10 نشانه‌ی پس‌رفت محیط زیست در سال 2009


   

مرگ گاوها در کنیا؛ شناسه ای آشکار از خشکسالی شدید در بسیاری از مناطق آفریقا

      نشنال جیوگرافیک اقدام به انتشار 10 رخداد نامیمون سال 2009 در حوزه‌ی محیط زیست کرده است؛ رخدادهایی که بسیاری از آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم با جهان گرمایی و تغییرات اقلیمی مرتبط هستند.
    از جمله‌ی این رخدادها می‌توان به ناپدیدشدن کلاهک یخ در قطب شمال و گشوده‌شدن یک راه دریایی بی‌سابقه اشاره کرد؛ افزون بر آن خشکسالی سخت و جان‌فرسا در کنیا، کور شدن اشتهای اقیانوس‌ها در جذب کربن و افت کم‌سابقه‌ی منابع آب زیرزمینی در کشور هند از دیگر مواردی است که نشنال جیوگرافیک آنها را مهم ارزیابی کرده است.
     دیگر موارد را می‌توانید اینجا ببینید.

                                                                  درج نظر

آیا 35 درصد خاک تهران در اشغال صنایع است؟!

چرا تهران همه چیز را در خود می بلعد؟!

     تیتری را در خبرگزاری مهر دیدم با عنوان: 35 درصد خاک تهران در اشغال صنایع است؛ کنجکاو شدم که ببینم موضوع چیست؟ مطلب را خواندم، دیدم راوی سخن کسی نیست جز همین محمّد درویش خودمان! کسی که روحش هم از چنین رقمی اطلاع ندارد! دارد؟
     البته دارد! ماجرا از این قرار است که من در گفتگو با خبرگزاری مهر و به بهانه‌ی پخش شایعه لغو ممنوعیت حریم 120 کیلومتری تهران در ساخت و ساز صنایع – که خوشبختانه امروز رییس سازمان محیط زیست آن را تکذیب کرد – گفتم: 35 درصد از صنایع کشور در تهران متمرکز شده است؛ در حالی که تهران فقط 2 درصد از خاک ایران را در اختیار دارد! بنابراین، چنین تمرکز فزاینده‌ای نه‌تنها خردمندانه نیست، بلکه با شعار عدالت محوری و تمرکز زدایی دولت هم جور درنمی‌آید! می‌آید؟
    به دیگر سخن خطری را که من به آن اشاره کردم، به مراتب بزرگ‌تر از آن چیزی است که خبرگزاری مهر تیتر کرده و متعاقب آن، بسیاری از روزنامه‌ها و سایت‌های خبری – از جمله خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران - نیز انعکاس داده‌اند.
     امیدوارم که سرانجام فکری به حال این ابر شهر که علاوه بر بلعیدن 35 درصد از صنایع کشور، بیش از ۲۰ درصد جمعیت، ۴۰ درصد کارمندان دولت، ۸۰ درصد توان مالی مملکت و ۸۵ درصد متخصصان وطن را نیز جذب خود کرده است، بشود.

    آخرین وبگردی‌های من:
   - وقتی که عباس محمدی از هذیان‌گویی یک مدافع سدسازی، دردش می‌گیرد!
   - وقتی که باید یاد بگیریم: با کمک نقدی به کشاورز نمی‌توان خشکسالی را کاهش داد!
   - وقتی که ام آی تی در کپنهاگ کولاک می‌کند!
   - و وقتی که آش کپنهاگ خیلی شور می‌شود، آنقدر که بریتانیا هم به جرگه‌ی اپوزوسیون می‌پیوندد!

درج نظر

برف در بروجن؛ نعمتی که نقمت شد!

بروجن در برف - 28 آذر 88 - عکس از هومان خاکپور

     به گزارش دیده‌بان عزیز طبیعت بختیاری، از صبح روز جمعه – 28 آذر 1388 - برفی کم‌سابقه شهرستان بروجن در بام ایران را یکپارچه سفیدپوش کرده و پس از تحمل یک دوره‌ی خشکسالی جان‌فرسا، نوید سالی سبز و پرنشاط را به بارآورده است ...

ادامه نوشته

مرگ مشکوک پرندگان در دامنه‌های سبلان!

   

 چکاد زیبای ساوالان در بلندای سبلان

    سبلان، یکی از شاهکارهای نظام آفرینش در وطن است؛ سبلان با چکاد 4811 متری‌اش معروف به سلطان ساوالان و با برف‌چال‌ها و یخچال‌های دایمی‌اش - که عمری برابر با قدمت سبلان دارند - یکی از جاذبه‌های فریبنده‌ی طبیعت ایران زمین است. کافی است بدانیم که شمار رستنی‌هایی که در این کوهستان می‌زیند از 3 هزار گونه تجاوز می‌کند. عظمت این رقم هنگامی بیشتر نمایان می‌شود که یادمان بیاید تمامی گونه‌های گیاهی شناخته‌شده‌ی موجود در تمامی عرصه‌ی پهناور وطن از عدد 7600 تجاوز نمی‌کند! شاید از همین رو باشد که طبق مصوبه‌ی شماره 223 مورخ 21خرداد81 شورای‌عالی حفاظت محیط زیست، چکاد پرشکوه سبلان (سلطان ساوالان) از محدوده‌ی ارتفاع 3600 متر از سطح دریاهای آزاد و به وسعت 6879 هکتار به عنوان اثر طبیعی ملی معرفی و ثبت شده است. اما این کوهستان کم‌نظیر و آتشفشان خاموش، یکی ویژگی کم‌نظیر دیگر هم دارد؛ و آن وجود انرژی نهفته‌ی زمین‌گرمایی و چشمه‌های متعدد آب گرم است. مزیت ارزشمندی که سبب شده تا کارشناسان سانا در وزارت نیرو از سال 1374 مشغول پژوهش و بررسی و کاوش برای استحصال از این انرژی بی‌کران باشند تا بلکه نخستین نیروگاه زمین‌گرمایی کشور و خاورمیانه با قدرت تولیدی 100 مگاوات به بهره‌برداری برسد ...


 

ادامه نوشته

چهارشنبه؛ روزی که سراسر خاک ایران بی آفتاب شد!

 

     در تحلیل نقشه‌های خشکسالی کشور مربوط به دو ماهه‌ی نخست سال آبی 89-1388 نوشتم که انگار از غرب خبرهای خوشی در راه است و نسیم خیس و سبزرنگی وزیدن گرفته که می‌خواهد قرمزها را از شرق بیرون براند.    

برخی از نواحی خوزستان پس از 12 سال سپید پوش شد ...

    اینک در تأیید آن پیش‌بینی سبز؛ نه‌تنها برای نخستین‌بار سراسر پهنه‌ی 165 میلیون هکتاری کشور در روز چهارشنبه گذشته – 18 آذر 1388 - بی‌آفتاب شد، بلکه خبر می‌رسد که پس از 12 سال، مردمان دیار تفتیده‌ی خوزستان هم با برف آشتی کردند (و یا شاید برعکس!) و افزون بر آن، در ساری هم پس از 12 سال، برف باریده است و حتا دامنه‌ی برف تا جنوب شرق کشور که در طول دو ماه اخیر خشکسالی کم‌سابقه‌ای را تحمّل کرده بود، امتداد یافته و حالا با سفید‌پوش شدن دامنه‌های ساردوئیه جیرفت، نگرانی از کمبود آب جایش را به کمبود علوفه برای عشایر گرفتار آمده در برف داده است؛عشایری که آمده بودند تا قشلاقی مطبوع را در جیرفت بگذرانند؛ اما ییلاقی بس خنک و تگری نصیبشان شد!

    امید که این ریزش‌های مهرآمیز و نمدار بر سر و روی این سرزمین تشنه همچنان دوام داشته باشد تا بلکه قدری از آن 15 متری را که در طول 3 دهه‌ی گذشته از سفره‌های آب زیرزمینی پیش‌خور کردیم، دوباره به سرجایش بازگشته و جبران شود.

درج نظر

لشکر شن‌های روان پشت دروازه‌های شهر!

    

روایت جوان از فرسایش بادی در ایران

    عنوان این یادداشت، تیتر انتخابی سمیه راه‌پیما خبرنگار روزنامه جوان برای مصاحبه با نگارنده و غلامعباس عبدی‌نژاد، مدیرکل دفتر امور بیابان است که دیروز منتشر شد.
     فرسایش بادی، یکی از عوامل اصلی تهدیدکننده و تحدیدکننده‌ی حیات در دست کم 20 میلیون هکتار از اراضی کشور است که خسارت ناشی از آن به بیش از یک میلیارد دلار در سال می‌رسد.
     از فرسایش بادی در دشت سیستان با عنوان "زلزله" یاد می‌کنند؛ اما باورم این است که این زلزله را می‌توان به یکی از بزرگترین مزیت‌های نسبی کشور تبدیل کرده و با مهارش، هم نیاز انرژی کشور را تأمین کرد و هم پول پارو کرد!
     لطفاً نترسیم از این که ممکن است چند دسته پارو هم این میان بشکند!
     کافی است بدانیم که ایستگاه هواشناسی زابل در طول 40 سال 3061 رخداد توفان را به ثبت رسانده است که از مجموع توفان‌های رخداده در بقیه‌ی مناطق کشور پهناور ایران، ده‌ها برابر بیشتر است! نگارنده خود از قول دکتر احمدعلی کیخواه - نماینده مردم زابل در مجلس شورای اسلامی - شنید که می گفت: یک توربین بادی ما اخیراْ در دشت سیستان به دلیل شدت وزش باد سوخت! و حالا مجبور هستیم از توربین های قوی تری استفاده کنیم.
     پس چرا این تهدید را به فرصتی سبز بدل نکنیم و آن لشکر شن‌های روان را به بیگاری نکشانیم!
     باور کنید آن لشکر ترس که ندارد، هیچ؛ آب و جارو هم باید برایشان کرد!

درج نظر

از غرب خبرهای خیس با رنگ سبز می‌رسد! نمی‌رسد؟

  نتایج تازه‌ترین ستاده‌های برآمده از نقشه‌های خشکسالی کشور در سال آبی پیش رو، نشان از پیش‌روی امیدبخش سبزها از سمت غرب و عقب‌نشینی مذبوحانه‌ی سرخ‌ها به سوی شرق می‌دهد. هرچند همچنان، آسمان و زمین کشور بیشتر از آن که سبز باشد، قرمز است. در این میان در حالی که تهران در وضعیت ترسالی متوسط قرار داشته و میزان ریزش‌های آسمانی آن بین 20 تا 45 درصد بیشتر از میانگین درازمدت 31 ساله در آبان ماه است.  در یاسوج، قزوین، کرمانشاه، اهواز، ایلام، سنندج، خرم‌آباد، همدان و جنوب آذربایجان وضعیت ردیایی بوده و میزان باران اندازه‌گیری شده بیش از 60 درصد میانگین درازمدت بوده است ...

   

   

ادامه نوشته

افسانه‌ی حمله‌ی شترها به سیدنی در ایسنا، همشهری، تابناک و ...


    لابد شما هم خبر را شنیده‌اید؛ یورش شش هزار شتر گرسنه به دروازه‌های بزرگترین شهر استرالیا – سیدنی – و متعاقب آن، فرار مردم از شهر! خبری که در ایران ظاهراً نخستین بار توسط خبرگزاری ایسنا منتشر شده و پس از آن رسانه‌های پرمخاطبی چون همشهری و تابناک و جام جم و خبر آن لاین و ... هم آن را عیناً منتشر کردند.
    این خبر برای نگارنده هم بسیار جالب بود، به خصوص پس از ماجرای طاعون جدید در استرالیا که پیش‌تر به آن پرداخته بودم.
     امّا با اندکی جستجو، دریافتم که ...

ادامه نوشته

جاي خالي آب در مذاكرات ريزگردهاي عربي!

    ديروز آخرين روز از نشست مشترك هيأت ايراني و عراقي در باره‌ي ريشه‌يابي و مهار مشكل تشديد كانون‌هاي بحراني فرسايش بادي در كشور عراق بود؛ كانون‌هايي كه تظاهراتش در غالب ريزگرد تا تهران هم رسيد و خس و خاشاك تهراني را هم غبارآلود كرد! نکرد؟
    نكته‌ي حيرت‌انگيز ماجرا اين است كه ظاهراً نمايندگان وزارت نيرو به عنوان يكي از پايه‌هاي اصلي براي ريشه‌كني اين بحران ناديده انگاشته شده و محترمانه حذف شده‌اند!

امير سررشته داري

    گزارش امير سررشته‌داري عزيز خود گوياي ماجرا هست. اميدوارم كه تا كار از كار نگذشته، آب را وارد معادله‌ي درمان ريزگردهاي عربي كنيم.

درج نظر

رقم‌های حیرت‌انگیز کاهش سطح آب زیرزمینی در شهر شال


     امروز مهمان مردم نجیب و خونگرم شال در استان قزوین بودم. آبادبومی کهن که مردمانش با زبانی اختصاصی به نام تاتی صحبت می‌کنند (گویا یکی از صاحب‌منصبان بانک جدید تات هم اهل همین دیار است) و یکی از بخش‌های شهرستان بویین‌زهرا محسوب می‌شود. آنها در پی راه‌اندازی و استحصال انرژی‌های نو، به ویژه باد و خورشید در منطقه‌ی خود بودند و مشتاقانه امکانات و خدمات فنی را مطالبه می‌کردند ...
   

ادامه نوشته

زنده‌رود زنده شد ؛ چه كنيم تا اين زندگي را مرگ نباشد؟

كاري نكنيم كه شادي اين جوان دف زن به غم بدل شود!

     خوشحالي هم دارد. چه اگر زاينده‌رود را از اصفهان كسر كنيم، يعني طراوت و نشاط و بركت را از اين ديار تمدن‌ساز حذف كرده‌ايم ...

ادامه نوشته

باز هم حديث تكراري بيل و كلنگ و آتش و تالاب!

باز هم حديث تكراري بيل و كلنگ در مواجهه با آتش كه 150 هكتار از قلمرو حله را نابود كرد!


      150 هكتار از تالاب ارزشمند ديگري واقع در منطقه حفاظت شده حله – استان بوشهر – هم در يازدهمين روز آبان 1388 سوخت تا حكايت تلخ مهر 88 در تالاب گندمان و اسفند 87 در تالاب پريشان تكرار شود ...

ادامه نوشته

روزگار وارونه ي وارونه در آسمان ايران!

   نخستين ماه از سال آبي 89-1388 هم به پايان رسيد و البته نتايج حاصل از آن بسيار نگران‌كننده است. تقريباً كمتر مي‌شود سالي را به ياد آورد كه در آن سرزمين وطن اين گونه سرخپوش شده و سبزينگي رنگ باخته باشد. اوضاع به نحوي است كه مي‌توان دقيقاً – به ويژه در اصفهان – وضعيت را وارونه‌ي سال پيش دانست. يعني آنجاهايي كه سال گذشته وضعيت خيلي بدي داشتند، مثل ارتفاعات گلپايگان و خوانسار و اليگودرز و يا دهلران و چند نقطه‌ي محدود ديگر در شرق گلستان، شمال اردبيل و مركز كرمان؛ اينك روزگاري سبز را تجربه كرده و ميزان ريزش‌هاي آسماني‌شان نسبت به ميانگين درازمدت بسيار بيشتر است. اما در عوض حدود 85 درصد خاك وطن و 90 درصد مساحت استان اصفهان غرق در خشكسالي شديد و خيلي شديد است ...
ادامه نوشته

روزگار سبز بيرجند در برابر سال قرمز بوشهر به سر رسيد!

     سرانجام با سپري شدن واپسين ماه سال آبي 88-1387، پرونده يكي ديگر از سال‌هاي خشك ايران بسته شد تا همچنان براي سال آبي جديد، چشم به مهر آسمان بدوزيم و از پروردگار مهربان عاجزانه بخواهيم كه رنگ سبز را دوباره به وطن بازگردانده و قرمز را از خويش دور كند ...
ادامه نوشته

به رغم تکذیب مقامات محلی، سرانجام لاک‌پشت‌های سوخته در گندمان هم کشف شد!

لاک پشتهای سوخته؛ این بار در گندمان (تکرار تاریخ تا کی؟) - عکسها از هومان خاکپور
تکرار فاجعه‌ی پریشان در گندمان! لاک‌پشت‌های سوخته در آتش نابخردی ما

     همان گونه که در یادداشت پیشین هم با نگرانی هشدار داده بودم؛ سرانجام نخستین لاشه‌های سوخته‌ی زیستمندان بی‌گناه ساکن در تالاب گندمان هم کشف شد و خاطره‌ی تلخ لاک‌های سوخته‌ی پریشان، این بار در گندمان تکرار شد تا پریشان‌حالی طرفداران محیط زیست کامل شود ...

ادامه نوشته

نقشه‌ای که ابعاد ویرانی سرزمین در عراق، سوریه و ایران را نشان می‌دهد!

ابعاد گسترش کانون های تولید گرد و خاک واقعاً حیرت انگیز است!

       نقشه‌ای که ملاحظه‌ می‌کنید، پراکنش مکانی چشمه‌های تولید گرد و خاک را در منطقه‌ی بین‌النهرین در سال گذشته نشان می‌دهد؛ همان طور که آشکار است، برخی از این چشمه‌ها در کشورهایی چون ترکیه، عربستان، کویت، اردن و ایران قرار دارد. امّا اغلب این مراکز ناپایدار در عراق و سوریه مستقر هستند. ابعاد فاجعه هنگامی ملموس‌تر می‌شود که پراکنش و وسعت این چشمه‌های تولید گرد و خاک را با نقشه  سال 1368 مقایسه کنیم - در یادداشت قبلی - تا دریابیم که چه فاجعه‌ای در کشور همسایه‌ی غربی ما بعد از پایان جنگ تحمیلی ایشان بر علیه ایران رخ داده است ...

ادامه نوشته

سابقه وقوع و منشاء توفان‌ها در جنوب غرب ايران - 2

چشمه های تولید گرد و خاک در گذشته

      در ادامه یادداشت قبلی، می‌کوشم تا به مهم‌ترین فرازهای پژوهش نادر جلالی اشاره کنم:
     توفان‌هاي گرد و غبار و ماسهاي همواره مناطق مختلفي از كره زمين و  كشورهاي منطقه و ايران را تحت تاثير قرار داده و مي‌دهند. دست کم از 3 دهه پیش تا امروز، توفان‌هايي در منطقه غرب و جنوبغرب ايران و نیز كشورهاي همسايه آن به وقوع پيوسته است و در مواردي هم، اين توفانها گرد و غبار و ماسه‌هاي مناطق مستعد را به همراه خود جابجا كرده است. ليكن شدت اين توفانها و غلطت مواد حمل شده در آنها به حدي كه در ماه‌هاي گذشته اتفاق افتاده نبوده است ...

ادامه نوشته

رمز ماندگاری گاوخونی چیست؟

در ادامه یادداشت پیشین، اینک در بخش دوم می کوشم تا نشان دهم متهم اصلی خشکیدگی زاینده رود و گاوخونی کیست یا چیست؟!

سیمای امروز گاوخونی؛ نگین سابق فیروزه ای کویر! (عکس از گوگل ارث)

ادامه نوشته

روزگار تلخ زنده‌رود …

عنوان سخنرانی محمد درویش در همایش اصفهان - 5 شهریور 1388

     همان گونه که پیش‌تر قول داده بودم، از ماجرای عبرت‌آموز قحطی آب در بستر مشهورترین رود مرکزی ایران – زاینده رود – بیشتر خواهم نوشت … اینک می‌کوشم تا سخنرانی خویش را که در صبح روز پنج شنبه، چهارم شهریورماه ۱۳۸۸ در «همایش بررسی علل بحران زاینده‌رود» ارایه دادم، منتشر سازم.
      مهم‌ترین دریافتی که کوشیدم در این سخنرانی و با مخاطبان دل‌نگران اصفهانی در میان نهم؛ اشاره بر این واقعیت بود که تداوم خشکی بستر زاینده رود و نابودی تالاب گاوخونی می‌تواند مهم‌ترین تهدید تمدّن دیرینه و افتخارآمیز اصفهان باشد؛ تمدّنی که دست کم دو هزار سال تاریخ مکتوب دارد و ما امروز باید نشان دهیم که توان‌مان برای حفظ این تمدن کمتر از پدران‌مان نبوده و نیست.به سخنی صریح تر، تلخی امروز دیار  زنده رود نتیجه نگاه نابخردانه ما به مواهب طبیعی است و نه قهر طبیعت ...

ادامه نوشته

سیمای خشکسالی در ایران از مهر ۸۷ تا پایان مرداد ۱۳۸۸: رنگ قرمز همچنان عقب می‌نشیند!

نقشه خشکسالی کشور از مهر 87 تا پایان مرداد 88

      در ادامه مجموعه گزارش‌ها و تحلیل‌های مرتبط با وضعیت خشکسالی کشور - که با استفاده از نقشه‌ها و داده‌های تولید شده توسط همکاران سختکوش اصفهانی‌ام در پایگاه استانی مدیریت خشکسالی کشاورزی اصفهان، انجام می‌شود – اینک می‌شود با اطمینان بیشتری از وضعیت اقلیمی کشور در سال آبی 88-1387 سخن گفت؛ چرا که یازده ماه از سال سپری شده و فقط شهریور باقی مانده است ...

ادامه نوشته

شیخ بهایی عزیز؛ خوب شد که زاینده رود امروز را نمی‌بینی!

پوستر همایش که در همه جای شهر می شد آن را دید

    ساعتی پیش از دیار شیخ بهایی عزیز – اصفهان – برگشتم. رفته بودم تا در «همایش بررسی علل بحران زاینده‌رود» شرکت کنم. همایشی که دست‌کم از دو نظر، کم‌نظیر بود؛ یکی موقعیت مکانی محل برگزاری همایش – که عبارت بود از کف بستر خشکیده‌ی زاینده‌رود در جوار سی و سه پل – و دیگری، تعدد چشمگیر شرکت‌کنندگان حاضر در همایش و حضور کم‌سابقه‌ی مردم.
    این همایش با همت جمعيت حمايت از منابع طبيعي و محيط زيست« پيام سبز» و حمایت شوراي اسلامي شهر اصفهان، شهرداري اصفهان، سازمان نظام مهندسي كشاورزي و منابع طبيعي استان اصفهان، سازمان نظام‌‌ مهندسي ساختمان اصفهان و كانون خبرگان كشاورزي استان اصفهان برگزار شد. با این وجود به نظر می‌رسد، جای کارشناسان وزارت نیرو و نخبگان مرتبط از استان‌های چهارمحال بختیاری، یزد، کرمان، قم و خوزستان خالی بود.

نگارنده در حال سخنرانی در کنار رییس دانشگاه اصفهان و عضو شورای شهر

     زاینده‌رود، میراثی جهانی و متعلق به تمام بشریت است. مردمان دیار زنده‌رود در طول چند هزار سال گذشته، سزاوارانه نشان داده‌اند که استحقاق برخورداری از این رود زاینده و حیات بخش را در فلات مرکزی ایران دارند. بنابراین، دلیلی ندارد که از تعامل و هم‌اندیشی و هم‌افزایی با دیگر کارشناسان استان‌های مرتبط برای یافتن خردمندانه‌ترین راهکار پایداری این شاهرگ حیاتی ایران مرکزی و نگین فیروزه‌ای انتهایی‌اش - تالاب بین‌المللی گاوخونی - پرهیز کنند.
    نگرش‌های بخشی هرگز نتوانسته و نمی‌تواند به پایداری سرزمین کمک کند؛ اگر می‌خواهیم به درستی دلایل مرگ زاینده‌رود را بازیابی کرده و با شجاعت به جراحی و درمان بیماری مدیریتی حاکم بر این سامانه همت گماریم، باید نشان دهیم که از شنیدن حرف حق نمی‌هراسیم.
     مگر نه این است که همه‌ی ما ایرانی هستیم و باید برای اعتلای نام بلند ایران بکوشیم؟
    در باره‌ی این همایش، موضوعات مطرح شده در آن، سخنرانی خویش و بازتاب‌های آن بیشتر خواهم نوشت.
    تا آن زمان یادمان باشد که می‌خواهیم در باره‌ی پهنه‌ی آب‌شناختی‌ای صحبت می‌کنیم که زادگاه بزرگان و فرزانگانی چون شیخ بهایی بوده و فراخی آن بیش از سه برابر استان گیلان است؛ آبخیزی که هر قطره‌ی آبش برای این که از سراب تا پایاب برسد، باید 405 کیلومتر راه را طی کنید که از این منظر، زاینده‌رود را باید یازدهمین رودخانه‌ی طویل کشور در بین 123 رودخانه مهم ایران دانست؛ رودخانه‌ای که با دبی متوسط سالانه‌ی 41 مترمکعب بر ثانیه، پانزدهمین رودخانه‌ی پرآب کشور هم به حساب می‌آید و از همه مهم‌تر آن که صدها هزار سال است که از برکت زاینده‌رود، تالابی به بزرگی پایتخت ایران در پایابش آفریده شده و حیات را تطهیر کرده و می‌کند؛ تالابی بین‌المللی و منحصر به فرد که به حق او را: «نگین فیروزه‌ای کویر» می‌نامند.
    بیاییم کاری نکنیم که اگر آن شیخ فرزانه و خردمند امروز می‌زیست، نفرین‌مان می‌کرد!


     در همین باره:
فروش آب رودخانه زاينده‌رود‌ به طور موكد ممنوع شود!
ما به مجلس ترحيم زاينده‌رود آمده‌ايم!
توسعه بیش از حد بخش‌های مختلف زاینده رود را خشک کرد
-  نگاههای نگران به زاینده رود
مردم بيش از مسوولان نگران وضعيت زاينده رود هستند
همایش بررسی علل بحران زاینده رود
بحران آب در اصفهان

- زنده رود در اینجا همچنان زاینده رود است! باورتان می‌شود؟

درج نظر

یک خبر خوش ؛ اما گمراه کننده در باره مقابله با نفوذ گرد و خاک عربی!

آیا این هدف منطقی است؟!
آیا نهال‌کاری می‌تواند نفوذ گرد و غبار به کشور را مهار کند؟!


     در پیشانی درگاه مجازی سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور یک خبر – ظاهراً – خوشحال کننده می‌درخشد که البته ممکن است گمراه کننده باشد!
     این که قرار است سالی 600 کیلومتر مربع بر وسعت پوشش‌های جنگلی کشور در جنوب و غرب کشور افزوده شود، بی‌شک می‌تواند خبر مسرت‌بخشی باشد؛ امّا این که قرار است به مدد این جنگل‌کاری‌ها – آن گونه که در تارنمای سازمان جنگل‌ها آمده است – نفوذ گرد و غبار به داخل کشور را از سمت غرب و جنوب کاهش دهیم، یا نمی‌دانیم که درست نیست یا درست است که نمی‌دانیم!

آیا نفوذ این ریزگردها را به آسمان وطن می شود با نهال کاری ممانعت کرد؟! (تصویر 7 جولای 2009 را نشان می دهد.)

    در حقیقت، شاید بتوان با درختکاری، اندکی از شدت توفان شن (Sand Storm) را کاست و از سرعت حرکت ذرات درشت‌دانه‌تر در نزدیکی سطح زمین کاست؛ امّا بی شک نخواهیم توانست به مدد هر مانع سبز یا غیر سبز دیگری، از نفوذ ذرات ریز و گرد و غباری جلوگیری کنیم که چندین کیلومتر بالاتر از سطح زمین در حرکت هستند.
    به دیگر سخن، برای مهار ریزگردها (haze) و یا آنچه که اصطلاحاً از آن با عنوان dust storm (توفان‌های گرد و غبار) یاد می‌شود، چاره‌ای نداریم جز آن که به سراغ منشأ برخواستن این ذرات ریز رفته و به اصطلاح، چشمه‌های تولید ریزگردها را پیش از برخواستن از زمین شناسایی و تثبیت کنیم.

نهالکاری نمی تواند مانع حرکت و نفوذ ذرات ریزدانه و غبار به داخل کشور را شود.

    مؤخره:
   به نظر می‌رسد پس از آن که آن معمار زیرک و جوان سوئدی تصمیم گرفت با احداث یک دیوار شش هزارکیلومتری، بیابان‌زایی را در صحرای آفریقا مهار کند، برخی از دوستان هم به هوس افتاده‌اند که با احداث دیواره‌های سبز، در برابر ریزگردهای دو میکرونی عربی قد علم کنند! غافل از این که با احداث دیواره های سبز و نهالکاری در نوار مرزی جنوب و غرب فقط می توان مانع نفوذ خس و خاشک شد؛ آن هم تا حدودی!

                                                           درج نظر

اردستان همچنان در رؤیایی‌ترین سال خود به سر می‌برد!

     مردمان دیار تفتدیده‌ی اردستان، امسال رؤیایی‌ترین سال خود را سپری کرده و در طول 10 ماه گذشته (مهر 87 تا پایان تیر 88) 122 میلی‌متر بیشتر از میانگین 30 ساله از آسمان رحمت گرفته‌اند ...

ادامه نوشته

پیشروی نامحسوس سبز به موازات عقب‌نشینی محسوس قرمز در نقشه خشکسالی وطن

    بررسی نقشه‌های وضعیت خشکسالی ایران از مهر 1387 تا پایان خرداد 1388 نشان می‌دهد که لکه‌های سبز رنگ گام به گام در حال پیش‌روی هستند. کافی است به آخرین گزارش نگارنده - با عنوان: روزگار خشک گربه ایران - که وضعیت کشور را تا پایان اردیبهشت ماه ارزیابی کرده بود، مجدداً بنگرید تا دریابید که شمار این لکه‌های خوش‌رنگ که نوید ترسالی و گریز از خشکسالی را می‌دهند، چگونه از 5 به 12 افزایش یافته و اینک علاوه بر نطنز، ایرانشهر، چاه بهار، بیرجند و تربت جام؛ مناطق بیشتری در اطراف شهرستان‌های کاشان، کنگاور، ماکو، یزد، رفسنجان، خاش و رباط به رنگ سبز آغشته شده‌اند. همچنین به موازات پیش روی رنگ سبز، شاهد عقب‌نشینی گام به گام رنگ قرمز در نواحی جنوب و غرب کشور هم بوده‌ایم، به نحوی که از 9 لکه‌ی قرمز رنگ – که نشان‌دهنده‌ی شدت خشکسالی بیش از 60 درصد میانگین 30 ساله است – اینک به سه لکه‌ی محدود خشکسالی بسیار شدید در اهواز، بهبهان و لار رسیده‌ایم ...

ادامه نوشته

مديريت خشكسالي يا خشكسالي مديريتي؟ مسأله اين است!


     چندي پيش، يعني دقيقاً در بيست و دومين روز از مرداد ماه 1387، وقتي پاي سخنراني عباس كشاورز، معاون بازنشسته وزير كشاورزي در هم‌انديشي تخصصي خشكسالي و پيامدهاي آن نشسته بودم، از شنيدن اين خبر كه حدود 11 ميليون تن يا 47 درصد   TDNعلوفه‌ي مورد نياز دام كشور در سال جاري به دليل خشكسالي كاهش يافته است، حيرت نكردم. مهندس كشاورز در همان نشست اعلام كرد: ما چاره‌اي نداريم جز آن كه – دست كم - يك تا دو ميليون تن علوفه در سال جاري وارد كنيم (موضوعي كه نگهدار اسكندري، عالي‌ترين مقام مسئول در حوزه‌ي مديريت مراتع كشور نيز در همين نشست تخصصي بر آن صحه نهاد). از همين رو، وقتي امروز مصاحبه‌ي محمّد حسين انصاري‌فرد، مديركل روابط عمومي وزارت جهاد كشاورزي را خواندم كه در آن از واردات علوفه و جو به منظور شكستن قيمت‌ها سخن گفته و مژده داده بود كه دولت مي‌خواهد قيمت علوفه را از كيلويي 500 تومان به 290 تومان كاهش دهد، باز هم حيرت نكردم.
    امّا شما بگوييد: چگونه با چنين شرايطي مي‌توان از كنار اين خبر به راحتي گذشت و چشم بر روي صف كاميون‌هايي كه علوفه‌ي ايراني را به مقصد كشورهاي عربي آن سوي خليج فارس اهدا مي‌كنند، بست؟! آيا اينگونه مي‌خواهيم تراز صادرات غيرنفتي خود را افزايش دهيم؟!

كداميك را باور كنيم؟! اين صف خروج علوفه از كشور را يا  خبر واردات علوفه به كشور را؟!

     مي‌گويند: در جهان امروز ديگر نمي‌توان از «هماهنگي» به عنوان يكي از وظايف «مديريت» نام برد؛ چرا كه در حقيقت، «هماهنگي» امروز، يعني: «مديريت».
    و آنچه كه در صحنه‌ي صادرات و واردات حيرت‌انگيز علوفه به كشور رخ داده است، شاهدي گويا در تشريح اين مدعاست كه آنچه كشور را بيش از خشكسالي اقليمي در تنگنا و فشار قرار داده است، «خشكسالي مديريتي» است!

همين.

درج نظر