تدوین چشم‌انداز در سند راهبردی بیابان – افق ایران 1404 (قسمت 18)

     همان طور كه بيابان را نمي‌توان در اقليمي خاص، ارتفاعي مشخص، عرض جغرافياييِ معين و يا فاصله‌ي تعريف‌شده‌اي از دريا محدود كرد، بيابان‌زايي نيز، قيد اقليمي را برنمي‌تابد و نبايد انتظار داشت كه جولانگاهِ آن، صرفاً در قلمرو سرزمين‌هاي خشك جهان باقي ماند؛ مهم‌تر آنكه نبايد بر اين پندار بود كه خطر بيابان‌زايي در سرزمين‌هاي خشك بيشتر بوده يا خسارت‌هاي كمتري را مي‌تواند به زيست‌اقليم‌هاي مرطوب‌تر وارد آورد[1]. چنين است كه به پشتوانه‌ي بيش از سه دهه تلاش كارشناسان و پ‍ژوهشگرانِ اين بخش، امروزه مي‌توان با باوري راسخ‌تر بر اين آموزه پاي ‌فشرد كه ...


 
 

ادامه نوشته

شش عامل ناپایدارکننده‌ی سرزمین (بیابان زایی) در ایران –17


    به نسبت شمارِ اندك نيروها و امكانات درگير در حوزه‌ي پهناورِ سرزمين‌هاي متأثر از بيابان‌زايي، كميت و كيفيت قابل توجه اقدامات انجام شده در هر دو بخش پژوهش و اجرا، دلالت بر سخت‌كوشي و هم‌كوشي كارشناسان و پژوهشگرانِ دو بخش ياد‌شده دارد. بيش از نيمي از عرصه‌هاي شنزار كشور (شش میلیون هکتار)، گستره‌ي عمل بخش اجرا در طول چهار دهه‌ي گذشته بوده و بخش پژوهشي نيز به رغمِ بضاعت بسيار محدودِ خويش با به اجرا درآوردن نزديك به يكصد طرح پژوهشي، تقريباً در تمامي عرصه‌هاي كاري واحد اجرا، به انجام تحقيقاتي چند با هدف كاهش درصد ناكارآمدي اقدامات اجرايي مبادرت ورزيده است. با اين وجود، به نظر ميرسد كه روند صعودي فرايندهاي كاهنده‌ي كارايي سرزمين در كشور كماكان با شتابي قابل تأمل ادامه داشته و اقدامات انجام شده، از توانايي لازم براي بازدارندگي جريان بيابان‌زايي بي‌بهره بوده است. پاره‌اي از مهمترين مؤلفه‌هايي كه در بروز شرايط پيش‌آمده مؤثر بوده‌اند، عبارتند از:

 نبود رهبري واحد و ناهماهنگي سازمان‌ها و نهادهاي اجرايي كشور در امر مقابله با بيابان‌زايي (غلبه‌ی ديد بخشي‌ و جزيره‌نگري در مقابله با بيابان‌زايي)
 نبود نظامی ضابطه‌مند و منسجم برای ارزشيابی و پايش طرح‌های به اجرا درآمده
 تأكيد بيش از حد بر مديريت سازه‌اي و باورِ غلو‌آميزِ توان مهندسي در عملّيات مقابله با بيابان‌زايي
 غلبه‌ی نگرش مبتني بر مديريت بحران در مواجهه با بلاياي طبيعي، به ويژه خشكسالي و سيل
 عدم شناخت دقيق استعدادها و حساسيت‌هاي سرزمين (نبود نقشه‌ي راه)
 عدم اعتنا به مزيت‌هاي طبيعي عرصه‌هاي كويري و بياباني كشور
 گسترش برهنگي سطحي خاك و زوال تنوّع زيستي گياهي و جانوري، به ويژه گونه‌هاي اندميك سرزمين‌هاي خشك كشور
 عدم تبيين جايگاه و نقش مشاركت‌هاي مردمي درمديريت و برنامه‌ريزی بخش
 نقش كاهنده‌ي مؤلفه‌هاي طبيعي، به ويژه اثرات متقابل خشكسالي و تغيير اقليم بر پايداري سرزمين در مناطق بياباني
 تشديد فرسايش، سيل‌خيزي، اُفت كمّي و كيفي اندوخته‌هاي آبي و شوري‌زايي
 اثرات دوگانه جمعيت در مهار يا تشديد بيابان‌زايي
 نبود آمايش سرزمين و تغيير كاربري غير اصولي اراضي
  ضعف سامانه‌هاي پايش و ارزيابي فرآيندهاي توسعه و تاثير آن بر منابع طبيعي
 كمبود نيروي انساني متخصص و کارامد در دستگاه‌هاي ذيربط و نامناسب بودن تركيب نيروهاي حفاظتي در عرصه هاي منابع طبيعي
 عدم اعمال مباني حسابداري سبز در نظام ارزشگذاري كاركردهاي غيرقابل تبادل عرصه‌هاي كويري و بياباني

     چنين است كه شايد بتوان مهمترین بحران‌ها، مؤلفه‌ها و خطرات ناپايداركننده‌ي تعادل بوم‌شناختي را در داخل و خارج از قلمرو طبيعي كويرها و بيابان‌هاي كشور در شش حوزه‌ي زير خلاصه كرد:

1- عدم شناخت دقيق استعدادها (ارزیابی منابع) و حساسيت‌هاي سرزمين (ناپایداری بوم سازگان های خشک)، به همراه عدم حاكميت موازين اقتصاد بوم‌شناختي؛
2- غلبه‌ي تفكر سنتي رويكرد معيشتي به سرزمين به جای رویکرد آمایشی.
3- زوال تنوّع زيستي گياهي و جانوري؛
4- عدم باور به مزيت‌هاي غير رويشي بيابان‌هاي كشور؛
5- اثرات متقابل خشكسالي و تغيير اقليم بر ناپايداري؛
6- تشديد فرسايش، سيل‌خيزي، اُفت كمّي و كيفي اندوخته‌هاي آبي و خاکی (شوری زایی و ...).

    بنابراين، انتظار مي‌رود براي مقابله با نشان‌زدهاي بازدارنده و كاهنده‌ي اين شش بحران، دست‌كم بايد شش اولويت يا راهبرد اصلي اجرايي و پژوهشي و متعاقب آن، راهكارهاي مربوطه را تعريف و معرفي كرد؛ دريافتي كه در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.

درج نظر

نصیحت‌ها و هشدارهای معاون جدید وزیر نیرو به خودش!

 «ایزدان گاهی راه درست را از پنجره اشتباهات ما به ما نشان می‌دهند. ما باید آن راه‌ها را پیدا کنیم

کوروش کبیر، ص 164 از کتاب مدیریت کوروش بزرگ اثر گزنفون


ادامه نوشته

مزیت های نسبی ایران در حوزه بیابان - قسمت 16

      با وجود تنگناهاي آشكاري که در بهره‌مندي از پاره‌اي از مواهب طبيعي کشور وجود دارد، ايران از امتيازات و مزيت‌هاي نسبي ناهمتايي نيز برخوردار است كه توانسته پاره‌اي از محدوديت‌هاي اقليمي را خنثي ساخته و آبي درخور براي توليد به ارمغان آورد. ارتفاع زياد فلات كوهستاني كشور، به همراه پاره‌اي از ويژگي‌هاي كم‌نظيرِ پيكر‌شناختي و زمين‌شناسي، نظير مخازن طبيعي آبرفتي (آبخوان) با حجم انباشت ذخيره‌ي زياد در شمارِ آن امتيازها قرار دارد؛ مزيتي كه در صورت بكارگيري خردمندانه‌ي آن، مي‌تواند به صورتي مانا با بيشترين ارزش افزوده در خدمت ارتقاء كيفيت زندگي و مهار جريان‌هاي پس‌رونده قرار گرفته و توسعه‌اي پايدار به ارمغان آورد. در واقع مي­توان گفت: سيماي طبيعي ايران و تنوّع کم­نظيرِ پيراسنجه‌هايي نظير اقليم، آب، خاک، کاني­ها، پوشش گياهي، ترکيب جانوري و ديگر ذخاير ژنتيکي و توارثي آن، نشان­دهنده‌ي توان توليدي قابل توجه و ميراث طبيعي منحصر به فرد و پرارزشِ اين سرزمين است؛ به نحوي كه ايران را در شمارِ 5 كشور نخست دنيا از لحاظ تنوّع زيستي جاي داده­اند و تنها اثربخشي سالانه‌ي منابع‌طبيعي آن را تا چهار هزار ميليارد دلار (كلانتري، 1380)، يعني 1/12 درصدِ ارزش کل منابع طبيعي جهان برآورد کرده­اند؛ در حالي که کمتر 3/1 درصد از خشکي‌هاي جهان را در تملّک خود دارد ...

ادامه نوشته

معرفی محدودیت ها و تنگناهای ایران در حوزه بیابان و بیابان زایی - قسمت 15

    از مقايسه‌ي استعداد آبي ايران با آسيا و جهان، آشكارا پاره‌اي از تنگناهاي طبيعي كشور نمايان مي‌شوند. نخست آنكه سرزمين پهناوري كه نزديک به 3/1 درصد از سطح خشكي‌‌هاي كره‌ي زمين، در تملّک اوست ، هيچ­گاه از سهمي بيشتر از 37/0 درصدِ كل ريزش‌هاي آسماني خشكي‌‌هاي جهان بهره­مند نبوده است. يعني ميزان قطره‌هاي آبي كه در اين كشور فرود مي‌آيد، حتّي به يك‌سوّم استحقاق طبيعي آن به نسبت وسعت سرزمين هم نمي‌رسد. از منظر جغرافيايي محل استقرار، ايران در گوشه‌ي جنوب غربي آسيا، در منطقه­اي موسوم به خاور نزديك واقع شده که 14 درصد سطح جهان را فرا گرفته، ليکن منابع آبي آن تنها 2 درصد كل منابع آب‌هاي تجديد­شونده‌ي دنيا را شامل مي­شود. به همين دليل است که از مجموع 21 کشوري که با کمبود جدي آب مواجه هستند، 12 کشور در اين منطقه قرار گرفته­ اند ...


ادامه نوشته

تحلیل عملکرد متولیان در حوزه بیابان - قسمت 14

    با مرور عمليات اجرايي و پژوهش‌هاي مكمل آن در طول چند دهه‌ي گذشته درمي‌يابيم كه اجراي اين برنامه‌ها تا حدود زيادي مشكلات هجوم ماسه‌هاي روان به شهرها، روستاها، جاده‌ها و تأسيسات زيربنايي، اقتصادي، اجتماعي و … را در مناطق بياباني برطرف و بستر مناسبي براي فعاليت‌هاي زيستي و عمراني فراهم كرده است. درحقيقت به جرأت مي‌توان گفت: اجراي اين برنامه‌ها به عنوان طرح‌هاي زيربنايي و راهبردي، آثار مستقيم و غيرمستقيم بسياري را در برداشته كه با احتساب ارزش‌هاي زيست محيطي و اقتصادي ناشي از توليد و اشتغال آن، سرمايه‌گذاري‌هاي كلان انجام شده در اين زمينه را توجيه مي‌كند ...

ادامه نوشته

درخواست دكتر حسن احمدي براي مشاركت فعالانه‌تر در مسابقه عكس بيابان!


    امروز نامه‌اي از سوي آقاي دكتر حسن احمدي، رييس مركز تحقيقات بين‌المللي همزيستي با كوير به دستم رسيد كه در نوع خود جالب بود. به خصوص عنوان نامه! 


 

ادامه نوشته

معرفي قوانين ايران در حوزه‌ي بيابان و بيابان‌زايي – قسمت 13

   به دنبال بروز خشكسالي‌ها و قحطي‌هاي شديد اواخر دهه‌ي 1960 و اوايل 1970 آفريقا اين موضوع به عنوان يك معضل جهاني و درد مشترك صدها ميليون انسان به خصوص در كشورهاي توسعه نيافته در سطح بين‌المللي مطرح شد و مجمع عمومي سازمان ملل متحد را بر آن داشت تا در سال 1974 نخستين قطعنامه‌ي رسمي را براي جلب افكار عمومي به بحران بيابان‌زايي و مقابله با آن تصويب كند. متعاقب آن، برنامه‌ي محيط زيست ملل متحد (UNEP) اقدامات وسيعي در چهار قاره‌ي آسيا، آفريقا، آمريكاي لاتين و اروپا آغاز كرد كه شامل تهيه‌ي طرح و اجراي برنامه‌هاي مهار بيابان‌زايي و پروژه‌هاي حفاظت آب و خاك با كمك كشورهاي شمال بود. ارزيابي‌هاي بعدي در سال 1991 نشان داد: به رغم پيگيري‌هاي انجام شده از طريق سازمان ملل و برگزاري كارگاه‌هاي آموزش نحوه‌ي مقابله با بيابان‌زايي و سمينارها و جلسات مختلف به صورت كشوري، منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي از طريق UNEP، اين اقدامات متناسب با نيازهاي جامعه جهاني نبوده است ... 

ادامه نوشته

بیاییم از هندی ها یاد بگیریم!

آیا مارگیران بر طرفداران محیط زیست و حیات وحش در هندوستان پیروز خواهند شد؟!


     روز گذشته بیش از یک هزار نفر از مارگیران هندی در کلکته به اعتراض برخواسته و دست به راهپیمایی و تجمع بر علیه تصویب قانونی زدند که بر مبنای آن، هیچ شهروند هندی حق ندارد تحت هیچ بهانه‌ای به آزار حیوانات وحشی بپردازد. در حقیقت بر مبنای این قانون، پیشه‌ی مارگیری یا Snake charming که افزون بر 800 هزار هندی از آن ارتزاق می‌کنند، غیرقانونی اعلام شده و دیگر هیچ کس اجازه نخواهد داشت به بهانه‌ی سرگرمی و جلب توجه مردم به آزار و اذیت و حبس مار بپردازد. جالب این که تصویب این قانون، حتا بر جاذبه‌های گردشگری هندوستان هم ظاهراً اثر منفی گذاشته، چرا که تماشای مراسم مارگیری و رقص مارها، یکی از سرگرمی‌های مورد علاقه‌ی گردشگران خارجی است که به هندوستان مسافرت می‌کنند. اما وزن سیاسی طرفداران محیط زیست و انجمن‌های حامی حیوانات و حیات وحش در هندوستان، چنان درخور و قابل توجه بوده که دولت هند از خیر چنین درآمدی هم گذشته و فرمان تعطیلی حرفه‌ی مارگیری را صادر کرده است.


    رفتار دولت هند، می‌تواند و باید که برای ما و به ویژه دولتمردان وطنی الگو باشد که چگونه حاضریم با اندک توجیهی، اصلی‌ترین ملاحظات مسلم محیط زیستی را زیر پا نهاده و به بهانه‌ی ایجاد اشتغال، توسعه‌ی صنعت، احداث راه و پل و سد و نظایر آن بی‌مهابای فرداها، به حراج اندوخته‌ی ارزشمند ژنتیکی خود ادامه دهیم. آنچه که امروز در هورالعظیم، پریشان، بختگان، هامون، ارومیه، گاوخونی، هیرکانی، نایبند، دنا، سبزکوه، میان‌کاله، گلستان، گیلان، ارسباران، جنگل ابر، کلاردشت، فندق‌لو، شورابیل، مسیله، شهداد، سیوند، خجیر، سرخه‌ حصار، باهوکلات، زریوار، مراغه، کم جان، شهریار، ورامین، قهاوند همدان و ... ملاحظه می‌کنیم، بیش از هر چیز فاش کننده‌ی یک حقیقت تلخ است: فقر فرهنگی و فقر مدیریتی به مانند دو اهرم یک قیچی تیز و برنده به جان پایداری سرزمین مادری مان افتاده‌اند.


    از همین روست که کمترین انتظار ما طرفداران محیط زست از کاندیداهای ریاست جمهوری در ایران باید این باشد که به وضوح بگویند: در صورت به قدرت رسیدن چه برنامه‌هایی برای بهبود وضعیت محیط زیست کشور داشته و با چه تیمی کار خواهند کرد. نگاه کنید به جریان به قدرت رسیدن باراک اوباما در ایالات متحده آمریکا و تیم ارزشمند و پرقدرتی که بر کرسی‌های سبز کابینه‌ی خود نشانده است. حفظ محیط زیست، مهار جهان‌گرمایی و افزایش توان کشور در حوزه استحصال از انرژی‌های نو، در شمار محوری‌ترین شعارهای انتخاباتی اوباما قرار داشت؛ آن هم در زمانی که این دولت با بی‌سابقه‌ترین بحران اقتصادی خویش دست و پنجه نرم کرده و می کند. افسوس که هنوز بسیاری از اعضای تشکل‌های سیاسی ما نمی‌دانند جهان گرمایی چیست؟ چه رسد به این که بخواهند بین این پدیده و انتخابات، رابطه‌ای معقول هم برقرار کنند.
    از همین روست که به سهم خود، کلاه از سر برداشته و نسبت به عزم و اراده دولت و مردم هند در پاسداری از مواهب طبیعی‌ سرزمین‌شان ادای احترام می‌کنم.

درج نظر