عزم فراکسیون محیط زیست مجلس برای پاسخگو کردن مدیران کشور در حوزه محیط زیست!

    دوشنبه‌ی گذشته – 30 فروردین 1389- به دعوت محمّدرضا تابش، رییس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی که یکی از بزرگترین فراکسیون‌های مجلس هم در طول 8 دوره‌ی قانون‌گذاری‌اش به شمار می‌رود،  در صحن بهارستان حاضر شدم تا مهم‌ترین دلایل شتاب پس‌رفت در زیست‌محیط وطن را برای حاضرین در آن نشست تبیین کنم. از جمله‌ی شرکت‌کنندگان در این نشست باید به دکتر علی محمّد نوریان (معاون محیط انسانی سازمان حفاظت محیط زیست کشور)، دکتر کامرانی (معاون سلامت وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی)، مهندس صفایی (معاون مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی)، دکتر سعید متصدی (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی)، مهندس رشیدی (رییس شرکت کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران)، دکتر کوروش خالدی، دکتر ثابت رفتار(مدیرکل دفتر محیط زیست وزارت نیرو)، دکتر شاهسون و زرین احمدزاده (اعضای هیأت مدیره جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست)، محمد مجابی (معاون مرکز مطالعات شهرداری تهران)، سعید مقیسه (مركز پژوهش هاي مجلس)، الهه سلیمانی (دبیر فراکسیون)، دکتر اصیلیان (معاون سابق محیط زیست انسانی)، مهندس زندی (دفتر بررسی آلودگی هوای سازمان حفاظت محیط زیست) و چند تن دیگر از مدیران و متخصصین مخابراتی کشور مانند دکتر احسان میوه‌چی و مهندس مجدمنش اشاره کنم.

    در ابتدای جلسه، آقای تابش خبر از عزم جدی فراکسیون برای فعال کردن 5 کمیته‌ی محیط زیستی این نهاد طبیعت‌محور داد که از آن جمله باید به کمیته‌ی یاوران سبز اشاره کرد؛ کمیته‌ای که قرار است موانع فعال شدن تشکل‌های مردم‌نهاد را بررسی، شناسایی و از میان بردارد. همچنین ایشان از صدور نامه‌ای خطاب به دکتر عزیزی، معاون برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی ریاست جمهوری در تاریخ 9 اسفند 1388 خبر داد که در طی آن، با عنایت به ماده 71 قانون برنامه چهارم و لایحه‌ی برنامه پنجم، نسبت به عدم توجه جدی ملاحظات محیط زیستی در طرح‌های ارایه شده به کمیسیون ماده 32 هشدار داده شده و خواهان بازنگری در این طرح‌ها شده است. افزون بر آن، تابش اضافه کرد که باید با محوریت مرکز پژوهش‌های مجلس، موضوع خطرات حضور و انتشار پارازیت‌ها برای جان شهروندان به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد.

    از نکات جالب مطرح شده در این نشست باید به موارد زیر اشاره کنم:
    مهندس صفایی: در تأیید اظهارات نگارنده در باره‌ی بخشی‌نگری افراطی در حوزه‌ی سدسازی، متذکر شدند که فشار مشاورین قدرتمند سدسازی، یکی از دلایل راضی شدن نمایندگان مجلس به تصویب پروژه‌های جدید سدسازی در کشور است؛ در حالی که هنوز پروژه‌های نیمه‌کاره در این بخش فراوان است!
    دکتر اصیلیان: چه فایده دارد که بکوشیم تا استاندارد یورو 5 را برای خودروها اعمال کنیم، وقتی که استاندارد سوخت مصرفی در کشور حتا یورو یک هم نیست!
    دکتر نوریان: از مشاورین خواسته‌ام تا نسبت به ارزیابی زیست‌محیطی سدهای ساخته شده اقدام کنند. همچنین در صدد هستیم تا شبکه تلویزیونی محیط زیستی راه بیاندازیم. همچنین می‌خواهیم نظام مهندسی محیط زیست را هم با 10 هزار عضو راه بیاندازیم.
    دکتر احسان میوه‌چی: تاکنون 23 میلیون لامپ کم‌مصرف تولید کرده‌ایم که یک و نیم‌میلیارد دلار صرفه‌جویی در مصرف انرژی برای کشور به ارمغان آورده است.
    مهندس مجدمنش: در کشور ما حتا تست سلامت آنتن موبایل (emr) هم صورت نمی‌گیرد، چه رسد به پارازیت‌های ماهواره‌ای! در حالی که این تست در همین کشور ترکیه در حال انجام است. ایشان همچنین به شهرداری تهران انتقاد کرده و گفتند: درخت کاشتن کافی نیست، مثلاً آبیاری فضاهای سبز شهرک غرب کاملاً مورد بی توجهی قرار گرفته و درختان بسیاری خشک شده‌اند.
    مهندس رشیدی: باید فکری به حال دیده‌بانی از قوانین محیط زیستی کشور کرد.
    دکتر خالدی: 60 تا 70 درصد موضوعات مطرح شده در کتاب‌های درسی نوجوانان و جوانان ژاپنی، مربوط به محیط زیست است. در سال گذشته 70 هزار سرطان در کشور ثبت شده است که بسیار زیاد و نگران‌کننده است.
    در ضمن محمد مجابی و جناب تابش نیز موفقیت اخیر تارنمای مهار بیابان‌زایی را در کسب رتبه‌ی سوم در بین برترین وبلاگ‌های محیط زیستی جهان تبریک گفتند. همچنین قرار شد تا همزمان با روز جهانی محیط زیست از سایت فراکسیون محیط زیست مجلس در حضور وبلاگنویسان فعال محیط زیستی کشور رونمایی شود.

    مؤخره:
    پس از پایان سخنانم – که ظاهراً مورد توجه قرار گرفته بود - آقای تابش گفتند: بی جهت نیست که وبلاگت این همه طرفدار دارد و قول دادند تا موضوعات مطرح شده را با جدیت پیگیری کنند، به ویژه مشکلاتی که اخیراً برای سد کارون 4 پیش آمده و منجر به کشته شدن و قطع نخاع چند نفر از پرسنل سد در اثر تعجیل در افتتاح این پروژه شده است.


درج نظر

دعوت وزارت نیرو از مخالفان سدسازی برای گفتگوی رودررو!


    یک‌شنبه‌ی هفته‌ی گذشته  - 29 فروردین 1389 – در محل شرکت مدیریت منابع آب ایران (تماب سابق!)، یک نشست بی‌سابقه برگزار شد. زیرا برای نخستین‌بار، مدیران ارشد وزارت نیرو تصمیم گرفته بودند تا با دعوت از مخالفین صنعت سدسازی در ایران، به صورتی رودر رو به سخنان و استدلال‌های ایشان گوش فرا دهند.
از همه جالب‌تر این که یک جزوه‌ی دو صفحه‌ای نیز از سوی آقای مهندس انوش نوری اسفندیاری - مدیرکل دفتر امور اقتصادی شرکت مدیریت منابع آب ایران – بین حاضرین توزیع شد که به خوبی نیت خیر برگزارکنندگان این نشست را آشکار می‌ساخت.
    در فرازی از آن جزوه که خلاصه‌ای از محتوای گزارش نهایی کمیسیون جهانی سدها –World Commission on Dams (WCD)- است، هفت مورد طلایی زیر به عنوان چالش‌های سدسازی قابل ذکر هستند:


1-    هزینه‌های اجتماعی سدها، خانمان‌برانداز است و تا حد زیادی نادیده گرفته شده است؛
2-    سدها گازهای گلخانه‌ای منتشر می‌کنند؛
3-    سدها عملکرد اقتصادی ضعیفی دارند؛
4-    سدها در تحقق منافع پیش‌بینی شده، غالباً ناکام بوده‌اند؛
5-    سدها عملکرد اقتصادی ضعیفی داشته‌اند؛
6-    راه حل‌های دیگری نیز وجود دارند، ولی اهمیت یکسانی به آنها داده نمی‌شود؛
7-    تعصب‌ورزی نسبت به سدهای بزرگ مشاهده می‌شود.


    پس همان طور که ملاحظه می‌کنید، مدیران و کارشناسان عالی‌رتبه‌ی وزارت نیرو که در این نشست شرکت داشتند، ظاهراً با پرچم سفید وارد ماجرا شده بودند؛ نکته‌ای که بارها، مجید سیاری، معاون طرح و برنامه‌ریزی، محمودرضا عراقی، معاون هماهنگی حوزه‌های آبریز و مهندس معماری، مشاور عالی تماب به حاضرین متذکر شدند.

    در این باره بیشتر خواهم نوشت.


درج نظر

وقتی که عنوان یک روز جهانی قیچی می‌شود!

    14 مارس 2010 آیین‌های روز مقابله با سدسازی در جهان برای سیزدهمین سال پیاپی برگزار شد. به همین مناسبت، مراسمی هم در روز 24 اسفند در تالار ارشاد شهرستان تنکابن، به همت گروه دیده بان کوهستان، جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست تنکابن و خانه‌ کشاورز برگزار شد و در آن تنی چند از شخصیت‌های علمی و سیاسی کشور و منطقه سخنرانی کردند.
    نکته‌ی جالب اما تغییر عنوان همایش بود که به «همایش بزرگ یک روز با طبیعت» تغییر نام یافته بود! نکته‌ای که در یادداشت پیشین هم به چرایی آن اشاره کردم.
    به راستی چرا باید دایره‌ی نقد علمی و کارشناسی را چنان تنگ بگیریم که حتا انتقاد از مدیریت آب و تمایل افراطی به راهکارهای سازه‌ای در این حوزه باید در شمار خطوط قرمز و حساسیت‌برانگیز قرار گیرد؟
    وقتی از برگزاری همایش روز جهانی مقابله با سدسازی بهراسیم، از چه و که می‌ماند که نهراسیم؟

                                                           درج نظر

همایشی که متولیش پیدا نبود؟!

    آنهایی که دیروز و امروز به بنای مجلل برج میلاد رفتند تا در یکی از ده‌ها – و شاید صدها ... و بلکه هزاران – همایشی شرکت کنند که به صورتی همزمان در تالارهای تودرتوی میلاد برگزار می‌شد، حتماً با نگارنده هم‌نظر هستند که عجب غلطی کردند که عمرشان را اینگونه هدر دادند!
    ماجراهای دیروز را می‌توانید از زبان امیرسررشته‌داری عزیز بخوانید؛ ماجراهای امروز را هم شاید حسین عبیری گلپایگانی یا یاسر انصاری به زودی روایت کنند!
    اما همین قدر برایتان بگویم که تقریباً از 4 ماه پیش از سوی دبیرخانه‌ی «همایش ملّی نقش پارک‌های فناوری مجازی در توسعه پایدار با رویکرد حفاظت محیط زیست»، با نگارنده مکاتبه و گفتگو شد تا در این همایش، به عنوان مهمانی ویژه!! شرکتی فعال داشته باشم. بارها هم تأکید شد که حتماً شرکت کنم! چون ممکن است برنامه‌های‌شان به هم بخورد! سپس اعلام شد که به دلیل مسافرت جناب شهردار در آذرماه، همایش سه ماه به عقب افتاد!! هرچند که سفر جناب شهردار به کپنهاگ یک هفته هم طول نکشید! کشید؟ (جل الخالق!) ...
    خلاصه باز تماس گرفتند که تاریخ قطعی همایش 4 اسفند ماه است و لطفاً اگر حتماً می‌آیید، اطلاع دهید تا برایتان دعوت نامه ارسال شود و برنامه‌های ما به هم نخورد! چون در این همایش باید فعالانه شرکت کرد و در پایان هم از سوی یونسکو و دانشگاه شهید بهشتی تهران گواهی‌نامه‌ی رسمی به شرکت‌کنندگان اهدا خواهد شد!
    خلاصه این که از شما چه پنهان تحریک شده بودیم ببینیم آقای دکتر متصدی (رییس کمیته علمی همایش) و دوستان‌شان در مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران چه برنامه‌ی شگفت‌انگیزی را تدارک دیده‌اند!
    اما امروز صبح به اتقاق یاسر و علی و حسین هر چه بیشتر گشتیم، دریغ از یک نفر که در آن بلبشوی برج میلاد پاسخگوی ما باشد که این همایش کجا برگزار می‌شود، چگونه باید در آن ثبت نام کرد؟ مسئولش کیست؟ دبیرخانه‌اش کجاست؟ برنامه‌هایش چیست؟ آیا بروشوری دارد؟ ندارد؟
    جالب این که اصلاً از شهردار قالیباف هم در این همایش خبری نبود! بود؟
    باید اعتراف کنم در طول 45 سالی که تاکنون از خداوند رخصت زندگی کردن گرفته‌ام، همچین برنامه‌ی هردم بیلی با عنوان همایش!  کسی نتوانسته بود به خوردم دهد که البته امروز دادند! جالب این که در تدارک این همایش کم‌نظیر، نهادهایی چون یونسکو، مرکز صلح و محیط زیست، کمیسیون ملی یونسکو، مؤسسه عصر دانش، پارک فناوری مجازی اکسیژن، وزارت صنایع و معادن، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، اتاق بازرگانی صنایع و معادن ایران، ستاد محیط زیست شهری، کمیته محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران، دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران، شرکت فناوری اطلاعات سرمایه گذاری ایران و چند نهاد دیگر به مرکز مطالعات و برنامه‌ریزی شهر تهران (وابسته به شهرداری تهران) کمک کرده بودند!

    پی نوشت:
    این یادداشت را 14 ساعت بعد از حضور در همایش و کاهش خشم خود نوشتم تا کمتر معلوم شود که چقدر از هدر رفتن وقت امروزم، عصبانی هستم! امیدوارم شما هم متوجه عمق فاجعه نشده باشید!

درج نظر

در گلستان دریافتم که تنها نیستیم ...

    دقیقاً ساعت 12 ظهر روز 29 بهمن، اتوبوس حامل برخی از نمایندگان تشکل‌های مردم‌نهاد که توانسته بودند خود را تا ساعت 4:30 بامداد همان روز به میدان ونک تهران برسانند، در مقابل استانداری گلستان ایستاد. امّا همراهان خسته‌ی من، به جای دیدن و لمس مهمان‌نوازی و استقبال گرم مسئولین در استانداری گلستان، با کمال تأسف شاهد برخوردی سرد و امنیتی بودند ... بلافاصله چندین دستگاه خودرو ویژه نیروی انتظامی و دیگر نهادهای امنیتی در محل حاضر شد، مرتباً درخواست می‌کردند که بازگردیم و عکس هم نگیریم! در همان زمان اما رخدادهای خوشایندی هم در حال وقوع بود، این که احساس کردی تنها نیستی و نه‌تنها از تهران که از گرگان و برخی دیگر از شهرهای شمالی کشور هم عده‌ای از عاشقان پارک ملّی گلستان خود را به محل رسانده بودند. به ویژه باید از یار نام‌آشنای طبیعت ایران، دکتر بسکی یاد کنم که مثل همیشه، مرد و مردانه خود را از روستای تنگراه به مقابل استانداری رسانده بود تا فریادمان رساتر شود ...

ادامه نوشته

شاید این آخرین امید برای نجات گلستان باشد!

    تا ساعتی دیگر به همراه جمعی از فعالان محیط زیست راهی دیاری می‌شویم که سال‌هاست به قول ناصر کرمی، قدر اوا گاردنر خود را نمی‌داند! امیدوارم بشود با استاندار گلستان گفتگویی مؤثر انجام داد و دوستان توسعه‌سالار را ترغیب کرد به جای هماوردی با طبیعت، از هماغوشی با آن لذت ببرند.
    تا آن زمان، نگاهی بیاندازید به کبک ناصر کرمی عزیز که این روزها به دلیل افشاگری یک انگلیسی مشکوک! بدجوری داره خروس می‌خونه! نمی‌خونه؟
    منتها من برمی‌گردم ناصر جان! برنمی گردم؟

درج نظر

اين رسم را لطفاً پايان دهيد مديران عزيز مملكتي!

    ديروز - 17 بهمن 1388 - براي رونمايي از يك واحد توليدي جديد در بخش كشاورزي راهي شهرستان شال در استان قزوين شدم (قابل توجه سام خسروي فرد عزيز كه ميداند چه مي‌گويم! نمي‌داند؟). مطابق معمول سيلي از خبرنگار و عكاس و ... در معيت جناب استاندار قزوين و ائمه جمعه و نمايندگان مجلس و ديگر مديران مرتبط و نامرتبط حضور داشتند تا روبان قرمز اين كارخانه را ببرند.
    امّا نكته‌ي تأسف‌بار ماجرا، قرباني كردن (بخوان قتل عام) 5 گوسفند بي نوا در جلو پاي مقامات عزيز كشوري و لشكري بود!
    يكبار ديگر دوستان را ارجاع مي‌دهم به خطبه‌هاي ارزشمند امام جمعه‌ي كاشمر، آيت‌الله سيد قاسم يعقوبي عزيز در نكوهش چنين حركت‌هايي و اميدوارم همه از وزير راه – دكتر بهبهاني – تبعيت كنند و از چنين نمايش‌هاي هولناكي آن هم در ملأ عام و پيش چشم كودكان ممانعت به عمل آورند.

    پي نوشت:
    وزير راه را آوردم تا بگويم: اگر لكنت‌هايش را مي‌بينم، قوت‌هايش را هم مي‌بينم! نمي‌بينم؟

درج نظر

شناسه‌های پختگی در نخستین گام!

    بعدازظهر امروز – هشتم بهمن‌ماه 1388 - به اتفاق جمعی از دوستداران و فعالان حوزه‌ی محیط زیست ایران، مهمان علیرضا (کوروش) آیینه‌چیان و هم‌رزمانش بودم؛ روزی که قرار بود جمعیت داوطلبان سبز، بعد از 20 ماه تلاش و دوندگی مستمر، نخستین روز کاری رسمی‌اش را در مرکز مشارکت‌های مردمی شرق تهران جشن بگیرد.
    به سهم خود از شنیدن مرامنامه‌ی اخلاقی این تشکل نوبنیاد که توسط هادی کاشانی عزیز و سختکوش قرائت شد، لذت بردم؛ مرامنامه‌ای که بی‌شک گامی به جلو در تاریخ نهادهای مدنی در این دیار به شمار خواهد آمد. حتا اساس‌نامه‌ی 40 ماده‌ای این جمعیت نوپا هم با وجود همه‌ی محدودیت‌هایی که می‌دانیم وجود دارد، رگه‌هایی ناب از روح مدنیت، اخلاق محیط زیستی و دموکراسی را نمایان می‌ساخت.

    به ویژه وجود ماده‌ی 38 در اساسنامه‌ی این جمعیت برایم بسیار خوشایند بود، ماده‌ای که سازوکار انحلال سازمان را در صورت  اجماع اکثریت اعضای مجمع عمومی پیش‌بینی کرده است و نشان می‌دهد که آرمان‌های بلندی این تشکل، افقی بالاتر از موجودیت فیزیکی یک تشکل مردم‌نهاد صرف را به هر قیمتی مد نظر دارد.   

    چنین است که با همه‌ی وجود به مؤسسین و بنیانگذاران این جمعیت، به ویژه دکتر ابوالفضل وطن‌‌پرست، شهریار عیوض‌زاده، کوروش آیینه‌چیان، هادی کاشانی و دیگر عزیزانی که نامشان را نمی‌دانم، تبریک گفته و آرزو می‌کنم در رسالت بزرگی که برعهده گرفته‌اند، موفق و سرافراز باشند. آرزویی که باور دارم محقق خواهد شد، زیرا این داوطلبین سبز، با نگاه به تجربه‌های تلخ و شیرین جبهه‌ی سبز ایران، جمعیت جدید را بنیان نهاده‌اند و می‌کوشند تا به نحوی عمل کنند که از ضعف‌ها و نارسایی‌های آن نهاد دوری گزینند.

درج نظر

زمین‌شناسی پزشکی، سرب، پیاز و نهر فیروزآباد تهران!


    دیروز، یکی دیگر از مباحث مطرح شده در شصت و یکمین نشست کمیته‌ی محیط زیست و توسعه‌ی پایدار کشاورزی، موضوع عزم جدی سازمان زمین‌شناسی کشور برای راه‌اندازی و فعالیت مؤثر واحد زمین‌شناسی پزشکی بود؛ واحدی که با همت نمایندگانی از مؤسسه تحقیقات خاک و آب وزارت جهاد کشاورزی، مؤسسه دامپزشکی، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و نیز ناظرانی از وزارت نیرو و سازمان حفاظت محیط زیست کشور اعلام موجودیت کرده و می‌کوشد تا نسبت بین شیوع برخی از بیماری‌های انسانی  را با آلودگی‌های روزافزون موجود در خاک کشف کند.
    جالب است که در همین جلسه، دکتر غلامرضا میرکی وضعیت آلودگی خاک را در کشور بسیار خطرناک دانست و گفت: دیگر نگرانی فقط آلودگی نهر فیروزآباد در جنوب تهران نیست! بلکه الآن خاک آلوده شده است. وی گفت: نتایج بررسی‌های دفترش نشان می‌دهد که میزان سرب موجود در پیاز‌های کاشته شده در کشتزارهای جنوب تهران به بیش از هیجده و نیم برابر حد مجاز رسیده است که وحشتناک است!
    از او پرسیدم که چند هکتار از اراضی جنوب تهران با فاضلاب خام آبیاری می‌شود؟
    میرکی پاسخ داد: رسماً فقط 400 هکتار؛ امّا غیر رسمی آن می‌رود بالای 3 هزار هکتار!
    او برای این که تهرانی‌ها البته زیاد ناراحت نشوند، این را هم اضافه کرد که وضعیت در اغلب استان‌ها و شهرهای دیگر کشور هم تقریباً همین گونه است و جای نگرانی اصلاً نیست! هست؟
    خُب خدا را شکر که عدالت کاملاً رعایت شده و ملالی نیست ... (نیست که می‌گم، یعنی هست! نیست؟)

    مؤخره:
    یادم هست آن روزهایی که در دانشکده منابع طبیعی کرج دانشجو بودم، سال‌های میانی دهه‌ی شصت را می‌گویم، بحث آلودگی سبزی‌های جنوب تهران بسیار داغ شد، مهندس میرحسین موسوی، نمایندگانی را از سوی نهاد نخست‌وزیری تعیین کرد تا موضوع را به دقت بررسی کنند که یکی از این افراد، دکتر ابوالقاسم متین، خاک‌شناس نامی کشور و همکار عزیزم در مؤسسه متبوع بود. آن تحقیق سرانجام تأیید کرد که خطر در جنوب تهران جدی است؛ امّا همان زمان اساتیدی چون دکتر نعمت‌الله خراسانی با جدیت به مخالفت برخواسته و احتمال این موضوع را صفر دانستند!
    گاه خوب است که ما یادمان باشد چه می‌گوییم و چه مسئولیتی برعهده داریم! نداریم؟

    در باره واحد زمین‌شناسی پزشکی:

    - عناصر و کانی های سمی موجود در محیط زیست و تاثیر آن بر انسان و نقش زمين شناسي پزشكي

    - بزرگترین واحد زمین شناسی پزشکی خاورمیانه به منظور بررسی بیماری‌های شایع با منشاء محیطی و طبیعی در کشور ایران افتتاح شد.

درج نظر

سه شرط جالب اقتصاددانان برای حذف یارانه‌ها!

    در نشست صبح امروز در تات، دکتر طالقانی، به نکته‌ی جالبی در مورد طرح هدفمند‌سازی یارانه‌ها اشاره کردند. ایشان گفتند: برای اجرای چنین طرحی در هر کشوری، باید دولت مرکزی و وضعیت اقتصادی حاکم بر کشور دارای سه ویژگی اصلی باشد:

1- تورم در کمینه‌ی خود باشد؛
2- رابطه‌ی دولت و ملّت در بهترین حالت خود باشد؛
3- جامعه در بیشینه‌ی نشاط خود باشد.

    خُب یک نفر می‌شه پیدا بشه و برای من توضیح دهد که الآن کدامیک از شرط‌های سه‌گانه‌ی مورد اشاره این اقتصاددان شاغل در وزارت جهاد کشاورزی تحقق یافته تلقی می‌شود؟!
    دکتر طالقانی این را هم اضافه کرد که شاید آسیب‌پذیرترین بخش کشور پس از آزادسازی قیمت سوخت، همین بخش کشاورزی باشد! دکتر طالقانی البته احتمالاً می خواست حرفهای دیگری هم بزند، اما دلش برای حاضران شرکت کننده در جلسه سوخت و سکوت کرد!

درج نظر

شیلات، علی‌آبادی و 900 لیتر بنزین!


    امروز در شصت و یکمین نشست کمیته‌ی محیط زیست و توسعه‌ی پایدار کشاورزی، دکتر غلامرضا میرکی، مدیرکل دفتر محیط زیست و توسعه‌ی پایدار تات با نگرانی نسبت به عواقب طرح هدفمندسازی یارانه‌ها در بخش کشاورزی و شیلات اعلام کرد: هم‌اکنون هر قایق صیادی روزانه 900 لیتر بنزین مصرف می‌کند که حاصل آن صید 20 تا 50 کیلوگرم ماهی است و شاید هم نباشد! حال با حذف یارانه سوختی در این بخش، چه باید کرد؟

    البته از آنجا که رییس اسبق ورزش کشور، اخیراً به شیلات پیوسته‌اند، ممکن است بتوانند همان گونه که مشکل فوتبال را حل کردند، این مشکل را هم حل کنند! نه؟

                                                             درج نظر

برای محسن تیزهوش که پیشنهادش در محاق ماند! نماند؟

    دست‌کم سالی یکبار باید نویسندگان حوزه محیط زیست در دنیای وبلاگستان به همراه مخاطبان مجازی و حقیقی‌شان بتوانند دور هم جمع شوند و از مشکلات پیش رو، امیدها و بیم‌ها سخن گویند. این آرزو یا درخواست بزرگی نیست! هست؟
    یادمه که یکسال سازمان نظام مهندسی کشاورزی استان تهران این کار را انجام داد و در اردیبهشت ماه سال گذشته هم این سید محمّد مجابی و احمد محرابی و دوستان‌شان بودند که چنین گردهمایی‌ای را ممکن ساختند.
    در آن روزگاران البته نه از سبزپرس خبری بود و نه از ایرن.
    بنابراین، حالا چرا کسی پیشنهاد محسن تیزهوش عزیز را از زمین برنمی‌دارد و آستین همت برای برپایی‌اش بالا نمی‌زند؟
    باز یادم هست که وحید نوروزی عزیز هم آمادگی خود را آن موقع‌ها برای برپایی چنین همایش سبزی اعلام کرده بود! نکرده بود؟ عباس محمدی هم که همیشه حاضر است! نیست؟
    پس لطفاً در محاقش نگذارید ... اصلاً شاید بتوان یکی از بهانه‌هایش را همین سال جهانی تنوع زیستی معرفی کرد و با پیشنهاد ناصر کرمی هم پیوندکی برقرار ساخت! نه؟

درج نظر

خبرهای سبز در یک نشست مغزپسته‌ای!


    شنبه‌ی هفته‌ی گذشته در شصتمین جلسه کمیته‌ی محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی، به نمایندگی از مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور شرکت کردم. نشست‌های پیوسته‌ای که در نخستین شنبه‌ی هر ماه برگزار می‌شود و می‌کوشد تا روند پیشرفت گرایه‌های محیط زیستی را در وزارت متبوع پایش کند.
    در این نشست دکتر سید غلامرضا میرکی، مدیر دفتر محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی چند خبر خوب را اعلام کرد: این که وزیر جهاد کشاورزی – دکتر صادق خلیلیان – بر عزم خود برای حرکت از کشاورزی معیشتی به سوی کشاورزی اقتصادی با حفظ منابع پایه‌ی تولید کاملاً استوار بوده و آن را پیگیری می‌کند. معنی این سخن آن است که آن تولیدی در کشاورزی افتخارآفرین است که به بهای تخریب محیط زیست و تزریق سم بر پیکر رنجور طبیعت به دست نیاید. بنابراین، شعار خودکفایی در کشاورزی را زمانی می‌توان داد و با افتخار برایش جشن گرفت که همزمان شاهد افزایش پایداری در شاخص‌های محیط زیستی سرزمین مادری هم باشیم.
    دومین نکته آن بود که ایشان از عزم جدی محمدی‌زاده برای تشکیل کمیته‌های توسعه‌ی پایدار در تمامی وزارتخانه‌های کشور خبر داد؛ رخدادی که اگر از مرحله‌ی شعار به عمل درآید و تنها به یک ویترین بزک کرده برای وزارتخانه‌های کشور بدل نشود، می‌تواند گامی استوار در مسیر تحقق آرمان‌های اصل 50 قانون اساسی به شمار رود.
    در این جلسه کاوه حاتمی هم گزارشی از روند برگزاری اجلاس کپنهاگ و دستاوردها و شکست‌های آن ارایه داد که البته به او یادآوری کردم: گاه گزارش تلخ و بدبینانه‌اش را با تحلیل‌های یک‌سویه‌ی خبرگزاری فارس می‌شد اشتباه گرفت! نمی‌شد؟ (خوشبختانه البته او هیچ نسبتی با آن یکی حاتمی ندارد! نگران نشوید!!)
    آخرین موضوع مورد بحث، تلاش همکاران ما در شیلات بود برای آن که معیارها و شاخص‌های محیط زیستی را وارد چرخه‌ی این صنعت مهم کشور کنند و البته ذکر خیری هم از سید محمّد مجابی شد؛ به عنوان بهترین مدیری که تاکنون داشته‌اند.
    برای میرکی عزیز و همکاران سختکوشش  در این دفتر سبز رنگ، آرزوی موفقیت بیشتر دارم.

درج نظر

چشم‌اندازها و چالش‌های ایران برای رسیدن به پایداری سرزمین

    به دعوت گروه مهندسی نقشه‌برداری و ژئوماتیک دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران، روز چهارشنبه، 16 دی ماه 1388 به ارایه‌ی دیدگاه‌هایم در حوزه‌ی افق دستیابی ایران به پایداری سرزمین می‌پردازم.
    این برنامه که با نمایش فیلم علمی THE DYNAMIC EARTH همراه خواهد بود، رأس ساعت 10 صبح در تالار اجتماعات پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران واقع در امیرآباد شمالی برگزار می شود.
    ورود علاقه‌مندان آزاد است.

درج نظر

گزارش یک نشست صمیمانه در دفتر انرژی خورشیدی سانا


    بعدازظهر دیروز به اتقاق دکتر مهدی فرح‌پور به دفتر پیمان کنعان رفتم؛ مدیر متخصصی که سالهاست می‌کوشد تا استحصال انرژی خورشیدی را در این مملکت از آرزو به واقعیت بدل سازد. بهانه‌ی این دیدار معرفی دو هموطن علاقه‌مند به این حوزه بود که می‌خواستند گامی برای عملی‌تر شدن این آرمان بلند بردارند. یکی از آنها هادی جلوانی، یکی از مدیران ارشد شرکت آلمانی dastcom بود که 25 سال است در آلمان زندگی می‌کند و می‌گوید: دوست دارم به ایران برگردم و قدمی برای آبادانی وطن بردارم. آن دیگری نیز یکی از جوانان عزیز اصفهانی‌ است که می‌خواهد خشک‌کنی را به مرحله‌ی تولید برساند که به مدد آن، معضل از بین رفتن کرفس در اصفهان را به دلیل ورود یکباره‌ی آن به بازار در اردیبهشت ماه حل کند.

کنعان می گوید: ایران هم اکنون برق 60 هزار خانه روستایی را با خورشید تامین می کند

    کنعان هم مانند همیشه با روی گشاده برخورد کرد و قول داد تا آنجا که امکان دارد به این دو عزیز مساعدت کند.
    یعنی می‌شود روزی را دید که بالای پشت‌بام منازل ایرانیان هم به مانند یک نیروگاه خورشیدی کوچک عمل کرده و هر ایرانی بتواند تولیدگر باشد تا مصرف‌کننده‌ی صرف؟
    این آن افق سبزرنگی است که برای مام میهن می‌بینم! نبینم؟

درج نظر

کپنهاگ و انتظارهایی که برآورده نشد!

آب دارد همچنان بالا می آید و هنوز برخی خطر جهان گرمایی را جدی نمی گیرند! چرا؟

     برای بسیاری از طرفداران دوآتشه‌ی محیط زیست، نتیجه‌ی اجلاس کپنهاگ شاید چیزی جز یک سرخوردگی بی‌پایان و یأس‌آلود نبود؛ کیفیتی که می‌توان آن را به خوبی در کار هنرمند مشهور انگلیسی – Banksy - دید! یا از روی آمار و ارقامی که پیمان عزیز در تارنمایش بازانتشار داده است، درک کرد.
 با این وجود، از منظر اثری که بر روی بسیاری از مخالفان قسم خورده‌ی جهان گرمایی و یا خیلی از مردم بیگانه با مقوله‌ی محیط زیست گذاشت، برگزاری کپ 15 یک گام بزرگ به جلو بود؛ زیرا نه‌تنها سبب شد تا کشورهایی چون چین و هندوستان و آمریکا بخشی از مسئولیت‌های جهانی‌شان را بپذیرند، بلکه مردم هم بیش از پیش با خطرات تغییر اقلیم و جهان‌گرمایی آشنا شدند و درک کردند که چه کسی شعار می‌دهد و چه کسی اهل عمل است.
آنچه مسلم است و خشم و ناامیدی مردم نیز می‌تواند نشانه‌ای از آن باشد، این است که امروز بیشتر از هر زمان دیگری جهانیان واقف به خطرات دست کم گرفتن تهدید جهان‌گرمایی در کره زمین هستند. دیگر کمتر می‌توان متفکر یا عوامی را در کشورهای جنوب دید که بگوید: هر کسی زمین را گرم کرده یا لایه ازن را سوراخ کرده، خودش هم برود درستش کند!
حالا بیشتر از هر زمان دیگری باور کرده‌ایم که جملگی سوار بر یک قایق هستیم و نباید به کسی اجازه دهیم تا بی مهابای فرداها به سوراخ کردن کف این قایق ادامه دهد.
زیرا که همه غرق خواهیم شد! نخواهیم شد؟
 
روایت مرگ مانگروها را در گاردین پی بگیرید.

گزارش تاسف بار گاردین از عقب نشینی و مرگ رویشگاه های مانگرو یکی از آخرین و تازه ترین روشنگری های زنهاردهنده در این حوزه به شمار می رود.


    پیوست:
    برای آشنایی بیشتر با Banksy و نبوغش سری به اینجا بزنید!


آيا سخنان سبز احمدي‌نژاد در كپنهاگ نويد يك دوره جديد در مديريت محيط زيست ايران است؟

    هفته‌ي گذشته در آخرين روزهاي برپايي بزرگترين همايش محيط زيستي جهان در كپنهاگ، اين محمود احمدي‌نژاد بود كه طلسم را شكست و براي نخستين بار در قامت فرد نخست قوه‌ي مجريه در كنفرانسي شركت كرد كه از زمان شكل‌گيري‌اش در ريو – سال 1992 – هيچ يك از رؤساي جمهور پيشين ايران حاضر نشده بودند تا خود شخصاً رهبري هيأت اعزامي را برعهده داشته باشند؛ واقعيتي كه در نوع خود تأمل‌برانگيز بوده و نام رييس دولت دهم را براي هميشه در كتاب‌هاي تاريخ محيط زيست ايران ثبت خواهد كرد.
    علاوه بر اين، فرازهايي از سخنان دكتر احمدي‌نژاد در پايتخت يكي از سردترين كشورهاي اروپايي در باره‌ي خطرات روزافزون و شتابناك جهان‌گرمايي بسيار اميدبخش بود؛ به نحوي كه شنيدن اين سخنان از رييس دولتي كه تاكنون كمترين توجه را به ملاحظات محيط زيستي نشان داده است، هم شوكه‌كننده و ناباورانه بود و هم اميدبخش و پيش‌برنده. به ويژه آنجايي كه ایشان صراحتاً از همه دوستداران طبيعت و حيات انساني و گروه‌هاي مردمي كه با سخنراني‌ها و تجمعات و روشنگري‌هاي خود، موجب تحريك حساسيت مثبت نسبت به ضرورت صيانت از محيط زيست شده‌اند، تشکر کردند.
    به نظر مي‌رسد بين دولت نهم و دولت دهم فاصله‌اي ژرف در حوزه‌ي جايگاه اختصاص‌يافته به محيط زيست وجود دارد! زيرا در دولت نهم تقريباً همه‌ي دولتمردان به شكلي تظاهرات و فعاليت‌هاي گروه‌هاي حامي محيط زيست را با ديده‌ي ترديد و شك مي‌نگريستند؛ از وزير ارشاد بگير تا وزير كشور و معاون اول رييس جمهور و حتا خود رييس دولت نهم كه آشكارا منابع طبيعي را سد راه توسعه ناميد!
    امروز اما، رييس سازمان حفاظت محيط زيست مي‌گويد: هر آنچه دارد براي حفظ طبيعت ايران هزينه خواهد كرد؛ اجازه عبور جاده در جنگل ابر را نخواهد داد؛ صنايع آلوده‌كننده را وامي‌دارد تا استانداردهاي محيط زيستي را رعايت كنند و از همه مهم‌تر آن كه براي نخستين بار، يك متخصص عاشق طبيعت – دكتر محمدباقر صدوق - را به عنوان معاونت محيط طبيعي خود برگزيده است. رييس دولت دهم هم بر خلاف رييس دولت نهم ديگر حرف‌هايي نمي‌زند كه طرفداران محيط زيست را برنجاند؛ ديگر مردم را تشويق به زاد و ولد بيشتر نكرده و نمي‌گويد راه استان شدن از انفجار بمب جمعيتي مي‌گذرد! ايشان حتا اعتراضي به معاون خود نمي‌كند كه چرا ايران را دهمين كشور تخريب‌كننده‌ي محيط زيست مي‌نامد و در كپنهاگ نشان مي‌دهد كه به درستي خطر جهان‌گرمايي را دريافته و نويد مطالعات گسترده دولت متبوعش را در زمينه استحصال انرژي‌هاي نو – به ويژه خورشيد و باد – مي‌دهد.
    حالا بايد به انتظار بنشينيم و ببينيم: آيا حضور احمدي‌نژاد و سخنان سبز او نويدبخش آغاز دوراني جديد در مديريت محيط زيست ايران و هم راستا با آموزه‌هاي مندرج در اصل 50 قانون اساسي هست؟
    شما چه فكر مي‌كنيد؟!

درج نظر

هیچ قانونی نمی‌تواند افراد را به احترام گذاردن به محیط زیست مجبور کند!

     همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، هفته‌ی گذشته یک همایش بی‌سابقه در ایران برگزار شد با عنوان: «نقش روحانیت در توسعه پایدار کشاورزی» که نگارنده نیز در آن سخنرانی کرد.
    اینک بیانیه‌ی پایانی همایش از سوی حجت‌‌الاسلام سید محمّدرضا هاشمی، مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در جهاد کشاورزی میانه به دستم رسیده است؛ که برای ثبت در تاریخ محیط زیست ایران، آن را در مهار بیابان‌زایی بازانتشار می‌دهم.
    به باورم – همان گونه که در متن بیانیه به درستی تأکید شده است - هیچ قانونی نمی‌تواند افراد را به احترام گذاردن به محیط زیست مجبور کند. برای حرمت نهادن به محیط زیست، نیاز به دانایی و عشق و فرهنگ‌سازی است و رهبران مذهبی در هر جامعه‌ای می‌توانند نقشی مثبت و انکار ناشدنی در این مهم ایفا کنند. وقتی می‌شود به یک پاپ سبز فکر کرد؛ چرا نشود یک آیت‌الله سبز را به تصویر کشید و او را الگو قرار داد؟
     با هم متن این بیانیه‌ی بی‌سابقه را مرور می‌کنیم ...

ادامه نوشته

به ايستگاه آخر رسيديم!

آخرين روز از موج سبز چهارم

     امروز آخرين روز از فراخوان چهارمين موج سبز وبلاگستان است. در يادداشت بعدي‌ام سعي مي‌كنم به بازخوردهاي اين موج در جماعت وبلاگنويس و اثرات بيروني آن بپردازم. موجي كه بسياري از حقايق را براي محمد درويش آشكار كرد و مرز بين آنهايي كه با چتر به دامنه‌ها مي‌روند براي دعاي باران، با آنهايي كه با كفش‌هاي پاشنه بلند يا موهاي ژل زده و فوكول كراوات اين مسير را طي مي‌كنند – يا مي‌خواهند نشان دهند كه طي مي‌كنند! – روشن كرد.
     در يك كلام بايد بگويم: وقتي ميزان عشق به محيط زيست و دغدغه‌هاي فراگيرش در بين علاقه‌مندان جدي اين حوزه در چنين حدي باشد، باور كنيد همين قدر هم كه از طبيعت ايران باقيمانده برايمان زياد است، زياد نيست؟
     به هر حال، در طول اين موج از آدم‌هايي ظاهراً دورتر به موضوع با چنان پژواك‌هاي شورآفريني روبرو شدم كه به همان اندازه برايم حيرت‌انگيز و نويدبخش و اميدآفرين بود كه وقتي سكوت و خموشي و بي‌تفاوتي و دلسردي برخي ديگر از دوستان ديروز طبيعت وطن را ديدم! البته نكته‌ي اميدبخش داستان آن است كه آن شور و شوق را اين غم و نااميدي نتوانست ناپديد سازد!
    درود بر ايرانياني كه عاشقانه براي دعاي باران همچنان به سوي دامنه‌ها روانند و با خود چتر مي‌برند البته!

درج نظر

تبریک! سازمان حفاظت محیط زیست کشور هم برگزاری اجلاس کپنهاگ را پس از 10 روز تأیید کرد!!

    سرانجام پس از جنب و جوش‌های ناهمتایی که نهاد متولی طبیعت وطن برای اطلاع‌رسانی و حضور فعال و هدفمند در اجلاس کپنهاگ در طول 10 روز سپری شده از آغاز اجلاس انجام دادند؛ موضوعی که مفصلاً در همین تارنما به آن پرداخته و ابراز ژرف‌ترین تأسفی که می‌توان کرد را کردیم!
    اینک می‌توان با ورود به درگاه مجازی سازمان حفاظت محیط زیست کشور خبردار شد که می‌توان گزارش سند هيأت ايراني در پانزدهمين نشست تغيير آب و هوا در دانمارک را ملاحظه کرد. هرچند اگر اصل خبر را بخوانید، هر چیزی را می‌توانید ملاحظه کنید، جز همان اصل گزارش سند را! ولی به هرحال آقایان پس از پرس و جوهای فراوان دریافته‌اند که رییس، دو روز است که خودش هم در کپنهاگ است!   

صفحه نخست تارنمای طرح ملی تغییر آب و هوا که از خواب زمستانی بیدار شده است!

    شوق‌برانگیز‌تر آن که، تارنمای دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا هم بعد از نزدیک به دو سال از خواب زمستانی قطبی خود بیدار شده و با گذاشتن لوگوی اجلاس، اعلام کرده است که: "پانزدهمين كنفرانس اعضاء‌ كنوانسيون تغييرات آب و هوا و پنجمين نشست متعهدين پروتكل كيوتو - ۷ الي ۱۸ دسامبر ۲۰۰۹ - كپنهاگ ، ‌دانمارك " در حال برگزاری است! و البته چند تا عکس هم گذاشته‌اند که حقیقتاً دستشون درد نکنه! بکنه؟

    مؤخره:
    نمی‌خواهم زیاد بدبین یا سخت‌گیر باشم. همین دیروز بود که یکی از خوانندگان تازه‌ی مهاربیابان‌زایی - آقای رگبار - از نگارنده پرسیده بود: آیا این همه تلاش، اثری یا فایده ای هم برای محیط زیست داشته است؟ خواستم بگویم: این هم آخرین اثر مفید وبلاگ مهار بیابان زایی! همین که بتوان چرت این آقایان را پاره کرد، خوب است! نیست؟

درج نظر

جنب و جوش حیرت انگیز سازمان حفاظت محیط زیست در ماجرای کپنهاگ!

از موج چهارم سبز حمایت کنیم

      واقعاً آدم حیرت می‌کند از این همه جنب و جوش و فعالیت مستمر و شبانه‌روزی متولیان طبیعت کشور در اجلاس کپنهاگ!
      مدام در حال اطلاع‌رسانی هستند؛ پیوسته آخرین برنامه‌ها و دیدگاه‌های دولت متبوع خویش را به جهانیان اعلام داشته و می‌دارند؛ اصلاً خواب ندارند طفلکی‌ها ... یک پای‌شان در کپنهاگ است تا مقدمات سفر رییس دولت دهم را فراهم کنند و یک پای‌شان در کنفرانس‌های خبری متعدد با نمایندگان رکن چهارم دموکراسی! تا با بهترین کیفیت و کمترین زمان ممکن به مردم خود و دیگر کشورهای جهان بنمایانند که دارند در این مهم چه می‌کنند!
     باور نمی‌کنید؟ کافی است سری به درگاه مجازی و البته رسمی سازمان حفاظت محیط زیست کشور بزنید تا ببینید که در آنجا هر خبری را می‌توان یافت، مثل این خبر یا آن یکی! اما دریغ که به موضوع کپنهاگ اشاره‌ای حتا در حد یک خط شده باشد!

تصویر صفحه نخست تارنمای دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا - آخرین بروزرسانی: زمستان 1386!

     تأسف‌آورتر و حیرت‌انگیزتر آن که، وقتی به تارنمای دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا مراجعه می‌کنیم که علل‌القاعده باید همه‌ی هم و غمش همین اجلاس کپنهاگ باشد، درمی‌یابیم که آخرین مطلبش مربوط به زمستان سال 1386 است!
    انگار خواب زمستانی این دفتر به مراتب از خواب زمستانی برخی از وبلاگ‌نویسان محترم به اصطلاح سبزنویس هم سنگین‌تر است که در بزنگاه‌های حیاتی ناگهان خوابشان می‌برد و یا در بیداری هم خواب هستند و یا خودکشی می کنند و اصلاً متوجه رخدادهای خطرناکی که در همین حوالی در حال وقوع است، نیستند! هستند؟
     وای بر ما ...
     نتايج حاصل از سناريوهاي مختلف تغيير اقليم در ایران نشان مي‌دهد كه با بالا رفتن دما، تبخير در اغلب حوضه‌هاي آبخیز و در تمام طول سال، افزايش مي‌يابد. افزايش دما در حدود تقريبا 2 تا 6 درجه سانتي‌گراد موجب 6 تا 12 درصد افزايش در تبخير سي حوضه و بارش 71- 78 درصد تغيير دارد. كاهش رواناب سالانه از 88- تا 50+ درصد تغييرات نشان مي‌دهد و بدین ترتیب امنیت غذایی ما هم مورد تهدید جدی قرار خواهد گرفت ... اما ما همچنان خواب هستیم! آن هم در حالی که اعلام می‌شود روند گرم شدن کره زمین می‌رود تا در سال آینده – 2010 به مرزی باورنکردنی افزایش یابد و به بالاترین حد خود برسد!

     آقای محمدی‌زاده عزیز!
     پس کجا رفت آن حرف‌های زیبا؟
     دست کم گوش مسئول سایت سازمان را بتابانید که اینقدر آشکارا ویترین‌تان را لو ندهد! به خدا پر از گرد و خاک است! نیست؟

     مؤخره:
     راستی چرا کسی همچنان پیام خطرناک ناصر کرمی را درنمی‌یابد یا جدی نمی گیرد؟! ۷:۳۰ امروز در برنامه روز از نو شبکه دوم سیما سعی می کنم تا به این موضوع جدی تر بپردازم.

                                                                   درج نظر

گام‌های روحانیت در مسیر پایداری توسعه

   

عنوان سخنرانی امروز محمد درویش - 22 آذر 1388 - میانه

    تا ساعتی دیگر قرار است راهی دیار خالق حیدربابا – شهریار فرزانه وطن – شوم تا در همایش نقش روحانیت در توسعه‌ پایدار سخنرانی کنم. برگزاری چنین همایشی بی‌شک در کشور بی‌نظیر است و می‌تواند خود موجی سبز را در آن بخش از جامعه به راه اندازد که تریبون همه‌گیر و پرقدرتی چون مساجد، حسینیه‌ها و تکایا را در اختیار دارند.
    طبیعت وطن، روزگار رنجور و زخم‌خورده‌ای را می‌گذراند؛ حال سرزمین مادری اصلاً خوب نیست و باید از هر تمهید و ابزاری سود برد تا خود، این بیمار را رنجورتر نسازیم. باید قبول کنیم که فقر فرهنگی و دانایی گریزی – به ویژه در سطح عوام – یکی از مهم‌ترین دلایل رخداد فرواُفت شتابناک کارمایه‌ها در ایران است.
   

محمد درویش در حال سخنرانی در همایش - 22 آذر 1388 - میانه

    چنین است که اگر بتوان رهبران مذهبی را در سکونت‌گاه‌های کوچک و بزرگ شهری و روستایی با آموزه‌های زیست پایدار آشنا و همراه ساخت؛ آنگاه می‌توان امیدوار بود که از حاصل این هم‌افزایی؛ طبیعت وطن و زیستمندان گران‌سنگش سود خواهند برد.    بر بنیاد دریافت‌های پیش گفته است که می‌خواهم امروز در حضور فرماندار، ائمه جمعه، جماعت، طلاب و دیگر مقامات روحانی و کشوری استان آذربایجان شرقی و شهرستان میانه از گام‌هایی سخن گویم که روحانیت می‌تواند برای پایداری توسعه در ایران عزیز ما بردارد.

    مؤخره:
   می‌دانم ... شاید برخی از خوانندگان این سطور در دل بگویند: چه خیالی؟!
   با این وجود من ترجیح می‌دهم که همواره به خیالم بال و پر دهم و از آن، خلوتگاهی در بیابان بسازم، پیش از آن که خانه‌ای در میان دیوارهای پرازدحام شهر بنا کنم؛ زیرا من دوست دارم، خانه‌ام یک دکل باشد تا یک لنگر! من دوست ندارم بال و پر خویش را جمع کنم تا از در بگذرم؛ دوست ندارم سر خم کنم تا به سقف نگیرم ... و دوست ندارم از نفس کشیدن و آزاداندیشیدن  بهراسم، مبادا دیوارها شکاف بردارند و فرو ریزند!
    شما هم دوست نداشته باشید لطفاً ...

درج نظر

در دومين روز از چهارمين موج سبز؛ هنوز كسي منظور ناصر كرمي را درنيافته است!

لطفاً از چهارمین موج وبلاگستان حمایت کنید ...

در نوشتار پيشينم اشاره كردم كه ناصر كرمي يادداشتي زيركانه، هوشمندانه و عالمانه بر ماجراي كپنهاگ نوشته و همانگونه كه استيون هاوكينگ با سخنراني جنجالي‌اش، پايان فيزيك نظري را اعلام كرد، او نيز در حقيقت خط پاياني را بر قصه‌ي انتشار گازهاي گلخانه‌اي كشيد يا دست كم كوشيد تا بكشد!
    امّا حيرت‌انگيز است كه هنوز اين يادداشت سحرانگيز آن گونه كه سزاوار است از سوي اهالي وبلاگستان سبز مورد عنايت قرار نگرفته و درك نشده است.
    هشدار مي‌دهم كه يادداشت ناصر كرمي، سرفصل بسيار مهم و تعيين‌كننده‌اي در تمامي تلاش‌هايي كه تاكنون سبزهاي وطني و غير وطني براي روشن‌گري در حوزه‌ي جهان‌گرمايي انجام داده‌اند، مي‌گشايد. مباد كه آن را دست كم بگيريد.
    فارغ از همه‌ي هياهوهاي كپنهاگ، انتظار مي‌رود تا وبلاگ‌نويساني چون سام خسروي فرد، حميدرضا عباسي، پيمان سپهري، هومان خاك‌پور، مژگان جمشيدي، الهه موسوي، سعيد مقيسه، روشنك شهبازي، عباس محمدي، مريم نظري، پژمان - محمدرضا - نوروزي، شهريار صيامي، محمد خسروشاهي، عليرضا آيينه‌چيان، سيد محمد مجابي، معصومه ابتكار، هومن روانبخش، شهريار عيوض زاده، محسن تيزهوش، صفورا زواران حسيني، پروانه اسماعيل زاده، مرد خاكي، حميدرضا ميرزاده، شاهين سپنتا، سلول، عبداللطيف عبادي، مرتضي ميرزايي، كيومرث سفيدي، سپهر سليمي، مريم خزايلي، نيك آهنگ كوثر، حسين نوروزي، مهدي اشراقي، شاهرخ جباري، فرزان اسدي، شيوا شفاهي، سهيل نوروزي، وحيد نوروزي، صدرالدين علي پور، دلاور نجفي، حسام‌الدين نراقي، مريم مؤمني، غلامرضا گودرزي، محمد افراسيابي، كيارش بشايايي، پيام احتسابيان، فرشيد فاريابي، حميدرضا وجداني، مهتا، كتايون ربيعي، حميدرضا بي‌تقصير، رسول خورازمي، امير سررشته داري، پوريا ناظمي، حامد رحيمي، سيامك معطري و ... به اين مهم بيش از پيش توجه كنند و نگذارند ناصر خان عزيز ما تك نفره و اينگونه فارغ‌البال بتازد!

درج نظر

روایت یک شب به یادماندنی در باشگاه آرارات تهران

در حال سخنراني در باشگاه آرارات - عكس از فرامرز نصيري

    دیشب همه‌ی آنهایی که روزگاری با کوه اُلفت داشتند؛ همه‌ی آنهایی که بخشی از خیس‌ترین خاطرات‌شان در کوهستان‌های وطن رقم خورده است و همه‌ی آنهایی که کوه‌ها را دوست دارند، همان طور که زندگی را دوست دارند؛ گرد هم جمع شده بودند تا برای پنجمین بار در زیر سقف بنای قدیمی، امّا سخت اصیل و صمیمی باشگاه آرارات تهران واقع در کوچه‌ی نوبهار فریاد حمایت از کوهستان‌های وطن را سردهند. رسم خوشایندی که از سال 2003 میلادی و به ابتکار سازمان ملل متحد در تقویم جهانی ثبت شده است و ایرانیان نیز با یک سال تأخیر آن رسم خوشایند را در کشور جشن می‌گیرند ...

ادامه نوشته

اجلاس کپنهاگ: آغازی بر پایان خواب زمستانی وبلاگستان سبز در ایران!؟

به موج چهارم سبز بپیوندید ...

     و سرانجام 20 آذر 1388 از راه رسید تا دوستداران محیط زیست در ایران به بهانه‌ی برپایی اجلاس زمین در کپنهاگ؛ موتور موج چهارم را روشن کرده و نشان دهند که تا چه اندازه به این مقوله جدی نگریسته و چه دورنمایی برای آن متصور هستند.
    تا اینجای کار، البته فقط ناصر خان کرمی دورنمای خود را از کپنهاگ ارایه داده که الحق و والانصاف دورنمایی خواندنی است!
    عباس محمدی عزیز هم سرانجام، سری به آرشیو ارزشمند 35 ساله‌اش زده تا حاصل دیداری آن همه کوه‌پیمایی را  از منظر جهان‌گرمایی به نمایش نهد.
   هر دو یادداشت را توصیه می‌کنم که بخوانید و در پای آن درنگ کنید. هرچند نمی‌توان از موقعیت‌سنجی دولت‌مردان عزیزمان هم بگذریم که انحلال مصوبه‌ی 120 کیلومتر را دقیقاً در بدترین زمان ممکن اعلام کردند تا همه دریابند که بین آن حرف‌های زیبا با عمل تا چه اندازه تفاوت وجود دارد!
    من که یاد مراسم روز خبرنگار در ایران افتادم که اغلب با تعطیلی و توقیف و بی‌کاری چند روزنامه و روزنامه‌نگار همراه می‌شود! نمی‌شود؟
     پس حالا که این همه سوژه‌ی ناب در اختیارتان هست، لطفاً لاک‌تان را بشکنید و از خواب بیدار شوید و به بهانه‌ی کپنهاگ هم که شده از طبیعت وطن بنویسید و این که آیا ناصر واقعاً راست می‌گوید یا بیشتر با هوشمندی خارق‌العاده‌اش دارد چراغ سبزی را با قرمز تعویض می‌کند!

   به همین بهانه و از همین نویسنده:

   - چالش جهان‌گرمایی را در کپنهاگ به فرصت بدل کنیم

   - در فاصله‌ی 3 روز تا سبزترین اجلاس جهان؛ خیلی‌ها هنوز نمی‌دانند کپنهاگ را باید خورد یا پوشید یا ...?!

   - آیا بشر در جهان‌گرمایی مؤثر است!؟

   - از دامنه‌هاي هيماليا تا اعماق اقيانوس هند؛ چشم‌ها به سوي كپنهاگ!

   - رونمایی از نقشه‌ای عجیب در موزه علم لندن!

   - تصویری که جهان‌گرمایی را تعریف می‌کند!

   - خبری که نمایندگان عربستان را در کپنهاگ خشمگین می‌کند!

درج نظر


یک همایش بی‌سابقه در ایران: نقش روحانیت در توسعه پایدار!


    چند روز پیش دعوتنامه‌ای به دستم رسید که هم مرا حیران کرد و هم خوشحال! دعوتنامه از سوی دبیرخانه‌ی "نخستین همایش ملّی نقش روحانیت در توسعه پایدار" فرستاده شده و از نگارنده دعوت کرده بود تا به عنوان سخنران در این همایش یک روزه شرکت کند ...

ادامه نوشته

و سرانجام چهارمين موج سبز وبلاگستان از راه مي‌رسد!


     بعد از يك دوره خواب زمستاني – آن هم از نوع قطبي و كمبو‌اش! – دوباره گويا قرار است چرخ‌هاي سبز وبلاگستان به چرخش درآمده و همه به بهانه‌ي كپنهاگ، برگي از دفاتر مجازي‌شان را سبز كنند.
    اميد كه اين دعوت و موج‌آفريني، سبب شود تا برخي از دوستان را كه مدت‌هاست حتا خاك وبلاگ‌شان را هم جارو نكرده‌اند، دوباره در اين محيط دوست‌داشتني و بالنده ببينيم و از ديدگاه‌هاشان بهره‌مند شويم.
    ممنون از محسن تيزهوش عزيز و دكتر مهدي اشراقي گرامي كه مانند هميشه، همه‌ي زحمت‌ها را داوطلبانه به جان مي‌خرند و سبزينگي وبلاگستان را پاس مي‌دارند. و البته ممنون از نمایندگان عالی مقام ۱۹۳ کشوران جهان که با حضورشان در کپنهاگ سبب زایش دوباره موج سبز را در وبلاگستان فارسی مهیا کردند.
     پس وعده‌ي ما : چهارمین موج سبز در آخرين دهه از آخرين ماه پاييز دوست‌داشتني 88 ... و به بهانه‌ي كپنهاگ.

موج سبز

     می ماند يك حسرت:
    چند روز پیش با اروند مشغول جستجوی یک کارتون مناسب بودم که ناگهان این کار را دیدم و دلم گرفت ... هرچند نتوانستم دلیل گرفتن دلم را برای اروند توضیح دهم! درست مثل زمانی که اشکهای طبیعت هم آنقدر درآمد تا خشک شد و رفت ...
     خواستم بگویم: نکنید این کار را بچه‌ها! وبلاگ‌های شما، فرزندان شما هستند؛ آیا کسی مجاز است که فرزندش را نیست کند و یا به فراموشی بسپارد؟! فرزند را باید تا هستی، تا نفست گرم است و تا رطوبت چشمانت باقی است، عاشقانه و بی‌منت دوست داشت و نوازش کرد. همین!
    يادي بايد كنم از سپهر سليمي عزيز كه در راه‌اندازي سه موج گذشته وبلاگستان، بسيار زحمت كشيد و با زيستايش خوش درخشيد؛ امّا همچنان در حيرت و افسوسم كه چرا عمر آن زيستا مثل پروانه بود و حالا مدت‌هاست كه نه زیستای سپهر – یا به قول خودش: آخرین دسته گل سبزش! - را می‌بینیم و نه خود سپهر  را! مي‌بينيم؟ حتا شماره تلفنش را هم عوض كرده است؛ چه رسد به پسورد تارنماي محبوبش!
    لطفاً جواب دهيد آقا سپهر نازنين. موج چهارم برای پرشی بلندتر و پروازی در اوج‌تر به یاری همه‌ی ما نیاز دارد.

درج نظر

خبری که نمایندگان عربستان را در کپنهاگ خشمگین می‌کند!

     

راجاندرا پاچوری - رییس IPCC

     در آستانه آغاز به کار اجلاس کپنهاگ و تنها به فاصله‌ی اندکی از انتشار خبری که تردیدهایی در نقش انسان در فرآیند جهان‌گرمایی آفریده بود، اینک خبر می‌رسد که آن تردیدها دارد کم رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شود! و به همین نسبت، نمایندگان دولت‌هایی نظیر عربستان سعودی, خشمگین و خشمگین‌تر!
     چرا که اینک رییس IPCC – راجاندرا پاچوری – می‌گوید: مطالعات دانشمندان بریتانیایی در دانشگاه East Anglia با یافته‌های دانشمندان در سایر نقاط جهان همخوانی دارد.
     به دیگر سخن آرزوی آن که کاهش گازهای گلخانه‌ای از دستور کار اجلاس کپنهاگ حذف شود – درخواستی که عربستان سعودی مصرانه بر آن پای می‌فشرد – آرزویی است که صاحبانش باید آن را به گور ببرند!

                                                           درج نظر

نه! اشتباه نکنید؛ اینها طرفداران تیم استقلال یا چلسی نیستند!

Stop Climate Chaos Coalition call for a massive wave on the Houses of Parliament on the eve of the climate change conference, COP15, in Copenhagen. Photograph: Courtesy of Amelia Collins

    آدم دردش می‌گیره وقتی می‌بینه در یک روزنامه – فقط یک روزنامه – چنین تیم پر و پیمونی می‌خواهد از اجلاس کپنهاگ فیلم و عکس و خبر و تحلیل تهیه کند و آنگاه چنین جمعیتی هم وجود دارد که مقابله‌ی جدی‌تر با تغییرات اقلیمی را از سوی دولت متبوع‌شان خواهانند.
    آیا فکر می‌کنید تعداد ...

ادامه نوشته

به استقبال روز جهاني كوهستان برويم

روز جهاني كوهستان با شعار مديريت بلا در كوهستان ها

     كوه‌ها يادآور همه‌ي آن چيزهايي است كه به بشر درس استقامت، بلندپروازي و حفيرشمردن مشكلات را مي‌دهد. كوه كه بروي و از آن بالا به شهر و آدم‌هايش نگاه كني، تازه درمي‌يابي كه چقدر بزرگي و تا چه اندازه آن چه را كه بزرگ مي‌پنداشتي و عظيم تصورش مي‌كردي، ريز است و قابل صرف‌نظر كردن!

ادامه نوشته