حمايت قاطعانه‌ي معاون سازمان جنگل‌ها و مراتع از عدم آبگيري سد سيوند!

     ناصر مقدسي در عكس مشخص شده است. كفه نمكي دريچه قم - مرنجاب - پاييز 85

     پيش از ظهر امروز (پنجم اسفندماه 85)، در گفتگويي كه با آقاي مهندس ناصر مقدسي، معاون سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور در امور مناطق خشك و نيمه‌خشك داشتم، ايشان با قاطعيت هر چه تمام‌تر مخالفت سازمان متبوع خويش را با آبگيري سد سيوند اعلام داشته و حتا اين را هم اضافه كرد كه سازمان جنگل‌ها بيش از شش ماه است كه از صدور مجوز قطع رويشگاه هشت هزار اصله‌اي بالادست سد سيوند به رغم فشارهاي مقامات استاني خودداري كرده و به هيچ عنوان چنين مجوزي را صادر نخواهد كرد. آقاي مقدسي گفتند: از بيشينه‌ي اختيارات قانوني خويش استفاده كرده و نخواهند گذاشت حتا يك اصله از درختان ارزشمند منطقه به بهانه‌ي آبگيري نابود شود، چرا كه مطابق قانوني كه سازمان متبوعش براي حراست و پاسداري از حسن اجراي آن بوجود آمده: «حتا قطع يك درخت به بهانه‌ي توسعه ، قابل قبول نبوده و متخلفين مي‌بايستي تحت پيگرد قانوني قرار گيرند.»
     ضمن سپاس از ايشان، اميدوارم تا انتها نه‌تنها اين روحيه و آرمان را حفظ كنند، بلكه صميمانه از پروردگار مهربان خواهانم كه روح و انديشه و باور «حمايت از ميراث‌هاي طبيعي و ملّي ارزشمند وطن» را در كالبد همه‌ي ايرانيان، به ويژه آن گروه از مديران دولتي كه اينك در مسند امور قرار دارند، بدمد.

انشاالله

اقدام شايسته‌ي معاون بيل كلينتون!

ال گور

    به گمانم يكي از طرفداران سرسخت طبيعت در بين سياستمداران كنوني جهان، ال گور، معاون سابق رئيس جمهور آمريكاست كه اخيراً برنده‌ي جايزه‌ي قهرمانان زمين نيز شده است. وي به تازه‌گي دست به ابتكار جديدي زده و در حال سازماندهی کنسرتی 24 ساعته در روز هفتم جولای 2007 (7/7/7) برای آگاهی دادن در خصوص گرم شدن هوای زمین و تغيیرات منفی شرایط آب و هوایی است. اميد كه اين روحيه و عشق به طبيعت در بين سياستمداران جهان گسترش يابد، آن هم به صورت عملي و نه شعاري!

    پيوست :
  - يك بناي بسيار ارزشمند تاريخي ديگر در استان فارس كشف شد و به سياهه‌ي تمام نشدني جذابيت‌هاي گردشگري استان افزوده گرديد. آيا باز هم لازم است تا بر سفره‌هاي آب زيرزميني فشار آورده و تراز منفي را از مرز 2 ميليارد متر مكعب هم عبور دهيد، آن هم به بهانه‌ي توليد گندم بيشتر؟!! و آيا سرمايه‌گذاري در اين حوزه سود بيشتر و پايداري افزون‌تري براي فارس‌نشينان به همراه ندارد تا ساخت بيش از 30 سد جديد؟!

  - به رغم آن كه دكتر فاضلي در گفتگو با نگارنده صراحتاً از پايان مطالعات باستان‌شناسي در تنگه‌ي بلاغي دفاع مي‌كرد، ايسنا امروز اعلام كرد: كلنگ آغاز كاوش‌ها دوباره در اين محوطه زده شد!

يك پرسش تأمل‌برانگيز از رئيس‌جمهور!

      آقای احمدی‌نژاد در سخنرانی انتخاباتی خود در سالن شهید چمران دانشگاه تهران٬ اعلام کردند: به دولت [خاتمی] گفتیم٬ شما سالانه ۴ میلیارد دلار برای واردات بنزین هزینه می‌کنید. یک بار ۴ میلیارد دلار به ما [شهرداری تهران] بدهید تا مترو و قطار شهری را توسعه دهیم٬ آن وقت بعد از سه سال٬ شما سالی ۴ میلیارد دلار صرفه‌جویی خواهید کرد (نقل به مضمون).

     پرسش ما از دولت محترم این است: امروز دولت و بودجه در دستان شماست. در این مورد چه کردید؟ چرا هنوز هر ساله مبالغ هنگفتی صرف واردات بنزین می‌شود و چرا هنوز متروی تهران تکمیل نشده است؟!

عواقب زيست‌محيطی سد‌هاي ناپايداركننده‌ي سرزمين!

  چهارمين و واپسين بخش از اين مجموعه گفتارها را با اشاره به يكي ديگر از عمده‌ترين چالش‌هاي بخش آب پي مي‌گيرم؛ اين كه معمولاً در ارايه‌ي گزارش عملكرد سازمان‌هاي متولّي اين حوزه، دستاوردهاي سازه‌اي بدست آمده، مجالي درخور به بررسي پيامدهاي منفي زيست‌محيطي حاصل از احداث آنها نمي‌دهد. به عنوان مثال، طرح‌هاي اخير سدسازي، منجر به آسيب‌پذيري شديد غني‌ترين اندوخته‌گاه‌های زيست‌سپهر ، يعني تالاب‌هاي ناهمتاي كشور شده‌اند، به طوري كه تاكنون 11 تالاب بين‌المللي ايران، در آستانه‌ي نابودي كامل قرار گرفته‌اند؛ آن هم تالاب‌هايي كه متوسط ارزش افزوده‌ي حاصل از هر هكتار آن را 14هزار دلار، يعني بيش از 150 برابر متوسط ارزش افزوده‌ي حاصل از هر هكتار زمين كشاورزي (93 دلار) تخمين زده‌اند. بر طبق گزارشي ديگر، مساحت 18 تالاب از هفتاد تالابي كه مخاطرات آنها شناسايي شده است، به 6/1 ميليون هكتار مي‌رسد. اگر فرض كنيم، مساحت 11 تالاب موصوف كه به بهاي احداث سد و گسترش زمين‌هاي زراعتي، در معرض نابودي كامل قرار گرفته‌اند، تنها 600 هزارهكتار باشد و متوسط بهای هر هکتار زمين کشاورزی را هم حتا 700 دلار درنظر بگيريم، آنگاه چنين رخدادي از نظر اقتصادي (و بدون در نظر‌گرفتن جنبه‌هاي ديگر)، هنگامي توجيه‌پذير است كه مرگ تالاب‌ها به آفرينش 12 ميليون هكتار كشتزار آبي (حدود 2 برابرِ سطح كل اراضي فارياب موجود كشور!) بيانجامد؛ درصورتي كه نه تنها افزايشي رخ نداده، كه عملاً ميزان اراضي مستعد كشاورزي كه در چرخه‌ي توليد شركت دارند، به رقم 18/5 ميليون هكتار كاهش يافته است!

    مشکل چيست؟
   به نظر هم نمی‌رسد که گسترش سطح اراضي فارياب مهمترين مشکل بخش کشاورزی ما باشد، چرا كه هم‌اكنون نيز به ازاي هر يك‌هزار نفر، حدود 120 هكتار (4/2 برابرِ ميانگين جهاني)، كشتزار آبي در اين سرزمين وجود دارد (گزارش كميته‌ي ملي آبياري و زهكشي كشور). مشكل اصلي، ميزان اندك بازده‌ي آبياري در اين اراضي است؛ چرا كه تنها 3 درصد از مجموع اسمي 5/7 ميليون هكتار زمين‌هاي فارياب كشور، داراي شبكه‌هاي فرعي آبياري است. يعني بازده‌ي آبياري در 97 درصد ديگر، در بهترين شرايط، به 27 درصد هم نمي‌رسد، در صورتي كه بازده‌ي آبياري آن 3 درصد، دست‌كم 38 درصد، گزارش شده است. اگر عقوبت اجراي آن دسته از طرح‌هاي ملي كه آباداني كشاورزي و منابع‌طبيعي در شمارِ مهمترين اهداف آنها، دست‌كم در روي كاغذ بوده است، چنين مي‌نمايد، تكليف ديگر طرح‌هاي ملي كشور ناگفته پيدا است. از طرف ديگر، مسئولين وزارت نيرو، حتا نسبت به ارزش افزوده‌ي حاصل از سرمايه‌گذاري در بخش برق نيز، رضايت ندارند؛ چرا كه بخش عمده‌اي از برق توليد شده - كه كمتر از 10 درصد آن توسط نيروگاه‌هاي آبي توليد مي‌شود (گزارش مركز مطالعات مديريت و بهره‌وري ايران) -  در مصارف غير مولّد مورد استفاده قرار مي‌گيرند، وضعيت وخامت‌بارِ اقتصادي بخش برق چنان است كه هر آينه از ورشكستگي قريب‌الوقوع صنعت برق با بيش از 2 هزار ميليارد تومان بدهي به بانك مركزي خبر مي‌رسد؛ رقمي كه به گفته‌ي مهندس رحمتي، مدير كل وقت دفتر انرژي سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كشور، در پايان سال 1377 تنها 700 ميليارد تومان بود! بي‌سبب  نيست كه بر مبناي تبصره‌ي 35 قانون بودجه‌ي سالهاي 1377 و 1378، مقرر شده بود تا وزارت نيرو 142 شركت دولتي وابسته به خويش را به بخش خصوصي واگذار كرده يا منحل كند، اتفاقي كه به رغم گذشت 8 سال از آن تاريخ هنوز نيافتاده است! 

    فرجام:       
   چالشها و موانعی که به پاره‌ای از آنها در اين جستار اشاره شد، نشان می‌دهد چنانچه گرايه‌های فرابخشی بر دغدغه‌های بخشی يا صنفی غلبه کند و اولويت‌های راهبردی توسعه‌ي کشور، فارغ از هر ملاحظه‌ي غير کارشناسی، تنها از دل تعاملی ميان‌رشته‌ای سربرآرد، آنگاه گمان نمی‌رود که کشف مسير برون‌رفت از دشواري‌هايی که گريبان بخش‌های درگير با صنعت آب کشور را گرفته، چندان دشوار باشد.

     در همين ارتباط :
   - سدسازي غير كارشناسي، محيط‌زيست را تهديد مي‌كند!
   - 90 در صد زيست بوم ايران قرباني سد سازي غير اصولي!
   - آثار اقتصادي سدسازي در ايران / رضا فتحي‌افشار
   - توسعه سدها يا سدهاي توسعه!
   - تحليلي مصور بر تناقضات موجود در رقوم آبگيري سد سيوند!

«مورد سبز» ؛ آخرين قرباني سدسازي در ايران!

     از گيلانغرب خبر مي‌رسد كه رويشگاه استثنايي گياه مورد سبز  "Myrtus communis" به بهانه‌ي احداث سد خاكي زاگرس، كاملاً نابود شد! آن هم در سكوت معنادار مسئولين محلي و بي‌خبري رسانه‌هاي ملّي!
    مورد سبز، درختچه كوچكي است كه ارتفاع ساقه‌ي آن در شرايط عادي به 1 تا 3 متر مي‌رسد و با اسامي ديگري چون «پروانش» یا «گل تلفونی» هم ناميده مي‌شود. اين گياه دارويي و بسيار كمياب، هر چند در برخی نواحي شمال ايران، فارس، كرمان، بندرعباس و يزد نیز مشاهده شده است؛ امّا در هیچ جایی گستردگي رويشگاه 4 هكتاري گيلانغرب (پايين دست چشمه سراب) را نداشت. رويشگاهي كه به مدد بولدوزرهاي وزارت نيرو ، امروز با خاك يكسان شده و ديگر چيزي از آن باقي نمانده است!
    يادمان باشد، مرگ هر گونه‌ي گياهي، ناقوس مرگ‌آور پايان حيات در كره‌ي خاك را با طنيني سهم‌ناك‌تر به صدا در‌مي‌آورد ... فقط كافي است پنبه‌ي آزمندي و نابخردي را براي لحظه‌اي از گوش درآوريم.

لينك اعتراض به اين نابخردي را امضاء كنيد و با جوانان طبيعت‌دوست گيلانغرب هم‌نوا شويد:

   در همين ارتباط :
  - مورد سبز گيلانغرب نابود شد!
  - تصاویر ابن نابودی را در اینجا ببینید!
  - هشدار در مورد نابودي رويشگاه «مورد سبز»!

   پيوست:
  - در واکنش به تخریب بکرترین بوم‌سازگان گیلانغرب ؛ «ناودار»!
  - رضاخان هم سازمان جنگلباني را منحل كرد!

ادامه نوشته

وقتي كه وزير نيرو از كوره درمي‌رود!

     وزير نيرو - عكس از خبرگزاري فارس

    چهارشنبه‌شب (دوم اسفندماه 85) شبكه‌ي خبر سيما، چهره‌ و صداي وزير نيرو را نمايش داد كه بر خلاف دفعات قبلي و در مواجهه با پرسش خبرنگاران كه او را احاطه كرده بودند، آشكارا عصبي و نگران بود و اين بار، زيركي دفعات قبل را نيز به كناري نهاده و بدون آن كه توپ را در زمين سازمان ميراث فرهنگي بياندازد و مانند هميشه در نقش يك مدافع آثار تاريخي ملّي اعلام كند: ما تابع نظر سازمان ميراث فرهنگي بوده و تا هنگامي كه آنها مجوز آبگيري صادر نكنند، سد هم افتتاح نخواهد شد.» صراحتاً اعلام كرد كه سد را به هر قيمتي افتتاح خواهد كرد ... مگر مي‌شود از ميلياردها تومان سرمايه‌اي را كه صرف ساختن آن شده، صرفنظر كرد؟ وي حتا با خشمي آشكار اين را هم گفت: «آنهايي كه الآن سينه‌چاك ميراث فرهنگي و عاشق تاريخ ايران شده‌اند، تا حالا كجا بودند؟ هيچكس مثل من عاشق و مدافع و نگران سرمايه‌هاي تاريخي كشور نيست!» وزير نيرو در پاسخ به نگراني‌هاي مردم اضافه كرد: ما دستگاه‌هاي رطوبت‌سنج كافي در اطراف درياچه‌ي سد نصب خواهيم كرد تا لحظه به لحظه تغييرات رطوبت منطقه را ثبت كرده و به محض آنكه شرايط بحراني شود، آبگيري را متوقف خواهيم كرد!
    واقعاً حيرت‌آور است! آقاي فتاح عزيز! لطفاً سري به درياچه‌ي سد زاينده‌رود و دز بزنيد و تغييرات فاحش اقليمي را در بالادست سد مشاهده كنيد؛ آيا رشد شتابناك و چشمگير گل‌سنگ‌ها را نمي‌بينيد و آيا ظهور گونه‌هاي جديد گياهي را كه معمولاً در شرايط زيست‌اقليمي نيمه‌مرطوب و مرطوب ديده مي‌شوند، در مناطق همجوار درياچه‌ي سد درنمي‌يابيد كه اينك مي‌خواهيد آزموده را مجدداً آزمون كنيد؟ اصولاً آيا يكي از مزاياي غرورآفرين احداث سد را در بروشورهاي تبليغاتي سدسازان فراموش كرده‌ايد كه جملگي تأكيد مي‌كنند: «تغيير اقليم منطقه و بوجود آوردن ميكرواقليمي مرطوب‌تر و مطلوب‌تر در شمار اثرات مثبت احداث سد در منطقه است؟!»
    در اين ارتباط نظر يكي از اساتيد پيش‌كسوت و شناخته شده‌ي محيط زيست كشور، آقاي كامبيز بهرام‌سلطاني را كه مطالعات گسترده‌اي را هم در حوزه‌ي آبخيز سيوند و رودخانه‌ي كُر انجام داده و هم سال‌ها در آبخيز دز و سرشاخه‌هاي كارون حضور داشته و گزارش‌هاي متعددي را به رشته‌ي تحرير درآورده است، جويا شدم كه ايشان نيز صراحتاً اعلام داشت: «حتا اگر با آبگيري سد سيوند، آثار تاريخي تنگه‌ي بلاغي و پاسارگاد به زير آب هم نرود، رطوبت ايجاد شده، به شدّت آن ابنيه‌ي تاريخي ارزشمند را متأثر كرده و به مرور با رشد گل‌سنگ‌ها و تكامل آنها، متلاشي خواهد كرد.» 
   آقاي فتاح اگر حقيقتاً دلتان براي هدررفت سرمايه‌ي ملّي مي‌سوزد، به اين پرسش ساده پاسخ گوييد: «از مجموع 36 ميليارد متر مكعبي كه ادعا مي‌كنيد تاكنون توسط سامانه‌ي سدهاي بزرگ مهار كرده‌ايد، چند ميليارد متر مكعب آن به دليل آماده‌نبودنِ شبكه‌هاي آبياري پايين‌دست، عملاً هدر مي‌رود»!
    اگر ارزش جهاني هر متر مكعب آب را فقط يك دلار در نظر بگيريم (Miller ، 1999) و فرض كنيم كه تنها هشت ميليارد متر مكعب از اين آب گرانبهاي تنظيم شده، داراي شبكه‌هاي آبياري پايين‌دست نيست! آنگاه جاي اين پرسش جدي خالي خواهد بود كه شما كه نگران هشتاد ميليارد تومان هزينه‌ي مصروف شده براي احداث سد سيوند هستيد، چرا نگران هشت هزار ميليارد تومان سرمايه‌ي كشور كه در اثر سؤ مديريت حاكم بر بخش آب در حال تلف شدن است، نيستيد و چرا پيش از آنكه فرمان احداث سد جديدي را صادر كنيد، نخست اراده و عزم وزارت متبوع خويش را براي احداث و كامل كردن شبكه‌هاي آبياري پشت سدهاي ساخته شده به خرج نمي‌دهيد؟! شما كه دلسوز بيت‌المال هستيد چرا فرياد برنمي‌آوريد كه رانده‌مان آبي را كه با اين خون دل فراهم مي‌شود، هيچگاه از ميانگين 30 درصد فراتر نرفته و عملاً 70 درصد ديگر از آب تنظيم شده را به هدر مي‌دهيم و دست آخر شما كه براي هدررفت خزانه‌ي ملّي اشك مي‌ريزيد و دلتان مي‌سوزد، چرا يادتان رفته كه نرخ تلفات آب شهري در ايران (ناشي از نشت لوله‌هاي انتقال آب و فرسودگي سامانه‌ي مربوطه) در جهان بي‌نظير بوده و از مرز 30 درصد (سه برابر ميانگين جهاني) عبور كرده است؟
    آيا بهتر نيست به جاي آن كه منابع جديدي از آب را مهار كنيد، در انديشه‌ي بهينه كردن شيوه‌ي مصرف و ارتقاء راندمان همين آب تنظيم‌شده‌‍‌ي موجود باشيد و بيش از اين نظام آب‌شناختي طبيعي كشور و حيات تنوع زيستي گونه‌هاي گياهي و جانوري رودخانه‌هاي ارزشمند وطن و تالاب‌هاي ناهمتاي آن را به مخاطره نياندازيد؟! آيا بهتر نيست اندكي هم به فكر درياچه‌ي اروميه (زادگاهتان)، بختگان، ارژن و پريشان، هامون و تالاب گاوخوني باشيد، نگين‌هاي ارزشمندي كه دست كم يكي از مهمترين دلايل روند شتابناك نابودي آنها، به صورت مستقيم يا غير مسقيم به عملكرد وزارتي برمي‌گردد كه شما عالي‌ترين مقام آن هستيد؟
    آيا بهتر نيست پيش از آن كه به بهانه‌ي تأمين آب كشاورزي، كارايي طبيعت كشور را كاهش داده و مواهب بي‌جايگزين آن را نابود سازيد، به عنواني عضوي ممتاز از كابينه‌ي دولت مهرورزي و چهره‌ي ماندگار سدسازي، اين نهيب را بزنيد كه چرا هم اكنون به ازاى هر مترمكعب آب در كشور، فقط ۷۰۰ گرم محصول خشك توليد مى‌شود، در حالى كه در دنيا اين شاخص، دست‌كم ۲ تا 3 كيلوگرم به ازاي مصرف هر متر مكعب آب است. آيا به گمان شما اين منطقي است كه ميلياردها ريال از خزانه‌ي ملّي را صرف مهار و تنظيم كالايي كنيم كه هنوز نمي‌دانيم چگونه بايد از آن استفاده كرد؟! اگر نام اين عملكرد را نابخردي نگذاريم، شما بگوييد چه عنواني برازنده‌ي آن است؟!

ادامه دارد ...

   پيوست:
  - جايگزين كنيد! زين پس به جاي كاربرد واژه‌ي معلوم‌الحال و بيگانه‌ي «قطع درختان»، بنويسيد: «برداشت عالمانه‌ي درختان مزاحم»!

به آبگيري سد سيوند اعتراض كنيد!

آيا تناسبی بين شمارِ طرح‌های صنعت آب با امکانات کشور وجود دارد؟

   فقط در هشت ماه نخست سال جاري، بيش از 15۰0 ميليارد تومان در اين بخش هزينه شده است (حدود 3۰0 برابر كل بودجه‌ي سالانه‌ي بزرگترين نهاد متولي پژوهش در بخش منابع طبيعي كشور!) و اعلام شده كه ...

ادامه نوشته

سال‌هاي سال ... تنها زير خاك!

بامداد سوم اسفندماه 85 - مزار شهداي گمنام - شمال كرج

همه چي از ياد آدم ميره
مگه يادش، که هميشه يادشه ...

                                                شادروان حسين پناهي

    صبح امروز با اروند و فرهاد راهي دامنه‌هاي شمالي كرج شديم، جاي شما خالي، هواي كم‌نظيري بود و خنكاي بامدادان سوّمين روز اسفندماه 85، بدجوري مي‌چسبيد ... امّا آن بالا وقتي به اين مزار رسيدم، دلم گرفت ... بر روي سنگ قبرش حك شده بود:

عشق يعني: استخوان و يك پلاك
سال‌هاي سال تنها زير خاك

    ياد بهار 1364 افتادم ... ياد منوچهر، احمد، عليرضا و خيلي از بروبچه‌هاي گروه 11 توپخانه‌ي مراغه كه اينك در ميان ما نيستند ... و ياد دستنوشته‌اي كه نمي‌دانم از كي و كجاست ... امّا نمايشگر زيباترين ناسازه‌ي خلقت است:

بی دریا
کشتی بی معناست 
مرگ کشتی‌ها امّا در دریاست
بدون باورها
انسان بی معناست
مرگ آدمی امّا
                    در انجماد باورهاست!

     خواستم بيشتر بنويسم ... امّا يادم افتاد: «اغلب، اصلاً مهم نیست چه می‌گویی! هر کس آنچه که نیاز داشته باشد، می‌شنود؛ حتا اگر آن را بیان نکرده باشی».

    مؤخره:
    هنگام برگشت از كوهستان عظيميه، ديدن دوباره‌ي برخي مناظر كماكان آزاردهنده بود ... راستي چرا يادمان مي‌رود كه نخستين و اصلي‌ترين خانه‌ي ما طبيعت است و حفظ حرمت اين خانه، حفظ حرمت انسانيت است؟ چقدر بايد آموزه‌اي را كه همه مي‌دانيم، باز تكرار كنيم؟!
      به قول آن فيلسوف آلماني:
    «انسان موجود عجيبي است! اگر به او بگوييد در آسمان خدا، يكصد ميليارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود دارد، بي چون و چرا مي‌پذيرد. امّا اگر در پاركي ببيند، روي نيمكتي نوشته‌اند: رنگي نشويد؛ فوراً انگشت خود را به نيمكت مي‌كشد تا مطمئن شود
     اميد كه اگر زباله‌اي از كوهستان كم نمي‌كنيم، دست‌كم زباله‌ها را در كوهستان جا نگذاريم.

چرا «سدها» آني نبودند كه بايد باشند؟!

  آيا از عملكرد همان تعداد سدهايي هم كه با صرف ميلياردها دلار از اندوخته‌ي ملي ساخته‌ايم، راضي هستيم؟ آيا شبكه‌هاي آبياري پشت سدها را نيز همزمان با افتتاح آنها راه‌اندازي كرده‌ايم و ...

ادامه نوشته

در مناظره‌ي راديويي سيوند چه گذشت؟!

   شايد اين خود يكي از عجايب زادبوم ما باشد كه چگونه نمايندگان نهادي كه قرار است پاسدار هويت تاريخي و فرهنگي كشور باشند، اينك در خاكريز مقابل ...

ادامه نوشته

گازهاي گلخانه‌اي ؛ تهديدي كه پايداري حيات را نشانه رفته است!

   با توجه به داغ شدن دوباره‌ي بحث پيمان كيوتو و فعال شدن جمهوري اسلامي ايران، شايد بد نباشد تا در مروري مجمل به زوايايي از ريشه‌هاي اين بحران و سازوكار آن پرداخته شود ...

ادامه نوشته

زيباترين‌ها!

 

    اگر علاقه‌مند به ديدن و خواندن سياهه‌اي تمام‌نشدني و جذاب از «زيباترين‌» هاي ايران و جهان هستيد، حتماً سري به خانه‌ي زيبا و در عين حال ساده‌ي «زيباترين‌ها» بزنيد تا در ...

ادامه نوشته

بانك مقالات فارسي ؛ كوششي ارزشمند كه بايد قدرش را بدانيم!

     سحر و علی میرشاهی، نام دو هموطن عزيز ماست كه اخيراً تارنمايي وزين را در فضاي وبلاگستان فارسي آفريده‌اند؛ تارنمايي كه به گمانم در صورت تداوم، مي‌تواند ...

ادامه نوشته

پروتكل كيوتو ؛ مكانيسم توسعه‌ي پاك در ايران!

    در آخرين روز از دومين ماه واپسين فصل سال 1385، خيلي‌ها را مي‌توانستي زير سقف تالار مجلل مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام ببيني كه ...

ادامه نوشته