ماجرای سدسازی فردا در گفتگوی داغ سبز با حضور دکتر کردوانی!

    فردا حدود ساعت 14.30 در هفتمین بخش از گفتگوی داغ سبز، مهمان چهره ماندگار بیابان، دکتر پرویز کردوانی هستم تا به بهانه‌ی سدسازی، زد و خوردی علمی! با هم داشته باشیم.    گفتگوی سبز داغ، بخشی از برنامه‌ی «تارنمای ایرانی» است که به صورت دیداری و شنیداری، پنج‌شنبه‌های هر هفته از رادیو اینترنتی ایران صدا پخش می‌شود. سه هفته‌ی قبل و به بهانه‌ی سیل ویران‌گر پاکستان با استاد گفتگویی تلفنی داشتم و قرار شد تا روزی در استودیو جام جم مهمان‌شان باشیم و بتوانیم دلایل این چهره‌ی مشهور علمی را در باره‌ی حمایت بی‌چون‌چرای‌شان از روند کنونی سدسازی در ایران بدانیم ...

ادامه نوشته

پاک‌ تراشی گل و گیاه از تقویم‌های وطن!

    این خبر را که شنیدم، دلم گرفت ... با خود گفتم چه بر سر کشور گل و بلبل آمده که حتا تحمّل یک روز بی‌خاصیت در تقویمش را که بوی گل و گیاه يا صلح و گفتگو دهد را هم ندارد؟ این دیگر چه بدسلیقگی شگفت‌آوری است که باید از آُستین دبیر شورای فرهنگ عمومی ایران‌زمین به درآید و به جهانیان اعلام کند ...
  
ادامه نوشته

معرفی یگانه راه نجات دریاچه ارومیه (این شاید آخرین فرصت باشد)!

    همان طور که خوانندگان پیگیر این تارنما می‌دانند، چندی است که بحث مرگ قریب‌الوقوع دریاچه ارومیه در مهار بیابان‌زایی و به عنوان شناسه‌ای بارز در رونق کسب و کار بیابان‌سازی در ایران زمین داغ است و تاکنون چندین یادداشت را به این موضوع مهم اختصاص داده‌ام. در یکی از آخرین این یادداشت‌ها، استاد کامبیز بهرام‌سلطانی مژده داد که به زودی به این سلسله جستارها خواهد پیوست و امروز روز اجابت وعده‌ی این استاد دوست‌داشتنی و خردمند محیط زیست ایران است.
     در این یادداشت، بهرام سلطانی با زبانی علمی و در عین حال ساده و منطقی، فاش ساخته است که هر راهکاری جز بازکردن دریچه‌های سدهای موجود در حوضه‌ی آبخیز دریاچه ارومیه، عملاً چیزی جز فرصت سوزی و هدردادن سرمایه بیشتر و نیز نقض آشکار اصل 50 قانون اساسی نخواهد بود. او این بار هیچ پرهیزی در نواختن کارشناسان خارجی مانند چونلی هان ندارد و شاید با ضرباهنگی کوبنده‌تر به نقد سخنان عالی‌ترین مقام در حوزه‌ی محیط زیست کشور هم پرداخته و سخنان محمدی‌زاده را همانند سخنان آن نماینده مجلسی  - نادر قاضی پور - که خواستار کوچک‌کردن مساحت دریاچه ارومیه شده است، با چالشی بنیان‌کن مواجه می‌کند.
    اینک با هم به مشروح مقاله‌ی تحلیلی استاد بهرام‌سلطانی توجه می‌کنیم؛ یادداشت مفصلی که با نظر ایشان و به رغم مرسوم نبودن در دنیای مجازی، همه‌ی آن در یک بخش ارایه می‌شود.
    باشد که خوانندگان گرامی مهار بیابان‌زایی با دقتی بیش از پیش که سزاوار نگین شمال غرب ایران – دریاچه ارومیه – باشد، محتوای این یادداشت را خوانده و در انتشار آن و شرکت در مباحث مطروحه، مشارکتی مؤثرتر از همیشه از خود نشان دهند ...
ادامه نوشته

يوزپلنگ‌ها كه مي‌روند، يعني كسب و كار بيابان سازي پررونق است!

   كسب و كار بيابان‌سازي مدت‌هاست كه در اين بوم و بر پررونق است؛
   كيست كه بگويد: نيست؟
   تقريباً همه‌ي ما ... تأكيد مي‌كنم كه همه‌ي ما در تقويت اين رونق مرگ‌آفرين سهيم بوده و مشاركت داريم؛

   كيست كه بگويد: نداريم؟

ادامه نوشته

سدسازی به زبان ساده در ایران: یکی علیه همه؛ همه علیه یکی!

   ماجرای سدسازی در شمار شگفت‌آورترین ماجراهای حوزه‌ی مدیریت سرزمین در ایران محسوب می‌شود. علاوه بر بسیاری از جوامع محلی، اغلب متخصصان و تمامی طرفداران محیط زیست با آنچه که به عنوان سدسازی در طول دو دهه‌ی اخیر در ایران رخداده، آشکارا مخالفت کرده و می‌کنند. به نحوی که بسیاری از اساتید دانشگاه از سدسازی با عنوان مهم‌ترین عامل بیابان‌زایی در ایران یاد کرده و یا محمدباقر صدوق – عالی‌ترین مقام در حوزه‌ی محیط طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست، آن را بزرگترین مشکل محیط زیست ایران نام نهاده است. ادعایی که پیش‌تر از او هم مقامات عالی‌رتبه‌ی دیگری در وزارت جهاد کشاورزی تکرار کرده بودند. از جمله در 20 اسفند 1385، رییس وقت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور چنین گفت: «هزينه‌ي عمليات آبخيزداري و آبخوانداري براي ذخيره‌ي يك متر مكعب آب، به طور متوسط يك دهم هزينه‌ي تمام شده از طريق احداث سدهاي بزرگ است. بنابراين، خردمندانه‌تر و اقتصادي‌تر اين است كه دولت به جاي حمايت از بخش سدسازي، از عمليات تنظيمي آبخيزداري و آبخوان‌داري حمايت كند.» معاون وقت وزیر جهاد کشاورزی در دولت نهم این را هم اضافه کرد که «اغلب سدهاي كنوني ما، عملاً به تشتك‌هاي تبخير تبديل شده‌اند و فقط آب و پول كشور را به هدر مي‌دهند؛ چرا كه نه تمهيدات مديريتي لازم در اراضي بالادست را ديده‌اند و نه شبكه‌هاي پايين‌دست راه‌اندازي شده است.»
ادامه نوشته

اگر وبلاگستان فارسي دختر بود، امروز جشن تكليفش بود! نبود؟

       زمان زيادي نيست كه وبلاگ متولد شده است. شايد با اندكي ارفاق بتوان اين زمان را تا سال 1994 به عقب برد كه مي‌شود 16 سال. اما حقيقت اين است كه تا پيش از آغاز سال 2000، مجموع وبلاگ‌هاي فعال در اينترنت از عدد 23 فزوني نگرفته بود. در صورتي كه اينك برخی آمارها می‌گویند: روزانه حدود 75 هزار وبلاگ جديد متولد مي‌شود و مجموع وبلاگ های موجود از مرز یکصد و بیست میلیون هم گذشته که دست کم دو میلیون از آنها را ایرانی ها می گردانند ...
ادامه نوشته

رنگ سرخی که اسرار هویدا کرد! نکرد؟

    بزرگترین چالاب داخلی کشور با قدمتی بیش از 400 هزار سال می‌رود تا به تاریخ بپیوندد. در این باره حتا یاددشت‌های تلخی به تاریخ 800 سال بعد هم نوشته شده که در جای خود می‌تواند بسیار تأمل‌برانگیز باشد! امّا حقیقت این است که چه با عینک طنز یا با چشمانی اشک‌بار به این مروارید غلتان در چشم گربه‌‌نشان نقشه‌ی وطن بنگریم، اصل ماجرا زیاد تغییری نمی‌کند! می‌کند؟ ماجرایی که کوس رسوایی‌اش با هجوم یکباره‌ی رنگ سرخ به این دریاچه و فاش شدن 5 نظریه در چرایی آن، ابعادی انکارناپذیرتر هم یافت ...
ادامه نوشته

برای کدامیک از این سه دختربچه باید بیشتر نگران بود؟!

    ابوطالب ندری را همه‌ی خوانندگان سرای مجازی درویش می‌شناسند؛ او در شمار معدود عکاس‌های خبری ایران است که شهامتش در شکار موضوعات داغ بیشتر از هنرش در شکار زوایای ناب، است. آخرین شاهکار او، رونمایی از کهن‌زادبومی تاریخی در گرگان است موسوم به قلعه خندان. قلعه‌ای که گویا قرار است ساماندهی هم شده و بدل به موزه گردد ...
ادامه نوشته

در پارس آباد مغان، همه چیز رؤیایی است!

    یازدهمین ماه از سال آبی 89-1388 هم گذشت و در طول این 11 ماه، هیچ نقطه‌ای از کشور را نمی‌توان سراغ گرفت که همچون پارس‌آباد مغان در روزگاری رؤیایی و خیس به سر برده باشد؛ زیرا میزان ریزش‌های آسمانی اندازه‌گیری شده در این ایستگاه برابر با 99.6 درصد بیشتر از میانگین درازمدت است. یک خبر خوش دیگر این که اندکی از وسعت آن بخش از کشور که دچار خشکسالی بسیار شدید در حد فاصل مرز استان‌های سیستان و بلوچستان و کرمان و خراسان جنوبی بوده، کاسته شده است و به همان نسبت بر میزان ترسالی خفیف در جنوب خاوری ایران افزوده شده است ...
ادامه نوشته

وقتي كه كبك تارنمای مهار بيابان زايي ، خروس مي‌خواند!

    می‌خواهم در این یادداشت از رخدادی سخن بگویم که در بسیاری از رسانه‌های داخلی و خارجی انعکاس یافته و به ویژه برای همه‌ی آنهایی که در حوزه‌ی منابع طبیعی و محیط زیست فعالیت می‌کنند، می‌تواند بسیار مهم و الگوبخش باشد. رخدادی که به راحتی می‌شود آن را برای این تارنما که از 2 هزار روز پیش با نام «مهار بیابان‌زایی» فعالیتش را آغاز کرده، يك خبر خوش محسوب شود؛ زیرا به فرمان بان کی مون، دهه ي مهار بيابان زايي آغاز شده و تا سال 2020 ادامه خواهد یافت. با این وجود، کوچک‌ترین پژواکی از این خبر بر روی درگاه‌های مجازی هیچ نهاد دولتی، نیمه دولتی یا مردم‌نهادی که به نحوی با مهار بیابان‌زایی، کویر و بیابان درگیر هستند، دیده نمی‌شود! حالا می‌خواهد نام آن نهاد، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور باشد؛ یا سازمان حفاظت محیط زیست کشور باشد؛ یا مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور یا مرکز تحقیقات همزیستی با کویر؛ یا پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری؛ یا مرکز تحقیقات کم‌آبی و خشکسالی در کشاورزی و منابع طبیعی؛ یا وزارت جهاد کشاورزی؛ یا وزارت نیرو؛ یا انجمن علمی مدیریت و کنترل مناطق بیابانی ایران؛ یا دانشکده منابع طبیعی کرج و یا مرکز تحقیقات بین‌المللی بیابان باشد! مهم این است که همه انگار به دلیل نیمه تعطیل بودن ادارات دولتی، مشغول بهره‌مندی از ثواب معنوی چرت در ایام ماه مبارک رمضان هستند و به همین دلیل، دایی‌جان ناپلئون وبلاگستان به زودی از همه‌شان یک تشکر ویژه خواهد کرد! نخواهد کرد؟
ادامه نوشته