دریاچه ارومیه؛ کابوسی که روزی رؤیا بود!
امید که هرگز رؤیای دوستداشتنی و خیس و آبی ارومیه، به کابوس مردمان سختکوش شمال باختری ایران بدل نشود.
درست حدس زدید دوستان عزیز من! تصویری که در یادداشت پیشین نمایش دادم، بقایای درخت آزادی (نارون) بود که به نظر میرسد قطرش به یک متر میرسید و اینک شاید آزاد نباشد؛ امّا آزادگی را معنا میکند ...
ممنون از همکار عزیزم، علی کریمی که هفتهی گذشته ضمن سفر به منطقه،
این تصاویر را برایم ثبت کرد ...
این درخت البته هنوز ماجراها دارد که شاید روزی آنها را انتشار دادم.
تا آن زمان، امیدوارم یادداشت روز 8 اردیبهشت 1389 روزنامه گیلان امروز را
بخوانید ...
به درختان دقت کنید که چگونه تاب شدت وزش باد را نداشته و شکل رویشی شان متناسب با قدرت و جهت غالب وزش باد تغییر کرده است.
اینجا منجیل است، سرزمینی که به بادهای سرد و سوزانش مشهور بوده و امتدادش تا دشت شال در بویین زهرا ادامه می یابد؛ چالشی و تهدیدی که سبب شده بود تا زندگی و تولید در این سرزمین با لکنت روبرو شود.
اما ... و اما ...
حال به این تصویر نگاه کنید:
ماجرای منجیل، درس بزرگی برای همه ی ماست ... این که همیشه می توان از هر تهدیدی، از هر چالشی؛ فرصت ساخت؛ اگر یادمان باشد و بماند که برای نگاه به یک رخداد، یک منظر دید وجود ندارد.
و برای کشف پنجره های جدید، باید از تلاطم ها نترسید ...
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه عمر، خوابش آشفته است.
محمّدرضا شفیعی کدکنیبه این تصویر نگاه کنید و حدس بزنید که محمّد درویش در یادداشت آینده خود می خواهد از کدامین موضوع با شما سخن بگوید؟!
افق در موج اشک و خون نشسته
آنها که 10 سال پیش به سرعین رفته بودند، میدانند که چه میگویم. امروز دیگر سرعینی باقی نمانده تا بتوانی در آن آرام گیری و از طبیعت نابش لذت ببری. ماجرای تلخ سرعین و هجوم بیضابطه و افسارگسیختهی گردشپذیران و گردشگران به این منطقه، سبب شده تا امروز کمتر طبیعتگردی مشتاق دیدن سرعین باشد؛ زیرا ظرفیت پذیرش در طراحی 150 مجتمع رفاهی سرعین دیده نشده است ...
ما طرفداران محیط زیست باید نشان دهیم که شهد شیرین حقیقت و عدالت را بر هر شهد کاذب دیگری ترجیح میدهیم.
یاسر انصاری، یکی از پیگیرترین و
کوشاترین مدیرانی است که در حوزهی تشکلهای مردمنهاد مرتبط با محیط زیست
فعالیت میکند. او را چند سال است که زیر نظر دارم. افکار و آرمانهای
بلندی در سر دارد و برای عملی کردن آرمانهایش علاوه بر دبیرکلی کانون عالی
گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست، سبزپرس را هم راه
انداخته است که اینک با متجاوز از 20 هزار بازدیدکننده روزانه (به طور
متوسط)، نشان داده است که میتوان در حوزهی محیط زیست هم تولید محتوا کرد و
خریدار هم داشت.
حال او میخواهد گام سوّم را بردارد و با
برنامهها و ایدههایی نو بکوشد تا تحولی ساختاری در سازمان نظام مهندسی
کشاورزی و منابع طبیعی کشور ایجاد کرده و روح و جانی تازه در کالبد این
نهاد مهم بدمد.
بخش کشاورزی از عدم اعتنای جدی به سرمایهگذاری
اصولی دولت در طول نیم قرن گذشته، به شدت آسیب دیده است، نتیجه آن که تولید
کشاورزی به بهای مصرف و تاراج اندوختههای طبیعی بدست آمده است و نه
بهرهبرداری از منابع طبیعی. سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
باید بتواند جسورانه وارد میدان شده و مطالبات خود را در حوزهی ارتقای
نرمافزاری این بخش پیگیری کند.
باورم این است که یاسر انصاری،
میتواند یکی
از آن اعضای جسوری باشد که سازمان را از تحرکات لاکپشتی نجات خواهد
داد.
صمیمانه برایش آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
- محمد درویش: نظام مهندسی خود را در مقابل دولت پاسخگو می داند نه اعضا
صبح امروز فرصتی دست داد تا به همراه دوست قدیمی و عزیزم، امیر سررشتهداری دلی به کوهستان زده و به سوی پلنگچال در یک روز بارانی و خنک بتازیم ... بیشک درهی زیبای درکه، امسال یکی از خیسترین و سبزترین بهارهای خود را تجربه میکند و همه چیز هنوز عالی و طربناک است، چه مردمان بالادست و چه مردمان پاییندست درکه که هنوز – همان گونه که پیشتر هم نوشته بودم – قدر آب و درخت را میدانند و حرمت مینهند.
با این وجود، هنوز جای کار هست و میشود درکه را به یکی از زیباترین و دلنوازترین و پاکترین مسیرهای کوهپیمایی کشور و منطقه بدل کرد تا دیگر شاهد چنین صحنههایی در بستر یکی از گواراترین رودخانههای دامنههای جنوبی البرز نباشیم و تا میتوانیم، ریههای لذت را از اکسیژن عشق به البرز مرکزی و سرزمین مادری پر کنیم و خودمان را برای آغاز یک هفتهی پرکار و پرثمر دیگر آماده سازیم.
برای همین است که به شما هم توصیه میکنم، در ساعت 7 صبح، صبحانه را در آزغالچال میل کنید، در حالی که زمزمهی رود در پایین دست و آواز پرندگان در بالادست، زیباترین موسیقی عالم را برایتان به رایگان اجرا میکند ...
صبحانهی فردا را هم میخواهم به اتفاق
80 نفر از بچههای دبستان اروند، در آبشار نیاسر صرف کرده و به دیدن مراسم
گلابگیری در قمصر رویم ...
یادتان باشد، از زندگی ممکن است فقط
همین لحظهها و نواها و رنگها و خاطرهها بماند و دیگر هیچ ... پس از
تلاطمها و ناغافلکیهای روزگار نترسید و آ«ها را مشتاقانه در آغوش گیرید
...
فریدون مشیری
زمستان سال گذشته، نخستین باری بود که به دیدنش رفتم، سرحالتر و خونگرمتر از آن چیزی بود که برای خویش تصویر کرده بودم. وقتی پرویز بختیاری عزیز تصاویری از پرندگان موجود در تهران را برایش نمایش داد، چنان برقی در چشمانش درخشیدن گرفت که مرا حیران کرد ... با وسواس و دقت فراوان به تک تک عکسها نگریست و حتا از دیدن برخی از پرندگان در فضای تهران حیرت کرد و میپرسید، دقیقاً در کدام سوی تهران آن پرنده خاص زندگی میکند.
فروردین امسال هم مجالی دست داد تا دوباره او را در پردیسی زیبا ببینم که
بسیار دوستش دارد و یکی از بنیانگذاران آن در بیش از 40 سال پیش بود. چند
پرسش را با او در میان نهادیم ... در مورد اصطلاح بیابانزدایی، برایم گفت که آن
را قبول ندارد و بیابان را باید در جای خود به عنوان یک اکوسیستم
(بومسازگان) حفظ کرد؛ نکتهای که متأسفانه هنوز بسیاری از مدیران و
کارشناسان و علاقهمندان و حتا خبرنگاران این حوزه آن را درنیافته و یا
بعضاً رعایت نمیکنند.
وی همچنین از برنامههای سازمان متبوع خویش
در زمان مدیریتش سخن گفت و به صراحت اعلام داشت که هرگز به سازمان به
دیدهی ادارهی شکاربانی نمینگریسته و تلاشهای گستردهای برای اعمال
نگاهی جامع به محیط زیست را آغاز کرده بوده است.
در مورد
این مرد بزرگ و دیدگاههای ارزندهاش بیشتر خواهم نوشت و این که چه
شد که حتا حکومت محمّدرضا شاه هم نتوانست او را تحمل کند و حکم برکناریاش
را در سال 1356 صادر کرد.
همچنین خوشحالم که اغلب خوانندگان مهار
بیابانزایی اسکندر فیروز را
میشناسند و نگاه عاشقانهاش به طبیعت وطن را حرمت مینهند.
مي خواهم از او بنويسم ... از او كه هنوز عاشقانه به طبيعت وطنش عشق مي ورزد و بسياري از ما آن گونه كه سزاوار است او را نمي شناسيم! چرا؟
خداوندا تو مسئولي
خداوندا تو ميداني که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ميکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
دكتر علي شريعتي
گزارشهاي رسيده از عسلويه حكايت از وخامت بيسابقهي آلودگي هوا دارد، به نحوي كه در لحظاتي از روز حتا نفس كشيدن براي انسان هم دشوار ميشود، چه رسد به زيستمندان بيگناهش در پارك ملي و خدابيامرز: نايبند!
از طرفي به نظر ميرسد ميزان آلايندههاي گوگردي نيز در همان حوالي در حال افزايشي نگران كننده است، به نحوي كه براي پوشاندن صورت مسأله، روزانه مقداري گاز شيرين به همراه گازهاي حاوي گوگرد در مشعل سوزانده ميشود.
يادمان باشد: ظهور بيماريهاي خطرناكي چون اوتيسم (درخودماندگي)، همواره از كانون بزرگترين شهركهاي صنعتي جهان آغاز شده و بسياري بر اين باورند كه اوتيسم يكي از ناهنجاريها و عقوبتهاي عدم توجه به هنجارهاي محيط زيستي در جهان است. ما بايد از خطاهاي غرب در اين حوزه عبرت گيريم و به دست خود نسلي را پرورش ندهيم كه هزينههاي نگهداري و سلامتش بيشتر از منفعتهاي ناشي از كارآفرينيهايش باشد.
معاونت محيط انساني سازمان حفاظت محيط زيست بايد به طور جديتر وارد ماجرا شده و با بررسي همه جانبهي ابعاد خطر و آزمايش بر روي كاركنان زحمتكش اين واحدهاي توليدي، درصدي از حجم عظيم سرمايهگذاريهاي ميلياردي صورت گرفته را به مصرف رعايت هنجارهاي محيط زيستي و سلامت كاركنان و ديگر زيستمندان منطقه رساند.
به عسلويه هنگامي ميتوان افتخار كرد كه همراه با افزايش درآمد سرانهي ملّي، نشاط و شادابي را هم به مردم منطقه و جوامع گياهي و جانورياش در خشكي و آب هديه كند.
در حوزهی قضا، رسم بر این است که
اگر مرتکب شوندهی جرم، کمتر از 18 سال داشته باشد، هرگز با او مانند یک
متهم بالغ و عاقل برخورد نمیشود و به مجازات نمیرسد.
اینک این
پرسش جدی مطرح است که چگونه ما حاضریم درختی را به جرم کاری که او در
رخدادن یا ندادنش مقصر نیست، به مسلخ برده و اعدام کنیم؟!
امیدوارم،
برای یکبار هم که شده، نخبگان فقاهت و دیانت تکلیف همه را با بحران اعدام
درختان کهنسال به بهانهی مبارزه با خرافه پرستی روشن کنند.
حجتالاسلام حسینی اشکوری در مراسم اعدام درخت بقعه بی بی رقیه رشت، به
درستی یک پرسش جدی را مطرح کرده و نگرانی خویش را آشکارا به نمایش مینهد:
ایشان با اشاره به وجود 900 بقعه متبركه در گيلان، خاطر نشان میکند که
نبايد اجازه داد درخت، سنگ و علم برابر با امامزادگان مورد تقدس و احترام
باشند.
امّا نمیگوید که چرا مردم گیلان آن 900 امامزاده را رها
کرده و روی به دامن درختان کهنسال آوردهاند؟!
شما میدانید چرا؟
نگاه کنید به این درخت استثنایی در دامنههای کوهستان ماغر واقع در جنوب استان کهکیلویه و بویراحمد که البته تا بهبهان هم یک ساعت بیشتر فاصله ندارد. آیا آن پارچههای سبزرنگ آویخته به این اسوهی مقاومت باید بلای جانش شود؟
مؤخره:
ممنون از نیره سعادتی عزیز بابت ارسال تصویر این درخت ماغرنشین.
خوانندگان دیرآشنای مهاربیابانزایی، لابد از محتوای پرسشی که از تاریخ 5 مرداد 1387 در وبلاگ مهار بیابانزایی مطرح کردهام، آگاهی دارند. تاکنون بیش از 1800 نفر در این نظرسنجی شرکت کرده و 113 نظر هم برای آن به ثبت رسیده است که از این میان، 53 درصد شرکت کنندگان، فقر مدیریتی را مهمترین دلیل تخریب محیط زیست در ایران معرفی کردهاند؛ در حالی که 41 درصد نیز، فقر فرهنگی را متهم شماره یک معرفی کردهاند ...
ایران را صاحب یکی از 5 طبیعت برتر جهان از منظر چشماندازهای طبیعی و تنوع بومسازگانی دانستهاند. در یادداشتی که با عنوان: " چرا طبیعت ایران زمین جذاب است؟ " در مردمک انتشار دادم، کوشیدهام تا بخشی از دلایل این جذابیت را توضیح دهم.
باشد که همهی ما نشان دهیم، سزاوار زیستن در چنین طبیعت یگانهای هستیم.
نتايج تازهترين يافتههاي اقليمشناسي از مهر 1388 تا پايان فروردين 1389 - كه توسط همكاران عزيزم در پايگاه مديريت خشكسالي استان اصفهان تهيه ميشود - نشان از روزگاري از هميشه سبزتر براي شمال غرب و جنوب شرق كشور است؛ جايي كه اصطلاحاً از آن با عناوين سر و دُم گربه در نقشهي ايرانزمين ياد ميشود. در اين ميان روزگار آبادبومهايي چون سراب، خوي، سقز، لردگان، بروجن، اصفهان، ايرانشهر، كهنوج، لار و اهر از هميشه بهاريتر است، به نحوي كه ميزان بارندگي رخ داده در اين مناطق تا 45 درصد بيش از ميانگين درازمدت در زمان مشابه گزارش شده است. اين در حالي است كه قهر آسمان در كرمان، رفسنجان، نهبندان، زابل، بندعباس، بندر لنگه و بندر ماهشهر همچنان ادامه دارد و ميزان ريزشهاي آسماني اين مناطق در طول 7 ماههي نخست سال آبي جاري، بيش از 60 درصد كمتر از ميانگين درازمدت اين نواحي بوده است. در مجموع اما همچنان شرايط در اغلب مناطق كشور در سطح نرمال با ميل خفيف به خشكسالي مشاهده ميشود.
براي اطلاعات بيشتر در مورد اين نقشهها، ميتوانيد اينجا را مرور كنيد.
خوانندگان گرامي مهار بيابانزايي هنوز ماجراي غمبار هموطنان عزيزمان را در گطيش، حموله و دغاغله فراموش نكردهاند ...
قحطي آب و مشكلات بهداشتي در خوزستان – درست يا نادرست و به حق يا ناحق – سالهاست كه دامن اين استان آفتابسوختهي ايران و مردمان خونگرمش را فراگرفته است؛ مشكلي كه البته ميتوانست و ميتواند هرگز وجود نداشته باشد، امّا فقر مديريت و نگاه بخشي و تمركزگرايانه و امنيتي به سرزمين سبب شده تا آن شود كه سزاوار نبوده است.
اينك امّا ابوطالب عزيز از روستايي به نام کندس کوه از توابع بخش گالیکش شهرستان مینودشت (در نزديكي آبشار بسيار زيباي لوه در غرب تنگراه) برايمان تصاويري را به ارمغان آورده كه نشان ميدهد آسمان مردمان محرومش، همان رنگي را دارد كه هزار و پانصد كيلومتر آن سوتر در آسمان دغاغله ديده ميشود! نميشود؟
تأملبرانگيزتر آن كه چندين سال است اغلب مردم روستا – به ويژه زنان - تمايل خود را براي جابه جايي سكونتگاه خويش اعلام كردهاند تا درچارچوب طرح خروج دام از جنگل و كاهش فشارهاي معيشتي به نوار جنگلي خزر، سپر شرقي هيركاني نفسي تازه كند و هم مردم محروم روستا از مصيبت نداشتن راهي ايمن براي عبور و مرور و قطع پي در پي آب و برق نجات يابند و شاهد چنين تلفات و جراحاتي ناشي از نبود امكانات پزشكي و بهداشتي كمتر باشند.
اميد كه انتشار اين تصاوير عزم مسئولين را در شتاب دادن به جابه جايي اين روستا و پايان دادن به آلام مردم محرومش بيشتر كند.
نگاهي به لكههاي برهنه شده در دل جنگلهاي هيركاني، نشان ميدهد كه چگونه به دست خود داريم استعداد سيلخيزي منطقه را در يكي از پربارانترين نواحي ايرانزمين افزايش داده و بالانس ظرفيت گرمايي ويژه منطقه را با افزايش برهنگي زمين، برهم ميزنيم.
متأسفانه با خبر شدم كه مديركل اوقاف استان گيلان، براي قطع درخت كهنسال موجود در رشت، مجوز لازم را از اداره منابع طبيعي و آبخيزداري رشت اخذ كرده است. بنابراين، يگانه اقدامي كه ميتواند خشم، تأسف و حيرت طرفداران محيط زيست را اندكي تسكين دهد، مجازات آن مديراني است كه چنين فرمان ننگيني را امضا و مجوز قطع يك درخت كهنسال را در بقعه سيد رقيه رشت صادر كردهاند. اين شايد آخرين فرصت براي نهاد متولّي جنگلها و مراتع كشور باشد كه نشان دهد تا چه اندازه نسبت به آنچه مسئوليت پاسدارياش را برعهده دارد، عشق ميورزد و حاضر است هزينههاي اين پاسداري را هم بپردازد.
چنين است كه از دكتر فرود شريفي، عاليترين مقام سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور – كه ميدانم عاشقانه طبيعت وطن را دوست دارد - ميخواهم و ميخواهيم تا دركوتاه ترين زمان ممكن، فرد خاطي را معرفي و سزاوارانه تأديب سازد تا همگان بفهمند كه وزارت جهاد كشاورزي در امر پاسداري از توان بومشناختي سرزمين با احدي سر شوخي نداشته و حاضر به مماشات نيست.
در همين باره:
- قطع درختان كهنسال توهين به شعور ماست - محمد درويش
- یک پیشنهاد سازنده به همهی طبیعتستیزان عزیز!
- منابع طبيعي استان گيلان دستور قطع درخت كهنسال را صادر كرد نه اوقاف !