در ستايش عامل زادآوري بلوط‌ها در باغ گياه‌شناسي ملي ايران!

    همه مي‌دانيم كه سال جاري (سال آبي ۸۷-۱۳۸۶)، يكي از خشك‌ترين سال‌هاي كشور در طول ۵۰ سال اخير بوده و در بسياري مناطق – از جمله تهران – ميزان بارندگي از ميانگين درازمدت ۴۰ ساله به مراتب كمتر بوده است. از همين رو، اغلب طرح‌هاي بذرپاشي و جنگل‌كاري امسال با مشكلات فراوان روبرو بودند، به ويژه اگر سرماي طاقت‌فرساي سال گذشته را نيز به ياد آوريم كه آن نيز به تشديد ...

ادامه نوشته

آيا وجود بيابان در هر كشوري، بايد توجيه‌كننده فقر باشد؟!

آيا وجود بيابان، دليل توجيه فقر است؟!

    عالي‌ترين مقام متولّي منابع طبيعي كشور، در تازه‌ترين اظهارات خويش كه هم‌اكنون بر روي تارنماي همشهري موجود است، گفته‌اند: «هر جا بيابان باشد، فقر هم هست
    پرسش اين است كه پس چرا در كشورهايي چون امارات متحده عربي، بحرين، قطر، عربستان سعودي، كويت، تونس و ... فقر ديده نمي‌شود؟! كشورهايي كه قريب به 100 درصد از وسعت آنها در قلمرو سرزمين‌هاي خشك و بياباني جاي گرفته است!

كافي است به جغرافياي فقر دوباره بنگريم ...

     جناب دكتر فرود شريفي عزيز!
    هر جا بيابان باشد، فقر نيست، امّا هر جا بيابان‌زايي شدت بگيرد، يكي از شناسه‌هاي آشكار فقر خود را نمايان ساخته است. بار ديگر تأكيد مي‌كنم: وجود يا عدم وجود بيابان، نه مي‌تواند دليلي بر محروميت و فقر يك كشور و ملّت باشد و نه دليلي بر ثروت آنها. همان طور كه هر جا جنگل هم باشد، دليلي بر ثروت مردم آن كشور نيست (روزگار سخت معيشتي مردم بنگلادش و بسياري از مناطق برزيل و آرژانتين و ...، دليلي بر اين مدعاست). اين نوع مديريت حاكم بر سرزمين است كه مي‌تواند يك كشور و مردم را ثروتمند سازد يا فقير. اينكه مديريت يك كشور، چگونه و با توجه به چه ملاحظات راهبردي بر منابع خود نظر انداخته و از هنر تبديل چالش به فرصت بهره‌مند است يا خير؟

امارات متحده عربي؛ كشوري كه 99 درصد آن بيابان است!

     اگر مي‌بينيم كه اتحاديه‌ي اروپا به صرافت سرمايه‌گذاري 50 ميليارد يورويي در صحراي سوزان آفريقا مي‌افتد، اگر مي‌خوانيم كه درآمد ايالات متحده‌ي آمريكا از مناطق بياباني خويش (از جمله گراند كانيون)، به مرزهايي نجومي رسيده و سيل گردشگران همچنان به سوي ديدن چشم‌اندازهاي ناهمتاي بياباني در آمريكا، چين، تونس، الجزاير، مراكش، امارات متحده‌ي عربي و ... سرازير است؛ همه و همه نشان دهنده‌ي اين است كه چنانچه بتوانيم مزيت‌هاي نسبي سرزمين مادري را درست تشخيص داده و چيدمان توسعه‌ي درازمدت خويش را بر اين بنياد طراحي و پياده كنيم، آنگاه ديگر نه خواهيم گفت: «هر جا بيابان است، فقر هم هست!» و نه بدتر از آن! ديگر تكرار نخواهيم كرد: «رعايت ملاحظات زيست‌محيطي، به معني توقف كامل توسعه است

نه! اشتباه نكنيد، اينجا ونيز نيست! اينجا دبي است. چرا ما نتوانيم چنين مناظري را با رعايت هنجارهاي زيست محيطي بيافرينيم؟

     مشروح گزارش همشهري را اينجا بخوانيد. البته گزارش كاغذي و كامل‌تر اين گفتگو در شماره‌ي شنبه آينده – 12 مرداد ماه - بر روي پيشخوان روزنامه‌فروشي‌ها در دسترس خواهد بود.

اگر روزگار كشاورز و دامدار و روستايي ما روشن نيست، مقصر بيابان نيست!

درج نظر

چرا 20 تيرماه را همه از ياد بردند، حتا من و تو؟!

شهيد يحيي شاه كوه محلي


     شادروان نادر ابراهيمي، زماني گفته بود: «فراموشي را با دردناك‌ترين نفرت‌ها بياميزيم، چرا كه انسان دوستانش را فراموش مي‌كند ... و حتا رنگ لبخند نگاه يك رهگذر را ... آن را هم فراموش مي‌كند!»
امروز به واقع دريافتم كه او چه مي‌گويد ...
     چرا با كمال شرمندگي متوجه شدم كه امسال در شرايطي دوّمين سال شهادت، محيط‌بان شجاع كشور، يحيي شاه‌كوه محلي را پشت سرگذاشتيم، كه حتا كوچكترين اشاره‌اي به اين شهيد بزرگوار نكردم. شهيدي كه خون پاكش را داد تا من و تو امروز همچنان بتوانيم از طبيعتي سخن بگوييم كه شمار متجاوزان به حريمش، شتابان در حال افزايش است.
    حيرت‌آورتر آنكه با اندكي پيگيري و جستجو دريافتم كه گويا اين فراموشي، فراگير بوده و ظاهراً بسياري ديگر از جماعت سبزنويس در اردوگاه گرين‌بلاگ، يادآوري اين مناسبت ارزشمند را از ياد برده بودند!
شاه‌كوه براي نجات ميانكاله هر چه كه در توان داشت، انجام داد ... اميدوارم كه روح بلندش اين غفلت ما را ببخشد و بگذرد.
    بار ديگر سالروز شهادت اين بزرگ‌مرد افتخارآفرين را به تمامي تلاش‌گران مخلص طبيعت ايران و به ويژه محيط‌بانان عزيز، تبريك و تسليت عرض مي‌كنم و براي خانواده عزيزش آرزوي سعادت و بهروزي بيشتر دارم.

   در همین باره:

   - در برابر گلوله مي‌ايستم، پس هستم!
    - آنها كه در تشييع پيكر پاك  شاه‌كوه محلي هم ديده نشدند!

    - سازمان محیط زیست در بحث آشوراده خیانت کرد.

    - به ياد مردي كه ديگر نيست ...

درج نظر

نمونه‌اي از مديريت واحد يا يكپارچه در منطقه 22 تهران!

ورودي شرقي مؤسسه - ۶ مرداد ۸۷- محل تيرهاي برق مشخص است!

    بيش از سه ماه است كه شهرداري محترم منطقه 22 تهران (نواحي غرب تهران، چيتگر و پيكان‌شهر) مي‌خواهد بلواري به طول 350 متر، موسوم به بلوار مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع را در ورودي شرقي باغ گياه‌شناسي ملّي ايران احداث كند. بگذريم از اينكه تاكنون چندبار مجبور شده‌اند، جدول كشي را خراب كرده و جابه جا كنند و حتا مسير پياده رو را نيز تغيير داده و سرانجام مجبور شدند، عرض باند شمالي را باريك‌تر از عرض باند جنوبي گرفته و به مسير كوتاه 350 متري، يك انحراف معني‌دار هم تحميل كنند! بله اگر از همه‌ي اين ندانم‌كاري‌ها بگذريم، ديروز متوجه شدم، پيش از آنكه تيرهاي سيماني برق را جا به جا كنند، پيمان‌كار مسئول آسفالت خيابان، دارد كار خود را انجام مي‌دهد و قيرريزي نهايي را نيز انجام داده و ظاهراً همين امروز و فردا آسفالت نهايي هم ريخته خواهد شد! در صورتي كه – همان طور كه در اين دو تصوير ملاحظه مي‌كنيد - عملاً امكان تردد در باند جنوبي وجود نخواهد داشت. افزون بر آن، مشخص است كه سرانجام چاره‌اي نيست جز آنكه آن تيرهاي برق جا به جا شوند، منتها در هنگام جابه جايي، خسارتي هنگفت به زيرسازي و آسفالت جاده خواهد خورد. خسارتي كه از جيب شهروندان عزيز تهراني پرداخت شده و معلوم نيست به حساب چه كسي وارد خواهد شد ...

ادامه نوشته

انگار خبر ديلي‌تلگراف را دارند جدي مي‌گيرند!

     به دنبال انتشار يادداشتي با عنوان: «چرا خبر ديلي‌تلگراف را كسي جدي نمي‌گيرد؟!» خوشبختانه با خبر شدم كه از قضا اين خبر بسيار مورد توجه قرار گرفته و علاوه بر اينكه در بسياري از روزنامه‌ها (از جمله جام جم و كارگزاران)، خبرگزاري‌ها و وبلاگ‌ها بازتاب داشته است، صدا و سيما نيز در طول 24 ساعت گذشته در چند نوبت به آن پرداخته و چندين خبر و تفسير در اين مورد از سوي راديو ايران ارايه شده است. افزون بر آن، بخش محيط زيست روزنامه همشهري نيز، پرونده‌اي را به اين موضوع اختصاص داده كه حاصل آن را شنبه آينده منتشر خواهد كرد. مدير دفتر انرژي خورشيدي سانا نيز، ضمن استقبال از انتشار چنين اخباري، تداوم اين روند را به تسهيل در روند تغيير رويكرد مديريت كشور و تخصيص اعتبارات بيشتر به حوزه‌ي استحصال انرژي‌هاي نو مرتبط دانست و شديداً از آن استقبال كرد.
    بار ديگر از تمامي هموطنان عزيزي كه كوشيده‌اند و خواهند كوشيد تا امكانات و سرمايه‌گذاري درخوري براي مهار و كاربست انرژي‌هاي نو، به ويژه كارمايه‌ي خورشيدي در كشور رخ دهد، به سهم خويش قدرداني مي‌كنم.

درج نظر

سكوت نهادهاي مسئول در برابر فاجعه‌ي تخريب غار چال نخجير!

pb۰۲۰۰۶۰.JPG

     همين پاييز سال گذشته بود كه سرانجام توانستم از نزديك اين غار رؤيايي و زيبا را ببينم و در عظمت اهورايي‌اش كلاه از سر بردارم … خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي حتماً يادشان هست كه چگونه از آن غار و زيبايي‌هاي كم‌نظيرش گفتم و نوشتم … (و البته حالا مي‌فهمم كه چرا هرگز نتوانستم آن سفرنامه را به پايان ببرم).


ادامه نوشته

خانم دكتر جوادي! چرا حالا؟

كارخانه توليد كربنات سديم در حدفاصل مراغه و بناب - عكس از خبرگزاري آفتاب

     در خبرها آمده بود كه ابعاد فاجعه آلودگي ناشي از پساب‌هاي يك كارخانه در حد فاصل شهرستان‌هاي مراغه و بناب به حدي رسيده كه عالي‌ترين مقام سازمان حفاظت محيط زيست كشور، رأساً وارد عمل شده و دستور پيگيري داده است. اقدامي كه ظاهراً مي‌تواند در شمار نقاط مثبت كارنامه‌ي فاطمه واعظ جوادي به شمار آيد.
      امّا چند نكته‌ي آزاردهنده در اين ماجرا وجود دارد كه با هم مرور مي‌كنيم:

ادامه نوشته

در خبرها نيامده بود كه مرگ زنبورها ، يعني : مرگ زندگي ؛ يعني: بيابان‌زايي!

مرگ زنبورها، يعني: مرگ زندگي!

     در بيست و پنجمين روز از ارديبهشت‌ماه 1387 بر روي خروجي درگاه خبرگزاري كشاورزي ايران، خبري را ديدم كه به نقل از رئيس هيأت مديره اتحاديه پرورش زنبورعسل اعلام شده بود: «سرماي طولاني سال گذشته باعث از بين رفتن 70 درصد از زنبورهاي عسل استان تهران شده است
    با خود گفتم: اغلب ما در رخدادهاي ناهنجار طبيعي، مانند خشكسالي، سرمازدگي، سيل، زمين‌لغزش، طوفان  و ... به دنبال بررسي مؤلفه‌ها يا شاخص‌هايي هستيم كه به شيوه‌اي ملموس بتواند ابعاد فاجعه‌ي رخ‌داده و خسارت‌هاي به وقوع پيوسته را تصوير‌سازي كند. شاخص‌هايي كه با طرح پرسش‌هايي نظير تلفات انساني چقدر بوده است؟ چند هكتار از اراضي زراعي يا باغ‌هاي ميوه آسيب‌ديده است؟ به خانه‌هاي مسكوني چه خسارت‌هايي وارد آمده؟ تأسيسات زيربنايي تا چه اندازه متحمل خسران و تخريب گشته‌اند؟ بر جمعيت دام و طيور چه تلفاتي تحميل شده؟ چند حلقه چاه يا چند دهنه كاريز كور شده است؟ چه مقدار جاده، اراضي زراعي و مناطق مسكوني در زير شن مدفون گشته است؟ و نظاير آن، مي‌كوشيم تا تبيين‌شان سازيم ...

ادامه نوشته

صادرات يونجه و علوفه ، آن هم در اوج بحران خشكسالي! چرا؟

dsc۰۴۰۳۶.jpg

    لطفاً به اين سه تصوير نگاه كنيد؛ چه مي‌بينيد؟ اينجا خيابان منتهي به سازمان بنادر و كشتيراني بوشهر است و اين كاميون‌ها كه در صف انتظار مي‌كشند، پر از يونجه و علوفه هستند؛ علوفه‌هايي كه از همدان بار زده شده‌اند و قرار است به وسيله‌ي كشتي به ابوظبي برسند تا گاو‌هاي محترم و نازپروده‌ي اماراتي در گاوداري‌هاي تمام مكانيزه‌ي امارات متحده‌ي عربي نوش جان كنند!
     راستي ما را چه مي‌شود؟!

     من فقط چند پرسش مطرح مي‌كنم و باقي ماجرا را به وجدان‌هاي بيدار و قضاوت خوانندگان آگاه «مهار بيابان‌زايي» مي‌سپارم:

ادامه نوشته

بعد از دكل‌هاي 15 متري، حالا نوبت به دكل‌هاي 35 متري ایرانسل رسيد!

     ماجراي غم‌بار و حيرت‌انگيز احداث دكل‌هاي برق در حريم شهر تاريخي توس، آرامگاه شاعر بزرگ پارسي‌زبان را كه به ياد داريد؟ ماجرايي كه پس از 2 سال اعتراض و نامه‌نگاري و تحصن، هنوز به جايي نرسيده و دكل‌ها همچنان به خودنمايي خويش ادامه مي‌دهند.
     گويا اين خودنمايي چنان به مذاق ايرانسلي‌ها خوش آمده كه تصميم گرفتند آنها هم دكل‌هاي 35 متري خود را در حريم آرامگاه اين شاعر بزرگ برپا دارند تا بلكه بشود ميزان مداراي مسئولين سازمان ميراث فرهنگي را دريافت!
     البته خوشبختانه به روايت خبرگزاري ميراث فرهنگي، اينبار مسئولين بهتر عمل كرده‌اند و در حين كارگذاري دكل‌هاي ايرانسل، مانع از ادامه‌ي عمليات شده‌اند. هر چند جاي اين پرسش باقي است كه اصولاً چگونه اين دوستان توانستند تا اين مرحله پيش رفته و مجوزهاي لازم را تهيه كنند؟
     به هر حال، ماجراي دكل‌هاي 35 متري ايرانسل، دوباره داغ مرا در باره‌ي آن زخم كهنه زنده كرد؛ زخمي كه باور ندارم به اين زودي‌ها مرهمي برايش يافت شود!

درج نظر

و اينك فقط 100 ماه فرصت داريم نه 10 سال!

قیامت در 2016 را يادتان هست؟! يادتان هست كه برخي ناباورانه به اين التيماتوم سبز نگريستند و آن را در شمار بزرگ‌نمايي‌هاي احساسات‌گرايانه‌ي طرفداران محيط زيست قلمداد كردند؟ اينك امّا مرزهاي بحران بيش از پيش نمايان و شفاف شده و با توجه به خبرهايي كه از ناپديدشدن قريب‌الوقوع تمامي يخ‌هاي قطب شمال مي‌رسد، گروهي از دانشمندان عضو «بنياد حفاظت از محيط زيست» آمريكا همصدا با پژوهشگران سراسر جهان هشدار مي‌دهند: بشر فقط 100 ماه وقت دارد تا جلوي روند وحشتناك گرم شدن زمين را بگيرد! (نه ۱۰ سال) روندي كه در صورت وقوع به چنان فاجعه‌اي بدل خواهد شد كه به قول ال گور: «ياد و خاطره تمام بيماري‌هاي كشنده را از حافظه‌ي آدمي پاك خواهد كرد، چون ديگر انساني باقي نخواهد ماند!»

ال گور و باراك اوباما ؛ دو رهبر طرفدار محيط زيست در آمريكا



ادامه نوشته

گندم بريان ، گرم‌ترين نقطه‌ي كره‌ي زمين نيست؟!

دكتر كردواني

     در 26 تيرماه گذشته، مهدي اشراقي عزيز، طي يادداشتي كوتاه، پرسشي تأمل‌برانگيز را مطرح كرده و به درستي ترديدي جدي در برابر ادعاي چهره‌ي ماندگار كشور، دكتر پرويز كردواني قرار داد ...

ادامه نوشته

شاهرخ جباري هم وارد دنياي وبلاگستان شد

   يكي از كارشناسان پرسابقه‌ي سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور كه خوانندگان اين تارنما پيش‌تر با طرح برخي از آثار و ديدگاه‌هاي ايشان آشنايي داشته‌اند، چندي است كه به جمع نويسندگان حوزه‌ي منابع طبيعي و محيط زيست در دنياي وبلاگستان پيوسته‌اند.

شاهرخ جباري ارفعي

      بي‌گمان حضور افراد صاحب تجربه و به اشتراك گذاردن ديدگاه‌ها و پندارينه‌هاي خويش در مورد بحران‌ها و چالش‌هاي پيش رو در اين عرصه‌ي حياتي، نه‌تنها بر محتواي وبلاگستان فارسي خواهد افزود، بلكه اثرگذاري آن را نيز دوچندان كرده و تعاملي دوسويه را بنيان مي‌نهد.
     براي مهندس شاهرخ جباري ارفعي در راه ارزشمندي كه پيش گرفته‌اند، آرزوي سعادت و بهروزي بيشتر دارم.

درج نظر

چرا كسي خبر ديلي‌تلگراف را جدي نمي‌گيرد؟!

    روزنامه‌ي پرتيراژ و مشهور ديلي تلگراف كه از سال ۱۸۵۵ ميلادي در لندن منتشر مي‌شود، دو روز پيش، يعني در شماره ۲۳ جولاي (۲ مرداد ۸۷) خود، خبر داد كه اتحاديه اروپا با اختصاص يك سرمايه‌ي ۵۰ ميليارد يورويي، تصميم گرفته است تا سال ۲۰۵۰ ميلادي، تمامي نياز خود به كارمايه‌ (انرژي) الكتريسته را از صحراي آفريقا تأمين كند.

The Sahara desert sun could produce enough energy to meet all of Europe’s electricity needs, scientists say


     دانشمندان اروپايي براين باورند كه جمع آوري فقط سه دهم درصد از انرژي خورشيدي که صحراي بزرگ آفريقا را گرم مي‌کند، براي رفع نياز انرژي برق اروپا کافي خواهد بود.
    همچنين دولت‌هاي اروپايي تصميم گرفته‌اند تا سال ۲۰۲۰، دست‌كم ۲۰ درصد از نياز الكتريسته خود را از اين منطقه‌ي بياباني و به كمك نصب سلول‌هاي فتوولتائيك تأمين كنند.
    يادتان هست چندي پيش با اشاره به گزارش سال ۲۰۰۶ برنامه عمران سازمان ملل، تأكيد كردم كه زميني به
طول و عرض ۸۰۰ كيلومتر در صحراي آفريقا مي‌تواند نياز سالانه برق كل جهان را تأمين كند؟
    شايد يكي از تفاوت‌هاي مردمان آن سو و اين سوي آب، همين باشد! آنها چيزي را كه مي‌گويند، در كمترين زمان ممكن مي‌كوشند تا عملي شود و ما همچنان با فرصت‌سوزي و تكرار شعار‌هاي‌مان – اغلب – بيشترين زمان ممكن را به هدر مي‌دهيم! چرا؟
    خاموشي‌هاي عذاب‌آور اين روزها را به ياد آوريد، به راستي اگر يك دهم سرمايه‌اي كه براي مهار انرژي هسته‌اي هزينه كرده‌ايم، در راه استحصال كارمايه خورشيدي از اراضي بياباني خويش هزينه كرده بوديم، شك نكنيد كه امروز نه‌تنها خاموشي نداشتيم، بلكه بزرگترين صادركننده‌ي الكتريسته در منطقه به شمار مي‌آمديم.
     هرچند هنوز هم دير نيست …
    بار ديگر تأكيد مي‌كنم: پهنه‌هاي كويري و بياباني ما – در همان شكلي كه هستند – بزرگترين صندوق ذخيره‌ي ارزي ايرانيان بوده و خواهند بود. آينده مي‌تواند بسيار روشن باشد، كليد نجات كره‌ي زمين از كابوس آلودگي و انتشار گازهاي گلخانه‌اي در دستان پهنه‌هاي زرين و سوزان بياباني ايران و جهان است.

     براي مطالعه بيشتر:

   Solar panel windows are latest weapon against global warming

   US halts solar energy projects over environment fears

  • Nevada solar plant harnessing desert sun

     

    درج نظر

  • سپاس از مارمولك‌ها ...

    عليرضا توفانچي

         يادداشتي كه با عنوان «از مارمولك‌ها بياموزيم»، در هفته‌ي گذشته منتشر كردم، تاكنون دست‌كم در سه روزنامه همشهري، اعتماد و كارگزاران بازانتشار يافته و افزون بر آن، تارنماهاي متعددي نيز به آن لينك داده‌اند. در حقيقت بازخوردهاي اين يادداشت، بسيار شبيه يادداشت ديگري بود كه دو سال پيش با عنوان: «گراز خوب، گراز مرده است» منتشر كردم و آن يادداشت نيز بسيار مورد توجه خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي و رسانه‌ها قرار گرفت ...

    ادامه نوشته

    بيش از ۲ ميليون خودروي اضافي در تهران تردد مي‌كند!

        ديروز در همايش «چالش‌ها و راهبردهاي زيست‌محيطي كلان‌شهر تهران»، بسياري از سخنرانان – به درستي - بر فشار بيش از توان ظرفيت زيست‌محيطي پايتخت ايران تأكيد كرده و شرايط امروز تهران را فوق‌العاده بحراني خواندند. در حقيقت، رد پاي بوم‌شناختي تهران، بسيار بيشتر از آنچه كه ظاهراً – از منظر سرزميني و فيزيكي -  اشغال كرده است، گسترده شده و از كارايي سرزمين‌هاي مجاور با شتابي دمادم افزاينده مي‌كاهد. اُفت سطح آب‌هاي زيرزميني در حاشيه‌ي جنوبي شهر (دشت ورامين) تا ميزان دو متر در سال يكي از شناسه‌هاي اين دست‌درازي آزمندانه‌ي تهران است؛ شهري كه براي حياتش مجبور شده تا منابع آبي حوضه‌ي آبخيز طالقان در يكصد و پنجاه كيلومتري باختري‌اش را نيز ببلعد.

     

     تهران فقط مي تواند پذيراي ۹۰۰ هزار خودرو باشد نه ۳ ميليون خودرو!


        و امّا يكي ديگر از شناسه‌هاي بارز اين مدعا را مي‌شود در اين پوستر آشكارا ديد. پوستري كه توسط شركت كنترل كيفيت هواي تهران توليد شده و بر بنياد آن مشخص است كه تهران فقط توانايي پذيرش 900 هزار خودرو را دارد، در حالي كه هم‌اكنون بيش از 3 ميليون خودرو در اين كلان شهر خاورميانه در تردد هستند.
        گفتني آنكه وقتي از ظرفيت زيست محيطي يك منطقه ياد مي‌شود، يعني: «حداكثر آلودگي كه توسط منابع انتشار مي‌تواند توليد شود، بدون آنكه ميزان غلظت آلاينده‌ها از حدود استاندارد فراتر رود.»
        به راستي براي تهران چه بايد كرد؟ آيا مي‌شود بر اقدام آن گروه از مديراني كه كوشيدند از جابجايي پايتخت كشور در طول دهه‌هاي گذشته ممانعت كنند، همچنان صحه نهاد و دفاع كرد؟!
         اميدوارم كه وعده معصومه ابتكار تحقق يافته و به زودي گزارش وضعيت زيست‌محيطي شهر تهران انتشار يابد تا همگان دريابند كه در چه جهنمي روزگار مي‌گذرانند. بلكه آقايان و خانم‌هاي مسئول اندكي از شعارهاي‌شان براي آباداني جهان دست برداشته و نخست بكوشند تا شهرشان را آباد كنند.

    درج نظر

    ابعاد رسانه‌اي فاجعه‌ي ماسال همچنان رو به گسترش است

    چه كسي فكر مي‌كرد اين پروانه سفيد و زيبا بتواند ده ها هزار هكتار جنگل را تخريب كند؟!


          امروز – ۳ مرداد - در روزنامه دنياي اقتصاد، يك گزارش مشروح در پيگيري ماجراي حمله‌ي پروانه سفيد درختان منتشر شده كه در آن به برخي تمهيدات بخش پژوهش براي مبارزه جدي با اين آفت خطرناك و بيگانه، امّا زيبا اشاره شده است، اسدالله افلاكي نيز ديروز به نگارنده گفت كه همچنان پيگيري موضوع و انتشار خبر در اين حوزه در دستور كار همشهري قرار دارد. خبرگزاري ايسنا و روزنامه مردم‌سالاري نيز اين خبر را پوشش داده‌اند و افزون بر آن، در آخرين شماره هفته‌ نامه پرشمارگان و محبوب شهروند امروز – ۲۹ تير ۸۷- نيز ماجراي غم‌انگيز و حيرت‌آور ماسال بازتاب يافته بود. حتا اين هفته‌نامه درصدد است تا پرونده ماجرا را براي شماره‌هاي آينده خود همچنان باز نگه دارد و احتمالاً به صورتي مشروح‌تر، تمامي ابعاد آن را مورد مداقه قرار دهد.

    عكس از ايسنا


         اميد كه تمامي اين حركت‌ها به تسهيل اقدامات اجرايي و مؤثر مبارزه با اين آفت خطرناك منجر شده و به ويژه سرانجام مسئولين امر با اختصاص بودجه ۳۵۰ ميليون توماني براي ريشه‌كني كامل آن موافقت كنند. بودجه‌اي كه حتا ارزش آن به ارزش يك هكتار از جنگل‌هاي كم‌نظير ماسال هم نمي‌رسد و با اين وجود، خوشبينانه‌ترين      گزارش‌ها دلالت بر آن دارد كه دست‌كم ۸۰ هزار هكتار از رويشگاه‌هاي جنگلي – فقط در استان گيلان -  دستخوش اين تجاوز شده و توان رويشي‌اش مختل شده است.
         به سهم خود از همه‌ي مديران و خبرنگاران رسانه‌هايي كه اين خبر را پوشش داده و تا رسيدن به هدف پيگيري مي‌كنند، قدردانم.

    اطلاعات بيشتر در باره پروانه سفيد - دكتر احمد عطامهر

    درج نظر

    هشدارهاي معصومه ابتكار را جدي بگيريم!

    معصومه ابتكار

        امروز، بسياري از نام آشنايان حوزه‌ي محيط زيست را مي‌توانستي در تالار اصلي فرهنگسراي نياوران بيابي. از دكتر محمّد مهدوي، هيدرولوژيست نامي تا دكتر اسماعيل كهرم، پرنده‌شناس دلسوز و از ماني ميرصادقي، فيلمساز عاشق طبيعت تا فاطمه ظفرنژاد، مترجم كتاب ارزشمند رودهاي خاموش و دكتر جمال قدوسي، آبخيزدار پرسابقه‌ي كشور. امروز افزون بر 200 نفر به دعوت محمّد تقي امانپور، رييس مركز مطالعات و برنامه‌ريزي شهر تهران گردهم آمده بودند تا در نخستين همايش تخصصي «چالش‌ها و راهبردهاي زيست‌محيطي كلان شهر تهران» به هم‌انديشي و هم‌افزايي در قالب چهار كارگروه تخصصي «آب، خاك و پسماند»، «ارزيابي زيست‌محيطي»، «فضاي سبز» و «آلودگي هوا و تغيير اقليم» بپردازند ...

    ادامه نوشته

    پاپ سبز!

    پاپ سبز در تن پوش سبز!


         وقتي كه اين اسقف مشهور آلماني، در آخرين سال رياست جمهوري سيد محمّد خاتمي توانست سرانجام به بالاترين جايگاه ممكن در كاخ زيباي واتيكان دست يافته و عنوان رهبر كاتوليك‌هاي جهان را از آن خويش سازد، كمتر كسي مي‌توانست پيش‌بيني كند كه در فاصله‌اي كمتر از سه سال خواهد توانست به چنين محبوبيت و مقبوليتي دست يابد؛ آن هم نه فقط در بين هم‌كيشان خود، كه در ميان اغلب ملل جهان.
         امّا بنديكت شانزدهم با برخي هنجارشكني‌ها و به ويژه با ورود به مسايل محيط زيستي نشان داد كه نه تنها از جنس پيشينيان خود نيست، بلكه به خوبي با راز و رمز دوران معاصر آشنا بوده و مي‌داند كه تا چه اندازه دست‌درازي‌هاي آزمندانه‌ي نوع بشر مي‌تواند حيات را در همه‌ي جنبه‌هاي آن به نابودي كشاند.
        در حقيقت، اين رهبر مذهبي، شايد بيشتر از بسياري از سياستمداران كشورهاي اروپايي از خطرات جهان‌گرمايي، تغيير اقليم، آلودگي هوا، كمبود آب شيرين، بيابان‌زايي، تزريق سموم كشاورزي به طبيعت و بحران به زير آب رفتن جزاير در اثر بالاآمدن آب اقيانوس‌ها و آب شدن يخ‌هاي قطبي سخن گفته و پيروان خويش را به پاسداري از طبيعت و كاهش مصرف فراخوانده است.
         به همين دليل، بسياري از مردم جهان، به بنديكت شانزدهم، لقب «پاپ سبز» داده‌اند؛ لقبي كه در افزايش محبوبيت وي بسيار مؤثر بوده است.
         اين را مي‌شود در بازتاب‌هاي آخرين سفرش به استراليا نيز دريافت.
         گزارش همشهري را از اين رويداد مي‌توانيد اينجا بخوانيد.

    خاتمي و پاپ

        مؤخره:
       مي‌ماند يك آرزو! اينكه بشود در بين رهبران مذهبي خويش نيز، شخصيتي را به جهان معرفي كرد كه همانگونه سبزانديش و صلح‌طلب و طرفدار واقعي محيط زيست باشد؛ رهبري كه با اقتدار بتواند حتا تا طبقه‌ي فوقاني عمارت آشناي ملل متحد در نيويورك ارتقاء يابد.
        بسيار مايلم كه آن رهبر مذهبي، ايراني باشد و نامش: سيّد محمّد خاتمي.

    درج نظر

    2 ميليون هكتار جنگل‌كاري در كرمان!

    عكس ها جملگي از استاد فرهاد ورهرام است


        گمان برم اين يك ضرب‌المثل انگليسي باشد كه مي‌گويد: اگر مي‌خواهي دروغ قابل باورتر باشد، آن را در ابعادي بزرگ‌تر و ناباورانه‌تر مطرح كن!
       حالا حكايت، حكايت عزم گروهي از هموطنان قدرشوكت – حتماً شريف و دلسوز – است كه مي‌خواهند با گرفتن وام ميلياردي و پروانه حفر 200 حلقه چاه عميق، بيش از 2 ميليون هكتار از عرصه‌هاي كويري و بياباني بزرگترين استان كشور – كرمان – را سبز كنند!

        مي‌ماند چند نكته:
    1- آيا مي‌دانيد مجموع عرصه‌هاي جنگل‌كاري شده در مناطق خشك كشور در طول 4 دهه‌ي گذشته به 2 ميليون هكتار نمي‌رسد؟!
    2- آيا مي‌دانيد استان كرمان هم‌اكنون با تراز منفي آبخوان به ميزان حدود يك و شش دهم ميليارد مترمكعب روبروست؟ و آثار فرونشست زمين، كف‌شكني و خشكيدگي چاه‌ها و كاريزها و شورشدن اراضي كشاورزي، بخصوص پرديسان پسته، هم‌اكنون در جاي جاي اين استان به چشم مي‌آيد؟
    3- آيا مي‌دانيد اگر آبي هم وجود داشته باشد، با هر حلقه چاه، حداكثر مي‌توان 100 هكتار از اراضي جنگل‌كاري شده را آبياري كرد. يعني در مجموع، آن 200 حلقه چاه فقط مي‌توانند جوابگوي آبياري 20 هزار هكتار باشند! مي‌شود براي ما بگوييد كه تكليف آن 1980000 هكتار باقيمانده چه خواهد شد؟! نكند خداي ناكرده مي‌خواهيد به بهانه‌ي جنگل‌كاري، زمين خواري كنيد؟!
    4- راستي چرا حتا يك كارشناس منابع طبيعي در استان پيدا نمي‌شود تا با اين پروژه موافقت كند؟ و حيرت‌انگيزتر آن كه با اين وجود، همچنان اين پروژه در دستور كار قرار دارد؟!
    5- طرح حرم تا حرم را يادتان هست؟ قرار بود به واسطه‌ي اين طرح، در نواري به عرض 30 تا 50 متر در دو طرف آزادراه قم – تهران درختكاري كنند. بيش از 12 سال است كه دارند به اين درخت‌ها آب مي‌دهند ... آنها خشك مي‌شوند ... درختان را واكاري كرده، گونه‌هاي جديدتر مي‌كارند ... و سرانجام فقط كافي است نظري امروز به دو طرف اين آزادراه بياندازيد تادريابيد كه به رغم صرف آن همه هزينه و آب و وقت، چه دسته گل خجالت‌باري حاصل آمده است. وقتي در جنگل‌كاري 1000 هكتار اراضي اطراف آزادراه تهران قم درمانده‌ايم و ئنمي‌توانيم به مقابله با قوانين طبيعي برخيزيم، چگونه مجوز 2 ميليون هكتار جنگل‌كاري را مي‌خواهيم صادر كنيم؟!
    6- باور كنيد آنچه كه به طبيعت كرمان جذابيت مي‌دهد، همان كلوت‌هاي افسانه‌اي لوت، ناهمواري‌هاي مواج راور، نبكاهاي بلند شهداد و سكوت اهورايي گندم بريان و رود شور نهبندان است و بس. چرا اين زيبايي‌ها را باور نداريم؟ بيابان همان گونه كه هست، زيباست.

       فرازناي كلام آنكه:
      براي حكومت بر طبيعت بايد از قوانين آن پيروي كرد. يك كلام، ختم كلام!

    درج نظر

    دانشگاه كويرشناسي در آرادان!

    گز زارها و تاغ‌زارهاي خشكيده در پايين دست خر رود - استان قزوين - در اثر برداشت بي رويه آب از سفره هاي آب زيرزميني - نمودي آشكار از بيابان زايي - تابستان ۱۳۸۶


        روز گذشته دريافتم كه گويا يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، با توجه به سهم گسترده و قابل توجه عرصه‌هاي كويري و بياباني كشور و استعدادهاي نهفته در آن، به رييس جمهور پيشنهاد داده تا نسبت به ساخت و راه‌اندازي دانشگاه كويرشناسي در آرادان – زادگاه رييس جمهور -  دستور مساعد صادر فرمايند!
        اميدوارم كه نيت‌ها همه خير باشد ... امّا برادر محترم پيشنهاد دهنده! آيا مي‌دانيد مركز همزيستي با كوير يا همان مركز تحقيقات كويري و بياباني دانشگاه تهران با بيش از 40 سال پيشينه، هم‌اكنون از كمبود شديد پول و نيروي انساني متخصص در حوزه‌هاي گوناگون مرتبط با بيابان و بيابان‌زايي رنج مي‌برد؟!
        آيا مي‌دانيد بخش پژوهشي بيابان در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور، يعني اصلي‌ترين نهاد متولي پژوهش در اين حوزه با كمبودي بي‌سابقه از نظر بودجه تحقيقاتي مواجه است و افزون بر آن، تعداد اعضاي هيأت علمي اين بخش به انگشتان دو دست هم نمي‌رسد؟! آن هم بخشي كه ظاهراً بايد مشكلات 89 درصد خاك كشور را حل كند.
        بياييم با خود صادق باشيم ... بس است ديگر دوران شعار و تظاهر و خودشيريني ... بياييم به آباداني و اقتدار واقعي ايران بيانديشيم و بكوشيم – اگر راست مي‌گوييم – تعهدات خود را در پيمان ملّي مقابله با بيابان‌زايي به انجام رسانده و در كاهش نرخ بيابان‌زايي قدمي مؤثر برداريم.

    درج نظر

    عبدالله مي‌توانست دست‌كم به اندازه‌ي دكتر بسكي مشهور باشد!

    عبدالله - عكس از سام خسروي فرد

        سام خسروي فرد در آتش نوشت مجازي‌اش، مخاطب خويش را به قشم مي‌برد، به روستاي كنار سياه … جايي كه در آن پيرمردي طبيعت‌دوست به نام عبدالله زندگي مي‌كند؛ پيرمردي كه عاشقانه از مانگروهاي قشم حراست و حفاظت كرده و اين درختان ارزشمند را چون نزديك‌ترين كسان خود دوست مي‌دارد. باور اين پيرمرد ۹۰ ساله اين است: « هر جا كه درختان حرا باشد، ماهيان نيز حضور بيشتري خواهند داشت، آب پاك‌تر مي‌شود و بركت در آن منطقه بيش از ساير مناطق خواهد بود.» واقعيتي كه همكاران پژوهشگرم در بخش تحقيقات جنگل مؤسسه بر آن مهر تأييد مي‌زنند.
        داستان عبدالله را و زنهار آتش نوشت را بخوانيد و از خود بپرسيد: چرا عبدالله را كسي نمي‌شناسد و در ترويج و تكثير آن كوششي صورت نمي‌گيرد؟

    دكتر بسكي

        امروز دكتر بسكي به شيوه‌اي شورآفرين در همايش «چالش‌ها و راهبردهاي زيست‌محيطي كلان شهر تهران» سخن مي‌گفت و از طبيعت رنجور وطن دفاع مي‌كرد … همه او را مي‌شناسند و سزاوارانه حرمتش را پاس مي‌دارند … امّا ...

    درج نظر

    هرميداس باوند ، امير پريزاد ، دماوند ، آسوان و سيوند ...

    دكتر هرميداس باوند

         امير پريزاد در سرزمين جاويدش، سخنراني تأمل‌برانگيز دكتر هرميداس باوند را در همايش روز ملّي دماوند، پوشش داده و منتشر ساخته است.
        باوند در اين سخنراني به نكات ارزشمندي اشاره مي‌كند، از جمله آن كه نبايد بپنداريم: ميراث فرهنگي هر ملّت، فقط تعلق به آن ملّت دارد؛ ميراث‌هاي فرهنگي، ذخاير مشترك همه‌ي انسان‌هاي همه‌ي كشورها در همه‌ي اعصار و تاريخ كهن تمدن بشري تا امروز و فرداهاست …
        باوند در جايي با اشاره به تجربه‌ي سد آسوان، بر نكته‌اي زنهاردهنده پاي مي‌فشارد؛ نكته‌اي كه ما در اينجا و در تجربياتي مشابه – سيوند - آن را ناديده انگاشته‌ايم يا خود را به ناديدن زده و مي‌زنيم.
        با سپاس از پريزاد عزيز، دعوت مي‌كنم تا مشروح اين سخنراني پرنكته را در سرزمين جاويد بخوانيد.

    درج نظر

    روز شلوغ "خلوت جنگل" و فرهاد ورهرام!

         ديروز همه آمده بودند … از «آونگ خاطره‌هاي ما» تا «دور روزگاران» … و از «سرباز زمين» تا «گرگ خاكستري» … حتا او كه همچنان ايستاده زير باران و هم او كه روزگاري آموزگار كلاس چهارم ابتدايي فرهاد ورهرام بوده است (رسول ابيضي) آمده بود … سعيد نبي با مستندات محيط زيستي‌اش، همايون امامي با كوله‌باري از تجربه‌اش در حوزه‌ي سينماي مستند، حسن نقاشي با نگاه منحصر به فردش در مستندهاي علمي فرهنگي، دكتر محمّدرضا نوروزي با پاسخ كوبنده‌اش به آنان كه فيلم را زيره به كرمان بردن قلمداد كرده بودند! و البته دوستان و همكاران ديگري از سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور، دفتر جنگلكاري و پارك‌هاي جنگلي، دانشگاه بقيه‌الله، مؤسسه توسعه مطالعات علمي، گروه مهندسين مشاور آبتين، روزنامه اعتماد، دبستان نرگس، سرجنگلداري چالوس، اداره كل منابع طبيعي گيلان، سازمان زمين‌شناسي كشور (مهندس مهدي شعباني) و البته مرد نامي جنگل، مهندس نصرتي (رييس جامعه جنگلباني ايران)؛ مديري كه عاشقانه جنگل را دوست مي‌دارد، همه آمده بودند تا تالار مؤسسه بيش از پيش پرشود.

    picture-۰۴۱.jpgpicture-۰۴۳.jpgمحل نمايش فيلم


          در باره‌ي خلوت جنگل، پيش‌تر هم در همين تارنما نوشته‌ام، بي‌آنكه فرهاد ورهرام را بشناسم. خلوت جنگل، در شمار مستندهاي ماندگار سينماي ايران است كه بيننده‌ي خود را با اشتياق و – البته با حسرت – تا پايان قصه‌ي تلخ ۴۰ دقيقه‌اي‌اش مي‌كشاند (فيلمي كه از جاذبه‌هاي بارز ديداري و افكت‌هاي تأثيرگذار شنيداري بسيار بهره برده بود). با اين وجود و به رغم تلخي حاكم بر فضاي فيلم، اين اثر هنرمندانه پر است از قاب عكس‌هاي بسيار زيبا و ناهمتا از چشم‌اندازهاي چهارفصل هيركاني در بهار، تابستان، پاييز و زمستان. فيلمي كه به بهانه‌ي طرح صيانت از جنگل‌هاي شمال، به معضل خروج دام روستاييان جنگل‌نشين  مي‌پردازد و به زبان بي‌زباني هشدار مي‌دهد: آثار تخريبي فعاليت اين روستاييان محروم بر جنگل، به مراتب كمتر از اغلب طرح‌هاي به اصطلاح بهره‌برداري از جنگل است. موضوعي كه به خصوص براي همكاران چالوسي ما در سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري كشور بسيار گران آمده و به انتقاد از اين موضع فيلم پرداختند ...

    ادامه نوشته

    اطلاعات زاید، زباله‌هاي زندگي نو!

         موضوعي كه اغلب علم‌اندوزان، پژوهشگران و دانشجويان در حوزه‌هاي گوناگون دانش، از جمله در حوزه محيط ‌زيست و منابع طبيعي از آن رنج برده و استرس‌هاي شغلي را دامن مي‌زند؛ مواجهه‌ روزانه با حجم عظيمي از اطلاعات طبقه‌بندي نشده و نامنسجم است.
        این اطلاعات كه به اشكال گوناگون در اختيار كاربر و فراگير قرار مي‌گيرد و بيشتر از آن كه اين دانستگي، مشكلي از او بگشايد و بدين‌ترتيب به پايداري سرزمين مادري كمك كرده و شاخص‌هاي كيفيت زندگي زيستمندان ارزشمند اين بوم و بر مقدس را ارتقا دهد، او را بيش از پيش با اين پيام گمراه‌كننده همراه مي‌سازد كه: «ناتوان است و از ناداني رنج مي‌برد!»
        چنين است كه در اين مجال از منظري ديگر، به بحراني اشاره مي‌شود كه يكي از ويژگي‌هاي منحصر به فرد هزاره‌ سوّم و زيستن در جهان ديجيتال به شمار مي‌آيد؛ بحراني به نام «زباله‌هاي اطلاعاتي»!

        حجم اطلاعات دريافتي هر روز و با شتابي بي‌مانند در حال افزايش است؛ به نحوي كه ديگر نمي‌توان از گرفتن اطلاعات در همه جا و هر موقعيتي به‌عنوان يك موهبت و امتياز ياد كرد! معضلي كه بسياري از فراگيران در نهادهاي علمي، ‌پژوهشي و آموزشي كشور و نيز اغلب كاربران اينترنت نيز با آن دست به گريبان هستند؛ اما چرا؟!

        حقيقتي كه آشكار مي‌نمايد و همواره از آن به‌عنوان يكي از عوامل كاهنده‌ درجه‌ موفقيت سياست‌ها و برنامه‌هاي اتخاذ شده در مسير دستيابي به توسعه‌ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي پايدار ياد شده است، نبودن نظامي منسجم براي دست يافتن به آخرين اطلاعات فني و علمي در مقياسي ملّی است؛ نقصاني كه نه تنها از كارايي پژوهش‌ها مي‌كاهد، كه هدررفت سرمايه و کارِ نيروي انساني را نيز در پي خواهد داشت.

         امّا نكته‌ مهم‌تری كه اغلب مورد غفلت قرار می‌گيرد، تأكيد بر اين حقيقت است كه بهره‌گيري از نوين‌ترين و كاراترين سامانه‌هاي پخش اطلاعات زماني كارساز و مؤثر خواهد بود كه اولاً بين کاردانی واقعی و عرضه‌ سيل‌آسای اطلاعات علمی و فنی پراکنده، تفاوت قائل شده باشيم و ثانياً اين سامانه از تغذيه‌ مطلوبي نيز برخوردار باشد؛ به سخني ديگر، به موازات آنكه با بهبود سامانه اطلاع‌رساني و بهره‌گيری از جديدترين نرم‌افزارها و فناوري‌های روز، امکان دستيابی ساده، ارزان و سريع به اطلاعات را فراهم می‌سازيم، مي‌بايست در انديشه‌ ارزيابي، پايش و بهبود نظام پژوهشي و توليد اطلاعات هم باشيم، چرا که بهبود کيفيت در فرايند انتقال اطلاعات زمانی کارساز و ثمربخش خواهد بود که ابتدا ديگر بسترهای لازم برای توليد اطلاعات را تدارک ديده باشيم.

        بنابراين به‌نظر مي‌رسد جهان كنوني بيشتر از آنکه هنوز در عطشِ گرفتن اطلاعات باشد، در پي انديشيدن به تمهيدات و سازوكارهايي است كه يكباره در برابر هجوم اطلاعات رنگارنگ و حجيم غرق نشود. مطابق برآورد شركت‌اي بي‌‌ام، درست است كه حجم داده‌هاي جهان در كمتر از 18 ماه دو برابر مي‌شود، ولي از اين حجم عظيم، تنها 15 درصد سازمان‌يافته بوده و مي‌تواند مورد استفاده قرار ‌گيرد. در همين راستا، سازمان همكاري و توسعه‌ اقتصادي (OECD) هم معتقد است: اطلاعات و دانايي بسيار فراوان شده، امّا آنچه كمياب مي‌نمايد، ظرفيت استفاده از آنها به صورتي معني‌دار است.

        در عصري كه معروف به عصر انفجار اطلاعات و جهان شبكه‌اي است، تنها كشورهايي مي‌توانند از اين اطلاعات بهره‌برداري كنند كه پيش‌تر از توان علمي و اقتصادي بالايي برخوردار شده‌اند. به‌عنوان مثال در مورد استفاده از خدمات اينترنتي – تا سال‌هاي آغازين هزاره‌ سوّم - آمريكا با 5/51 درصد بهره‌گيري در صدر قرار دارد، اتحاديه‌ اروپا با 23 درصد، كانادا 1/6 درصد و ژاپن 2/5 درصد، پس از آن قرار دارند و ميزان بهره‌گيری بقيه‌ کشورهای جهان با نزديک به 80 درصدِ نفوس انسانی، تنها 2/14درصد است. برپايه‌ چنين دريافتي است كه جايگاه و ارزش واقعي فناوري اطلاعات و ارتباطات در كشورهاي مختلف، متفاوت شده است.

        درواقع، اين تسهيلات هنگامي به كاهش محدوديت‌هاي فيزيكي و هزينه‌هاي گردآوري و انتشار دانايي كمك مي‌كند كه ابتدا ظرفيت استفاده از اطلاعات به صورتي سازمان‌يافته در جامعه يا سازمان مورد نظر تعريف شده باشد.

        خوشبختانه در ايران نيز، اخيراً تحركاتي را مي‌توان مشاهده كرد كه از آن جمله بايد به برگزاري هم‌انديشي‌هايي با عنوان «فرهنگ و فناوری اطلاعات» اشاره كرد كه در آن سرآمدگان و نخبگان اطلاعاتي كشور به تبادل نظر و هم‌افزايي پيرامون وضعيت توليد و انتشار اطلاعات در ايران پرداخته و ناسازه‌ها را به چالش مي‌كشند.

        به قول فرشاد مؤمنی: «ما در مديريت اطلاعات و توليد اطلاعات بسيار ضعيف هستيم و در مبادله اين اطلاعات نيز مشکل داريم، اصلاً نمي‌دانيم چه اطلاعاتي براي چه سازماني مفيد است، در واقع ما با انبوه اطلاعات بيهوده مواجه هستيم که ابداً به کار نمي‌آيند و فقط فضاي اطلاعاتي را پر مي‌کنند.»

        به ديگر سخن، چاره‌اي نداريم جز آنكه سامانه‌ تشخيص و دفع زباله را در حوزه‌ اطلاع‌رساني نيز فعال كرده و آن را به مرز هوشمندي و هدفمندي قابل قبول نزديك‌سازيم. بديهي است اين اطلاعات در حوزه محيط زيست، نقش تعيين كننده‌اي در پيشبرد برنامه دارد.

    بنیاد آینده نگری ایران

    جايگاه محيط زيست در روز از نو

    نگارنده در روز از نو

         روز يكشنبه – 30 تير 87- به همراه ناصر كرمي در برنامه‌ي محيط زيستي دكتر محمّدرضا نوروزي شركت داشتم؛ برنامه‌اي كه مي‌رود تا جايگاه ثابت خود را در پروژه صبحگاهي شبكه‌ي دوّم سيما «روز از نو» بدست آورد. اين را مي‌شود از جنس و شمار رو به افزايش تعداد پيامك‌هاي بينندگان برنامه كه به مباحث زيست‌محيطي اشاره شده در اين بخش واكنش نشان داده و مي‌دهند، دريافت. موضوعي كه امروز هم با دكتر نوروزي مطرح كرده و درصدد ارايه‌ي راهكارهايي براي ارتقاي بيشتر جستارهاي مطرح شده در آن برآمديم.

     

    ادامه نوشته