نوشخند شکوفه‌های سیب به نیشخند سوزان گندمان!

شکوفه سیب در آبان 1388 بر ساحل غربی تالاب گندمان - عکس از وبلاگ طبیعت بختیاری

      هومان خاکپور عزیز در واپسین یادداشتش خبرمان داده که به رغم آتش سوزانی که بیش از یک ماه زیستمندان گندمان را آزار داد – و البته اینک به لطف باران پاییزی، کاملاً سرد و خاموش شده است – طبیعت با گشاده‌رویی مثال‌زدنی‌اش آن خشم انسان‌ساز را با گل‌های سفید و صورتی پاسخ داده است!
     هرچند که ظهور شکوفه‌ها در این فصل، هرگز نمی‌تواند خبر خوشی برای درخت و سالی پربار در بهار آینده باشد. چرا که نشان از تنشی محیطی داده که سامانه‌ی زیستمندی درخت را متأثر کرده است.
     با این وجود، کامنت مرضیه ناظری عزیز و تعبیر عاشقانه‌ی او از واقعیت رخ‌داده، سخت به دلم نشست و دوباره یادم افتاد که در مواجهه با طبیعت و هر آنچه در اوست:

دچار باید شد
و دچار یعنی:
تعبیر عاشقانه‌ی اشکال ...

     درست مثل عباث که وقتی زندگی به او نقره می‌داد، او سیب‌های طلایش را سخاوتمندانه بین مردم پخش می‌کرد تا بشود زندگی ... بشود ضرب زمین در ضربان دل ما ...

    بیاییم از طبیعت بیاموزیم و نوشخندمان را ارزانی نیشخند زمانه کنیم.

                                                                                                  همین.

                                                       درج نظر

هم آن بادام کوهی را در بافق و هم آن پای مصنوعی را در کامبوج جدی بگیرید!

تک درخت بلوط: از عجایب طبیعت زاگرس در بختیاری (عکس از مهندس هومان خاکپور)

    حامد رحیمی عزیز تصویر تک درختی را در دامنه‌ی پرشیبی از منطقه‌ی حفاظت شده بافق یزد به نمایش درآورده است که حقیقتاً شکوه‌مند و امیدبخش است. وقتی این نهال یگانه‌ی بادام کوهی می‌تواند در شیبی نزدیک به 90 درجه و بر روی سنگی بدون خاک بروید، آن هم در کم‌آب‌ترین خطه‌ی کشور؛ چرا ما نتوانیم تا از کویر خودساخته‌ی جامعه‌ای که می‌فرسایدمان، به سلامتی عبور کنیم و به افق‌های دور بنگریم؟
     مگر نه این است که
این جهان: دریا
زمان: چون موج
ما: مانند نقش
    پس چرا از این مهمانی هستی ده هستی ربا لذت نبریم و درنگش را جاودان نسازیم؟

 

ادامه نوشته

پلنگ‌ها كه مي‌روند، تشي‌ها مي‌آيند و گرگ‌ها جاليزها را مورد حمله قرار مي‌دهند!

گرگ خاکستری را چه کسی می گوید که زیب نیست؟! البته منظورم آقای آیینه چیان نیست!!

    يادش به خير سال‌ 1359، يك معلم فوق برنامه داشتيم به نام آقاي شريعتي كه ساعت شش صبح با اون عينك ته‌استكاني‌اش مي‌آمد در دبيرستان آيت‌الله منتظري نجف آباد (پهلوي سابق) تا به مشتاقان فلسفه، درس نگاه كردن به هستي را دهد، آن گونه كه هست و نه آن گونه كه ما دلمان مي‌‌خواهد! من نيز كه اصولاً سرم درد مي‌كرد واسه شنيدن حرف‌هايي كه تو هيچ دكون قصابي هم پيدا نمي‌شد، شال و كلاه مي‌كردم و با موتورسيكلت ياماها 80 خود مي‌گازيدم به سوي دبيرستان آيت‌الله منتظري در خنكاي صبح و از ميان پرديسان بادام و گوجه سبز (يا به قول نجف‌آبادي‌هاي عزيز: آلوچه) ...

ادامه نوشته

مدیریت جنگل‌های دست‌کاشت مناطق خشک منتشر شد

روی جلد کتاب

       کتاب مدیریت جنگل‌های دست‌کاشت مناطق خشک حاصل یک کار گروهی است که در آن سید عطا رضایی، اسماعیل رهبر، مرتضی ابراهیمی رستاقی، هاشم کنشلو، وحیدرضا منیری، قاسم حقانی، عمار رفیعی امام، عسگر علیزاده و محمّد درویش مشارکت داشته‌اند. این کتاب در 4 فصل تنظیم شده است که بخش مربوط به «مدیریت زیستگاه حیات وحش در جنگل‌های مناطق بیابانی» و نیز «بوم‌گردی در جنگل‌های مناطق خشک و بیابانی» را نگارنده تألیف کرده است.
     این کتاب در 224 صفحه و به سفارش سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و نیز حمایت مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور در اسفندماه 1387 توسط نشر پونه منتشر شده و هم‌اکنون به قیمت 45 هزار ریال در اختیار علاقه‌مندان قرار دارد.
     از دکتر سیّد عطارضایی که با همت خویش این مجموعه را به سرانجام رساند، صمیمانه قدردانی می‌کنم و امیدوارم مورد استفاده کارشناسان و دانشجویان علاقه‌مند به موضوع قرار گیرد.

                                                    درج نظر

اشک‌های طبیعت هم درآمد!

مرضیه ناظری: همیشه فکر می کنم خوشایند ترین لذت آدم این است که یکی از دوستان طبیعت باشد.

     اشک‌های طبیعت، نام تارنمایی است که مرضیه ناظری، خبرنگار سختکوش ایسنا در خراسان مدیریت خواهد کرد. ناظری خود از جمله‌ی انسان‌هایی است که در مصیبت غم‌های وارد شده بر طبیعت وطن، اغلب چشمانش خیس می‌شود و دلش می‌لرزد. یادم نمی‌رود که در نخستین ملاقاتم با او در دانشکده‌ی محیط زیست دانشگاه فردوسی مشهد، پس از پایان سخنرانی‌ام برای مصاحبه به نزدم آمد، آن هم با چهره‌ای متأثر و چشمانی خیس از شنیدن دردها و رنج‌های طبیعت وطن که به آنها – در آن سخنرانی - اشاره کرده بودم ...

ادامه نوشته

مشهورترین تارنمای سبز در جهان عرب: ارض و ناس!

مشهورترین وبلاگ جهان عرب در باره محیط زیست

      یکی از هموطنان فرزانه‌ام که در لبنان روزگار گذرانده و مشغول پژوهش و علم‌آموزی است، اخیراً تارنمایی را به نگارنده معرفی کرد که دریغم آمد این دانستگی را با خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی به اشتراک نگذارم. حامد بهشتی برایم نوشته است که استاد ایشان در دانشگاه آمریکایی بیروت، آقای دکتر Rami Zurayk نویسنده این تارنماست؛ تارنمایی که دغدغه‌ی اصلی‌اش طبیعت و مدیریت منابع طبیعی است ...

ادامه نوشته

سیامک معطری: مهار بیابان‌زایی هم آگاهی می‌دهد و هم چشمانت را نمناک می‌سازد!


«يك بادبادك، پرواز كردن و اوج گرفتن خويش را مديون باد مخالف است. از مورد انتقاد قرار گرفتن نهراسيد
وینستون چرچیل

       سیامک معطری را همه‌ی طرفداران محیط زیست و فعالان حوزه‌ی طبیعت ایران‌زمین می‌شناسند. شاید کمتر کسی را بتوان سراغ گرفت که به اندازه‌ی او کار تشکیلاتی برای نهادینه کردن فعالیت‌های محیط زیستی در ایران انجام داده باشد. آن هم فردی که به دلیل ماهیت نگاه ناراضی‌اش به محیط، هرگز نتوانسته درچارچوب یک تخصص خاص خود را محدود کند. حتا نگاهی به ویترین مدارک دانشگاهی‌اش و تنوع موجود در آن نشان می‌دهد که او تا چه اندازه فرا رشته‌ای می‌اندیشد. از همین روست که شاید هنوز هم خود را ترجیح می‌دهد دانشجو بداند و بنامد ...

ادامه نوشته

قتل درختان دره زیبای دیوین در الوندکوه!

چشم اندازی زیبا از بیشه زارهای روحبخش دره دیوینعکسها از وبلاگ دیار الوند

دره زیبای دیوین در بهار ۱۳۸۵

       همزمان با برپایی همایش بین‌المللی حقوق محیط زیست و سخنان دل‌گرم‌کننده‌ی یکی از قضات عالی‌رتبه‌ی کشور، شاهد تجاوز  گستاخانه و نابخردانه‌ی دیگری به طبیعت ناب وطن در قلب تپنده‌ی همدان هستیم.
     تصاویری که می‌بینید نشان از فاجعه‌ای گران در قلب الوندکوه دارد؛ دره‌ی دیوین یکی از دره‌های ناب دامنه‌های شمالی الوند است که به همراه دره برفین، دره گنجنامه، دره عباس آباد، دوزخ دره، دره گوساله، دره کیوارستان، دره سیمین دره و دره مرادبیگ چشم‌اندازی ناهمتا را برای مردمان دیار ابن‌سینای فرزانه آفریده‌اند. اینک اما هموطنی از اهالی آن خطه‌ی فرزانه‌پرور خبرمان داده است که درختان زیبا و چشم‌انداز بهشت‌گونه‌ی دیوین در سکوت من و تو و بی‌تفاوتی مسئولین منطقه، به بهانه‌ی واهی «4 دیواری اختیاری» قطع شده و به ذغال بدل می‌شوند!

چقدر باید سهل انگار و بی تفاوت باشیم؟!ذغال گیری از چنین درختانی؟!

همان دره در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۸ ... چرا؟!

      صرف نظر از این که می‌شود عرصه‌های طبیعی را این گونه سهل فنس کشی کرده و ادعای مالکیت کرد؛ اصولاً قطع درختان به هر بهانه‌ای جرم بوده و دارای مجازات است. به خصوص اگر درختان ، علاوه بر تلطیف‌کنندگی هوا و آشیان‌سازی پرندگان، کارکرد حفظ آب و خاک در مناطق شیب‌دار و حساس به فرسایش را نیز دارا باشند.

سندی دیگر در ناکارآمدی طرح هایی چون بهره وری کشاورزی و طوبی و ...

    امید است که مسئولین اداره کل منابع طبیعی استان همدان، قاطعانه وارد موضوع شده و با متخلفان و متجاوزین به حریم طبیعت برخوردی سزاوارانه کننند.

     با سپاس از رسول کریمی عزیز که مرا از این ماجرا آگاه ساخت.

    

تخریب باغ های گنج نامه همدان در سال گذشته - عکس از نیما دیموری - خبرگزاری فارس


    در باره تخریبی دیگر در همدان:

    - قطع پانصد اصله درخت در باغهاي گنجنامه همدان

    - پرونده قطع درختان دانشگاه علوم پزشكي همدان به دادسرا رفت

درج نظر

در ستایش بانویی که هنوز صدای گریه بچه گربه‌ها را می‌شنود ...

ژاله فتوره چی: متولد 9 آبان 1336

     ژاله فتوره‌چی یکی از زنان نیک‌اندیش و پاک‌نهاد عضو گرین بلاگ است که بی‌شک بیشتر از خیلی از ما نبض زمین را می‌شناسد و با ضربان زیستمندان بی‌پناهش آشناست ... این بانوی پاک‌نهاد، در این وانفسای ازدحام آهن و دود و سیمان و بوق در شهر غبارگرفته‌مان – تهران – هنوز دلش برای جانداران بی‌ آزار شهر می‌سوزد و عمیقاً باور دارد که همه مخلوقات خدا هستند و باید که حرمت نهاده شوند ...
    سری به آخرین یادداشت بانو بزنید و ببینید که چگونه هستند انسان‌های دریادلی که همچنان می‌توانند صدای گریه‌ی بچه گربه‌های شهر را بشنوند و با درد فراقشان اشک ریزند ...
    از خدای مهربون می‌خواهم که روح بلند و نگاه آسمانی و قلب مهربان ژاله‌ی عزیز را همچنان پرفروغ و امیدوار داشته و مانند او را در سرزمین مقدس کوروش بیشتر و بیشتر نمایاند.

درج نظر

200 میلیارد دقیقه وقت کشی سالانه‌ی تهرانی‌ها برای هیچ!

در سوگ 200 میلیارد دقیقه!

     من نمی‌دانم چه اصراری است بر دوام این شرایط مرگ‌آفرین در تهران؟ وقتی در سکونت‌گاهی حتا هوا هم پیدا نمی‌شود برای نفس کشیدن؛ وقتی از آب سالم و کافی خبری نیست؛ وقتی میلیون‌ها تن زباله و پساب را روزانه به رگ و پی فرسوده‌ی این ابرشهر تزریق می‌کنیم؛ وقتی زمین زیرپای سنگین تهرانی‌ها کم‌آورده و فرومی‌نشیند؛ وقتی ردپای بوم‌شناختی (اکولوژیک) تهران تا ده‌ها کیلومتر بیرون از مرزهای فیزیکی و قلمرو فضایی‌اش گسترده شده است و وقتی حتا در خیلی از روزها صدا هم به صدا نمی‌رسد ... چه اصراری بر ماندن است؟ چرا مکان پایتخت را تغییر نمی‌دهیم و مجالی پایدار برای نفس کشیدن این کهن‌زادگاه ایرانیان فراهم نمی‌آوریم؟
    خوانندگان گرامی مهار بیابان‌زایی را دعوت می‌کنم تا تازه‌ترین یادداشت صدرالدین علی‌پور عزیز را بخوانند تا دریابند که فقط در ترافیک شهری قلب ایران، چه سرمایه‌ی غیرقابل جبرانی را داریم از دست می‌دهیم ... و بدانند که از دست دادن آن سرمایه به مراتب خسارت‌بارتر از ورود و استنشاق سالانه 70 تن ذرات معلق، 2 تن سرب، 3 هزار و560 تن منو اكسيدكربن، يك هزار و 260 تن تركيبات آلي فرار غير متان، 285 تن اكسيدهاي گوگرد و 452 تن اكسيدهاي ازت در هواي تهران است!
    بی دلیل نیست که هادی حیدرزاده عزیز، شجاعانه فاش می‌سازد: تلفات حاصل از آلودگی هوای تهران از شمار شهدای جنگ تحمیلی 8 ساله هم گذر کرده است! و عجیب‌تر آن که آب هم از آب تکان نمی‌خورد ... انگار همه به شنیدن خبر مرگ عادت کرده‌اند و گردی افیونی بر فضای شهر پاشیده‌اند ...

تهران به صحنه ای خونین تر از جنگ تحمیلی 8 ساله بدل شده است! چرا کسی پاسخگو نیست؟

    داوطلبین ورود به ساختمان پاستور؛ روی سخنم با شماست!

   چه جوابی را برای کودکان مظلوم و بی‌گناه فردای این شهر آلوده آماده کرده‌اید؟ کودکانی که باید تاوان ندانم‌کاری مدیران دیروز و امروز را بدهند و از عواقب بهداشتی این آلودگی‌های بی‌امان بر روح و جان و روان‌شان آزار ببینند.
   هیچ می‌دانید با آن 200 میلیارد دقیقه چه جان‌هایی را که نمی‌شد زنده کرد؛ چه لب‌هایی را که نمی‌شد به خنده گشود؛ چه خلاقیت‌هایی که نمی‌شد به تولید رساند و چه درآمد سرانه‌ای که نمی‌شد به اندوخته‌ی ریالی مملکت افزود؟ با آن 200 میلیارد دقیقه چه کرده و می‌کنیم؟
    البته همه چیز تیره و تار نیست ... صدرالدین عزیز خبرهای خوشی هم دارد ... او را دریابید و امیدوار باشید که از این به بعد این عضو متخصص گرین‌بلاگ در حوزه‌ی مدیریت و برنامه‌ریزی محیط زیست، بیشتر از پیش ذکات دانسته‌هایش را با مخاطبین فارسی‌زبانش به اشتراک نهد.

درج نظر

واي بر ما اگر هشدارهاي سيد محمد مجابي را جدي نگيريم!

قنديل‌هاي نمك در دامنه‌هاي مارني سياه‌كوه؛ يكي از چشم‌اندازهاي كم‌نظير پارك


     فريادهاي سيد، فريادهاي همه‌ي طرفداران و علاقه‌مندان به محيط زيست وطن – به ويژه پارك ملّي كوير - است، آنها را بخوانيد و اميدوار باشيد و باشيم كه رييس جمهور هم خواهد خواند و مؤثر خواهد افتاد.


آیا شمارش معکوس برای برچیده شدن این تابلو فرارسیده است؟!



درج نظر

وقتي كه وحيد وارد مي‌شود!


    بروبچه‌هاي محيط زيستي اغلب وحيد نوروزي را مي‌شناسند و مي‌دانند كه جنس او با جنس مديريت رايج در اين سال‌ها تفاوت دارد.
    درويش به شخصه همواره برايش دعا كرده است تا به عنوان مديري كه درد محيط زيست را مي‌شناسد و به آن باورد دارد، در كارش موفق باشد و سرآمد بماند. عقيده دارم دوستان سبزانديشي كه مسئوليت مي‌گيرند، وقتي خداي ناكرده كارنامه‌ي ناموفقي از خود نشان دهند، فقط به شخصيت كارشان لطمه نزده‌اند، بلكه گرايه‌هاي محيط زيستي را نيز با تنش و تحقير مواجه كرده‌اند.
     از همين رو، همواره برنامه‌ها و اقدام‌هاي اين مدير جوان، اما متخصص و دردآشناي محيط زيست را پيگيري كرده و با ديدن اندك لغزش‌هايش، لرزيده‌ام و از شنيدن موفقيت‌هايش شاد شده‌ام.
     به هرحال خوشبختانه و درمجموع عملكرد وحيد نوروزي در محل جديد مأموريتش – مدیرعامل ستاد مرکزی معاینه فنی خودروی تهران - موفقيت‌آميز و هنجارشكنانه بوده و شايسته تقدير است. به عنوان نمونه مي‌توان به واپسين ابتكارش اشاره كرد. اين كه كانديداهاي رياست جمهوري خودروهاي شخصي خود و خانواده‌شان را براي معاينه فني به نزد مؤسسه متبوع وي برده و در آنجا حتا بتوانند به تشريح برنامه‌هاي محيط زيستي خود براي علاقه‌مندان به اين حوزه بپردازند.
     اميدوارم كه چنين حركت‌هايي – هر چند كوچك – تداوم داشته باشد. چرا كه ايمان دارم و داريم كه براي سپري كردن طولاني‌ترين مسيرها هم بايد نخستين گام را برداشت و تداوم بخشيد.
     به اميد افزايش آن گروه از مديراني كه به محيط زيست اهميتي درخور مي‌دهند.

درج نظر

جنگل‌ها کم می‌شوند یا زیاد؟ دم خروس را باور کنیم یا ...

    مدتی است که مسئولین سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور با اتکا به اندازه‌گیری‌های دقیق ماهواره‌ای و نیز عکس‌های هوایی، اعلام می‌دارند که برای نخستین بار تخریب منابع جنگلی را به صفر رسانده و شاهد شیبی منفی در حوزه جنگل نیستند. افزون بر آن، آنها پرتکرار اعلام می‌دارند که مساحت رویشگاه‌های جنگلی کشور نسبت به چند دهه‌ی اخیر کاهشی نداشته است و نباید تحت تأثیر برآوردهای کارشناسی – بعضاً - مغرضانه و یا گزارش‌های مستقل دیگر ارگان‌های کشور قرار گرفت ...

ادامه نوشته

اين تصويرها را كه مي‌بينم، قوتم مي‌بخشند ...

بتهوون: براي من يك درخت به اندازه جان يك انسان ارزش دارد.


هموطني سبزانديش و نازك دل از ديار رييس علي دلواري بزرگ - از كرانه‌هاي خليج هميشه فارس ايران - در تارنمايش از حركت پسنديده‌ي هموطني ديگر در آن سوي وطن – در كرانه‌هاي درياي مازندران - تقدير كرده است.
كاش مانند او بيشتر مي‌شناختيم.
سپاس ابوحنانه عزيز كه فرهنگ حراست و حرمت نهادن بر درختان را به شايستگي گسترش مي‌دهي و نشان مي‌دهي كه نسل كوروش بزرگ هنوز كه هنوز است در اين مملكت نفس مي‌كشد؛ نسلي كه باور دارد:
سبزه‌اي را بكند
خواهد مرد
و مي كوشد تا
كاري نكند
كه به قانون زمين بربخورد.

    اين يادداشت‌ها را كه مي‌خوانم و اين تصويرها را كه مي‌بينم ... قوتم مي‌بخشند، شورم را مي‌افزايند و سرشار از سرخوشي و اميد نسبت به آينده وطنم مي‌كنند ...
    زنده باشيد هموطنان ناديده‌ي ساروي و بوشهري من ...

درج نظر

دو عکس و دو نگاه از سید مهدی مصباحی!

    عکس نخست آزارم می دهد، نگرانم می‌کند و پژمرده‌ام می‌سازد ... اما دوّمی روشنم می‌دارد، بال و پرم می‌کشد، امیدم می‌بخشد ...

ادامه نوشته

یک عبرت تلخ دیگر از احمقانه‌ترین سیل جهان!


     وحید نوروزی عزیز خبرم کرد از روایت دردمندانه‌ی مرگ سه انسان بی‌گناه در رودخانه‌ی قم‌رود. ماجرایی که خبرگزاری مهر در سیزدهمین روز از اردیبهشت ماه 1388، یعنی 34 روز پس از وقوع سیل قم آن را با عنوان: «ماجرای تلخ جان سپردن سه نفر از کشته شدگان سیل قم‏» روایت کرده است.
    راوی داستان که از قضا خود هم روحانی و هم جانباز انقلاب است - حجت‌الاسلام علیرضا اسد‌اللهی فرد – صراحتاً تأکید می‌کند: « ... در حین ورود به قمرود با هیچ‌گونه مانع فیزیکی و انسانی مواجه ‏نشدیم و عبور چند وسیله نقلیه از جمله خودروی پلیس قبل از ما نیز اطمینان بیشتری به ما داده بود تا از این مسیر عبور کنیم. در طول مسیر ‏قمرود تا پل حجتیه نیز با هشدار هیچ شخصی، در هیچ لباسی و از هیچ ارگانی روبه‌رو نشدیم. هنگامی که ماشین پرایدمان در زیر پل حجتیه ‏خراب شد نیز مأموران شهرداری کنار پل حجتیه بودند اما به ما هیچ تذکری داده نشد که رودخانه را ترک کنید ...» وی ادامه می‌دهد: «‏ حداقل بعد از نماز صبح روز یازدهم به کسی ‏چیزی گفته نشده بود، یک پلاکاردی یا اطلاعیه‌ای جایی نصب نشده بود. حتی بنده زمانی که در کنار رودخانه بودم از هیچ فردی نشنیدم که ‏احتمال جاری شدن سیل در قم‌رود وجود دارد، پس مسئولان چگونه اطلاع رسانی کرده بودند؟ ‏»
     وحید – که خود یکی از مدیران شهرداری تهران است – در تارنمایش می‌پرسد: «اگر من جای آن مدیر یا مدیرانی بودم که به دلیل اشتباه روشن باعث می‌شدم جان چند نفر انسان گرفته شده و میلیاردها تومان خسارت به کشور و شهرم وارد می‌شد، آیا شب‌ها می‌توانستم با خیال راحت سر روی بالش بگذارم؟ آیا می‌توانستم از دیدن خنده‌های پسر کوچولویم لذت ببرم؟ آیا شادی خانواده‌ام دیگر برایم معنی‌دار بود؟»
    این ها پرسش‌های حقی است که ای کاش همه‌ی مدیران این مملکت می‌توانستند در خلوت خویش از خود بکنند ... امّا و امّا برخی از همین مدیران - به قول روشنک شهبازی عزیز - «آسوده که می خوابن هیچ، خوابای رنگی هم می بینن !» و تازه تهدید هم می‌کنند که چرا ماجرا را بال و پر می‌دهید؟ مگر چه شده است؟ اتفاقی است که افتاده!!
    نگاه کنید به کامنت هموطنی به نام شهریار که دلش برای شهردار قم سوخته و خیرخواهانه! برایم نوشته: «اتفاق بوده، این همه به کسی گیر ندین. کمک کنین دیگه اینچنین اتفاقی نیفته. نه در قم – که در- تمام سرزمین ایران عزیزمان. خدا را خوش نمی‌آد به شهردار قم اینقدر گیر بدین
    به باور من اتفاقاً اگر فاجعه‌ها در این کشور بارها بازتکرار می‌شوند؛ اگر خسارت ناشی از اشتباه‌های متأثر از مدیریت سازه‌ای همواره رو به تزاید است و اگر همچنان و به راحتی می‌توان گرد فراموشی را بر روی تلخ‌ترین حوادث مرگ‌بار کشور پاشید، بدون آن که آب از آب تکان بخورد؛ دلیلش همین بی‌تفاوتی من و تو است. اگر تصمیم‌سازان به وظایف خود درست عمل کنند، اگر رسانه‌ها وظیفه‌ و رسالت رکن چهارم دموکراسی را درست تشخیص داده و مطالبات مردم را پیگیری و انتشار دهند و اگر آنقدر شجاعت، تحمل، درایت و دانایی در مدیریت کشور وجود داشته باشد که به جای توجیه خطاها و تهدید آنانی که خطاها را افشا کرده و می‌کنند، خود را متنبه سازند، شایسته سالاری را محور قرار داده و از پیشگاه مردم عذرخواهی کنند؛ هرگز و هرگز شاهد تکرار شتابناک چنین حوادثی نخواهیم بود.
    سیل 11 فروردین قم تمام شد و همین روزها مراسم چهلمین روز درگذشت بی‌گناهانی که در این فاجعه جان سپردند هم به پایان خواهد رسید؛ امّا سیل در همان قم و یا شهرهایی چون داراب و شیراز و بندر لنگه و کاشان و همین تهران ممکن است دوباره رخ دهد، آیا عبرت لازم را از تکرار اشتباهات مهندسی در سیل قم گرفته‌ایم؟
    سیل قم ناشی از سیلابی با دوره برگشت 50 ساله بود که توانست، حجم دبی به بزرگی 120 متر مکعب بیافریند. یعنی برابر با دبی همین الان رودخانه زاینده رود اصفهان. در حقارت این رقم همان بس که بدانیم، در هیرمند رخداد دبی 3 هزار متر مکعب بر ثانیه موضوعی عادی است و یا در همین کارون خودمان تا دبی 14 هزار متر مکعب بر ثانیه گزارش و ثبت شده است!
    حال چگونه است که سیلی با بزرگی 120 متر مکعب بر ثانیه باید اینگونه جان و مال و آبروی توان مهندسی یک کشور را ببرد؟! کافی است نگاهی به دیواره‌ها و پادگانه‌های آبرفتی بستر سیلابی قم رود، پیش از ورود به شهر اندازید تا دریابید که حجم آبی که از این بستر عبور کرده، گاه به بالای 1000 متر مکعب در ثانیه هم رسیده است. اگر سیلی با دوره برگشت یکصد، 200 یا 500 ساله رخ دهد. آنگاه چه باید کرد؟! واقعاً اگر آن موانع فیزیکی و ماشین‌آلات در زیر پل آهنچی گیر کرده و آب به داخل شهر و حریم صحن حضرت معصومه (ع) روان شده بود، چه باید می‌کردید؟!
    بیاییم طبیعت را بشناسیم و با پیروی از قوانینش بر آن حکومت کنیم. همین!

    در همین باره:
   - فيلم تكان‌دهنده از غرق شدن شهروندان بي‌پناه در سيل قم

   - اعتراف به يك خطاي تاريخي؛ مهم تر از سخنان استاندار در باره ضرورت تغيير مسير قم رود!

   - بازتاب فرمان سیاسی تغییر مسیر به قم‌رود در مطبوعات!

درج نظر

مسابقه ای براي آنها كه به اصلاح الگوي مصرف در بخش منابع طبيعي مي‌انديشند

انجمن اعضاي هيات علمي برگزار مي كند: مسابقه طلايي


    انجمن اعضاي هيأت علمي مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع اقدام به برگزاري يك مسابقه براي تبيين و معرفي مهم‌ترين راهبردها و راهكارهاي اجرايي و پژوهشي كشور در حوزه مديريت مصرف در بخش منابع طبيعي و محيط زيست كشور كرده است.
    اين انجمن قصد دارد تا نه‌تنها اقدام به انتشار بهترين مقالات رسيده كند، بلكه جايزه‌ي نفيسي هم براي نفر اوّل اين مسابقه درنظر گرفته است.
    اطلاعات بيشتر را مي‌توانيد در تارنماي انجمن مطالعه فرماييد.

درج نظر

تصاويري از مرگ حيات در كارون، خارك و نايبند به روايت ابوحنانه!

پساب صنعتي و آلوده وارد شده به خليج فارس در جزيره خارك


    يك هموطن عزيز و عاشق طبيعت ناب بوشهر در خانه‌ي مجازي‌اش دردمندانه مسئولين متولّي محيط زيست كشور را مخاطب خويش قرار داده تا بلكه فرياد خاموش زيستمندان كرانه‌هاي خليج فارس را بتواند به گوش مركزنشينان برساند.
    اميد كه اين فريادهاي دلسوزانه، پژواكي شايسته را بيافريند.

   در همين باره:
- سفرنامه‌ي بوشهر ؛ دردناك‌ترين گزارشي كه تاکنون نوشته‌ام!

- هشدار ؛ نفسهای نای بند به شماره افتاده است!


 درج نظر

لطفاً با اخلاق قرن شانزدهمی وارد معادلات قرن بیست و یکم نشوید!

صفحه نخست تارنمای "اقتصاد خرد، بازار و خانوار"


       امروز از طریق کامنت این دوست نادیده، با دنیای مجازی ارزشمندش آشنا شدم و به ویژه گمان برم خواندن این سطور از آخرین یادداشتش می‌تواند برای همه‌ی ما زنهاردهنده باشد:
     «ما فکر می کنیم زمین، که ایران ما باشد، ثابت است و جهان به دور آن می چرخد ولی راستش گالیله راست می گفت زمین هم سیاره ایست در این منظومه، که جهان امروزباشد، و در مدار خودش بدور مرکزی می چرخد. اشکال اینجاست که فکر می کنیم چون تاریخ ما ثابت است و فرهنگ ما غنی هیچ چیز دیگری هیچ جایی دیگری تغییر نمی کند. ولی دنیا دار فناست و هیچ چیز در آن باقی نیست. ایران ما چهار راه جهان است، ولی رقیب با کندن کوههای قفقاز دورمان زد تا خط لوله نفت دریای خزر از ایران نگذرد. امروز هم دارد کوههای هندوکوش را می کند تا گاز ترکمنستان از میان طالبان بگذرد ولی از ایران نگذرد. فرودگاههایمان میانه راه خاور دور و اروپاست، ولی رقبا از آشقتگی روزگار و غفلتمان استفاده کردند و کنار دریای سیاه و جنوبمان را کردند مراکز ترانزیت جهانی. فرهنگمان غنیست و غره به آنیم، برادران ترک و عرب با دست و دلبازی در حال خرج کردن برای مراکز فرهنگی خودشان در میان اقوامی هستند که هنوز زبان و فرهنگشان مملو از نشانه های ایران است. موقعیت ما رفیع و قله دماوند بلند ولی برادرم، خواهرم! دیگران هم می توانند دماوند بلندتری بسازند و هم می توانند خود را  به بالاتر برسانند
      گمان برم اگر قرار باشد بتوان ایرانی را تصور کرد که سزاوار نام فرزانگانی چون کوروش بزرگ باشد، باید از این منظر به آن نگریست و امیدوار بود که مانند صاحب عزیز این خانه‌ی مجازی، در بین ایرانیان امروز و فردا بیشتر بتوان نشانی از این نوع تفکر و عمل‌گرایی و خردمحوری یافت.

                                                        درج نظر

سدها و توسعه

    در واپسين روزهاي اسفندماه 1386، همكار عزيزم، دكتر فرهنگ قصرياني، كتابي ارزشمند را به نگارنده هديه كرد با عنوان: سدها و توسعه (Dams and Development) كه توسط كميسيون جهاني سدها (World Commission on Dams) در آغازين روزهاي هزاره سوم منتشر گرديده و خوشبختانه به همت دكتر محمّد سعيد كديور و گروهي از همكاران ايشان در سال 86 به فارسي نيز برگردانده شده است ...

ادامه نوشته

نقدي بر كتاب «راهبرد تأمين پايدار مواد لينگوسلولزي ايران»

    در تاريخ سوم دي ماه 1386، طي يادداشتي به معرفي آخرين اثر پژوهشي گروهي از همكاران عزيزم در مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور پرداختم. نام آن اثر پژوهشي: «راهبرد تأمين پايدار مواد لينگوسلولزي ايران» بود و اشاره كردم كه اين راهكار مي‌تواند به عنوان راهي براي نجات جنگل‌هاي ارزشمند ايران مورد توجه صاحب‌نظران و كلان‌نگران كشور قرار گيرد.
    اينك نقدي از جناب مهندس شاهرخ جباري، از كارشناسان سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخيزداري در مورد محتواي ارايه شده در اين كتاب به دستم رسيده است كه نه‌تنها نگارنده كه صاحبان كتاب را نيز بسيار خوشحال كرد. به ويژه در دوراني كه كمتر پيش مي‌آيد براي چنين مواردي شاهد صرف وقت باشيم!
از اين رو ضمن سپاس مجدد از ايشان، در اينجا نخست نقد آقاي جباري و سپس پاسخ آقاي دكتر عادل جليلي، نويسنده اصلي كتاب را آورده و اظهار نظر و تفاسير احتمالي را به خوانندگان عزيز مهار بيابان‌زايي واگذار مي‌كنم ...

ادامه نوشته

راهي براي نجات جنگل‌هاي ارزشمند ايران

     محمّدكاظم عراقي، حسين حسين‌خاني، هاشم كنشلو، عباس فخريان، مسعودرضا حبيبي، حبيب‌الله عرب‌تبار، امير نوربخش، محمود معلمي، حسين مجد طاهري، روح‌انگيز عباس عظيمي و فرزانه قاسمي؛ گروهي از پژوهشگران مؤسسه تحقيقات جنگل‌ها و مراتع كشور هستند كه اينك پس از بيش از يك دهه تحقيق و بررسي مستمر به رهبري عادل جليلي توانسته‌اند «راهبرد تأمين پايدار مواد لينگو سلولزي ايران» را در كتابي با همين نام ارايه ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته

در ستایش از احمد آل یاسین

  استاد احمد آل ياسين، هموطن فرزانه‌ي ما، اخيراً مقاله‌اي ارزشمند را با عنوان «مهندسي دوباره سياره زمين» در شماره آگوست مجله معتبر «پاپورال ساينس» منتشر كرده است كه حاوي هشدارهايي زنهاردهنده به مردم و رهبران جهان است. آل ياسين، اين مقاله را در آستانه هفتادسالگي خويش منتشر كرده و آشكارا نشان داده: در حوزه‌ي پژوهش و علم‌اندوزي، بازنشستگي معنايي ندارد. او عاشق سرزمين مادري و طبيعت ناب يگانه سياره‌ي قابل زيستن در جهان، يعني كره‌ي زمين است. آل ياسين، سمت‌هاي گوناگون مديريتي را از پيش از انقلاب عهده‌دار بوده، كه يكي از آنها مديريت اجرايي سد دز از ۱۳۴۶ تا ۱۳۵۹ بوده است.
     اين دانشمند ايراني را در همايش يك‌روزه‌اي كه در تالار اجتماعات انجمن مهندسين مشاور ايران در ۲۳ آبان ماه گذشته برگزار شد، ديدم. او به بهانه‌ي معضل «جهان‌گرمايي» و ساخت فيلم «يك حقيقت ناخوشايند» در شمار ...

برای درج دیدگاه خویش در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید.

ادامه نوشته

من ندیدم دو صنوبر را با هم دشمن!

جلد كتاب - ترجمه - كليك كنيد

    نام «صنوبر» هميشه برايم جاذبه داشته است، از اون نوع جاذبه‌هايي كه توصيفش سخته، ولي دركش آسون! درست مثل فاصله‌ي گل نيلوفر و قرن! كه بهتره پي آواز حقيقتش شناور باشيم تا اينكه درصدد مكاشفه‌ي موزائيك‌وار مسيرش برآييم.
    براي همينه كه وقتي شنيدم، همكار عزيز و دانشمندم، جناب آقاي دكتر منوچهر اماني، يكي از پژوهشگران و پيشكسوتان دانش جنگل، آخرين كتاب ژرارد سولرس (Gerard souleres) با عنوان: «محيط هاي كاشت صنوبر» (les milieux de la populiculture) را از زبان فرانسه به فارسي برگردانده‌اند، وظيفه‌ي خويش دانستم تا حاصل اين كار ارزشمند را براي مخاطبين فارسي‌زبان معرفي كنم. كتابي كه يافته‌هاي منتشرشده در آن، برآمده از پژوهش و پايشي ۱۷ ساله (۱۹۸۲ تا ۱۹۹۹) است.

dar-۵.jpg

برای درج دیدگاه در مورد این پست می توانید به سایت مهار بیابان زایی مراجعه فرمایید. 

ادامه نوشته

اكوسيستم‌هاي بياباني در روند توسعه پايدار

روي جلد كتاب افخم شعرا

    عنوان اين پست، نام كتابي است از دوست دوران دانشكده‌ام، محمّدرضا سعيد افخم‌شعرا عزيز كه بيش از 16 سال است او را نديده‌ام!
     چند روز پيش وقتي وارد اتاق كارم شدم، اين كتاب را روي ميز كارم ديدم كه صفحه‌ي نخستش را امضا كرده بود ... آمده بود تا ببيندم، اما بخت با من يار نبود.
     محمّدرضا در مقدمه‌ي كتاب، يادي از دستنوشته‌ي قديمي من كرده كه بيش از 12 سال پيش در شماره 28 فصلنامه پژوهش و سازندگي به چاپ رسيده است. حالا كه دوباره آن سطور را مي‌خوانم، احساس مي‌كنم چقدر بيابان را و حرمتش از ياد برده‌ام؛ همان پهن‌دشتي كه نه قله‌ي مغرور بلندي دارد، نه ترنم شاد جويباري، نه سبزينه‌ي زوهمندي و نه بازي مستانه‌ي رودي ... با اين وجود، آرامشش را، سلوكش را و عظمتش را بسيار دوست دارم ...
    راستي بيابان همين است؟ از بيابان پيامي به گوش نمي‌رسد؟ نبض پاينده هستي در بيابان نمي‌تپد؟ نداي سبوح را نمي‌توان شنيد؟ هبوط حيات را نمي‌توان احساس كرد و شكوه پايان جهان را نمي‌توان در او باز يافت ...

ادامه نوشته

درس‌هاي آموخته!

پروفسور علي يخكشي، نام بزرگ و شناخته‌شده‌اي در حوزه‌ي سياست و مديريت منابع طبيعي و محيط زيست، به ويژه ...

ادامه نوشته

معرفی کتاب

«موانع توسعه در ايران» را حتماً بخوانيد!

مجید فرج پور کتاب به درد بخوری ارایه داده و از فقر، فساد و تبعیض به عنوان سه عامل اصلی بازدارنده توسعه در ایران سخن گفته است. از آنجا که بیابان زایی خود محصول توسعه نیافتگی در تمامی ابعاد آن و استیلای فقر از ابعاد گوناگون پنج گانه است؛ مطالعه این کتاب را که توسط انتشارات رسا در 491 صفحه به چاپ رسیده است؛ به تمامی علاقه مندان و پیگیرانِ دلایل افت پیوسته کارایی سرزمین مادری توصیه می کنم.

موفق باشید