5 شهر بحرانی در نقشهی خشکسالی کشور
در حالی که روزگار مردمان رفسنجان، زابل، نهبندان، بندرعباس و بندرلنگه در خشکترین شرایط خود در طول 30 سال گذشته قرار دارد، مردمان ایرانشهر در جنوب شرق و پارسآباد مغان در شمال غرب، کبکشان خروس میخواند! زیرا بین 45 تا 60 درصد بیشتر از آنچه که میانگین سالانهی بارندگیشان بوده، تاکنون از ریزشهای آسمانی بهره بردهاند. همچنین در حالی که مردمان غرب مازندران (رامسر) در کابوس خشکسالی غوطه میخورند، خاورنشینان مازنی (بابل)، همچنان در ترسالی روزگار میگذرانند. درمجموع امّا شدت خشکسالی کشور، نسبت به ماه پیش، حدود 11 درصد کاهش یافته و هماکنون مساحت آن بخش از ایران که متأثر از درجاتی از خشکسالی است، به 67 درصد رسیده است. این درحالی است که اگر نوسانات 20 درصد بالا یا کمتر از نرمال را صرفنظر کنیم، آنگاه با نگاهی خوشبینانهتر میشود اعلام کرد که در پایان شش ماههی نخست سال آبی 89-1388، حدود 69 درصد کشور در شرایط نرمال قرار داشتهاند؛ وضعیتی که در مقایسه با مدت مشابه سال قبل، نشان از سرسبزی بیشتر فروردین 1389 دارد. این در حالی است که شرایط در استان اصفهان، برعکس بوده و درجهی خشکسالی از نظر شدت و وسعت مناطق تحت اثر افزایش یافته است؛ آن هم در شرایطی که خود شهر اصفهان، بیش از 60 درصد بارندگیاش بهتر از ماه قبل بوده است. چنین رخدادهایی بار دیگر نشان میدهد که تا چه اندازه پراکنش و دامنهی تغییرات بارندگی در ایران غیرقابل پیشبینی و انحراف معیار آن قابل توجه است. واقعیتی که ضرورت کاهش وابستگی معیشتی به سرزمین را در اولویتهای درازمدت کشور تأکید میکند ...
































به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.