیگر از دوستان‌مان به چشمه مرغاب رفته بودیم و یادم هست که پدر آن خانواده داشت با چه شور و حرارتی از ویژگی‌های خودرو سواری‌ای که تازه خریده بود سخن می‌گفت و اشاره می‌کرد که چون بر خلاف پیکان (ماشین ما) دیفرانسیلش در چرخ‌های جلو است، هرگز در گل گیر نکرده و درجا نمی‌زند! خلاصه همان لحظه یک فکر شیطانی از ذهنم گذشت و تصمیم گرفتم به هر ترتیبی که هست، ماشینش را در گل فرو کنم! بنابراین، بعداز ناهار وقتی که آدم‌بزرگ‌ها در حال چرت بودند، شروع کردم به آوردن آب از چشمه و ریختن اطرف چرخ جلوی ماشینش! اما دیدم با این روش تا شب هم موفق به اجرای نقشه‌ی خود نخواهم شد! این بود که تصمیم گرفتم یک انشعاب باریک از جوی آب زده و با ساخت نهری کوچک، آب را به زیر چرخ ماشین آ« بنده خدا هدایت کنم! خلاصه دردسرتان ندهم، چنان بلایی بر سر ماشینش آوردم که نه‌تنها نتوانست از گل درآید، بلکه با هول دادن هم بیشتر در باتلاق فرو رفت و در نهایت مجبور به بگسل کردن ماشین شدند! اما به خاطر کار من، آب بسیاری که باید به مصرف باغ‌های کشاورزی منطقه می‌رسید، هدر رفت و البته یک گوشمالی حسابی هم از طرف پدر به ارمغان بردم!

   3- دوران سربازی من (1364 تا 1366) به آخرین سال‌های جنگ  خورده بود. یادم هست، هنگامی که در گروه 11 توپخانه پادگان امام رضا (ع) – بین مراغه و بناب – مشغول انجام دوران آموزشی خود بودیم، یکی از ابتکاراتی که برای گریز از شستشوی ظروف غذا (معروف به یغلوی) به کار می‌بردیم، آن بود که ابتدا یغلوی‌ها را در درون یک کیسه فریزر کرده و سپس در آن غذا می‌خوردیم. پس از پایان ناهار یا شام نیز، کیسه زباله چرب و آغشته به ته مانده غذا را درآورده و معدوم می‌ساختیم و بدین‌ترتیب دیگر زحمت شستن ظرف غذا از ما سلب می‌شد و می‌توانستیم در اندک فرصت‌هایی که داریم، بیشتر بخوابیم؛ چیزی که در یگان آموزشی گروه 11 توپخانه حقیقتاً کیمیا بود! اما کار من و دیگر سربازان هم سبب افزایش بی رویه مصرف کیسه‌زباله‌هایی شد که بعد‌ها فهمیدم یکی از دشمنان طبیعت به حساب می‌آیند و تا ده‌ها و صدها سال بدون تجزیه در خاک باقی خواهند ماند.

    4- اعتراف می‌کنم که تاکنون چندین و چند بار شاهد پرتاب زباله از درون خودروهای عبوری بوده‌ام، امّآ هر بار برای خودم مصلحت‌اندیشی کرده و حاضر نشدم تا به راننده خودرو – از ترس عواقب بعدی! – تذکر دهم. در صورتی که به نظرم یکی از کاربردی‌ترین شگردها برای مهار این رفتار  شرم‌آور در بین ایرانیان، آن است که هر یک از ما در نقش پلیس محیط زیست به وظایف شهروندی خود عمل کند.

   5- برخی مواقع و این روزها بیشتر، کمتر توانسته‌ام به پرسش‌ها و درخواست‌های دانشجویان رشته‌های محیط زیست و منابع طبیعی، آن گونه که سزاوار بوده پاسخ دهم و می‌دانم که در برخی موارد، این کندی من در پاسخگویی سبب کدورت و ناخشنودی یا خدای ناکرده دلسردی یک جوان طرفدار محیط زیست را فراهم آورده است.

    و امّا پنج اقدام مفید نگارنده در راستای حفظ محیط زیست:
   1- کوشش برای انتشار تجربیاتم در حوزه محیط زیست و منابع طبیعی که تاکنون منجر به چاپ ده‌ها کتاب و مقاله و نیز انتشار بیش از 3 هزار صفحه مطلب در تارنمای مهاربیابان‌زایی شده است؛ تارنمایی که تاکنون بیش از یک میلیون بار دیده شده است.

  2- تا آنجا که امکان دارد، می‌کوشم تا فرزندم – اروند – را با طبیعت وطن و مواهب آن آشنا کنم و به او بیاموزم که حفظ درختان و حمایت از حیوانات یک ارزش بزرگ محسوب می‌شود. از همین رو، تلاش کرده‌ام تا اروند را در اغلب سفرها و مأموریت‌ها با خود ببرم و به همین دلیل، بسیاری از مناطق کشور از جمله شهداد، شهر افسانه‌ای لوت، مناطق حفاظت شده تنگ صیاد، دنا، نایبند، سبزکوه، کویر مرنجاب، کوه سیاه و ... را از نزدیک دیده است. شاید یکی از دلپذیرترین صحنه‌های زندگیم، تماشای آن لحظه‌ای بود که اروند داشت به پسر همسایه تذکر می‌داد: نباید دنبال گربه بیاندازی و او را اذیت کنی ...

  3- تلاش برای افزایش کیفیت زندگی محیط‌بانان و کمک به صدور چند حکم قضایی در حمایت از محیط زیست، همچنین جلوگیری از تصرف چند عرصه‌ی جنگلی توسط طبیعت‌ستیزان و روشنگری در باره‌ی عقوبت‌های سدسازی بی‌رویه در کشور.

  4- تشویق مستقیم و غیرمستقیم علاقه‌مندان به محیط زیست برای ثبت اندیشه‌های خویش و کمک به رونق وبلاگستان سبز فارسی.

  5- تدوین برنامه 20 ساله راهبردی بیابان – افق ایران 1404 و گنجاندن تمامی ملاحظات مسلم محیط زیستی که سرانجام پس از سه سال کار و تعامل گروهی از تأیید عالی‌ترین مقام وزارتی گذشته و در آخرین روزهای سال گذشته به تمام نهادهای پژوهشی و اجرایی کشور ابلاغ شد.

   بار دیگر از بانی این ابتکار سبز قدردانی کرده و امیدوارم دوستان عزیز و سبزاندیشم به آن بپیوندند.

درج نظر

ساعت زمين ؛ فرصتي براي يگانگي ساكنان زمين - فارغ از مرزهاي سياسي و مذهبي و نژادي

ساعت زمين را دريابيم!


تا چند ساعت ديگر، يعني دقيقاً 20:30 به وقت تهران، هموطنان عزيزم در جاي جاي وطن مي‌توانستند در اين فراخوان سبز شركت كرده و با كاهش مصرف برق و ايجاد خاموشي يكساعته، نشان دهند كه مي‌توانند همچون يك ميليارد انسان ديگر ساكن در بيش از دو هزار شهر جهان، از تماميت زيست‌محيطي كره زمين دفاع كنند. اما شوربختانه به دليل خواب‌زدگي كشور در تعطيلات نوروزي و بايكوت تقريباً كامل خبري رسانه ملي، بسياري از مردم نمي‌دانند كه ساعت 20:30 (به وقت محلی) ۲۸ مارس 2009 سومين سالگرد مناسبتي كم‌نظير براي اتحاد جهاني در مواجهه با خطر جهان گرمايي است.

افسوس كه فرصت‌ها را چه آسان از دست مي‌دهيم؛ فرصتي كه سبب مي‌شد تا همه مردم جهان – بي پرواي رنگ، نژاد، مذهب، مليت و طبقه اجتماعي – حول محوري يگانه و در پشت يك خاكريز مشترك در برابر دشمني واحد به نام «جهان‌گرمايي» صف ببندند.
كاش رسانه ملّي ما مقابله با جهان‌گرمايي را به اندازه بازي فوتبال بين عربستان و ايران جدي مي‌گرفت و اندكي از تبليغات مسلسل‌وار آن بازي و دعوت مردم براي حضور در ورزشگاه را (كه البته اصلاً كار بدي هم نيست) به اين تعامل و فراخوان جهاني اختصاص مي‌داد.
افسوس!

The Sky Tower in Auckland, New Zealand, switched off its usual floodlighting during the Earth Hour, and re-lit afterwards.

در همين باره و از همين نويسنده:
- يك روز سبز ديگر براي طرفداران محيط زيست در جهان- تلاش «مهار بیابان‌زایی» در اجرای طرح «ساعت زمین»


مصاحبه سال گذشته محمد درويش با راديو زمانه در باره ساعت زمين

درج نظر

آیا ماجرای دکل مخابراتی شهداد هم به دکل‌های توس پیوست؟!

کلوتهای شهداد بی نظیرترین عوارض کویری جهان به شمار می آیند ...


    در نخستین روزهای زمستان 1387، انتشار خبری در محافل دوستدار میراث طبیعی کشور، بار دیگر موجی از نگرانی و اضطراب را ایجاد کرد. خبر آن بود که يكي از كلوت‌هاي منحصر به فرد شهداد براي نصب آنتن تلفن همراه با يك دستگاه لودر تخريب شد به نحوی که به جز یک تپه‌ی کوتاه و کوچک، چیزی از آن بنای عظیم و استثنایی کویری باقی نماند. این خبر در حالی که موجب بهت و حیرت بسیاری از طرفداران چشم‌اندازهای طبیعی شهر افسانه‌ای لوت را به وجود آورد، امّا شوربختانه تا این لحظه نتوانست منجر به حتا یک عذرخواهی کوچک از سوی مسئولین اداره مخابرات استان کرمان را سبب شود ... و این حقیقتاً بسیار تلخ و غم‌انگیز است.
    همین بهار سال گذشته بود که تصاویری از رزمایش نیروهای نظامی در شهداد منتشر شد، آن تصاویر آنقدر عجیب، تأسف‌آور و حیرت‌انگیز بود که عملاً تا مدت‌ها کسی نمی‌توانست آن را باور کند و به قول ناصر کرمی عزیز: یک حمله واقعی به خیالی‌ترین شهر ایران بود!
   حتا نگارنده وقتی این تصاویر را به محمدرضا اسکندری، وزیر جهاد کشاورزی نشان دادم، ایشان نیز به شدت از این مسأله ابراز تأسف و حیرت کردند. به نحوی که عالی‌ترین مقامات نظامی کشور هم قول دادند که دیگر شاهد چنین خطاهای فاحش و غیرقابل جبرانی نخواهیم بود. اما هر چند که ظاهراً مقامات نظامی تا این تاریخ پایبندی خود را به قول‌شان نشان داده‌اند، اما کسی تصور نمی‌کرد که این بار باید حواس‌مان را به دستگاه عریض و طویل و بسیار ثروتمند متولی تلفن همراه جلب کنیم و مواظب باشیم تا بلایی که وزارت نیرو بر سر حریم آرامگاه فردوسی کبیر آورد، در شهداد تکرار نکند که کرد!
    آنچه که هم‌اکنون اهمیت دارد پیگیری این مطالبات از طریق مجراهای قانونی و مجازات افرادی است که آگاهانه یا ناآگاهانه به چنین تخریب‌های شرم‌آوری دست می‌یازند و بر آن اصرار می‌ورزند.

    فرازنای کلام آن که

    كماكان بر اين باور قلبي پا‌مي‌فشارم: بي هيچ ترديدي بيابان‌ها و كويرها، بي‌نظيرترين چشم‌اندازهاي طبيعي كشور ما را تشكيل مي‌دهند. چرا كه بسياري از مناطق جهان، داراي جنگل و كوه و دريا هستند كه شبيه جنگل و كوه و درياي كشور ماست، امّا در هيچ كجاي اين كره‌ي خاكي، كويرها‌يي مشابه كويرهاي ايران نخواهيم يافت و عوارض خاص جغرافيايي مانند شهر افسانه‌اي لوت، تپه‌هاي لغزان ريگ‌بلند و محمد‌آباد ريگان و مصر يا سازه‌ها و كهن‌زادبوم‌هاي تاريخي مانند ده‌ها كاروان‌سراي كوچك و بزرگ و تمّدن كويري ايران در شهرهايي همچون يزد، كرمان و كاشان و سرانجام زيست‌منداني منحصر به فرد، تنها و تنها در ايران قابل مشاهده و دسترسي هستند؛ واقعيتي كه اين توانايي را دارد تا بيابان‌هاي ايران را به گرانیگاه ناب گردشگری و تحقیقاتی کویری و بيابانيِ جهان بدل سازد. پس بیاییم قدر این موهبت ها را بدانیم و مانند لشکر چنگیز با ایران برخورد نکنیم.

درج نظر

نظریه‌ای که می‌تواند نگرش‌ها را متحول کند!


    در روز سوم بهمن 1385 یادداشتی را در مهار بیابان‌زایی منتشر کردم با عنوان: "خبري كه «بيابانيان» را به وجد آورد!" و در آن یادداشت با اشاره به ستاده‌های برآمده از تحقیقات گروهی از دانشمندان اسراییلی شاغل در مؤسسه پژوهشی وایزمن، اشاره کردم که سرسبز‌ترين، ارزشمندترين و پهناورترين رويشگاه جنگلي جهان در آمازون ، بايد بيش از هر چيز موجوديت خود را مديون صحراي سوزان و لم‌يزرع ساحل در شمال آفريقا بداند. صحرايي كه اگر نبود، بي‌گمان خاك آمازون حتا نيمي از توان رويشي و قدرت حاصلخيزي بي‌نظيرش را هم نداشت ...

ادامه نوشته

در ستایش صفحه 133 کتاب فارسی دوم دبستان!

اروند در قلعه رودخان

    فکر کنم همه‌ی پدر و مادرهایی که فرزند دوّم دبستان دارند، با نگارنده هم نظر باشند که فارسی دوّم دبستان را می‌شود یک کتاب سبز نام نهاد و به پدیدآورندگانش تبریک گفت.
    یکی از روزهای آخرین ماه سال که داشتم به اروند دیکته می‌گفتم، رسیدم به این جمله ...

ادامه نوشته

ابتکاری که باید قدر آن را بدانیم: سال اصلاح الگوی مصرف

پیام نوروزی سال 1388 آیت الله خامنه ای تا مدتها در اذهان طرفداران محیط زیست خواهد ماند


     تا آنجا که به یاد می‌آورم، تاکنون در نامگذاری سال‌ها که توسط رهبری جمهوری اسلامی ایران رخ می‌دهد، کمتر می‌شد قرابت مستقیمی بین عنوان سال انتخابی و ملاحظات اساسی محیط زیستی یافت. امّا امسال، آیت‌الله خامنه‌ای همه‌ی طرفداران محیط‌ز‌یست را غافلگیر کرد و دست بر روی موضوعی گذاشت که شاید بتوان آن را علت‌العلل تخریب شتابناک محیط زیست چه در ایران و چه در اغلب نقاط جهان نامید.
     کافی است بدانیم نوع بشر از ابتداي خلقت تا سال 1852 ميلادي، همان قدر انرژي مصرف كرده (12 هزار تريليون كيلو وات ساعت) كه در طول يكصد سال پس از آن به مصرف رسانده است! و نگران‌کننده‌تر این که پيشبيني ميشود در فاصلهي يكصد سال بعدي – كه اينك 57 سال از آن طي شده، مصرف انرژي با يكهزار درصد رشد به 120 هزار تريليون كيلو وات ساعت برسد.


    و در ایران حتا وضع به مراتب بدتر از میانگین‌های جهانی است. به نحوی که آخرین برآوردهای رسمی نشان می‌دهد که مصرف انرژي در ايران برابر با مصرف انرژي در كشوري با جمعيت ۷۵۰ ميليون نفر است. یعنی هر ایرانی دست‌کم به اندازه‌ی 10 نفر از ساکنان زمین مصرف کرده و زباله می‌سازد و بر زمین فشار می‌آورد. این یعنی چنانچه نتوانیم در مهار مصرف بی‌رویه‌ی انرژی به توفیق نایل شویم، آنگاه باید در پایان دوره سند 20 ساله‌ی کشور، انتظار مصرف معادل نفت خام انرژي  در حد رقم غيرقابل تصور 5/23 ميليون بشكه در روز را بکشیم. در حالی که مطابق همان سند، قرار بر این بوده که هرسال معادل 1/4 ميليون بشكه نفت خام در مصرف انرژي كشور كاهش يابد و تا پايان سال 1403ميزان مصرف انرژي كشور  به معادل 6/8 ميليون بشكه در روز برسد.
    غم‌انگیز‌تر آن که تقریباً بی‌انظباطی در مصرف و حیف و میل اندوخته‌های ملّی و طبیعی را می‌توان در تمامی زمینه‌ها مشاهده کرد. نرخ وحشتناک تولید سرانه زباله در ایران، که در برخی موارد از شهروندان پرمصرف‌ترین و ثروتمند‌ترین کشورهای شمال هم پیشی می‌گیرد؛ میزان چشم‌گیر ضایعات مواد غذایی و به ویژه نان که تا 30 درصد گزارش شده است؛ آمار  وحشتناک رخداد تصادفات رانندگی و تلفات ناشی از آن؛ هدررفت آب کشاورزی که بین 65 تا 70 درصد است؛ هدررفت 30 درصد از آب شرب در شبکه‌های لوله‌کشی شهری؛ مصرف بی رویه سموم و آفات و کودهای شیمیایی که برابر کشوری است که دو برابر اراضی کشاورزی کنونی را دارد! و بسیاری مؤلفه‌های دیگر نشان می‌دهد که به راستی و به درستی، مقام رهبری انگشت بر روی پاشنه‌ی آشیل جامعه‌ی امروز ایران نهاده است.

رویکرد به انرژی های پاک باید بیش از پیش در دستور کار قرار گیرد.


    فقط امیدوارم که این نامگذاری در حد شعار و جمله‌های زیبا باقی نماند و عملاً دولت‌سالاران نشان دهند که خطر نهفته در مصرف بی‌رویه را دریافته و خواهند کوشید تا با بازمهندسی روش‌های کنونی مصرف در بخش سوخت (به ویژه سوخت خودروها)، منابع آب، سلامت (به ویژه مصرف دارو)، ساخت و ساز مسکن، ظروف یکبار مصرف، راندمان کاری در واحدهای صنعتی و اداری، بخش کشاورزی و صنایع نظامی و ... گامی عملی برای بهبود پایداری سرزمین مادری بردارند.

     کلام آخر آن که:
    هر چند وظیفه‌ی هر ایرانی است تا به سهم خویش در کاهش مصرف فردی و نهاد خانواده‌ای که در آن زیست می‌کند، بکوشد؛ اما نباید فراموش کنیم که بزرگترین و بی‌تناسب‌ترین مصارف همانا در بخش‌های دولتی است که رخ می‌دهد و نه در بخش خصوصی. بنابراین دولت نباید با فرافکنی موضوع، به شکلی وارد عمل شود که گویی این شهروندان عادی کشور هستند که سبب ساز چنین حیف و میلی در اندوخته‌ها و منابع ملی و طبیعی کشور شده‌اند.
    یادمان باشد: برخی آمارها نشان می‌دهند که ارزش تقريبي انرژي مصرفي در كشور از حدود 47 ميليارد و 500 ميليون دلار در سال 1385 به مرز يكصد ميليارد دلار در سال 1387 رسیده است. در بزرگی این رقم همان بس که بدانیم اگر فقط یک درصد این رقم را در بخش انرژی‌های نو سرمایه‌گذاری کنیم، نه‌تنها می‌توانیم برای همیشه کشور را از کابوس خاموشی و کمبود انرژِی برهانیم و نه فقط گامی استوار به سوی پدیدارشدن آسمانی آبی بر فراز ایران‌زمین برداریم که به نوبه‌ی خود سهم خویش را به عنوان شهروند مسئولیت‌پذیر جامعه‌ی جهانی هم ایفا کرده و گامی عملی در کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای و مهار فرآیند ویرانگر جهان‌گرمایی برداریم و بدین‌ترتیب، چالش بوجود آمده را به فرصت بدل سازيم.
    چنین است که اعتقاد دارم، نامگذاری سال 1388 با عنوان: «سال اصلاح الگوی مصرف» می‌تواند سبزترین خبری باشد که هر طرفدار محیط زیستی را شادمان می‌سازد. و می‌تواند نوید بخش کشوری باشد که در آن 15 میلیون انسان در زیر خط فقر زندگی نکنند؛ آن هم کشوری که با 777 میلیارد دلار تولید ناخالص ملی در سال گذشته و به شهادت آمارهای ارایه شده توسط بانک جهانی در شمار ثروتمندترین کشورهای جهان از این منظر جای می‌گیرد.

    بیشتر بدانید:
   - ۳۰‬ميليارد بطري آب ، هر ساله كوهی از مشكلات زيست محيطي را به آمریکا تحمیل می کند!
دو ميليارد نفر از جمعیت جهان به خاطر نبود دسترسي به انرژي پاك و قرارگرفتن در معرض دود آتش در هواي آزاد، آسيب مي‌بيند.
- سازمان بهداشت جهانی می گوید : "یک سوم بیماری ها در کودکان زیر پنج سال ناشی از آلودگی های محیط زیستی است."
- " آب ناسالم " ، علت 10% کل بیماری ها و 6% کل مرگ و میرها در جهان است .

درج نظر