پارادوکس آب در کرمان!
حال در چنین شرایطی، حتماً برای شما جالب است که بدانید آنچه شهر کرمان را با خطر ویرانی مواجه ساخته و از آن تعبیر به «زلزله خاموش» میکنند، فزونی آب و پیشروی آبهای زیرسطحی است!
یادتان هست که هشت مرداد 1386 نوشتم که کم جان را بی جان کردیم؟ یادتان هست که نوشتم بی جان شدن و مرگ تالابهای اقماری بختگان، بیشتر از آن که متأثر از پدیدهای طبیعی و مرتبط با خشکسالی باشد، نشان از نابخردی و آزمندی نوع انسان دارد؛ انسانی که قرار بوده اشرف مخلوقات باشد، اما مخربترین مخلوقات شده است ...
خبرگزاری بهروزپرس – که این روزها یک تنه به جای لشکر غایب یا خوابماندهی گرینبلاگ مینویسد – یک خبر جالب منتشر کرده که به نظرم همه – از جمله خودم - باید به آن توجه کنیم ...
در برنامه این هفتهی حال زمین
خوب نیست که در عصر پرتقالی رادیو جوان پخش خواهد شد، با مهران دوستی در
بارهی ماجرای ورود شیر ایرانی به دشت ارژن و ببر روسی به میانکاله، بحران
کمآبی در جیرفت و کهنوج، فاجعهی هورالعظیم و نقش آبخوانداری و آبخیزداری
در پایداری سرزمین ایران گپ زدهایم.
گفتنی آن که عصر پرتقالی از
ساعت 15 الی 17 روزهای شنبه تا چهارشنبه از رادیو جوان و در سراسر کشور پخش
میگردد.
در همین باره:
رد پای رادیو جوان در مهار بیابان زایی!
نه تنها در اردیبهشت ماه 16 درصد از غلظت خشکسالی در کل کشور نسبت به ماه پیش از آن کاسته شد، بلکه به جرأت میتوان گفت که مردمان جلفا، سرخس، ماکو و خوی کمتر به یاد دارند اردیبهشتی چنین خیس و پرباران را ... به نحوی که آمارهای برآمده از کوشش همکاران سختکوش اصفهانیام، نشان میدهد، آنچه که در طول 8 ماههی مهر 1388 تا پایان اردیبهشت 1389 بر آسمان نیمهی شمالی گربهی ایران باریده است، بیش از 60 درصد میانگین بارشی است که در طول 30 ساله گذشته رخ داده است. به دیگر سخن، آسمان گویا به داد مدیریت سهلانگار حوضهی آبخیز دریاچهی ارومیه رسیده و با تمام قدرت خویش، هرآنچه در توان داشته بر سر و روی ارومیهی تشنه باریده است ... نعمتی که متأسفانه از زیستمندان شمال استان کرمان، جنوب یزد، شمال و مرکز سیستان، شرق و مرکز فارس و بسیاری از مناطق استان هرمزگان دریغ شده است. هرچند شاید مردم هیچ نقطهای از کشور به اندازهی مردمان شریف امیدیه خوزستان با چنین شوکی روبرو نشده و به یکباره با کاهش 86 درصدی بارندگی خویش مواجه نشدهاند، رخدادی که مردمان پارسآباد مغان به صورت وارونه آن را درک کرده و میانگین بارندگی ماهانهشان بیش از 76 درصد رشد را نشان میدهد و دست آخر آن که مردمان اصفهان، بروجن و لردگان همچنان مرکزیترین نواحی کشور را شامل میشوند که میزان بارندگی ماهانهشان بین 20 تا 45 درصد بیش از میانگین 30 ساله بوده است ...
بارها تأکید شده است که محیط زیست، برای برخورداری از وزنی بایسته در صحنهی معادلات اجتماعی و سیاسی جامعه، راهی ندارد جز آن که از کودکان شروع کرده و فرهنگسازی را به کودکستانها و دبستانها بکشاند ...
این
تصویر را به دقت بنگرید؛ اینجا منجیل است! اگر باور ندارید، به دکلهای
سفیدرنگ و آشنای توربینهای بادی دقت کنید تا دریابید که آدمی آنقدر توان
دارد که حتا در منطقهای همچون منجیل در قلب البرز مرکزی و با اقلیمی
نیمهمرطوب هم تپههای ماسهای بیافریند! همان گونه که پیشتر در بورالان
آذربایجان غربی آفریده بود!!
برای آنها که در آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه
شریف جمع شده بودند، گفتم که آن تپههای ماسهای حاصل جانمایی اشتباه
در ساخت سد سفیدرود است؛ سدی که 38 سال از افتتاحش میگذرد؛ اما هنوز بیش
از 15 درصد ساخت شبکههای آبیاریاش پیشرفت نکرده، اما درعوض تا دلتان
بخواهد رسوب تولید کرده است ...