برای بررسی معضل آلودگی هوای تهران، چند سال زمان لازم است؟!
جملات بالا متعلق به یادداشتی در روزنامه اطلاعات است که بیش از 53 سال پیش، یعنی در 28 آبان 1336 نگاشته شده است.
نگرانیای که 9 سال پس از آن منجر به برپایی نخستین سمینار بررسی آلودگی هوای تهران در 15 آذر 1345شد.
منتها از آن سال تاکنون، ظاهراً هنوز دارند بررسی میکنند! نمیکنند؟
مؤخره:
- روايت ناصر كرمي از 10 اشتباه كميته اضطرار را هم حتمن بخوانيد!- جنگل هاي عزير تا آمدن باران بايد بسوزيد از دست ما كاري ساخته نيست! - محمد خسروشاهي
جنون سوختن در جنگلهای ایران کی پایان میگیرد؟!
نگارنده در یادداشتی که 187 روز پیش در همین تارنما و پیش از آغاز فصل تابستان نوشت، هشدار داد که بر بنیاد قرائن و شواهد موجود، امسال یک سال غیرعادی بوده و میبایستی که تمامی متولیان رویشگاههای جنگلی کشور در آمادهباش باشند تا بتوانند با رخداد آتشسوزی در کمینهی زمان ممکن مواجه شوند ...
آقای ایلنا ، لطفاً از تابناک یاد بگیرید!
دیروز – جمعه، 19 آذر 1389 – یادداشتی بر روی تارنمایم انتشار دادم که ظهر امروز، خبرگزاری ایلنا (خبرگزاری کار ایران) آن یادداشت را با کمی حذف و عنوان: "تهرانيها از آلودگي هوا به دادستان كل كشور شكايت كردند"، بر روی درگاه مجازی خود قرار داد. کاری که البته میتوانست جای
تقدیر داشته باشد! به ویژه اگر ملاحظه کنیم که تیتر ایلنا، عیناً بر روی
خروجی دهها خبرگزاری و سایت دیگر از جمله، تابناک، جهان نیوز، آفتاب، قطره، مژده، اخبار روز دنیا، نیوز آنلاین، دادنا، آر اس اس نیوز، سرخط و ... قرار گرفت.
اما
نکتهی ناامیدکنندهی این ماجرا آن است که در متن خبر هیچ اشارهای به
تارنمای مهار بیابانزایی و محمد درویش به عنوان منبع اصلی خبر نیامده و در
عوض این عبارت قید شده است: به گزارش خبرنگار ایلنا!
راستش وقتی در حوزهی فرهنگ و اطلاعرسانی، چنین بداخلاقیهایی صورت میگیرد، دیگر چه انتظاری از حوزههای غیر فرهنگی داریم؟
اشتباه کوچکی که البته آینده نیوز در خبر مربوط به خلیج فارس، آن را هم انجام نداد.
امید که سردمداران جریانهای فرهنگی و اطلاعرسانی در جامعه، همواره نشان دهند که خود بیشتر از مخاطبینشان، به آنچه میگویند و ادعایش را دارند، پایبند هستند.
همهی آنچه که باید از پارک ملی گلستان بدانیم!
همان طور که میدانید،
در هیجدهمین روز از آذر 89، هیجدهمین بخش از گفتگوی داغ سبز با حضور دکتر
حسین آخانی و مهندس علینژاد مدیرکل محیط زیست استان گلستان بر روی شبکهی
جهانی اینترنت قرار گرفت. در این گفتگوی داغ
که 49 دقیقه و 52 ثانیه به طول انجامید، آخانی، مؤلف کتاب ارزشمند فلور
مصور پارک ملی گلستان، توضیحات بسیار دقیق و جامعی در بارهی ویژگیهای
یگانهی این پارک ارایه میدهد. پارکی که فقط 5 صدم درصد از مساحت ایران را
به خود اختصاص داده است، اما در آن بیش از 1300 گونهی گیاهی مستقر است که
20 نوع از
آنها در هیچ نقطهی دیگری از کره زمین یافت نمیشوند؛ در حالی که در تمام
کشور انگلستان، حتا یک گونهی اندمیک گیاهی مشاهده نمیشود ...
در بزرگداشت بزرگان ؛ هنریک مجنونیان
هنریک مجنونیان نیاز به معرفی ندارد؛ دستکم میدانم که برای خوانندگان گرامی مهار بیابانزایی یکی از نامآوران و بزرگان شناخته شدهای است که همواره به او و خدمات بیچشمداشتش برای طبیعت ایران با نیکی و حرمت یاد میشود ...
سد پانزده خرداد بدون آب ماند!
خبر این رویداد نگران کننده در شرایطی منتشر میشود که تاکنون بارها از سوی اغلب کارشناسان مسایل آب و محیط زیست، نسبت به جانمایی غلط و خطرات احداث سد پانزده خرداد هشدار و تذکر داده شده بود.
کافی است به یاد آوریم که مهمترین دلیلی که برای کاهش 90 درصدی پوشش گیاهی در دشت مسیله واقع در پایین دست حوضهی آبخیز قمرود – رودخانهای که سد 15 خرداد در حوالی دلیجان بر روی آن بسته شده است – از آن یاد میشود، همانا قطع ارتباط هیدرولوژیکی مناطق سراب و پایاب رودخانه ناشی از احداث و آبگیری سد 15 خرداد در اوایل دههی هفتاد شمسی بوده است . به نحوی که هماکنون، دشت مسیله که زمانی از آن به عنوان شکارگاه سلطنتی یاد میشد و در شمار زیستگاههای ارزشمند بسیاری از گونههای جانوری نادر ایران، از جمله یوزپلنگ، گورخر ایرانی، جبیر، کاراکال، گربه شنی و ... محسوب میگردید، اینک خود به یکی از کانونهای بحرانی فرسایش بادی بدل شده و عملاً تبدیل به چشمهی تولید گرد و خاک شده است؛ رخدادی که میتوان آثار آن را در افزایش تعداد و غلظت پدیدهی ریزگرد در منطقه هم رهگیری کرد. حتا کار به جایی رسیده که شهرداری قم صحبت از جمعآوری ماهانهی میلیونها تن ماسه از سطح معابر عمومی شهر میکند.
با این وجود و به رغم آگاهی از وسعت و شدت عوامل تهدیدکنندهی حیات در منطقه، متأسفانه رشد فیزیکی شهر قم نهتنها در همهی این سالها کاهش نیافت، بلکه قم به عنوان یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای ایران شناخته شده و حتا رونق بازار مسکن و ساخت و ساز در آن به نسبت دیگر نقاط کشور با کمترین رکود مواجه شد.
اتفاقی که در قم افتاده، مصداق بارز بیابانزایی متأثر از عوامل انسانساخت است؛ زیرا ما در سرزمینی که به دلیل توانمندیهای بومشناختیاش، استعداد پذیرش 200 تا 500 هزار جمعیت را داشته است، اینک بین سه تا 5 برابر ظرفیت طییعیاش را پذیرا شده و پیشبینی میشود با یک جهش 30 درصدی جمعیتی تا سال 1400 مواجه شود !
چنین است که حال برای جبران مافات در اندیشهی انتقال آب از سرشاخههای دز در استان لرستان برآمدهایم؛ همان سدی که اخیراً میخواهیم برای افزایش توان نگهداشت آب در دریاچهاش، 10 متر بر ارتفاع تاجش بیافزاییم!
درست مثل سدهای متعددی که بر روی کارون زدهایم تا انرژی برقآبی تولید کنیم و در همان حال، چندین طرح بزرگ انتقال آب در بالادست آن را به اجرا درآوردهایم تا عملاً سدهای ساخته شده را از مدار تولید خارج کنیم!
پرسش این است که چرا باید سیاستهای درازمدت توسعه را در ایران مرکزی به نحوی مهندسی و مدیریت کنیم که خود به افزایش ضریب ناپایداری سرزمین منجر شود؟ انتقال آب به قم در شرایطی که نخلهای اروند رود از بیآبی دارند هلاک میشوند؛ حل کردن مسأله نیست، بلکه انتقال موقت مسأله و بحران از مرکز به جنوب غرب کشور است؛ حرکتی که آشکارا با منافع ملّی ما در تضاد بوده و هزینههای گزافی را به همراه تنشهای اجتماعی غیرقابل پیشبینی بر ملک و ملت تحمیل خواهد کرد.
کلام آخر آن که:
اگر چالش استقرار جمعیت در سیستان و زابل، پس از کاهش شدید حق آبه هیرمند توسط همسایه شرقی، یک بحران جدی را بر این تحمیل کرد؛ چالش قم را خودمان داریم بر خودمان تحمیل میکنیم! نمیکنیم؟
عربستان هم غرامتش را از عراق گرفت!
امروز
در اغلب بخشهای خبری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، بارها این خبر تکرار شد
که عربستان سعودی به خاطر آسيبهاي وارد آمده به محيط زيست سواحل شرقي خود
در جريان جنگ خليج فارس (1991)، مبلغ یک ميليارد و 200 ميليون دلار غرامت
گرفته است. شاهزاده ترکی بن ناصر بن عبدالعزیز، رییس سازمان حفاظت محیط
زیست عربستان گفت: مبلغ یادشده توسط سازمان ملل متحد از دولت عراق گرفته و به دولت سعودی پرداخت شده است ...
و سرانجام نخستین تصاویر از کویر ارومیه انتشار یافت!
همهی آنهایی که تاکنون دریاچه نمک قم را از نزدیک دیدهاند، بیشک چنین
مناظری را به خاطر دارند؛ همان ذوزنقههای آشنا و نمکیای را میگویم که در
اغلب فیلمها و سریالهای تلویزیونی هم نقش عالم برزخ را بازی میکنند!
اما اینک علی اصغر شادجو،
عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی، تصاویری را از دریاچه ارومیه به سراسر جهان
مخابره کرده است که نشان میدهد، برای دیدن آن ذوزنقههای آشنا، دیگر مردم
شریف ساکن در سرگربهنشان و دوستداشتنی وطن، لازم نیست تا رنج سفر را بر
خود هموار کرده و به مرکز ایران بیایند! کافی است خود را به محوطهای
برسانند که سابق بر آن، نگین فیروزهای وطن – دریاچه ارومیه – مینامیدنش و
امروز همان عالم برزخ یا کویری دستساز به نام ارومیه!
وای بر ما که به مرگ طبیعت عادت کردهایم و همچنان حاضر نیستیم تا دست از خودخواهیها و آزمندیهای خویش برداریم!
میگویید نه! کافی است به مناظره نگارنده با نماینده مردم ارومیه – آقای
نادر قاضی پور - از یک سو و آقای علیرضا دائمی، مدیر کل برنامه ریزی کلان
آب و آبفا وزارت نیرو در ایران صدا گوش دهید تا خود متوجه ماجرا بشوید!
و سرانجام گروهی از تهرانیها به دعوت دادستان تهران لبیک گفتند!
چند روز پیش در ماجرای گاف بزرگ آقای هواشناسی،
نوشتم که عباس جعفری دولتآبادی، دادستان کل تهران چراغ سبز خود را به آن
گروه از شهروندانی که از این هوای آلوده و کاسهی چه کنم چه کنم مدیریت
حاکم بر پایتخت به تنگ آمدهاند، نشان داده و گفته: مردم میتوانند در مورد آلودگی هوا به دادسراها شکایت کنند. در انتها هم پرسیده بودم که آیا میشود یقهی بهرام صناعی را هم در همین راستا گرفت یا خیر؟
سه نمره مثبت در کارنامه علی سلاجقه!
همیشه نباید فقط زشتیها و کاستیها و لکنتها را دید؛ البته منظورم این
نیست که گاه بهتر است مانند کبک سرمان را بکنیم در برف (راستی کو برف؟!) و
مناظر ناخوشایند یا کلامهای نامیمون و یا عملکردهای کاهندهی کارایی
سرزمین از مسئولین و مدیران ریز و درشت نظام را نبینیم و انتقاد نکنیم؛
حرفم این است که اگر در مواردی، گامی به جلو احساس شد، اگر اقدامی سازنده
را لمس کردیم و اگر متوجه شدیم که مدیران ارشد منابع طبیعی و محیط زیست
کشور، فریادها و اعتراضها و انتقادهای ما را میشنوند و انکار نمیکنند و
حتا قول پیگیری هم میدهند، بابد ار آن استقبال کرد و نشان داد که در
حوزهی محیط زیست کسی را با کسی پدرکشتگی نیست و همه برای اعتلای نام بلند
طبیعت وطن است که اشک میریزند، که فریاد میزنند که غم میخورند و گاه
خشمشان را فرو ریخته و سکوت پیشه میکنند ...
چه شباهت غریبی است بین جنگلهای کردستان و مردمان مظلومش!
بیش از 600 بار در سالی که گذشت، جنگلهای کردستان آتش گرفتهاند؛ افزون بر آن، معضل ریزگرد و سوسک چوبخوار و هرس بیرویه و
قاچاقچیان ذغال و مینهای عمل نکرده در بستر بیمار و فرتوت این جنگلهای
زیبا و ارزشمند نفوذ کرده و آن را از همیشه کمرمق{تر ساخته است ...
جمعیت ایران در آستانه ورود به دو مرز!
اگر هم اینک سری به درگاه مجازی مرکز آمار ایران بزنید و ساعت جمعیتی ایران را در گوشهی بالای سمت چپ سایت نظاره کنید، در مییابید که کمتر از 162 هزار نفر با مرز 75 میلیون فاصله داریم. مفهوم سخن فوق این است که هماکنون سرانهی آب قابل دسترس برای هر ایرانی به 1733 متر مکعب در سال کاهش یافته است که این رقم یک چهارم میانگین جهانی آن است. و نشان میدهد که ایرانیان با مرز تنش آبی که 1710 متر در سال است، فاصلهای اندک دارند! ندارند؟
با حضور حسین آخانی، امروز آتش در گلستان، گفتگوی داغ سبز را سوزان میکند!
آتشی که از 26 آبان شروع شده و هنوز تا باران نبارد، کسی نمیتواند ادعا کند که به طور کامل مهار شده است؛ هر چند تاکنون چندین بار خبر مهار آتش اعلام شده و سپس تکذیب گردیده است!
آخرین خبرها حکایت از بازدید شب گذشته استاندار گلستان از منطقه علی آباد کتول دارد؛ جایی که جواد قناعت فاش ساخت هنوز جنگلهای مینودشت در حال سوختن است!
صبح امروز با آقای آگاهی از محیط بانان زحمتکش پارک ملی گلستان هم تماس گرفتم. ایشان هم گفتند: فقط دود از کندهها بلند میشود که برای مدیریت اوضاع مأمورین ما در محل حاضر هستند؛ هرچند که بسیار خسته شدهاند و نیاز به نیروی کمکی دارند.
احمد پازوکی هم تلاش کرده است تا آقای علینژاد، مدیرکل محیط زیست استان را ترغیب کند تا به صورت تلفنی در برنامه حاضر شود که تا این لحظه نه ایشان و نه هیچ یک از دیگر مسئولین منابع طبیعی و محیط زیست، راضی به اطلاعرسانی در این حوزه نشدهاند!
گفتگوی داغ سبز را میتوانید مطابق هفتههای اخیر از ساعت 15 به مدت یک ساعت بر روی صفحه نخست درگاه مجازی رادیو اینترنتی ایران صدا ببینید و بشنوید.
همچنین، شماره تماس با برنامه - 110 سبز - همچنان مشتاق شنیدن نظرات و انتقادهای شما هست.
روز جهانی بدون سم را در هوای سمی تهران گرامی داشتیم!
در روزهایی که تهرانیها به جای اکسیژن، سم تنفس کرده و رکوردها را جا به جا می کنند! همکاران من در دفتر محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی به
همراه مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی همایشی را
تدارک دیدند که هدفش گرامیداشت روز جهانی بدون سم بود؛ روزی که خوانندگان
گرامی مهار بیابانزایی پیشتر از ماجرای نامگذاری آن آگاه شده بودند.
باید بدانیم که کشاورزی در جهان امروز از 5 طریق به یکی از اصلیترین
مؤلفههای برهمزدن تعادل بومشناختی و کاهندهی توان زیستپالایی کرهی
زمین بدل شده است که عبارتند از:
- مصرف نادرست کودها و سموم شیمیایی
- استفاده مفرط و نابخردانه از اندوختههای آبی/خاکی
- تخریب گونهگونی زیستی و بومسازگانهای حیاتی کره زمین
- تولید گازهای گلخانهای و تشدید تغییرات اقلیمی
- فشار بر منابع کارمایههای تجدیدناپذیر
بنابراین، چنانچه بتوان به مدیریت درست 5 مؤلفهی یادشده همت گمارد و
بازمهندسی آنها را در دستور جدی نهادهای پژوهشی، آموزشی و اجرایی مرتبط
قرار داد، میتوان امیدوار بود که کشاورزی و محیط زیست میتوان با کمترین
تنش و اصطحکاک ممکن به حیات و بالندگی خود در سدهی پیش رو ادامه دهند.
در این ارتباط دکتر غلام رضا میرکی از 5 ضرورت سخن گفتند که برای تأمین آنها دنیا چارهای ندارد جز آن که به سمت کشاورزی بدون سم و کود حرکت کند.
1- بحران انرژی
2- مقابله با تغییرات اقلیمی
3- افزایش هزینه تولید نهادههای کشاورزی
4- تأمین امنیت غذایی پایدار
5- حفظ منابع پایه کشاورزی
میرکی گفت: در بهترین حالت، فقط بخش اندکی از آفتکشها به آفت هدف میرسد!
یعنی: حجم عمدهای از آفتکشها، حتا در بهترین کشت و صنعتهای جهان سبب
تخریب و فروافت کارایی سرزمین را موجب شده و از طریق تجزیه، آبشویی،
بیثباتی و پخش در روانآبها، زمین را متضرر میکنند. از همین روست که شیب
افزایشی استفاده از سموم در طول یکدههی اخیر آشکارا کاهش و در مواردی
روندی معکوس یافته است؛ واقعیتی که در نمودار پیش رو میتوان آن را رهگیری
کرد.
یک نکتهی تأملبرانگیز در این میان آن است که ترکیب سموم مصرفی در کشورهای
شمال، بسیار متفاوت از کشورهای جنوب است؛ مثلاً درحالی که در ایران و اغلب
کشورهای درحال توسعه، حشرهکشها بیشترین سهم را در کشاورزی با 50 درصد
کاربرد برعهده دارند، این میزان در کشورهای شمال با 17 درصد در کمینه قرار
دارد.
عجیبتر آن که هرچند کل مصرف سموم در اغلب کشورهای جهان از جمله ایران در
حال کاهش است، اما سهم حشرهکشها از کل نهادههای کشاورزی، کاهشی را در
ایران نشان نمیدهد که این برخلاف مفاد مطروحه در برنامههای 5 ساله توسعه
کشور است.
متن کامل سخنرانیهای ارایه شده در این همایش را میتوانید از اینجا دریافت کنید.
درحاشیه:
این همایش از معدود سخنرانیهایی بود که 10 دقیقه زودتر از موعد مقررشده به
پایان رسید؛ زیرا آخرین سخنران یافت می نشد! به همین دلیل دبیر همایش پشت
تریبون قرار گرفته و با لبخنذی ملیح اعلام داشت : خوشبختانه به
دلیل غیبت آقای مهندس پورسخی (مدیرکل دفتر بررسی آلودگی آب و خاک سازمان
حفاظت محیط زیست کشور)، پایان همایش را زودتر از موعد اعلام میکنیم!
البته ایشان بلافاصله متوجه گاف خود شده و با درک ویژگی های برگزاری یک همایش در روز سیزدهم ماه! از این که از لفظ خوشبختانه استفاده کرده بودند، عذرخواهی کردند!
آقای هواشناسی شما دیگه چرا؟!
در همین فکرها بودم که دیدم: دادستان تهران هم فرمایش فرمودهاند که میتوان ماجرای استمرار آلودگی هوا را به دادسراها کشاند! چرا که دولت باید خسارت آلودگی هوا را بپردازد!!
خواستم بدانم آیا میشود بر علیه پیشبینی غلط سازمان هواشناسی هم به دادسرا رفت؟!
ایران در بین 10 کشور مخرب محیط زیست جهان!
1- چین
2- آمریکا
3- روسیه
4- هند
5- ژاپن
6- آلمان
7- کانادا
8- انگلستان
9- ایران
10- کره جنوبی
این بررسی توسط یک نهاد پژوهشی محیط زیستی در آلمان موسوم به Germanwatch تهیه و انتشار یافته است.
نکته جالب در این رتبهبندی آن است که ایران در شرایطی به عنوان یکی از 10 کشور آلوده کننده جهان مطرح شده است که از نظر تولید ناخالص ملی و قدرت اقتصادی به هیچ وجه در سطح 9 کشور دیگر نیست.
به نظر میرسد باید حرف آن نماینده مجلس را قبول کنیم که چندی پیش گفته بود: 70 میلیون ایرانی به اندازه یک میلیارد نفر از مردم جهان، انرژی مصرف میکنند!
البته شخص آقای محمدیزاده هم از شنیدن این خبر نباید تعجب کند! زیرا او شاید نخستین فردی بود که در سال گذشته و حتا پیش از انتشار نتایج این بررسی توسط آلمانها، آن را افشا کرد و خودش را یکپا "ویکی زیست" معرفی کرد! نکرد؟
ممنون از فرهاد عزیز که لینک این خبر را در زبان آلمانی در اختیار نگارنده قرار داد.
سال 1389؛ سال سقوط آزاد ایران در حوزه شاخصهای محیط زیستی!
بعد از ماجرای سقوط در شاخصهای سه گانهی عملكرد محيط زيست Environmental Performance Index) EPI)؛ پايداري محيط زيست Environmental Sustainable Index) ESI) و شاخص سرزمین شاد (Happy Planet Index (HPI در سال 2010، اینک از اجلاس مکزیک خبر میرسد که ایران از منظر شاخص عملکرد مقابله با تغییرات اقلیمی Climate Change Performance Index. در سال 2011 هم نسبت به سال 2010، با 14 پله سقوط در بین 57 کشور مورد بررسی از رتبه 35 به رتبه 49 سقوط آزاد کرده است!
گفتنی آن که ایران در سال 2009، رتبه 39، در سال 2008، رتبه 34، در سال 2007 رتبه 49 و در سال 2006 در رتبه 47 قرار داشته است.
اطلاعات بیشتر را از بهروز حسنی مهمویی بخواهید.
مؤخره:
این تازهترین دستاورد محیط زیستی را - سقوط آزاد در سه جبهه! - به
محمدجواد محمدیزاده و تیم همراهش در سازمان حفاظت محیط زیست، تبریک و
تسلیت عرض میکنم!
رد پاي ويكي ليكس تا مؤسسه تحقيقات جنگلها و مراتع كشور هم رسيد!
تازه ترين اسنادي كه ديروز از طريق پربينندهترين سايت جهان – ويكي ليكس ؛ Wikileaks – منتشر شده است، يه جورايي براي محمّد درويش و همكارانش خوشايند است! زيرا سايتي كه در هر ثانيه بيش از 3 هزار بازديدكننده دارد، اينك افشا كرده است كه دولت ايالات متحده آمريكا نهايت تلاش و نفوذ خود را به خرج داده است تا برخلاف رويههاي دموكراتيك، همكار گراميام – دكتر مصطفي جعفري – كه هماكنون رييس بخش تحقيقات جنگل در مؤسسه متبوع است، نتواند به رياست يكي از كارگروههاي اصلي IPCC انتخاب شود و به جايش، رقيب آمريكايياش اين سمت را تصاحب كند ...
یک خبر خوش برای طرفداران محیط زیست در ایران!
پاسخها تا اين لحظه كه 11051 نفر در آن شركت كردهاند، گواه بر اين است كه بيش از 55 درصد از تهرانيها با ادامه اين طرح موافق هستند.
اميدوارم كه اين رغبت سبز به آموزههاي محيط زيستي همچنان در بين هموطنانم بيش از پيش گسترش يابد.
شما هم ميتوانيد در اين نظرسنجي شركت كنيد و آن را به دوستانتان معرفي فرماييد.
چترها را بازکنید ؛ تهران خیس می شود! نمی شود؟
25 روز است که تهران نفسش
بند آمده است؛ آن گونه که ظاهراً مدیران ارشد شهر که در اتاق بحران گرد هم
آمدهاند، هم داغ کردهاند و شاهکارترین طرح طنز همهی تاریخ را برای گریز
تهرانیها از دود و دم ارایه دادهاند. آنها میخواهند 640 هزار پرواز را
در طول چند سال آینده و با مصرف میلیونها لیتر بنزین بر بالای سر پایتخت
عملی کنند تا هوای تهران تا آخر همین هفته مشکلش حل شود!! تازه از یکصد دستگاه تهویه هوا هم به عنوان بادبزن می خواهند بهره برند!
بعد از سد اکباتان، حال نوبت دز رسیده است تا قد بکشد!
ماجرای افزایش ارتفاع سد اکباتان
را که یادتان هست! نیست؟ سدی که 45 میلیارد تومان برایش هزینه شد تا
ارتفاعش 25 متر دیگر افزایش یابد تا بتواند جوابگوی نیاز آب شرب همدان
باشد. بدون توجه به این واقعیت که چرا باید در فاصلهی زمانی کوتاهتر از
محاسبات کارشناسی، دریاچه سد به چنان فلاکتی برسد که از شدت رسوب، نفس
کمبیاورد. آن روز پرسیدم که آیا اگر آن پول صرف افزایش پایداری بومشناختی
بالادست سد میشد تا بتوان نرخ تولید رسوب در آن را متعادل کرد، اقدامی
خردمندانهتر به شمار نمیآمد؟
توهین به خلیج فارس فقط تحریف نامش نیست! هست؟
گمان نبرم هیچ ایرانی را در هیچ نقطه از جهان بتوان سراغ گرفت که اهل
اینترنت باشد و تاکنون در صندوق پست رایانهاش ایمیلی در دفاع از نام خلیج
فارس و هشدار در برابر تحریف این نام باستانی دریافت نکرده باشد.
اغلب هم ما دریافتکنندگان این ایمیلها، مشتاقانه وظیفهی ملّی/ میهنی خود
را انجام داده و فکر میکنیم با پر کردن فلان پتیشن یا شرکت در بهمان
نظرسنجی اینترنتی توانستهایم مشت محکمی به دهان یاوهگویانی که در صدد
دزدی یا تحریف این نام اصیل و کهن هستند، بزنیم و به این ترتیب حرمت
آبیترین دریای وطن را در جنوب ایرانزمین به جا آوریم ...
در گفتگوی داغ سبز رخ داد: تهرانیها ؛ پوست کلفتترین مردم جهان!
در این برنامه واقعیتهای شگفتآوری مطرح شد، از جمله این که در تمام طول سال 1389 تا امروز، تهرانیها فقط از 8 روز سالم بهرهمند بودهاند! درصورتی که مطابق استاندارد سازمان بهداشت جهانی، فقط یک روز در سال میتواند هوای شهر سالم نباشد؛ در غیر اینصورت خطرناک است!
حالا شما خود عیار پوست کلفتی مردم پایتخت ایران را بسنجید!
یکی دیگر از نکات عبرتآموز آن که بسطامی معتقد است: اگر امروز ناچار به شیمی درمانی بیماری سرطانی به نام تهران شدهایم؛ نتیجهی 15 سال عدم توجه دولتها به محیط زیست بوده است! زیرا مطابق بند ب ماده 82 در برنامه دوم توسعه، بند واو ماده 104 در برنامه سوم توسعه و ماده 62 از برنامه 5 ساله چهارم کشور، دولت مؤظف به رفع آلودگی تهران و کلانشهرهای ایران در حد استانداردهای قابل قبول بوده است. اما دریغ از اندکی پیشرفت در این حوزه! چرا؟
و البته حرفهای دیگری هم در این برنامه زده شد که بهتر است خودتان آن را گوش کرده و قضاوت فرمایید.
متن شنیداری این گفتگوی داغ را در 46 دقیقه و 14 ثانیه می توانید در این نشانی گوش کرده و برای خود ذخیره سازید.
در باره يك مرد سبز!
نامش رامش است ... جايرام رامش - Jairam Ramesh!
او
وزير محيط زيست در دومين كشور پرجمعيت جهان، هندوستان است و يكي از مردان
پرقدرت، مشهور و محبوب در كابينهي مان موهان سينگ، نخست وزير 77 ساله اين
كشور به شمار ميآيد.
آقاي رامش اخيراً خريداران خودروهاي گرانقيمت آلماني را بزهكار ناميده
و با اين كار جنجالي بزرگ آفريده است. او كه خود يك مهندس مكانيك است، از
سال 2004 سمت وزارت محيط زيست و جنگل را در هندوستان در اختيار گرفته و به
ويژه در زمينه توانمندسازي جوامع محلي و افزايش اقتدار و استقلال تشكلهاي
مردمنهاد محيط زيستي گامهاي مؤثري برداشته است.
شما چه فكر ميكنيد؟ چرا وزن ملاحظات محيط زيستي در هندوستان، كشوري كه در آن 650 ميليون نفر با درآمد كمتر از دو دلار زندگي ميكنند، بيشتر از ايران است؟ مگر نميگويند كه فقر دشمن حفاظت از طبيعت است؟!
كافي است دوباره نگاهي به ماجراي مارگيرها بياندازيد!
زلال كه باشی ، آسمان در توست!
من
فکر میکنم اگر میخواهیم طبیعت ارزشمندمان را برای آیندگان باقی گذاریم؛
اگر میخواهیم همچنان یوز در این بوم و بر بخرامد و اگر میخواهیم پاسدار
صادق خون سعید پرهامها باشیم، باید همان گونه که محمّد عزیز در تارنمایش نشانمان داده است از کودکان شروع کنیم ...
آخر آنها زلال هستند و کیست که نداند:
زلال كه باشی ، آسمان در توست! نیست؟
بیاییم همه برای نمایندگان مجلس کف بزنیم!
آنچه که در هفتهی گذشته در صحن بهارستان رخ داد، بیشک رویدادی دلگرمکننده و نویدبخش برای طبیعت ایران و یکان یکان از طرفداران محیط زیست وطن بود. نمایندگان مجلس، در حقیقت در ششمین روز از آذر 1389 بسیار بیشتر از انتظاری که از آنها میرفت، عمل کرده و محتوای سبز و بسیار طبیعتمدارانهای را به مواد محیط زیستی برنامه پنجم توسعه افزودند ...
وقتی پرهامها در خون میغلتند و پلنگها به دکلهای برق پناه میبرند!
سعید پرهام
هم رفت؛ او تا این لحظه آخرین شهید محیط زیست ایران است. امّا چه کسی
میتواند تضمین کند که همچنان سعید آخرین شهید باقی میماند؟ یک حقیقت تلخ
این است که هر چه به پیش میرویم از ضرباهنگ جان باختن سلحشوران طبیعت
ایران کاسته نشده است! شده است؟ و از آن تلختر آن که این خونهای ریخته
شده و جراحات وارد شده بر تمامی حدود پنج هزار جنگلبان
و محیط بانی که در طول سه دههی اخیر شهید شده یا آسیب جانی و مالی
دیدهاند؛ هرگز نتوانسته تا از شتاب ناپایداری بومشناختی سرزمین مقدسمان
بکاهد. آیا اینگونه میخواهیم پاسدار خونهای به ناحق ریخته شده در راه
حراست از زیستبوم وطن باشیم ...
خشکسالی آبان شدیدتر از مهر نبود! بود؟
هرچند که نتايج ديدهباني، پايش و تحليل آخرين نقشههاي ترسيم شده در پايگاه مديريت خشکسالي کشاورزي استان اصفهان در مرکز تحقيقات کشاورزي و منابع طبيعي نشان از کاهش قابل توجه ريزشهاي آسمانی در اغلب نقاط کشور از ابتداي سال آبی جاري (مهر ماه 1389) تا پايان آبان ماه دارد، اما به هر حال، وضعیت اندکی بهبود یافته است، به ویژه برای مردم گرمسار و تهران و کهنوج و نواحی اطراف آن. به نحوی که در کل کشور، میزان بارش رخ داده نسبت به میانگین درازمدت از حدود 81 درصد کاهش در ماه گذشته به 51 درصد کاهش رسیده است ...
هفت روز پس از محمدی زاده؛ پارک ملّی گلستان هنوز دارد میسوزد!
اینک به نظر میرسد نوبت عالیترین عضو کابینهی دهم – دکتر محمود احمدینژاد – باشد تا عملاً علاقهمندی واقعی خود به محیط زیست را ثابت کرده و بدون های و هوی پروپاگاندایی خود را به پارک ملی گلستان برساند و از آقای رسول حسام که آتش سوزی را سطحی دانسته بود و نیز آن یکی معاونش که آتش سوزی را کنترلشده توصیف نموده بود، بپرسد: اگر سطحی و کنترل شده و شعلهای نبود، آنگاه میخواستید چند روزه آتش را مهار کنید؟!


































به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.