دریاچه ارومیه؛ کابوسی که روزی رؤیا بود!
امید که هرگز رؤیای دوستداشتنی و خیس و آبی ارومیه، به کابوس مردمان سختکوش شمال باختری ایران بدل نشود.
درست حدس زدید دوستان عزیز من! تصویری که در یادداشت پیشین نمایش دادم، بقایای درخت آزادی (نارون) بود که به نظر میرسد قطرش به یک متر میرسید و اینک شاید آزاد نباشد؛ امّا آزادگی را معنا میکند ...
ممنون از همکار عزیزم، علی کریمی که هفتهی گذشته ضمن سفر به منطقه،
این تصاویر را برایم ثبت کرد ...
این درخت البته هنوز ماجراها دارد که شاید روزی آنها را انتشار دادم.
تا آن زمان، امیدوارم یادداشت روز 8 اردیبهشت 1389 روزنامه گیلان امروز را
بخوانید ...
به درختان دقت کنید که چگونه تاب شدت وزش باد را نداشته و شکل رویشی شان متناسب با قدرت و جهت غالب وزش باد تغییر کرده است.
اینجا منجیل است، سرزمینی که به بادهای سرد و سوزانش مشهور بوده و امتدادش تا دشت شال در بویین زهرا ادامه می یابد؛ چالشی و تهدیدی که سبب شده بود تا زندگی و تولید در این سرزمین با لکنت روبرو شود.
اما ... و اما ...
حال به این تصویر نگاه کنید:
ماجرای منجیل، درس بزرگی برای همه ی ماست ... این که همیشه می توان از هر تهدیدی، از هر چالشی؛ فرصت ساخت؛ اگر یادمان باشد و بماند که برای نگاه به یک رخداد، یک منظر دید وجود ندارد.
و برای کشف پنجره های جدید، باید از تلاطم ها نترسید ...
حسرت نبرم به خواب آن مرداب
کآرام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه عمر، خوابش آشفته است.
محمّدرضا شفیعی کدکنیبه این تصویر نگاه کنید و حدس بزنید که محمّد درویش در یادداشت آینده خود می خواهد از کدامین موضوع با شما سخن بگوید؟!
افق در موج اشک و خون نشسته
آنها که 10 سال پیش به سرعین رفته بودند، میدانند که چه میگویم. امروز دیگر سرعینی باقی نمانده تا بتوانی در آن آرام گیری و از طبیعت نابش لذت ببری. ماجرای تلخ سرعین و هجوم بیضابطه و افسارگسیختهی گردشپذیران و گردشگران به این منطقه، سبب شده تا امروز کمتر طبیعتگردی مشتاق دیدن سرعین باشد؛ زیرا ظرفیت پذیرش در طراحی 150 مجتمع رفاهی سرعین دیده نشده است ...
ما طرفداران محیط زیست باید نشان دهیم که شهد شیرین حقیقت و عدالت را بر هر شهد کاذب دیگری ترجیح میدهیم.
یاسر انصاری، یکی از پیگیرترین و
کوشاترین مدیرانی است که در حوزهی تشکلهای مردمنهاد مرتبط با محیط زیست
فعالیت میکند. او را چند سال است که زیر نظر دارم. افکار و آرمانهای
بلندی در سر دارد و برای عملی کردن آرمانهایش علاوه بر دبیرکلی کانون عالی
گسترش فضای سبز و حفظ محیط زیست، سبزپرس را هم راه
انداخته است که اینک با متجاوز از 20 هزار بازدیدکننده روزانه (به طور
متوسط)، نشان داده است که میتوان در حوزهی محیط زیست هم تولید محتوا کرد و
خریدار هم داشت.
حال او میخواهد گام سوّم را بردارد و با
برنامهها و ایدههایی نو بکوشد تا تحولی ساختاری در سازمان نظام مهندسی
کشاورزی و منابع طبیعی کشور ایجاد کرده و روح و جانی تازه در کالبد این
نهاد مهم بدمد.
بخش کشاورزی از عدم اعتنای جدی به سرمایهگذاری
اصولی دولت در طول نیم قرن گذشته، به شدت آسیب دیده است، نتیجه آن که تولید
کشاورزی به بهای مصرف و تاراج اندوختههای طبیعی بدست آمده است و نه
بهرهبرداری از منابع طبیعی. سازمان نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی
باید بتواند جسورانه وارد میدان شده و مطالبات خود را در حوزهی ارتقای
نرمافزاری این بخش پیگیری کند.
باورم این است که یاسر انصاری،
میتواند یکی
از آن اعضای جسوری باشد که سازمان را از تحرکات لاکپشتی نجات خواهد
داد.
صمیمانه برایش آرزوی موفقیت و بهروزی دارم.
- محمد درویش: نظام مهندسی خود را در مقابل دولت پاسخگو می داند نه اعضا
صبح امروز فرصتی دست داد تا به همراه دوست قدیمی و عزیزم، امیر سررشتهداری دلی به کوهستان زده و به سوی پلنگچال در یک روز بارانی و خنک بتازیم ... بیشک درهی زیبای درکه، امسال یکی از خیسترین و سبزترین بهارهای خود را تجربه میکند و همه چیز هنوز عالی و طربناک است، چه مردمان بالادست و چه مردمان پاییندست درکه که هنوز – همان گونه که پیشتر هم نوشته بودم – قدر آب و درخت را میدانند و حرمت مینهند.
با این وجود، هنوز جای کار هست و میشود درکه را به یکی از زیباترین و دلنوازترین و پاکترین مسیرهای کوهپیمایی کشور و منطقه بدل کرد تا دیگر شاهد چنین صحنههایی در بستر یکی از گواراترین رودخانههای دامنههای جنوبی البرز نباشیم و تا میتوانیم، ریههای لذت را از اکسیژن عشق به البرز مرکزی و سرزمین مادری پر کنیم و خودمان را برای آغاز یک هفتهی پرکار و پرثمر دیگر آماده سازیم.
برای همین است که به شما هم توصیه میکنم، در ساعت 7 صبح، صبحانه را در آزغالچال میل کنید، در حالی که زمزمهی رود در پایین دست و آواز پرندگان در بالادست، زیباترین موسیقی عالم را برایتان به رایگان اجرا میکند ...
صبحانهی فردا را هم میخواهم به اتفاق
80 نفر از بچههای دبستان اروند، در آبشار نیاسر صرف کرده و به دیدن مراسم
گلابگیری در قمصر رویم ...
یادتان باشد، از زندگی ممکن است فقط
همین لحظهها و نواها و رنگها و خاطرهها بماند و دیگر هیچ ... پس از
تلاطمها و ناغافلکیهای روزگار نترسید و آ«ها را مشتاقانه در آغوش گیرید
...
فریدون مشیری
زمستان سال گذشته، نخستین باری بود که به دیدنش رفتم، سرحالتر و خونگرمتر از آن چیزی بود که برای خویش تصویر کرده بودم. وقتی پرویز بختیاری عزیز تصاویری از پرندگان موجود در تهران را برایش نمایش داد، چنان برقی در چشمانش درخشیدن گرفت که مرا حیران کرد ... با وسواس و دقت فراوان به تک تک عکسها نگریست و حتا از دیدن برخی از پرندگان در فضای تهران حیرت کرد و میپرسید، دقیقاً در کدام سوی تهران آن پرنده خاص زندگی میکند.
فروردین امسال هم مجالی دست داد تا دوباره او را در پردیسی زیبا ببینم که
بسیار دوستش دارد و یکی از بنیانگذاران آن در بیش از 40 سال پیش بود. چند
پرسش را با او در میان نهادیم ... در مورد اصطلاح بیابانزدایی، برایم گفت که آن
را قبول ندارد و بیابان را باید در جای خود به عنوان یک اکوسیستم
(بومسازگان) حفظ کرد؛ نکتهای که متأسفانه هنوز بسیاری از مدیران و
کارشناسان و علاقهمندان و حتا خبرنگاران این حوزه آن را درنیافته و یا
بعضاً رعایت نمیکنند.
وی همچنین از برنامههای سازمان متبوع خویش
در زمان مدیریتش سخن گفت و به صراحت اعلام داشت که هرگز به سازمان به
دیدهی ادارهی شکاربانی نمینگریسته و تلاشهای گستردهای برای اعمال
نگاهی جامع به محیط زیست را آغاز کرده بوده است.
در مورد
این مرد بزرگ و دیدگاههای ارزندهاش بیشتر خواهم نوشت و این که چه
شد که حتا حکومت محمّدرضا شاه هم نتوانست او را تحمل کند و حکم برکناریاش
را در سال 1356 صادر کرد.
همچنین خوشحالم که اغلب خوانندگان مهار
بیابانزایی اسکندر فیروز را
میشناسند و نگاه عاشقانهاش به طبیعت وطن را حرمت مینهند.
مي خواهم از او بنويسم ... از او كه هنوز عاشقانه به طبيعت وطنش عشق مي ورزد و بسياري از ما آن گونه كه سزاوار است او را نمي شناسيم! چرا؟
خداوندا تو مسئولي
خداوندا تو ميداني که انسان بودن و ماندن
در اين دنيا چه دشوار است،
چه رنجي ميکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است
دكتر علي شريعتي
گزارشهاي رسيده از عسلويه حكايت از وخامت بيسابقهي آلودگي هوا دارد، به نحوي كه در لحظاتي از روز حتا نفس كشيدن براي انسان هم دشوار ميشود، چه رسد به زيستمندان بيگناهش در پارك ملي و خدابيامرز: نايبند!
از طرفي به نظر ميرسد ميزان آلايندههاي گوگردي نيز در همان حوالي در حال افزايشي نگران كننده است، به نحوي كه براي پوشاندن صورت مسأله، روزانه مقداري گاز شيرين به همراه گازهاي حاوي گوگرد در مشعل سوزانده ميشود.
يادمان باشد: ظهور بيماريهاي خطرناكي چون اوتيسم (درخودماندگي)، همواره از كانون بزرگترين شهركهاي صنعتي جهان آغاز شده و بسياري بر اين باورند كه اوتيسم يكي از ناهنجاريها و عقوبتهاي عدم توجه به هنجارهاي محيط زيستي در جهان است. ما بايد از خطاهاي غرب در اين حوزه عبرت گيريم و به دست خود نسلي را پرورش ندهيم كه هزينههاي نگهداري و سلامتش بيشتر از منفعتهاي ناشي از كارآفرينيهايش باشد.
معاونت محيط انساني سازمان حفاظت محيط زيست بايد به طور جديتر وارد ماجرا شده و با بررسي همه جانبهي ابعاد خطر و آزمايش بر روي كاركنان زحمتكش اين واحدهاي توليدي، درصدي از حجم عظيم سرمايهگذاريهاي ميلياردي صورت گرفته را به مصرف رعايت هنجارهاي محيط زيستي و سلامت كاركنان و ديگر زيستمندان منطقه رساند.
به عسلويه هنگامي ميتوان افتخار كرد كه همراه با افزايش درآمد سرانهي ملّي، نشاط و شادابي را هم به مردم منطقه و جوامع گياهي و جانورياش در خشكي و آب هديه كند.
در حوزهی قضا، رسم بر این است که
اگر مرتکب شوندهی جرم، کمتر از 18 سال داشته باشد، هرگز با او مانند یک
متهم بالغ و عاقل برخورد نمیشود و به مجازات نمیرسد.
اینک این
پرسش جدی مطرح است که چگونه ما حاضریم درختی را به جرم کاری که او در
رخدادن یا ندادنش مقصر نیست، به مسلخ برده و اعدام کنیم؟!
امیدوارم،
برای یکبار هم که شده، نخبگان فقاهت و دیانت تکلیف همه را با بحران اعدام
درختان کهنسال به بهانهی مبارزه با خرافه پرستی روشن کنند.
حجتالاسلام حسینی اشکوری در مراسم اعدام درخت بقعه بی بی رقیه رشت، به
درستی یک پرسش جدی را مطرح کرده و نگرانی خویش را آشکارا به نمایش مینهد:
ایشان با اشاره به وجود 900 بقعه متبركه در گيلان، خاطر نشان میکند که
نبايد اجازه داد درخت، سنگ و علم برابر با امامزادگان مورد تقدس و احترام
باشند.
امّا نمیگوید که چرا مردم گیلان آن 900 امامزاده را رها
کرده و روی به دامن درختان کهنسال آوردهاند؟!
شما میدانید چرا؟
نگاه کنید به این درخت استثنایی در دامنههای کوهستان ماغر واقع در جنوب استان کهکیلویه و بویراحمد که البته تا بهبهان هم یک ساعت بیشتر فاصله ندارد. آیا آن پارچههای سبزرنگ آویخته به این اسوهی مقاومت باید بلای جانش شود؟
مؤخره:
ممنون از نیره سعادتی عزیز بابت ارسال تصویر این درخت ماغرنشین.
خوانندگان دیرآشنای مهاربیابانزایی، لابد از محتوای پرسشی که از تاریخ 5 مرداد 1387 در وبلاگ مهار بیابانزایی مطرح کردهام، آگاهی دارند. تاکنون بیش از 1800 نفر در این نظرسنجی شرکت کرده و 113 نظر هم برای آن به ثبت رسیده است که از این میان، 53 درصد شرکت کنندگان، فقر مدیریتی را مهمترین دلیل تخریب محیط زیست در ایران معرفی کردهاند؛ در حالی که 41 درصد نیز، فقر فرهنگی را متهم شماره یک معرفی کردهاند ...
ایران را صاحب یکی از 5 طبیعت برتر جهان از منظر چشماندازهای طبیعی و تنوع بومسازگانی دانستهاند. در یادداشتی که با عنوان: " چرا طبیعت ایران زمین جذاب است؟ " در مردمک انتشار دادم، کوشیدهام تا بخشی از دلایل این جذابیت را توضیح دهم.
باشد که همهی ما نشان دهیم، سزاوار زیستن در چنین طبیعت یگانهای هستیم.
نتايج تازهترين يافتههاي اقليمشناسي از مهر 1388 تا پايان فروردين 1389 - كه توسط همكاران عزيزم در پايگاه مديريت خشكسالي استان اصفهان تهيه ميشود - نشان از روزگاري از هميشه سبزتر براي شمال غرب و جنوب شرق كشور است؛ جايي كه اصطلاحاً از آن با عناوين سر و دُم گربه در نقشهي ايرانزمين ياد ميشود. در اين ميان روزگار آبادبومهايي چون سراب، خوي، سقز، لردگان، بروجن، اصفهان، ايرانشهر، كهنوج، لار و اهر از هميشه بهاريتر است، به نحوي كه ميزان بارندگي رخ داده در اين مناطق تا 45 درصد بيش از ميانگين درازمدت در زمان مشابه گزارش شده است. اين در حالي است كه قهر آسمان در كرمان، رفسنجان، نهبندان، زابل، بندعباس، بندر لنگه و بندر ماهشهر همچنان ادامه دارد و ميزان ريزشهاي آسماني اين مناطق در طول 7 ماههي نخست سال آبي جاري، بيش از 60 درصد كمتر از ميانگين درازمدت اين نواحي بوده است. در مجموع اما همچنان شرايط در اغلب مناطق كشور در سطح نرمال با ميل خفيف به خشكسالي مشاهده ميشود.
براي اطلاعات بيشتر در مورد اين نقشهها، ميتوانيد اينجا را مرور كنيد.
خوانندگان گرامي مهار بيابانزايي هنوز ماجراي غمبار هموطنان عزيزمان را در گطيش، حموله و دغاغله فراموش نكردهاند ...
قحطي آب و مشكلات بهداشتي در خوزستان – درست يا نادرست و به حق يا ناحق – سالهاست كه دامن اين استان آفتابسوختهي ايران و مردمان خونگرمش را فراگرفته است؛ مشكلي كه البته ميتوانست و ميتواند هرگز وجود نداشته باشد، امّا فقر مديريت و نگاه بخشي و تمركزگرايانه و امنيتي به سرزمين سبب شده تا آن شود كه سزاوار نبوده است.
اينك امّا ابوطالب عزيز از روستايي به نام کندس کوه از توابع بخش گالیکش شهرستان مینودشت (در نزديكي آبشار بسيار زيباي لوه در غرب تنگراه) برايمان تصاويري را به ارمغان آورده كه نشان ميدهد آسمان مردمان محرومش، همان رنگي را دارد كه هزار و پانصد كيلومتر آن سوتر در آسمان دغاغله ديده ميشود! نميشود؟
تأملبرانگيزتر آن كه چندين سال است اغلب مردم روستا – به ويژه زنان - تمايل خود را براي جابه جايي سكونتگاه خويش اعلام كردهاند تا درچارچوب طرح خروج دام از جنگل و كاهش فشارهاي معيشتي به نوار جنگلي خزر، سپر شرقي هيركاني نفسي تازه كند و هم مردم محروم روستا از مصيبت نداشتن راهي ايمن براي عبور و مرور و قطع پي در پي آب و برق نجات يابند و شاهد چنين تلفات و جراحاتي ناشي از نبود امكانات پزشكي و بهداشتي كمتر باشند.
اميد كه انتشار اين تصاوير عزم مسئولين را در شتاب دادن به جابه جايي اين روستا و پايان دادن به آلام مردم محرومش بيشتر كند.
نگاهي به لكههاي برهنه شده در دل جنگلهاي هيركاني، نشان ميدهد كه چگونه به دست خود داريم استعداد سيلخيزي منطقه را در يكي از پربارانترين نواحي ايرانزمين افزايش داده و بالانس ظرفيت گرمايي ويژه منطقه را با افزايش برهنگي زمين، برهم ميزنيم.
متأسفانه با خبر شدم كه مديركل اوقاف استان گيلان، براي قطع درخت كهنسال موجود در رشت، مجوز لازم را از اداره منابع طبيعي و آبخيزداري رشت اخذ كرده است. بنابراين، يگانه اقدامي كه ميتواند خشم، تأسف و حيرت طرفداران محيط زيست را اندكي تسكين دهد، مجازات آن مديراني است كه چنين فرمان ننگيني را امضا و مجوز قطع يك درخت كهنسال را در بقعه سيد رقيه رشت صادر كردهاند. اين شايد آخرين فرصت براي نهاد متولّي جنگلها و مراتع كشور باشد كه نشان دهد تا چه اندازه نسبت به آنچه مسئوليت پاسدارياش را برعهده دارد، عشق ميورزد و حاضر است هزينههاي اين پاسداري را هم بپردازد.
چنين است كه از دكتر فرود شريفي، عاليترين مقام سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور – كه ميدانم عاشقانه طبيعت وطن را دوست دارد - ميخواهم و ميخواهيم تا دركوتاه ترين زمان ممكن، فرد خاطي را معرفي و سزاوارانه تأديب سازد تا همگان بفهمند كه وزارت جهاد كشاورزي در امر پاسداري از توان بومشناختي سرزمين با احدي سر شوخي نداشته و حاضر به مماشات نيست.
در همين باره:
- قطع درختان كهنسال توهين به شعور ماست - محمد درويش
- یک پیشنهاد سازنده به همهی طبیعتستیزان عزیز!
- منابع طبيعي استان گيلان دستور قطع درخت كهنسال را صادر كرد نه اوقاف !
دیروز در جریان فراخوان بزرگ دوستداران البرز مرکزی، گروه کمنظیری از شهروندان عزیز تهرانی را دیدم که خود را با هر مشقت و زحمتی بود به دامنههای خیس سیراچال در کیلومتر 52 محور کرج به چالوس رسانده بودند، آن هم در یک روز بارانی و خنک؛ تا به سهم خویش، با غرس نهال اُرس، بخشی از جراحتهای وارد شده بر پیکر رنجور این رشته کوه گرانسنگ را جبران کنند.
استقبال به حدی بود که علاوه بر یک
اتوبوس پیشبینی شده، دو مینی بوس و دهها خودروی سواری هم به کمک آمده بود
تا روزی بیادماندنی را در شاخهی کوهستانی باغ گیاهشناسی ملّی ایران
بیافرینند.
امّا دو تصویر از بین همهی
آن تصاویر برایم امیدبخشتر بود:
یکی مشاهدهی این پدر طبیعت
دوست که همراه با فرزند خردسالش آمده بود تا نهالی را غرس کند و به تنهایی
تمامی مسیر دامنههای سیراچال را با فرزندش بالا و پایین رفت و اینگونه خیس
عرق شد، اما خم برنیاورد.
و دیگری مشاهدهی چهرهی دوستداشتنی و
سختکوش دکتر انوشیروان شیروانی، استاد گروه جنگل دانشگاه تهران بود که
بیشتر از هر فرد دیگری نهال کاشت و به دیگران در حمل ابزار نهالکاری کمک
کرد و نشان داد که تا چه اندازه عاشقانه طبیعتش را دوست دارد.
بی
دلیل نیست که وی، یکی از محبوبترین اساتید دانشگاه تهران در بین دانشجویان
لقب گرفته است.
برای این همکلاسی عزیز و دیرینهام بهترینها را آرزو دارم ...
دیروز در جریان فراخوان بزرگ حمایت از البرز، صحنههای شورآفرین و امیدبخش فراوانی را دیدم که آشکارا نشان میداد، شمار آدمهایی که حاضرند – بدون هیچ چشمداشتی - برای حفظ محیط زیست سرزمینشان هزینه کنند، در حال افزایش است. رخدادی که اندکی بعدتر به جلوههایی از آن خواهم پرداخت.
امّا اینک در راستای طرح پرسش در یادداشت پیشین، قصد دارم تا هشداری جدی به هموطنانی دهم که بیمهابای فرداها در کار آلودهساختن یکی از راهبردیترین منابع آب شیرین کشور، فرصت را از دست نمیدهند!
به
این تصاویر دقت کنید تا دریابید که چگونه برخی از ما، به بهانهی گذراندن
یک روز تعطیل در کنار رودخانهی کرج، حاضریم در آفرینش چنین صحنههای
تأسفباری نقش داشته باشیم! و متوجه خطر این جزایر مرگبار بر روی
دریاچه سد کرج نباشیم!!
و البته
نمیدانم چرا مسئولین مدیریت آب سد کرج، تمهیدات جدیتری برای جلوگیری از
این آلودگی و یا پاکسازی سریعتر آنها اعمال نمیکنند؟
شما چه فکر
میکنید؟
مردم در بروز این رخداد مقصرتر هستند یا متولیان آب کشور و یا
نهادهای تبلیغاتی و فرهنگی و آموزشی ما؟!
البته
این را هم بگویم که
طرح جلوگيري از آلودگي آب شرب تهران با 4 ميليارد تومان اعتبار از
سال 86 اجرا مي شود یا قرار است که اجرا شود و یا به امید خدا بالاخره می
شود! نمی شود؟
این تصویر را امروز شکار کرده ام، در جایی که فکرش را هم نمی کنید! می کنید؟
آیا کسی می تواند حدس بزند که اینجا کجاست؟!
البته یک ساعت بیشتر فرصت ندارید ها!
جهانیان امروز – 22 آوریل – برای چهل و یکمین بار، روز زمین را گرامی میدارند و با خود عهد میبندند که قدر این موهبت ناهمتا را بیشتر بدانند. بارها گفتهام که زمینی که نتواند پذیرای گیاهان و جانوران باشد، نخواهد توانست پذیرای انسان هم باشد. بنابراین، شاید بزرگترین اقدام پیشگیرانهی معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باید کمک به ظرفیتسازی فرهنگی در حوزهی محیط زیست و ارتقای شاخصهای سلامتی زمین باشد. زیرا این فقط یک زمین شاد است که میتواند مردمانی شاد را در خودش بپروراند.
دوشنبهی گذشته – 30 فروردین 1389- به دعوت محمّدرضا تابش، رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی که یکی از بزرگترین فراکسیونهای مجلس هم در طول 8 دورهی قانونگذاریاش به شمار میرود، در صحن بهارستان حاضر شدم تا مهمترین دلایل شتاب پسرفت در زیستمحیط وطن را برای حاضرین در آن نشست تبیین کنم. از جملهی شرکتکنندگان در این نشست باید به دکتر علی محمّد نوریان (معاون محیط انسانی سازمان حفاظت محیط زیست کشور)، دکتر کامرانی (معاون سلامت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)، مهندس صفایی (معاون مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی)، دکتر سعید متصدی (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی)، مهندس رشیدی (رییس شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران)، دکتر کوروش خالدی، دکتر ثابت رفتار(مدیرکل دفتر محیط زیست وزارت نیرو)، دکتر شاهسون و زرین احمدزاده (اعضای هیأت مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست)، محمد مجابی (معاون مرکز مطالعات شهرداری تهران)، سعید مقیسه (مركز پژوهش هاي مجلس)، الهه سلیمانی (دبیر فراکسیون)، دکتر اصیلیان (معاون سابق محیط زیست انسانی)، مهندس زندی (دفتر بررسی آلودگی هوای سازمان حفاظت محیط زیست) و چند تن دیگر از مدیران و متخصصین مخابراتی کشور مانند دکتر احسان میوهچی و مهندس مجدمنش اشاره کنم.
در ابتدای جلسه، آقای تابش خبر از عزم جدی فراکسیون برای فعال کردن 5 کمیتهی محیط زیستی این نهاد طبیعتمحور داد که از آن جمله باید به کمیتهی یاوران سبز اشاره کرد؛ کمیتهای که قرار است موانع فعال شدن تشکلهای مردمنهاد را بررسی، شناسایی و از میان بردارد. همچنین ایشان از صدور نامهای خطاب به دکتر عزیزی، معاون برنامهریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری در تاریخ 9 اسفند 1388 خبر داد که در طی آن، با عنایت به ماده 71 قانون برنامه چهارم و لایحهی برنامه پنجم، نسبت به عدم توجه جدی ملاحظات محیط زیستی در طرحهای ارایه شده به کمیسیون ماده 32 هشدار داده شده و خواهان بازنگری در این طرحها شده است. افزون بر آن، تابش اضافه کرد که باید با محوریت مرکز پژوهشهای مجلس، موضوع خطرات حضور و انتشار پارازیتها برای جان شهروندان به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد.
از نکات
جالب مطرح شده در این نشست باید به موارد زیر اشاره کنم:
مهندس صفایی: در تأیید اظهارات نگارنده در بارهی بخشینگری افراطی در
حوزهی سدسازی، متذکر شدند که فشار مشاورین قدرتمند سدسازی، یکی از دلایل
راضی شدن نمایندگان مجلس به تصویب پروژههای جدید سدسازی در کشور است؛ در
حالی که هنوز پروژههای نیمهکاره در این بخش فراوان است!
دکتر اصیلیان: چه فایده دارد که بکوشیم تا استاندارد یورو 5 را برای
خودروها اعمال کنیم، وقتی که استاندارد سوخت مصرفی در کشور حتا یورو یک هم
نیست!
دکتر نوریان: از مشاورین خواستهام تا نسبت به ارزیابی زیستمحیطی سدهای
ساخته شده اقدام کنند. همچنین در صدد هستیم تا شبکه تلویزیونی محیط زیستی
راه بیاندازیم. همچنین میخواهیم نظام مهندسی محیط زیست را هم با 10 هزار
عضو راه بیاندازیم.
دکتر احسان میوهچی: تاکنون 23 میلیون لامپ کممصرف تولید کردهایم که یک و
نیممیلیارد دلار صرفهجویی در مصرف انرژی برای کشور به ارمغان آورده است.
مهندس مجدمنش: در کشور ما حتا تست سلامت آنتن موبایل (emr) هم صورت
نمیگیرد، چه رسد به پارازیتهای ماهوارهای! در حالی که این تست در همین
کشور ترکیه در حال انجام است. ایشان همچنین به شهرداری تهران انتقاد کرده و
گفتند: درخت کاشتن کافی نیست، مثلاً آبیاری فضاهای سبز شهرک غرب کاملاً
مورد بی توجهی قرار گرفته و درختان بسیاری خشک شدهاند.
مهندس رشیدی: باید فکری به حال دیدهبانی از قوانین محیط زیستی کشور کرد.
دکتر خالدی: 60 تا 70 درصد موضوعات مطرح شده در کتابهای درسی نوجوانان و
جوانان ژاپنی، مربوط به محیط زیست است. در سال گذشته 70 هزار سرطان در کشور
ثبت شده است که بسیار زیاد و نگرانکننده است.
در ضمن محمد مجابی و جناب تابش نیز موفقیت
اخیر تارنمای مهار بیابانزایی را در کسب رتبهی سوم در بین برترین
وبلاگهای محیط زیستی جهان تبریک گفتند. همچنین قرار شد تا همزمان با روز
جهانی محیط زیست از سایت فراکسیون محیط زیست مجلس در حضور وبلاگنویسان فعال
محیط زیستی کشور رونمایی شود.
مؤخره:
پس از پایان سخنانم – که ظاهراً مورد توجه قرار گرفته بود - آقای تابش
گفتند: بی جهت نیست که وبلاگت این همه طرفدار دارد و قول دادند تا موضوعات
مطرح شده را با جدیت پیگیری کنند، به ویژه مشکلاتی که اخیراً برای سد کارون
4 پیش آمده و منجر به کشته شدن و قطع نخاع چند نفر از پرسنل سد در اثر
تعجیل در افتتاح این پروژه شده است.
فردا همهی آنهایی که البرز را دوست دارند، در سینهی کوه سیراچال گرد هم خواهند آمد تا از سپیدهدم برای نشاط و سرسبزی البرز مرکزی بکوشند و نهالهای اُرسی را غرس کنند و آب دهند که مصطفی خوشنویس عزیز آنها را به من و تو هدیه داده است و آمادهی انتقال به دامن طبیعت کرده است.
پس وعدهی ما ، فردا صبح در ايستگاه تحقیقاتی سيراچال (شاخه كوهستاني باغ گياهشناسي ملي ايران)، واقع در كيلومتر 52 محور كرج به چالوس (بعد از روستاي سيرا).
برای کسب اطلاعات بیشتر و دقیقتر میتوانید فرزند ایران را ورق زنید!
در همین باره:
- شاخهی کوهستانی باغ گیاهشناسی ملّی ایران
- پاسخ مصطفی خوشنویس به ادعای انحصارطلبی در نهالکاری اُرس!
- لبیکی جانانه به فراخوان کاشت نهال اُرس در سیراچال
- در ستایش مصطفی خوشنویس و فراخوان سبزش
چند تن از دوستان عزیز و سبزاندیشم
در منطقه، صبح امروز تصاویری از جنگل کهوری که بیرحمانه مورد تجاوز یک
طبیعتستیز از خدا بیخبر و پولپرست قرار گرفته است، برایم ارسال داشتند
به همراه آن لودر جنایتکار مشهور
که سرانجام در نیمهشب سهشنبه – 31 فروردین 1389 – از حرکت بازایستاد.
خوشبختانه آخرین خبرها حکایت از توقف کامل
عملیات جنگلکُشی در دُمبویان ریگان دارد. همچنین، لودر مزبور توقیف شده و
به سرعت مراحل قضایی این پرونده در حال طی شدن است.
متأسفانه
دوستان من از ترس جانشان حاضر به افشای نام خویش نیستند که این خود
نشاندهندهی مظلومیت بیش از حد طرفداران محیط زیست در استان کرمان است.
به هر حال، ضمن سپاس فراوان از ایشان و نیز از مدیران سازمان جنگلها،
مراتع و آبخیزداری کشور – به ویژه سرهنگ ایروانی و مهندس چنانه عزیز –
امیدوارم هر چه سریعتر این پرونده به سرانجام رسیده و شاهد مجازات
سزاوارانهی قاتل شش هزار درخت کهور در منطقه باشیم.
باورم این است که اگر با هم باشیم و از طبیعتستیزان نترسیم، روزی خواهیم توانست جشن احیای مجدد طبیعت وطن را با چشمان خود ببینیم.
و البته باورم این است که سکوت مطلق دو خبرگزاری محیط زیستی ایران و دیگر خبرنگاران این حوزه در روزنامه ها و سایت های خبری شان در باره این جنایت بی سابقه، ربطی به این ترس ندارد! و این همان درد بزرگ محیط زیست ایران است!!
دیدهبان سختکوش طبیعت بختیاری، دادش از برخی نمایندگان مردم در صحن بهارستان درآمده و به شدت نسبت به تبصرههای 4 و پنج الحاقی به ماده 2 قانون جامع منابع طبیعی و آبخیزداری معترض است؛ تبصرههایی که ظاهراً به پیشنهاد مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی قرار است به متن لایحهی پیشنهادی مورد اشاره افزوده شود. البته او حق دارد که نگران بازخوردهای نامیمون چنین پیشنهادهای ناپختهای باشد؛ به خصوص که تجربهی تلخ مادهی 3 و واگذاریهای اجارهای منتج از آن، هنوز ترو تازه بوده و بر روی میز اغلب واحدهای حقوقی ادارات منابع طبیعی کشور، برق میزند!
درود بر هومان خاکپور عزیز ...
یکشنبهی
هفتهی گذشته - 29 فروردین 1389 – در محل شرکت مدیریت منابع آب ایران
(تماب سابق!)، یک نشست بیسابقه برگزار شد. زیرا برای نخستینبار، مدیران
ارشد وزارت نیرو تصمیم گرفته بودند تا با دعوت از مخالفین صنعت سدسازی در
ایران، به صورتی رودر رو به سخنان و استدلالهای ایشان گوش فرا دهند.
از
همه جالبتر این که یک جزوهی دو صفحهای نیز از سوی آقای مهندس انوش نوری
اسفندیاری - مدیرکل دفتر امور اقتصادی شرکت مدیریت منابع آب ایران – بین
حاضرین توزیع شد که به خوبی نیت خیر برگزارکنندگان این نشست را آشکار
میساخت.
در فرازی از آن جزوه که خلاصهای از محتوای گزارش نهایی
کمیسیون جهانی سدها –World Commission on Dams (WCD)- است، هفت مورد طلایی
زیر به عنوان چالشهای سدسازی قابل ذکر هستند:
1- هزینههای اجتماعی سدها، خانمانبرانداز است و تا
حد زیادی نادیده گرفته شده است؛
2- سدها گازهای گلخانهای منتشر
میکنند؛
3- سدها عملکرد اقتصادی ضعیفی دارند؛
4- سدها در
تحقق منافع پیشبینی شده، غالباً ناکام بودهاند؛
5- سدها
عملکرد اقتصادی ضعیفی داشتهاند؛
6- راه حلهای دیگری نیز وجود
دارند، ولی اهمیت یکسانی به آنها داده نمیشود؛
7- تعصبورزی
نسبت به سدهای بزرگ مشاهده میشود.
در این باره بیشتر خواهم نوشت.
لابد ماجراي
شگفتانگيز قطع يك درخت كهنسال ديگر را در استان
گيلان شنيدهايد؟ درختي كه در بقعه سيد رقيه رشت زيست ميكرد و ظهر
روز 30 فروردين 1389، در حضور جمعي از مردم و مسئولين و به فرمان رييس
اداره اوقاف استان گيلان به مسلخ رفت تا به عنوان ششمین نماد خرافه پرستی در گیلان قرباني جهالتهاي
شگفتآور اين روزگاران شود ...
آن هم در حالي كه شكايت دو سال پيش نگارنده به همراه 11 نفر از متخصصان
منابع طبيعي كشور، از ايشان – حجتالاسلام والمسلمين سيدكاظم ميرحسيني
اشكوري - بر عليه اقدام پيشين وي به دليل عدم
كفايت ادلهي لازم، مختومه اعلام شد! چه دليلي از اين بالاتر براي
اثبات جرم؟
کافی است به یاد آوریم که در همین هفتهی منابع طبیعی اخیر در اسفندماه
1388، عالیترین مقام جمهوری اسلامی ایران، چگونه بر حفظ درختان تأکید
کردند و آیتالله امامی کاشانی در خطبههای نماز جمعه با چه شور و حرارتی
از قطعکنندگان درخت به عنوان خارج شدگان از دیدن یاد کردند!
چیزی که بر غم آدم میافزاید، همین پارادوکسهاست! نیست؟
بگذریم ...
ظاهراً طبیعتستیزان در مملکت همچنان دست بالا را دارند و به راحتی آب
خوردن میتوانند درخت اعدام کنند و تازه از اقدامشان در حضور مقامات کشوری
و لشکری رونمایی کرده و مصاحبه هم بنمایند! منتها من - با توجه به آیین های گرامی داشت روز جهانی زمین - یک پیشنهادی برای
سهولت بیشتر امور برای وزارتین راه و ترابری، صنایع، نفت، نیرو و بقیهی
طبیعتستیزان محترم دارم! لطفاً از الگوی اداره کل اوقاف استان گیلان درس
بگیرید و از این پس برای سهولت بیشتر کار درختکشیهاتان، قبل از شروع
تخریب، یک چند تکهای پارچههای رنگی کهنه به درختان مورد نظر ببندید (برای
تداعی معانی بهتر نگاهی بیاندازید به فیلم حاتمی کیای عزیز: به رنگ
ارغوان!) و آنگاه به بهانهی مبارزه با خرافهپرستی دمار از روزگار جنگل
ابر و زاگرس و پارک ملی گلستان و ... درآورید!
کسی چه میدونه؟ شاید مورد قدردانی ویژه هم قرار گرفتید! و به خاطر رهایی
مردم از خطر سوسک و مارمولک و دیگر حشرات موذی، دعای
خیری هم پشت سرتان روان شد! نشد؟
بیشتر بدانید:
- آن پارچه سبز رنگ بر روی این تنهی اعدام شده در رضوانشهر … رضوانشهر … رضوانشهر!
- ماجرای قطع درختان کهنسال ، به دادگاه ویژه روحانیت رسید!
- درختستیزان در گیلان بر ارادهی خود همچنان استوار هستند!
- سریال قتلهای زنجیرهای درختان کهنسال به تهران رسید!
- قتل عام درختان کهنسال، از گیلان به قم رسید!
- بر علیه این جرم آشکار باید ایستادگی کرد
- اعتراض کمسابقه به درختسوزان ادارهی اوقاف در گیلان!
- قطع درختان کهنسال گیلان به بهانهی مبارزه با خرافات!