خبری که نمایندگان عربستان را در کپنهاگ خشمگین می‌کند!

     

راجاندرا پاچوری - رییس IPCC

     در آستانه آغاز به کار اجلاس کپنهاگ و تنها به فاصله‌ی اندکی از انتشار خبری که تردیدهایی در نقش انسان در فرآیند جهان‌گرمایی آفریده بود، اینک خبر می‌رسد که آن تردیدها دارد کم رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود! و به همین نسبت، نمایندگان دولت‌هایی نظیر عربستان سعودی, خشمگین و خشمگین‌تر!
     چرا که اینک رییس IPCC – راجاندرا پاچوری – می‌گوید: مطالعات دانشمندان بریتانیایی در دانشگاه East Anglia با یافته‌های دانشمندان در سایر نقاط جهان همخوانی دارد.
     به دیگر سخن آرزوی آن که کاهش گازهای گلخانه‌ای از دستور کار اجلاس کپنهاگ حذف شود – درخواستی که عربستان سعودی مصرانه بر آن پای می‌فشرد – آرزویی است که صاحبانش باید آن را به گور ببرند!

                                                           درج نظر

گول این رنگ سبز را نخوردید؛ اصلاً چیز خوبی نیست! هست؟

رنگ سبزی که نشانه خطر است!

     این تصویر را که می‌بینید، یک عکس ترکیبی ماهواره‌ای از سنجنده‌ی Landsat است که پایتخت ایران را نمایش می دهد و منبع آن سازمان ناسا آمریکاست ...

   

ادامه نوشته

نه! اشتباه نکنید؛ اینها طرفداران تیم استقلال یا چلسی نیستند!

Stop Climate Chaos Coalition call for a massive wave on the Houses of Parliament on the eve of the climate change conference, COP15, in Copenhagen. Photograph: Courtesy of Amelia Collins

    آدم دردش می‌گیره وقتی می‌بینه در یک روزنامه – فقط یک روزنامه – چنین تیم پر و پیمونی می‌خواهد از اجلاس کپنهاگ فیلم و عکس و خبر و تحلیل تهیه کند و آنگاه چنین جمعیتی هم وجود دارد که مقابله‌ی جدی‌تر با تغییرات اقلیمی را از سوی دولت متبوع‌شان خواهانند.
    آیا فکر می‌کنید تعداد ...

ادامه نوشته

تصاویری از ابعاد فاجعه‌آمیز جهان‌گرمایی در آلاسکا که دولت بوش آنها را سانسور کرده بود!


    این تصاویر که توسط ماهواره‌های جاسوسی ایالات متحده آمریکا برداشت شده است، برای نخستین بار و به دستور باراک اوباما منتشر شد تا همه‌ی جهانیان از عظمت رخداد ویرانگر جهان‌گرمایی آگاه شوند. 
   

لطفاً کلیک کنید تا بزرگتر دیده شوند.

    سوزان گلدنبرگ و دامیان کارینگتون نویسندگان این گزارش در روزنامه گاردین اعتقاد دارند که دولت بوش انتشار این اخبار و تصاویر را به عمد در دوران حکومت جمهوری‌خواهان بر کاخ سفید مخفی نگاه داشته بود؛ امّا اوباما این فرصت را در اختیار پژوهشگران قرار داده است تا با دسترسی به این جزییات محرمانه، تصویر دقیق‌تری از فاجعه‌ی جهان‌گرمایی بدست آورند. 

    همان طور که مشاهده می‌کنید این تصویر ماهواره‌ای که به فاصله‌ی یک سال از بندر بارو در آلاسکا گرفته شده است، روند باورنکردنی آب شدن یخ‌ها را در دو مقطع جولای 2006 و جولای 2007 نشان می‌دهد. و نگران‌کننده‌تر آن که در سال 2008 هم هیچ نشانه‌ای مبنی بر بهبود اوضاع دیده نشده است. مساحت منطقه‌ای که یخ خود را به طور کامل از دست داده است به یک میلیون کیلومتر مربع (بیش از مجموع مساحت استان‌های اصفهان، یزد، تهران، قم، قزوین، همدان، مرکزی، لرستان، چهار محال و بختیاری و زنجان) می‌رسد!
    متن کامل این گزارش گاردین را با عنوان:

Revealed: the secret evidence of global warming Bush tried to hide

 در اینجا بخوانید.

درج نظر

تاریخچه‌ی مطالعات ارزیابی بیابان‌زایی در ایران و جهان – 11

    در بخش قبلی به فاجعه‌ی آرال و تشدید روند بیابان‌زایی در آن منطقه اشاره شد. امّا نتايج يك پژوهش ديگر كه در منطقه‌اي واقع در شمال غرب كشور اردن و به وسيله‌ی Khreasal  و همكاران(1998) به انجام رسيده است، نشان داد؛ برخلاف ناحيه‌ی آرال كه سهم دو عامل فرسايش آبي و بادي در روند بيابان‌زايي منطقه، ناچيز ارزيابي شده بود، اصلي‌ترين عامل تخريب سرزمين و بيابان‌زايي در اين منطقه از اردن، فرسايش بادي و آبي است. قابل ذكر است كه مطالعه‌ی مزبور، در شش نقطه‌ی مختلف كشور با بارندگي، كاربري، ویژگی‌هاي پيكري و اقليم متفاوت به انجام رسيد.
    در این میان، عباس‌آبادي هم در قالب دانشنامه‌ی کارشناسی ارشد خود  در سال 1378 کوشید تا با بررسي و ارزيابي كمّي جريان بيابان زايي در دشت آق‌قلا، سهم هريك از عوامل بيابان‌زا را تعيين كند. وي نيز، برخلاف يافته‌هاي Karin  و همكاران (1993) كه سهم فرايند ماندابي شدن را، در وقوع و تشديد جريان بيابان‌زايي ناچيز و كم‌اثر ارزيابي كرده بودند، اعلام كرد كه عامل ماندابي‌شدن اراضي در اين منطقه، از نقش به مراتب تعيين‌كننده‌تري در شكل‌گيري و تشديد فرايندهاي كاهنده‌ی كارآيي سرزمين برخوردار است، كه البته عامل اخير، خود، سبب بروز و تشديد يكي ديگر از شاخص‌هاي اصلي بيابان‌زايي، يعني شورشدن اراضي مي‌شود. عباس‌آبادي همچنين از ميان عوامل طبيعي، نقش عامل پيكرشناسي زمين را از بقيه برجسته‌تر ديده و سرانجام در بين شاخص‌هاي انساني، بهره‌برداري بي‌رويه از منابع طبيعي، به ويژه چراي مفرط را، مهمترين عامل بيابان‌ساز معرفي كرده است. مطابق اين تحقيق، حدود 3/73 درصد از سطح منطقه دچار بيابان‌زايي شديد و خيلي شديد است. گفتني است، روشي كه وي در تحقيق خويش از آن سود برد، در واقع تلفيقي است از سه روش فائو و يونپ(1984)، اختصاصي و مهاجري(1376) و احمدي (1369).

ادامه دارد ...

درج نظر

جابه جایی در تبلیغات سازندگی (پانل‌های خورشیدی به جای سدسازی)!

obama-solar-tour-

     انتشار گسترده تصاویر باراک اوباما، رییس جمهور ایالات متحده آمریکا، در حالی که از کنار سلول‌های فتوولتاییک یا همان پانل‌های خورشیدی در موزه طبیعت و علم  دنور عبور می‌کند، نشان از یک تحول عمده دارد!

اوباما و بایدن - موزه دنور

     آن تحول این است که دیگری نیازی نیست برای آن که توان مهندسی دولت متبوع خویش را در سازندگی نشان دهی، روبان یک سد یا سازه‌ی غول‌پیکر دیگری را پاره کنی و در کنارشان عکسی به یادگار بگیری.

افتتاح سد قلعه چای آذربایجان شرقی با حضور دکتر احمدی نژاد

     راه‌های بیشتری برای نمایش سزاوارانه‌ی این توان وجود دارد. ندارد؟!

شادمانه های عمر البشیر در هنگام رونمایی از یک سد در سودان!

                                                                  درج نظر

تصویری از تالاب انزلی که با آدم حرف می‌زند! نمی‌زند؟!


     به نظر من نباید ناامیدانه در باره‌ی این تصویر برگرفته از کسوف دست به قضاوت زد! همین که تابلوی زردرنگ سازمان حفاظت محیط زیست کشور هنوز پیداست و می‌تواند برای کلاغ‌ها در زیباترین تالاب کشور، تکیه‌گاهی مطمئن برای رفع (بخوانید دفع) قضای حاجت باشد، خوب است! خوب نیست؟   

بدون شرح!

    حالا اگر تالاب دارد تبدیل می‌شود به مرداب؛ اگر میلیون‌ها تن رسوب و مواد آلاینده در آن تخلیه می‌شود؛ اگر کنارگذرش می‌شود میان‌گذر و اگر استادیوم ورزشی در مرکزش می‌خواهند بسازند؛ خب بسازند! سازمان محیط زیست کشور سال‌هاست که نشان داده در این جور حاتم‌بخشی‌ها بخیل نیست! هست؟
    تازه وقتی هم می‌خواهد وارد عمل شود، آدم را بیشتر یاد شاه سلطان حسین می‌اندازد تا آغا محمد خان قاجار! نمی‌اندازد؟

درج نظر

آیا بشر در جهان‌گرمایی مؤثر است!؟


    این پرسشی است که به فاصله‌ی تنها 34 ساعت تا شروع اجلاس کپنهاگ ذهن بسیاری از طرفداران محیط زیست را به خود مشغول کرده است ...

ادامه نوشته

به استقبال روز جهاني كوهستان برويم

روز جهاني كوهستان با شعار مديريت بلا در كوهستان ها

     كوه‌ها يادآور همه‌ي آن چيزهايي است كه به بشر درس استقامت، بلندپروازي و حفيرشمردن مشكلات را مي‌دهد. كوه كه بروي و از آن بالا به شهر و آدم‌هايش نگاه كني، تازه درمي‌يابي كه چقدر بزرگي و تا چه اندازه آن چه را كه بزرگ مي‌پنداشتي و عظيم تصورش مي‌كردي، ريز است و قابل صرف‌نظر كردن!

ادامه نوشته

اگر بيابان‌ها نبودند؛ فيتوپلانگتون‌ها هم نبودند و ما هم نبودیم!

كتابي كه يادمان انداخت: بيابان ها را دوست بداريم!

     امروز صبح داشتم با همكار دیرینه و عزيزم – دكتر حسن روحي‌پور – در باره‌ي ريزگردها و شيوه‌هاي مقابله با آنها گفتگو مي‌كردم كه ايشان به نكته جالبي اشاره كردند؛ واقعيتي كه همواره كوشيده‌ام در جاي جاي اين تارنما به خوانندگان مخاطب خويش انتقال دهم. روحي‌پور - با اشاره به كتابي كه اخيراً يك دانشمند چيني تبار آلماني به نام پروفسور Yaping Shao توسط انتشارات Springer منتشر كرده است با عنوان: Physics and Modeling of Wind Erosion - متذكر شد كه اگر همين ذرات ريز گرد و غبار يا اصطلاحاً ريزگردها نبودند، فيتوپلانگتون‌ها هرگز نمي‌توانستند آهن مورد نياز خود را بدست آورند و بدين‌ترتيب مهم‌ترين ركن زنجيره‌ي غذايي در محيط‌‌هاي آبي با تهديدي مرگبار روبرو مي‌گشت؛ تهديدي كه عقوبت آن تمامي حيات را در همه‌ي جنبه‌هاي آبي و خاكي‌اش متأثر مي‌ساخت!

ادامه نوشته

رونمایی از نقشه‌ای عجیب در موزه علم لندن!

   این نقشه که همزمان با هیاهوی سبز جهانیان به مناسبت اجلاس کپنهاگ در موزه علم لندن رونمایی شده است، تصویر جهان را در پایان قرن حاضر، زمانی که 4 درجه بر میانگین دمای زمین افزوده شده است، نشان می‌دهد.

لطفاً کلیک کنید:

     توصیه می‌کنم حتماً سری به درگاه دیجیتال آن زده و از امکانات جالبش بهره برید. مطابق این نقشه هیچ جای جهان به اندازه شمالگان، نواحی مرکزی برزیل و جنوب آفریقا از جهان‌گرمایی متأثر نخواهد شد.

درج نظر

دیروز بیست و پنجمین سالگرد قتل 35 هزار انسان بود!

مرگ گسترده و خاموش دام ها در بوپال ...

    سوم دسامبر 1984 میلادی، بسیاری از مردم بوپال تصور کردند که 1984، یک افسانه‌ی خیال‌بافانه نبوده و جرج اورول راست می‌گفته است!
   در آن روز شوم 10 هزار نفر از مردم بیگناه این بخش از هندوستان در اثر فاجعه‌ی نشت گاز سمی از کارخانه‌ی یونایتد کاربید به دلخراش‌ترین شکل ممکن جان خویش را از دست دادند ...

ادامه نوشته

دو تصویر گویا از گاردین: در نکوهش جنگل‌زدایی


     جنگل‌زدایی – deforestation - یکی از فرآیند‌های نام‌آشنا در طول یک قرن اخیر بوده که نگرانی بسیاری از علاقه‌مندان به محیط زیست را برانگیخته است. اما امروز، افزون بر نگرانی‌های معمول، خطرات روزافزون جهان‌گرمایی –Global Warming – نیز سبب شده تا اثرات نامیمون جنگل‌زدایی بر کیفیت و دوام زیست در کره‌ی زمین به شدت مورد توجه نخبگان جهانی در اجلاس کپنهاگ قرار گیرد ...

ادامه نوشته

در فاصله‌ی 3 روز تا سبزترین اجلاس جهان؛ خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند کپنهاگ را باید خورد یا پوشید یا ...?!


فقط سه روز مانده تا بزرگترین اجلاس سبز در روی کره زمین

     چهارشنبه شب گذشته، خبرنگار محیط زیستی یکی از روزنامه‌های پایتخت با من تماس گرفت تا از موضع و برنامه‌های دولت در آستانه‌ی اجلاس کپنهاگ آگاه شود. با تعجب به ایشان گفتم: نشانی را اشتباه آمده‌اید! باید از مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست سؤال کنید. اما او پاسخی داد که حیرتم را افزون‌تر کرد!   

ادامه نوشته

تاریخچه‌ی مطالعات ارزیابی بیابان‌زایی در ایران و جهان - 10

چه کسی فکر می کرد روزی شتر از این کشتی در آرال جلو بزند؟!

    یکی دیگر از پژوهش‌های کارآمد در این حوزه، مطالعه‌ی نسبتاً جامعی بود که توسط پروفسور خارین و همکارانش در سال 1993 میلادی به سامان رسید. آنها روش جديدي براي توليد نقشه‌هايي از عملكردهاي مؤثر در فرآيند تخريب سرزمين با مقياس 2500000 : 1 (يك به دوميليون و پانصدهزار) ارايه دادند. منطقه‌ی تحت مطالعه‌ی آنان، 2 ميليون كيلومترمربع وسعت داشت و درياچه‌ی آرال در آن واقع شده بود. مطالعات آنان نشان داد كه در طول 31 سال (1991-1960)، مساحت درياچه از 64113 كيلومترمربع به 31113 كيلومترمربع كاهش يافته است. مطابق نتايج بدست آمده از اين تحقيق، بيابان‌زايي در 3/75 درصد از منطقه به صورت تخريب پوشش گياهي؛ 3/14 درصد، شوري خاك و زهكشي؛ 9/5 درصد، فرسايش آبي؛ 4/2 درصد، عوامل تكنوژنتيكي؛ 5/1 درصد، فرسايش بادي و سرانجام در 5/0 درصد اراضي باقيمانده در هيئت ماندابي شدن اراضي ظاهر شده است. امّا انجم شعاع و اخلاص‌پور (1376) نتايجي متفاوت گرفتند؛ آنها در بررسي دلايل بيابان‌زايي و تشديد آن در منطقه‌ی شهداد، مهمترين عوامل را به ترتيب اولويت به شرح زير معرفي كردند ...

 

 

ادامه نوشته

این را دیگر نمی‌شود سانسور کرد! می‌شود؟


     یک تیتر پر سروصدای این روزها، «سانسور رسمی آلودگی هوا» بود که در چندین سایت و روزنامه به تیتر یک بدل شد! با خود در حیرتم که مگر می‌شود چنین تصاویری را انکار و سانسور کرد؟!    

شمال آزادراه آزادگان - ساعت 4 بعدازظهر 11 آذر 1388

     دیروز داشتم از غربی‌ترین نقطه‌ی بزرگراه همت به سمت شرق می‌راندم که در مقطع آزادگان با این تصویر تأسف‌بار برای چندمین بار روبرو شدم. در حقیقت، کمتر روزی است که از آزادراه تهران کرج عبور کنم و شاهد به هوا رفتن چنین دودهای غلیظ و سیاه‌رنگی نباشم! آن هم در شهری که رسماً اعلام می‌شود بیش از سه میلیون از شهروندان بی‌گناهش  مبتلا به آسم هستند؛ بیماری مهلکی که به گفته‌ی رییس انجمن آسم و آلرژی ایران، متهم شمار یک آن، آلودگی هوای تهران است. شهری که در شش ماه نخست سال جاری فقط شش روز هوای پاک داشت!
    و من در شگفتم که چگونه هنوز در برابر جابجایی این پایتخت دوداندود تردید و مقاومت وجود دارد! و مرگ خاموش تهرانی ها را جدی نمی گیریم؟
     مگر نه این است که خود اعلام می‌کنیم:  طرح جامع كاهش آلودگي هواي تهران شكست خورد!
     مگر نه این است که هشدار می‌دهیم: ميزان آلاينده سرطان‌زاي بنزن دست‌کم10 برابر حد مجاز است!
      این داستان تکراری مدیریت آلودگی هوای تهران را تا کی و کجا می‌خواهیم ادامه دهیم؟
     ما که حتا به دلیل باورهای قبیله‌ای و ملاحظات گروهی و صنفی خود، حاضریم وضعیت مترو تهران را به این خاک سیاه امروز برسانیم، دیگر چه ادعای رهبری جهان داریم؟ آیا فکر نمی‌کنید آنها که از بالا به ما می‌نگرند، دل‌شان درد می‌گیرد از بس که باید از شعارهای توخالی ما بخندند؟!
     اگر به فکر ما نیستید؛ دست کم به فکر دل مردمانی باشید که سخنان شما را می‌شنوند!
     به پرسش وحید عزیز برگردیم: آیا هوای پاک فقط رؤیای ماست؟!

درج نظر

قصه‌ی من و فرهنگ و فرود از جدالی بین مرگ و زندگی!

آیا ایران به برهوتی عاری از درخت بدل می‌شود؟

کاری از محسن ظریفیان 

     پرسشی که فرهنگ قصریانی، فرود شریفی و محمّد درویش در گفتگو با ندا گنجی در روزنامه حیات نو کوشیده‌اند تا به آن پاسخ دهند:

جدال مرگ و زندگى در جنگل‌هاى ايران

درج نظر

تصاويري تازه از زيباترين باغ جهان

    

يادم باشد خواهرزاده اين درخت كم نظير و زيبا را در باغ ملي گياه شناسي ايران نشان تان دهم!

     به دنبال انتشار تصاويري از باغ بوچارت در ونكور كانادا - باغي كه بسياري بر اين گمانند كه زيباترين پرديس ساخت بشر و شكوه‌مند‌ترين سروده‌ي آدمي در ستايش طبيعت است –  يكي از هموطنان عزيز مقيم آن ولايت پرآب و سبز به نام دانش، زحمت كشيدند و چند عكس تازه كه خودشان از اين سروده‌ي هوش‌ربا گرفته بودند، برايم ارسال داشتند تا در لذت ديداري‌اش و با ضرب ضربان خيس و تب‌دارش، خوانندگان عزيز اين كلبه‌ي مجازي را هم شريك سازم ...

ادامه نوشته

چرا كميسيون  كشاورزي، آب و منابع طبيعي مجلس براي نمايندگان جذابيت ندارد؟!

 

احمدعلي كيخواه داراي دكتراي آب از استراليا

    دوشنبه شب گذشته با دكتر احمدعلي كيخواه نماينده مردم زابل و زهك در مجلس شوراي اسلامي و نايب رييس كميسيون كشاورزي، آب و منابع طبيعي نشستي مشترك داشتيم كه بيش از 4 ساعت به طول انجاميد.
    موضوع نشست بررسي توانمندي‌هاي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور به منظور ساماندهي به اوضاع نگران كننده‌ي دشت سيستان از منظر شاخص‌هاي مؤيد ناپايداري سرزمين بود. شاخص‌هايي كه جملگي با شيبي منفي و شتاب‌ناك در حال فرواُفت كارمايه ها و زيرساخت ها هستند.
    نكته‌ي جالبي كه دكتر كيخواه مورد اشاره قرار داد، وزن ناچيز گرايه‌هاي محيط زيستي و دانش‌هاي مرتبط با آن در مجالس قانون‌گذاري ايران بوده است. وي مي‌گفت: تا هنگامي كه بر شمار راه‌يافتگان به صحن بهارستان از بين متخصصين اين بخش افزوده نشود، نبايد انتظار داشت كه كار مؤثر و بزرگي براي احياي وضعيت كشاورزي، منابع طبيعي و آب در ايران صورت گيرد.
   گفته‌هاي او مرا به فكر فرو برد؛ به خصوص آن كه در طول ماه گذشته اين دومين باري بود كه با وي به عنوان يكي از نمايندگان ذينفوذ و تحصيل‌كرده جلسه داشتم - كه با 155 رأي به عنوان ناظر مجلس شوراي اسلامي در شوراي عالي آب كشور هم انتخاب شده است - و هربار احساس مي‌كردم كه چقدر غم و حرف‌هاي ناگفته در ضميرش موج مي‌زند! حرف‌هايي كه شايد هيچگاه نتواند برزبان آورد و همين او را بيشتر بيازارد.
    جالب است بدانيد در هيچ يك از دوره‌هاي هشت‌گانه مجلس، تاكنون اكثريت اعضاي اين كميسيون را متخصصان مرتبط تشكيل نداده‌اند؛ آن هم در شرايطي كه تعداد دانش‌آموختگان اين حوزه در مجلس همواره به صورت اسمي بيشتر از ظرفيت كميسيون – يعني 23 نفر - بوده است! به عنوان مثال در همين دوره هشتم حدود 30 نفر كارشناس، كارشناس ارشد و دكترا در رشته‌‌هاي كشاورزي و گرايش‌هاي مرتبط با آن در حوزه‌ي آب و منابع طبيعي و ... حضور دارند. امّا متأسفانه حتا نيمي از اعضاي كنوني كميسيون متخصص اين حوزه نيستند! يا دغدغه‌ي نخست‌شان اين حوزه نبوده و نيست! چرا؟
    وقتي ميزان جذابيت اين كميسيون حتا براي متخصصين راه‌يافته به مجلس چنين اندك است، ديگر چه انتظاري از طيف گسترده‌ي نمايندگان غير متخصص در اين حوزه داريم تا به پايداري بوم‌شناختي سرزمين و حفاظت و ديده‌باني از اصل 50 قانون اساسي در عين تضمين امنيت غذايي كشور بپردازند!؟
    آيا مجاز هستم تا بگويم: از ماست كه بر ماست؟!

                                                              درج نظر


تاریخچه‌ی مطالعات ارزیابی بیابان‌زایی در ایران و جهان - 9

      

بياباني در شمال شرق كنيا - باورتان مي شود كه اين لاشه گاو باشد؟!

     از ديگر مطالعاتي كه به هدف تعيين سهم عوامل بيابان‌زا در روند جريان پس‌رفت سرزمين، به انجام رسيده است، بايد به تحقيقات Wangati در سال 1997 اشاره كرد. او كار دانشمندان هموطن ديگرش، يعني Grumblatt و همكاران (1991) را پي گرفت و با بررسي برخي از شاخص‌هاي مؤثر در تخريب سرزمين، از جمله آب و هوا، فرسايش خاك، فرسايش بادي، پوشش گياهي، منابع آب، وضعيت مراتع و جنگل‌ها و سرانجام وضعيت اقتصادي و اجتماعي كنيا، سرانجام موفق به تهيه‌ي نقشه‌ي خطرپذيري مناطق مختلف كشور كنيا نسبت به فرآيند تخريب سرزمين شد؛ كار ارزشمندي كه متأسفانه هنوز در ايران به ساماني بايسته نرسيده است! در حالي كه 11 سال از تاريخ تهيه‌ي چنين نقشه‌اي در يك كشور آفريقايي مثل كنيا مي‌گذرد

    بگذريم!
    مطابق اين نقشه، يك درصد خاك كنيا (170 كيلومترمربع) دچار تخريب خيلي شديد، 13 درصد (33598 كيلومترمربع) تخريب شديد، 53 درصد (142729 كيلومترمربع) تخريب متوسط و بالاخره 33 درصد باقيمانده، يعني 91807 كيلومترمربع، داراي تخريب با درجه‌ي خفيف بدست آمده است.
    شايان توجه آن كه نبايد از خاطر دور داشت، نخستين نقشه از اين نوع، در سال 1987، يعني 10 سال قبل از Wangati، به وسيله‌ي يك گروه تحقيقاتي به سرپرستي Mrost در كشور عراق، تهيه شده است! كشوري كه بعدها در اثر نابخردي رهبرانش دچار يكي از مهيب‌ترين و بزرگترين تخريب‌هاي در حوزه‌ي محيط طبيعي‌اش روبرو شد و هم‌اكنون نرخ فرسايش بادي و تعداد كانون‌هاي بحراني فرسايشي در هيچ كشوري به اندازه‌ي عراق وجود نداشته و شمار روبه تزايدشان شتاب نگرفته است. گفتني است، تحقيق اين گروه براساس روش فائو و يونپ و مؤسسه تحقيقات بيابان تركمنستان به سامان رسيده است؛ تحقيقي كه در سال 1996 دست مايه‌ي نگارنده را براي پرداختن جدي به آن در قالب دانشنامه كارشناسي ارشد مهيا ساخت.

ادامه دارد ...

درج نظر

از دامنه‌هاي هيماليا تا اعماق اقيانوس هند؛ چشم‌ها به سوي كپنهاگ!


تلاش دولتمردان نپال براي جلب توجه جهانيان نسبت به خطر آب شدن يخچالهاي هيماليا    

      جمعه، 4 دسامبر 2009 بيست و شش وزير دولت نپال در اقدامي بي‌سابقه مي‌خواهند تا جلسه كابينه دولت متبوع خويش را در دامنه‌هاي اورست جايي به نام Gorakshep برگزار كنند تا جهانيان را متوجه خطر عظيم نابودي مهم‌ترين و بزرگترين منابع آب شيرين جهان در هيماليا ناشي از جهان‌گرمايي –Global Warming - كرده و نسبت به خطر آب‌شدن شتابناك يخچال‌ها هشدار دهند.

تشكيل جلسه كابينه مالديو در زير آب!

      اقدامي كه چندي پيش كابينه‌ي مالديو هم به شكل ديگري انجام داد و جلسه خود را در زير آب برگزار كرد، جايي كه تا چند سال ديگر همه‌ي آن جزيره‌ي كوچ و زيبا ممكن است به آن نقل مكان كند!

تلاش دانشمندان استراليايي براي كاهش دفعات آروغ در گوسفندان

      در اين ميان، تحقيق دانشمندان استراليايي براي پرورش نسلي از گوسفندان كه آروغ كمتري زده و بدين‌ترتيب گاز متان اندك‌تري را به نيوار انتشار دهند، در صدر خبرهاي اين روزهاي اغالي محافل رسانه‌اي جهان قرار گرفته است. يادمان باشد كه استراليا يكي از بزرگترين كشورهاي پرورش دهنده‌ي گوسفند بوده و اگر بتواند راندمان گوسفندان را از منظر كاهش انتشار گاز متان افزايش دهد، كمكي شايان تقدير و خدمتي بي‌بديل به همه‌ي مردم و ديگر زيستمندان ساكن در كره‌ي زمين – ناشي از كاهش فرآيند جهان گرمايي - خواهد كرد.
     همان طور كه ملاحظه مي‌شود، همه در تكاپوي مهار جهان‌گرمايي و تدارك برگزاري اجلاس سران در كپنهاگ هستند و مي‌كوشند تا بيشترين توشه را از آن اجلاس سبز براي مردم خود و همه‌ي زيستمندان عالم به ارمغان آورند.
امّا دريغ ... دريغ از يك موضع‌گيري رسمي، يك بيانيه، يك مصاحبه مطبوعاتي از سوي لشكرياني كه قرار است به عنوان نمايندگان ايران در كپنهاگ حاضر شوند!
      به خدا ما هم حق داريم بدانيم كه موضع رسمي متوليان حوزه محيط زيست و منابع طبيعي كشور در باره اين بزرگترين و مهم‌ترين رخداد پاياني سال 2009 جهان چيست؟ حق نداريم؟
     ما هم حق داريم كه بدانيم دولت متبوع ما چه برنامه‌هايي را براي كاهش انتشار گازهاي گلخانه‌اي دارد؟ دوست داريم بدانيم كه در يك افق 10 ساله قرار است كه رتبه‌ي شرم‌آور كنوني ما در آلودگي نيوار، چند پله كاهش خواهد يافت؟ دوست داريم بدانيم كه رهبران ما ما را دوست دارند و به ما عميقاً حرمت مي‌نهند و از برنامه‌هاشان بي‌پرانتز و مصلحت‌سنجي و ... سخن مي‌گوين

    در همین باره:

    - چالش جهان‌گرمایی را در کپنهاگ به فرصت بدل کنیم.

درج نظر

میخ ها و آدم ها!

فقط کافی است آنجا که نباید از میخ استفاده نکنیم. همین!

      پسرك بداخلاق بود، اصلاً نمي‌شد با او حرف زد، انگار كلام هيچ كس را نمي‌فهميد، مدام فرياد مي‌كشيد و با خشم به هر كه و هر چه مي‌رسيد، دشنام مي‌داد. پدرش عاقبت تصميم گرفت تا از شيوه‌اي ديگر براي مهار خشم و عصبانيت روبه تزايدش بهره گيرد ...

ادامه نوشته

آن پیرمرد خلخالی را یادتان هست؟ کشتند روباهش را ... کشتند!


در برگریز پاییز
گفتی که بایدش کَند
گفتی که بایدش سوخت
ناموس خاک و باران
این را نخواست امّا:
آن هیمه‌های گیلاس
غرق شکوفه امروز!
                                 منصور اوجی

لحظه ي نابي كه فقط آن پيرمرد مي داند چقدر مزه دارد ... عكس از ايرنا

      چگونه باور کنم این خبر را؟ یعنی یک انسان تا چه اندازه می‌تواند بی‌معرفت و نادان و آزمند باشد؟ باورتان می‌شود؟ آن پیرمرد عزیز خلخالی را که همین 18 مهرماه از او و کار ارزشمندش نوشته بودم، اینگونه روح و جانش را خراشیدند؟ تا من و تو یادمان باشد که خلخال همواره آوردگاه ناسازه‌هاست!
     آری ... در نخستین روزهای آذرماه، یک شکارچی عزیز! پیرمرد قصه‌ی ما را از زحمت غذا دادن به روباهی که 4 سال برای اهلی‌کردنش زحمت کشیده بود، خلاص کرد!
    آن شکارچی با پدر و مادر و بسیار عزیز! این کار را کرد تا به همه‌ی روباه‌های ساکن در همه‌ی کشورهای موجود در همه‌ی قاره‌های جهان ثابت کند: مبادا به آدم‌زمینی‌ها اعتماد کنید! از سرنوشت خون‌آلود این روباه ساده‌لوح خلخالی درس عبرت گرفته و همچنان کدهای ژنتیکی‌تان را دست نخورده محفوظ دارید؛ کدهایی که در آن این پیام آتشین صدها هزارسال است که با درشتی هر چه تمام‌تر حک شده است: «در این دنیا هیچ چیز برای ما روباه‌ها، خطرناک‌تر از معاشرت و نزدیکی با آدمیزاد نیست! هست؟»

     گاه دلم می‌گیرد، گاه نفس کم می‌آورم، گاه آرزو می‌کنم که کاش انسان نبودم ... الآن یکی از همان لحظه‌هاست ...

   باز هم درود بر شرف آن پیرمرد عزیز خلخالی که در گفتگو با ایرنا می‌گوید: «با کشته شدن اين روباه و بدون حضور روزانه‌ی روباه در درب کلبه‌اش، خانه وي سکوت مرگباري به خود گرفته و اميدوار است در آينده بتواند با يک روباه وحشي ديگري از کوهستان‌هاي خلخال اُنس گرفته و او را براي پذيرايي به کلبه‌اش جلب کند.»
     ممنون که هنوز امیدواری هموطن فرزانه‌ی من ... ممنون ... با تمام وجودم شریک غمت هستم، هر چند که می‌دانم نه تو مرا می‌شناسی و نه من تو را و شاید هرگز هم توفیق زیارتت حاصل نشود.

    مؤخره:
    یک آدمی را می‌شناختم که عاشق روباه‌ها بود ... یعنی فکر می‌کردم که بود! حالا دریافتم که چرا خودکشی کرد؟ از بس که روباه قصه‌ی ما را در خلخال کشته بودند ...
این را نخواست امّا:
آن هیمه‌های گیلاس
غرق شکوفه امروز ...

                                همین!

                                                       درج نظر

تاریخچه‌ی مطالعات ارزیابی بیابان‌زایی در ایران و جهان - 8

ارزیابی بیابان زایی می کوشد تا مهم ترین مولفه بیابان زایی در هر منطقه را تعیین کند.

      حسن احمدي (1376)، برخلاف ديدگاه فائو و يونپ (1984) كه نقش فشارهاي انساني را در ارزيابي فرآيند بياباني‌شدن اراضي پررنگ ديده؛ تنها سه معيار را در تكوين و شكل‌گيري بیابان‌هاي ايران و تميز آنها از يكديگر مهم دانسته و چنين معرفي كرده است:

1-         معيارهاي اقليمي،

2-         معيارهاي زميني (زمين‌شناسي، پيكرشناسي زمين و خاك)،

3-         معيارهاي پوشش گياهي – بوم‌شناسي.

       درصورتي كه پرویز كردواني (1378)، مسأله را ساده‌تر ديده و تنها عامل شكل‌گيري و مشخصه‌ی بارز بيابان را كماكان معيار اقليمي مي‌داند. اين در حالي است كه ديگران از جمله تريكار(1969)، ثروتي(1376)و خليلي(1378) به صراحت نگاه يك بعدي به اين پديده را رد مي‌كنند.

     با لحاظ اين ديدگاه، اختصاصي و مهاجري(1376)، با بينش همه سونگرانه‌‌تري، تلاش كردند تا ارزيابي واقعي‌تري از فرايند بيابان‌زايي ارايه دهند. آنها براساس نيازهاي مطالعاتي و ساختارهاي محيطي، اجتماعي و اقتصادي حاكم بر بیابان‌هاي ايران، روشي را معرفي كردند كه به سال 1995 با نام اختصاري «I.D.C» به ثبت رسيده است. در اين روش، 8 شاخص مؤثر در بيابان‌زايي معرفي شدند كه عبارتند از: سه عامل محيطي (آب و هوا، پيكرشناسي زمين و كيفيت و كميت منابع آب و خاك)، سه عامل انساني (تخريب منابع گياهي، تخريب منابع آب، تخريب منابع اراضي و خاك) و نهايتاً دو شاخص شدت فرسايش خاك و توان بازگشت‌پذيري و بازسازي بوم‌سازگان. گفتني است، اين روش در سطح 10 ميليون هكتار از عرصه‌هاي ايران مركزي از جنوب اصفهان تا سيرجان و بخشهايي از استان هرمزگان مورد بررسي و آزمون قرار گرفته و در نهايت پس از بازبيني، نقشه‌ی شدت بيابان‌زايي اراضي ترسيم شده است. مطابق يكي از مهمترين نتايج حاصل از اين تحقيق، تنها 25 درصد از منطقه‌ی تحت مطالعه داراي بيابان با منشأ محيطي(تاريخي) بوده كه امكان بيابان‌زدايي در آنها بسيار محدود و از نظر اقتصادي، غيرقابل توجيه است. بر 75 درصد باقيمانده، شرايط بياباني با منشأ انساني حاكم بوده، كه شدت بيابان‌زايي، فقط در 5 درصد از اين مناطق، آرام تا كم ارزيابي شده و در 70 درصد ديگر، متوسط تا شديد است. همچنين از ديگر نتايج اين تحقيق آنكه برخلاف 40-30 سال گذشته كه مهمترين عوامل بيابان‌زايي را مواردي چون بوته‌كني، قطع درختان برای مصارف سوختي، ساختمان‌سازي و چراي مفرط تشکيل می‌داد؛ تبديل اراضي مرتعي به كشاورزي و بهره‌برداري شديد از منابع آب با حفر چاه، به عنوان مهمترين عوامل بيابان‌زا در منطقه معرفی شده‌اند. با اين وجود، روش مزبور نيز خالی از نارسايي نبود که شايد يکی از مهمترين مشکلات آن، فارغ از تنوّع نسبتاً گسترده و تعداد زياد پيراسنجه‌های مورد نياز آن، تکيه بر شناسه‌های درون زيست‌بوم‌های بيابانی، به عنوان شاخص‌هايي برای ارزيابی جريان بيابان‌زايي بود؛ جريانی که مطابق تعريف در قلمرويي خارج از محدوده‌ی طبيعی بيابان اثرگذار بوده و خطرآفرين است.

ادامه دارد ...

درج نظر

آنها بهشت مي‌كارند و ما بهشت درو مي‌كنيم!


     نمي‌دانم تصوير باغ بوچارت در ونكور كانادا را در دل‌نوشته‌هايم  ديده‌ايد يا نه؟ باغي كه بيش از يكصد سال پيش بر ويرانه‌هاي يك كارخانه سيمان ساخته شد و اينك به عنوان زيباترين پرديس انسان ساز جهان از آن ياد مي‌شود.
    آنها كه آن باغ رؤيايي را از نزديك ديده‌اند، خوب مي‌دانند كه تصاوير برگرفته از آن باغ هرگز نمي‌تواند بزرگي اعجاب‌برانگيز ابتكار و عشق انسان‌هايي را به تصوير درآورد كه در كار ساخت بهشتي‌ترين قطعه‌ي زمين مشاركت داشته‌اند. بايد در آن پرديس ناهمتا قدم بزني و با نواي سحرانگيز پرندگان و زمزمه‌ي روح‌نواز جوي‌ها و آبشارهايش همراه شوي تا به درستي درك كني از كدام بهشت با تو سخن مي‌گويم.

نبريد اين آيه هاي بهشتي را آقا! نبريد ... - طرحي از جواد طريقي اكبرپور (جام جم)

    اين ها را گفتم تا افسوس خود را از بلايي كه بر سر بهشت‌هاي بكر خود در كلاردشت، دنا، خجير، ميان‌كاله، نايبند، باهوكلات، ميان‌جنگل، سبزكوه، لردگان، دماوند، مارگون، پريشان، هامون، بختگان، گاوخوني، مسيله، تاريك‌دره، تالاب گندمان، باغ اكولوژي نوشهر، کام فيروز، شهر افسانه‌اي لوت، تنگه هايقر، هلن، جنگل ابر و نظاير آن مي‌آوريم، اعلام دارم.
    آيا سزاوار است كه ما بهشت مارگون را به كارخانه سيمان مارگون تغيير دهيم و آنها كارخانه سيمان بوچارت را به بهشت بوچارت؟!

    مي‌دانم كه تحمل طولاني‌تر كردن اين سياهه‌ي تلخ را نداريد.

    فقط كاش روزي از خانواده بوچارت ياد بگيريم و دوباره بهشت بسازيم و به جهانيان فخر بفروشيم و كبك‌مان خروس بخواند! نه آن كه حتا از صداي قار قار كلاغ‌ها هم محروم شويم!
     به خدا مرديم از بس كه جان داديم از شنيدن نابخردي‌هاي زمانه‌اي كه در آن زيست مي‌كنيم!

     حق ما اين نبود! بود؟

                                                                درج نظر

تدوين دانشنامه اسلامي - کشاورزي، منابع طبيعي و محيط‌زيست

    با خبر شدم كه گويا قرار است دانشنامه‌اي با عنوان: «اسلامي – كشاورزي، منابع طبيعي و محيط زيست» در كشور تدوين شود. البته اين كه چگونه پيشوند اسلامي را مي‌شود در كنار واژگاني چون منابع طبيعي و محيط زيست آورد، خودش نكته‌اي است كه بايد نخبگان امر در اين حوزه توضيح دهند! ندهند؟ به هر حال ما حكومت اسلامي، مجلس شوراي اسلامي يا بانكداري اسلامي شنيده بوديم؛ امّا هر چه فكر مي‌كنم كه چگونه بايد منابع طبيعي اسلامي را تصور كنم، عقلم به جايي قد نمي‌دهد! مي‌دهد؟

    بگذريم!

تصوير نامه دكتر عصاره به آقاي متقي در باره معرفي 12 نفر مزبور

     فارغ از اين پرانتز دلپذير! خواستم بگويم كه نام 12 نفر از افراد صاحب‌نظر و متخصص در علوم مرتبط با منابع طبيعي به دبيرخانه اين دانشنامه معرفي شده است تا در صورت نياز به ارزيابي مقالات و واژه‌هاي تخصصي مورد استفاده در دانشنامه از اين دانش‌پژوهان استفاده گردد
.

اسامي اين متخصصان عبارت است از:
1- دکتر حسين سردابي (متخصص جنگل و خاک)
2- دکتر حسن مداح‌عارفي (متخصص ژنتيک و رئيس بانک‌ژن منابع طبيعي ايران)
3- مهندس هاشم کنشلو (متخصص جنگل)
4- دکتر فرهنگ قصرياني (متخصص مرتع و محيط‌زيست)
5- دکتر مهدي فرح‌پور (متخصص مرتع و مرتع‌داري)
6- دکتر محمد خسروشاهي (متخصص علوم بيابان و کوير)
7- مهندس محمد درويش (متخصص علوم بيابان و محيط‌زيست)
8- دکتر مصطفي اسدي (گياه‌شناس)
9- دکتر سيدرضا طبايي‌عقدايي (متخصص ژنتيک و اصلاح نباتات)
10- مهندس محسن نصيري (متخصص در تکنولوژي بذر)
11- دکتر حسين حسين‌خاني (متخصص علوم چوب)
12- دکتر سيدابراهيم صادقي (متخصص حمايت و حفاظت از منابع طبيعي)

البته يك نكته‌ي ديگر هم بايد مي‌گفتم كه به خاطر آن 11 بزرگوار ديگر از گفتنش صرف‌نظر مي‌كنم! نكنم؟


باغ‌موزه‌ها باید به درختان جان دهند نه آن که جان بستانند!

سردار باقرزاده

     آقای سردار باقرزاده عزیز - رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس! ممنون که می‌خواهی در شهرکرد باغ موزه دفاع مقدس درست کنی. اما کاش آن باغ موزه را در جایی برپامی‌داشتی که به موجودیت سبزینه در بام ایران بیافزاید، نه آن که منجر به تخریب 5 هکتار از اراضی پارک جنگلی تهلیجان هم بشود ...    

ادامه نوشته

در قم رودخانه را جاده مي‌كنند و در جده، جاده‌ها را رودخانه!


     ماجراي سيل اخير در عربستان سعودي و تصاويري كه از شهر جده به سراسر جهان مخابره شد، به نظرم خيلي آشنا بود! نبود؟

ادامه نوشته

تاریخچه‌ی مطالعات ارزیابی بیابان‌زایی در ایران و جهان - 7


    معتمد (1370) در آن بخش از شاخص‌هاي بيابان‌زايي تحقيق كرد كه به هجوم ماسه‌هاي روان مرتبط است. وي پس از مطالعه بر روي منشأ ماسه‌هاي دشت يزد- اردكان، به اين نتيجه رسيد كه منشأ اين ماسه‌ها، رسوبهاي ريزي هستند كه در محيطي فاقد پوشش گياهي و در معرض جريان باد، واقع در انتهاي دشت آبرفتي قرار گرفته‌اند كه از جمله مي‌توان به بستر آبراهه‌هاي ارتفاعات ندوشن خضرآباد تا عقدا و ميبد اشاره كرد، وی پيشنهاد کرد از طريق بادشكن و خاکپوش‌های نفتی در دو سطح كوتاه‌مدّت و درازمدت، به تثبيت محل برداشت اقدام شود. بر مبناي پژوهش‌هاي اختصاصي و احمدي (1374) نيز كه در همان استان به انجام رسيده، موقعيت اصلي نقاط برداشت (منشأ) تپه‌هاي ماسه‌اي ارگ يزد، قطاع شمال غربي تا غرب منطقه تحت مطالعه تعيين شده است.
     جوندا و همكاران(1988) به دنبال پژوهش‌هاي خود در ارتباط با تبيين سازوکارِ فرايند بيابان‌زايي در چين، به اين نتيجه رسيدند كه وقوع بيابان‌زايي ناشي از فرايندهاي تاريخي و عوامل بالقوه‌ی طبيعي است، امّا گسترش و تكامل آن به فرايندهاي نوين ناشي از فعاليتهاي انساني باز مي‌گردد، هرچند كه فشارهاي انساني مي‌توانند، حتا روي فرايندهاي طبيعي نيز، مؤثر واقع شوند. عوامل بالقوه‌ی طبيعي از ديدگاه اين پژوهش كه در وقوع و توسعه‌ی جريان بيابان‌زايي مؤثر هستند، عبارتند از:
1- هماهنگي بين رژيم باد و فصل خشك (شرط پويايي)،
2- دانه‌بندي و ساختمان ذرات خاك سطحي ماسه‌اي (اساس مادي)،
3- عوامل انساني.
     همچنين گروه جوندا تلاش كرد تا در پژوهش خويش، ضمن بررسي مباني بوم‌شناختي بيابان‌زايي، تغييرات محيطي حاصل از بيابان‌زايي را نيز ناديده نگرفته و به ارزيابي آنها بپردازد. پنج سال بعد، جوندا به اتفاق يكي ديگر از همكارانش به نام وانگ تائو، كليه‌ی عواملي را كه در تشديد بيابان‌زايي در شمال چين مؤثر هستند، شناسايي كرده و مورد بررسي قرار دادند (Zhenda و Tao، 1993). آنها به اين نتيجه رسيدند که مهمترين عامل تخريب محدوده‌ی مورد مطالعه، قطع درختان، درختچه‌ها و بوته‌هاي خشبي به منظور تأمين سوخت حدود 35 ميليون نفر ساكنين منطقه است. به‌ طوري كه سهم اين عامل در فرايند بيابان‌زايي، 8/31 درصد تعيين شد. بقيه‌ی عوامل به ‌ترتيب عبارت بودند از: چراي مفرط (3/28 درصد)، كشاورزي و عمليات مربوط به كشت و كار (4/25 درصد)، بهره‌برداري غيراصولي از منابع آب (3/8 درصد)، عوامل طبيعي (5/5 درصد) و عمليات تكنوژنتيكي (7/0 درصد). همان طور كه ملاحظه مي‌شود، در منطقه‌ی مورد مطالعه به مساحت 334000 كيلومترمربع كه داراي اقليم خشك و نيمه‌خشك است، عوامل طبيعي سهم چنداني در تشديد روند بيابان‌زايي ندارند. در اين مطالعه همچنين نرخ بيابان‌زايي، 1560 كيلومترمربع در سال در مقطع 1975-1950 تعيين شد. ليكن با استفاده از نگاره‌هاي ماهواره‌اي سنجنده‌ی TM، معلوم شد كه اين نرخ در طول سال‌هاي 1975 تا 1987 به 2100 كيلومترمربع در سال افزايش يافته است. بنابراين، در طول 37 سال، بيش از 64200 كيلومترمربع (نزديك به 20 درصد از منطقه) بر مساحت شن‌زارها افزوده شده است.

ادامه دارد ...

درج نظر

تصویری که جهان‌گرمایی را تعریف می‌کند!


    کوه یخ یا همان ICEBERG  را اگر از نزدیک ندیده باشیم، دست کم در شاهکار بی‌بدیل سر دیوید آتن‌برو بزرگ «planet Earth» دیده‌ایم و یا اگر آن را هم ندیده باشیم، تایتانیک جیمز کامرون را که دیگر دیده‌ایم! ندیده‌ایم؟

ادامه نوشته