پانزده فروردین 1392؛ بررسی وضعیت محیط زیست ایران در حسینیه ارشاد

    موضوع نخستین نشست علمی سال 1392 که به همت دکتر مهدی زارع، رییس پژوهشکده زلزله‌شناسی ایران و همکاران‌شان در محل کتابخانه حسینیه ارشاد برگزار خواهد شد، بررسی وضعیت محیط زیست ایران است. رخداد خجسته‌ای که آن را در نخستین روزهای سال نو به فال نیک می‌گیرم. چرا که قرار است این سلسله نشست‌های علمی به طور مرتب در دیگر موضوعات هم ادامه یابد و از این که موضوع محیط زیست به عنوان آغازگر این رشته سخنرانی‌ها انتخاب شده است، مسرورم. در این برنامه، نگارنده می‌کوشد تا به مدت حدود 45 دقیقه تصویری اجمالی از فرازها و فرودهای محیط زیست ایران ارایه داده و چشم‌اندازی از آینده را به تصویر کشد ...

ادامه نوشته

حال طبیعت که خوب باشد، بهار را همیشه عشق است!

    چگونه می‌شود به بهاری اندیشید و نوروزی را مجسم کرد که در آن، سبز شدن دوباره‌ی طبیعت، رویش دوباره‌ی گل‌ها و پرواز و نغمه‌خوانی دوباره‌ی پرنده‌های عاشق را نتوان درک کرد؟ شاید برایتان جالب باشد که بدانید تلاش برای یافتن پاسخی بر این پرسش رؤیاپردازانه‌ی کابوس‌وار، سبب شد تا نهضت جهانی مدرن محیط زیست در بیش از نیم قرن پیش توسط بانویی به نام راشل کارسون آغاز شود. به دیگر سخن، نخستین هشدار جدی در باره‌ی رابطه‌ی بهار و نوروز با طبیعت و محیط زیست را 51 سال پیش، یک زیست شناس زن آمریکایی در جهان زنهار داد؛ زمانی که کتاب مشهورش با عنوان بهار خاموش را در سال 1962 میلادی منتشر ساخت و بدین ترتیب، تاریخ محیط زیست جهان را وارد فصلی تازه کرد که همچنان ادامه دارد. چرا که این او بود که برای اولین بار و به زبانی قابل درک و ساده به جهانیان هشدار داد: اگر رویه‌های خود را تغییر ندهند، ممکن است روزی نه چندان دور با بهاری روبرو شوند که کاملاً خاموش باشد؛ بهاری که در آن نه بتوان در کنار ترنم لغزان یک رود نشست و دمی آسایید، نه از آواز هیچ پرستویی اوج گرفت و نه از عطر شکوفه‌های بهارنارنج در هیچ پردیسی مست شد. راشل، البته دو سال پس از انتشار کتابش درگذشت و به دلیل عارضه سرطان، پیکر بی‌جانش به خاک سپرده شد، اما اثری که بر بنیان‌های فکری جوامع انسانی نهاد، به نظر نمی‌رسد که هرگز قابل دفن باشد ...

ادامه نوشته

یک آرزوی سبز برای سال 1392

    نفس‌های سال 1391 هم به شماره افتاد؛ همان طور که تا چشم بر هم بزنیم، درمی‌یابیم که نفس‌های قرن چهاردم هجری شمسی هم به پایان خواهد رسید؛ قرنی که بی‌شک، یکی از پرفراز و نشیب‌ترین بزنگاه‌های تاریخی کشوری را رقم زد که بیش از هفت هزار سال تاریخ مدنیت دارد. ما صاحب سرزمینی هستیم که زرتشت را به جهان معرفی کرده است، نخستین پیامبری که بزرگترین گناه را آلوده کردن محیط زیست نامید. حتا دو تن از بزرگترین مورخان جهان، هرودت و گزنفون بارها تأکید کرده‌اند که ایرانیان هیچ چیز آلوده و کثیفی را در آب نمی‌ریزند و در پاک نگهداشتن خاک بسیار می‌کوشند . بعدها خاتم پیامبران هم تأکید کرد که در نزد او حرمت هر شاخه‌ی درخت چون بال یک فرشته است. امام جعفر صادق (ع) هم هشدار داد که زندگی گوارا نخواهد بود اگر هوای پاک و آب تمیز در آن وجود نداشته باشد. این‌ها را گفتم تا بدانید و بدانیم در چه سرزمینی و با چه پشتوانه‌ی غنی‌ای از فرهنگ، تمدن و ادبیات نزدیک به طبیعت زیست می‌کنیم؛ ادبیاتی که بارها و به زبان‌های گوناگون از زمان فردوسی تا امروز زنهار داده که نباید کاری کنیم که به قانون درخت بربخورد ...

ادامه نوشته

پانزدهمین سالگرد روز جهانی مقابله با سدسازی گرامی باد

       امروز، 24 اسفند 1391، پانزدهمین سالی است که جهانیان روز حفاظت از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ را گرامی می‌دارند. سدهای بزرگ، مهمترین شناسه‌ی تفکر سازه‌ای در مدیریت منابع آب محسوب می‌شوند؛ شناسه‌ای که نماینده‌ی بارز شکست تفکری است که پنهان کردنش در بسیاری از سرزمین‌های موجود در کره خاک، به ویژه ایران آشکارا ممکن نیست! هست؟

     تنش‌های اجتماعی پیش آمده در میان‌رودان، به دلیل نگاه آزمندانه حاکم بر دولت ترکیه، بحران‌های کهنه در هیرمند بین ایران و افغانستان و نیز ماجراهای تلخ تونل گلاب، طرح بهشت آباد، تونل های یک، دو، سه کوهرنگ، طرح انتقال آب زاینده رود به یزد، طرح انتقال آب الیگودرز به قم و ... همه و همه گواه ناکارآمدی بارز و غیرقابل چشم‌پوشی این نوع از مدیریت در منابع آب است؛ مدیریتی که فرسنگ‌ها با آنچه که از آن با عنوان مدیریت به هم پیوسته منابع آب (IWRM) یاد می‌شود فاصله دارد؛ فاصله‌ای که سبب شد تا بحران آب بین اصفهان و یزد در طول چند هفته گذشته به مراحل خطرناک‌تری وارد شود. به همین مناسبت، دو یادداشت با عنوان خطر خشکسالی در مدیریت منابع آب و سندی دیگر در تأیید خشکسالی در مدیریت منابع آب طی دو هفته گذشته نوشته‌ام که در وبلاگ نخبگان خبرآن‌لاین می‌توانید آنها را بیابید و بخوانید. همچنین امروز، در برنامه منظره علمی رادیو ایران صدا، به اتفاق احمد پازوکی و حمیدرضا میرزاده، این موضوع را با مهندس غفوری، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای استان یزد به بحث نشستیم. استانی که به گفته غفوری، یک میلیارد و دویست و پناه میلیون متر مکعب از سفره‌های آب زیرزمینی‌اش در سال برداشت می‌کند، در حالی که میزان تغذیه سالانه سفره‌ها از 950 میلیون متر مکعب افزون‌تر نمی‌شود و اینک لنگ 55 میلیون لیتر آب سالانه‌ای است که از طریق زاینده رود به آن می‌رسید، آن هم در شرایطی که فقط 3 درصد از کل منابع آب استان یزد، اختصاص به شرب دارد!

       قسمت اول و دوم فایل صوتی این گفتگوی رادیویی را از یکشنبه آینده می‌توانید از روی تارنمای ایران صدا برداشته و گوش دهید.

درج نظر

پیش نویس اساسنامه صندوق حامی طبیعت ایران

    همان طور که خوانندگان عزیز این سطور می‌دانند و پیش‌تر اطلاع رسانی کرده‌ام، به پیشنهاد برخی دوستان درصدد راه‌اندازی صندوقی با نام: «صندوق حامی طبیعت ایران» هستم. چند هفته‌ای است که به شدت درگیر راهکارهای قانونی، حقوقی و اجرایی شکل‌گیری این صندوق بوده و کوشیده‌ام تا به نحوی این صندوق پای بگیرد که هم در کمترین زمان ممکن و بدون دیوان‌سالاری‌های رایج و نفس‌گیر اداری، اجرایی گردد و هم این سرعت و تعجیل، خدای ناکرده سبب بروز لکنت‌های حقوقی و قانونی دست و پاگیر بعدی نشود ...

ادامه نوشته

ثبت کَبک‌کُشی؛ رویداد تلخی که امید می‌پراکند!

    در آخرین فصل سال، در زمانی که مجموع اندوخته‌های وحوش کشور هرگز در هیچ دوره‌ای از تاریخ حیات سازمان حفاظت محیط زیست در طول نیم قرن گذشته، چنین اندک و در معرض خطر نبوده است؛ از اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان چهارمحال و بختیاری خبر رسید که دو دسته گل جدید را به نام خود، هدیه به تاریخ غمبار و مظلوم حیات وحش و محیط زیست ایران کرده‌اند، آن هم بدون هیچ احساس گناه یا پریشان حالی مشهودی! نام این دو دسته گلِ به آب داده شده، یکی ثبت شکار به عنوان میراث معنوی در فرهنگ بختیاری بود که در اوایل زمستان عینیت یافت و همان موقع برخی از فعالان محیط زیست منطقه و کشور از جمله نگارنده به آن شدیداً واکنش نشان داده و اعتراض کردند. اما از آنجا که نهادهای دولتی اغلب یا صدای منتقدان خود را نمی‌شنوند و یا پیام اعتراض ملت را زمانی دریافت می‌کنند که دیگر کار از کار گذشته است! این بار هم به جای پاسخ‌دهی مناسب به این اعتراض‌ها، دومین دسته گل را هم به آب داده و شکار کبک در فرهنگ بختیاری را هم ثبت ملّی کردند! و هیچ از خود نپرسیدند که آیا برای پاسداشت دلاوری‌های مردان و زنان بختیاری، هیچ راه برازنده‌تری چون ثبت کبک کشی وجود نداشت؟

ادامه نوشته

مدارس سبز؛ راهی به سوی پاسداری پایدار از طبیعت ایران

    شاید یکی از بیشترین و پرتکرارترین ترجیع‌بندهایی که اغلب در سخن بسیاری از مسئولین، نخبگان، پژوهشگران و کارشناسان حوزه محیط زیست می‌شنویم، آن است که برای دستیابی به جامعه‌ای برخوردار از محیط زیستی پویا و با نشاط، باید از کودکستان‌ها و دبستان‌ها شروع کرد. باید کوشید تا کودکان و نونهالان جامعه را، همان زمان که با واژگان و فضیلت‌هایی چون خداوند، مادر، پدر، محبت، عشق، میهن و صداقت آشنا می‌شوند و نسبت به آنها دلبستگی می‌یابند، با ارزش‌هایی چون درخت، آب، خاک، هوا، تالاب، کوهستان، بیابان، جنگل، یوزپلنگ، آهو، گوزن و ... نیز آشنا ساخت و در ضمیرشان عشق به مواهب طبیعی را چون عشق به عزیزترین عزیزان‌شان، نهادینه کرد ...

ادامه نوشته

شوک حقوق و دستمزد بر پیکر نحیف طبیعت ایران!

    خبرهای رسیده از نهاد‌های متولی طبیعت ایران، چه در حوزه‌ی وظایف وزارت جهاد کشاورزی و چه در قلمرو اختیارات سازمان حفاظت محیط زیست کشور، نشان می‌دهد که تنگناهای مالی و اعتباری، نه‌تنها دامن بسیاری از برنامه‌ها و طرح‌های پژوهشی، مطالعاتی، اجرایی و عمرانی را گرفته است، بلکه حتا حقوق و دستمزد پرسنل این نهادها، به ویژه در سازمان حفاظت محیط زیست به هیچ وجه با روند شتابان تورم، کاهش ارزش پولی ملّی و انفجار افسارگسیخته قیمت‌ها تناسب ندارد. در حقیقت به جای آن که در اندیشه‌ی تمهیداتی برای جبران این نابرابری فاحش درآمدها و هزینه‌ها باشیم، شاهد آن هستیم که از میزان پرداختی‌های ماهانه تا حدود 50 درصد هم کاسته شده است ؛ روندی که منجر به چندین نوبت اعتراض و تجمع در سازمان‌های مرتبط شده و عملاً راندمان کاری و حس مسئولیت سازمانی را آشکارا کاسته است ...

ادامه نوشته

قدر حضور سنجاب ایرانی را در ایران بدانیم!

    فکر کنم همه‌ی مخاطبان این سطور، دست کم در پویانمایی‌های ویژه‌ی کودکان با شکل و شمایل خاص و دوست‌داشتنی سنجاب، این پستاندار کوچک، اما مشهور رویشگاه درختان بلوط در زاگرس آشنا باشند؛ جونده‌ای ریزاندام که آن را سنجاب ایرانی - persian squirrel – می‌نامند و اسم علمی‌اش sciurus anomalus است ؛ هموطنی که اصل و نصبش می‌رسد به گروه خانواده سنجابیان ...


ادامه نوشته

چرا به جنگل‌های ایران باید مجال تنفس دهیم؟

    هیچ رویشگاه جنگلی در هیچ یک از قاره‌های جهان را نمی‌توان یافت که قدمتش به حدود یک میلیون سال برسد. با این وجود، در نوار ساحلی شمال ایران، رویشگاهی وجود دارد به نام هیرکانی که بیش از یک میلیون سال از حضورش در دامنه‌ها و دشت‌های البرز شمالی می‌گذرد. این یعنی: بوم‌سازگان (اکوسیستم) پیچیده و متنوع حاضر در استان‌های گلستان، مازندران و گیلان، صدها هزار سال پیش از ظهور و ماندگاری جوامع انسانی و ابداع دانشی به نام علم مدیریت جنگل، ساز و کار ماندگاری و پایداری را آموخته بودند، حتا بهتر از هر جنگل دیگری در هر نقطه‌ای در کره‌ی خاک. چرا که همچنان این یگانه یادگار جنگل‌های زمین از دوران سوم زمین‌شناسی، توانسته بیش از 410  گونه اندمیک خاص ايران و 280 گونه اندميك هيركاني را در خود جای دهد و در مجموع پذیرای 3200 گونه‌ی گیاهی باشد. پرسش این است که جنگل‌های هیرکانی ایران، چگونه توانستند از دام سرمای مهلک زمین در عصر یخبندان به میزان منفی 45 درجه سانتیگراد رهایی یابند، اما از دام موجود دوپایی به نام انسان، نه؟! 

    و چگونه است که اینک روند شتابناک مرگ این فسیل‌های زنده‌ی گیاهی در وطن این گونه نگران‌کننده سرعت گرفته است؟

    یادمان باشد که مجموع مساحت جنگل‌های هیرکانی ایران به دو میلیون هکتار هم نمی‌رسد و حتا اگر به این رقم، مساحت دیگر رویشگاه‌های جنگلی کشور در ارسباران، زاگرس، توران و سواحل خلیج فارس و دریای عمان را هم بیافزاییم، حتا به دو درصد مساحت رویشگاه 700 میلیون هکتاری همسایه شمالی‌مان (روسیه) هم نخواهد رسید. با این وجود، همه‌ی راه‌ها و همه‌ی نگاه‌ها در هیرکانی به برداشت چوب و تأمین علوفه برای دام ختم می‌شود! چرا؟ آیا این بدترین بدسلیقگی نیست که چنین رویشگاهی را صرفاً چون یک چراگاه یا کارخانه چوب بنگریم؟

    یادمان باشد که در طول نیم قرن اخیر، به گفته‌ی رییس انجمن علمی جنگلبانی ایران، موجودی حجمی جنگل‌های باستانی شمال کشور به نصف کاهش یافته است و در همان حال، دست کم سیصد هزار هکتار از رویشگاه راهبردی‌مان در باختر وطن (زاگرس) را از دست داده‌ایم، به نحوی که اینک برای رسیدن به شرایط ماقبل تخریب، دست کم به 150 سال زمان نیاز داریم.

    در چنین شرایطی است که طرح 10 ساله تنفس جنگل در بین کارشناسان و پژوهشگران این حوزه جان می‌گیرد و بسیاری را بر این باور می‌رساند که هر چند، دانش مدیریت جنگل و علوم وابسته به آن، می‌توانند سپری حفاظتی برای دوام جنگل‌ها به شمار آیند؛ اما از آنجا که سازمان متولی و اجرا کننده این شگرد و دانش روز، از جایگاه و اختیارات و وزن درخور در مقایسه با دیگر بنگاه‌های اقتصادی قدرتمند کشور برخوردار نیست، عملاً حاصل این رؤیارویی نابرابر به سود مافیای تجارت چوب و رونق بازار دلالی در این حوزه تمام می‌شود.

    به عنوان شاهد می‌توان به برآیند ابزاری به نام "نشانه‌گذاری" در وضعیت جنگل‌های شمال اشاره کرد که به گفته‌ی دکتر هادی کیا دلیری،  به جای الگو گرفتن از طبیعت، از اقتصاد حاکم بر بازار سنتی الگو گرفته شده و نیاز دلالان چوب بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. افزون بر آن، واژه "به گزینی" به جای "تک گزینی"،  مد نظر متولیان طرح‌های جنگلداری بوده که حاصلش البته فاجعه بار شده است.

    به هر حال، در خوشبینانه‌ترین حالت، هم‌اکنون حدود یک و نیم برابر بیشتر از ظرفیت تولید سالانه چوب در جنگل‌های هیرکانی که رقم آن کمتر از 4 میلیون متر مکعب است، دارد از این رویشگاه چوب برداشت می‌شود؛ وضعیتی که در زاگرس به مراتب غم‌انگیزتر است و اگر نتوانیم جلوی آن را بگیریم، باید بپذیریم که بدهکاری بوم‌شناختی سرزمین ایران به مرحله‌ای خواهد رسید که دیگر هیچ بانکی توانایی جبران رقم تراز منفی آن را ندارد.

درج نظر

موج جدید صدور مجوز شکار نشانه چیست؟

    اخیراً پس از حدود یکسال مقاومت از سوی سازمان حفاظت محیط زیست کشور، شاهد موج جدیدی از صدور مجوز یا پروانه شکار به تفکیک برخی از استان‌های کشور هستیم. رخدادی که شگفتی بسیاری از فعالان محیط زیست را برانگیخته است. زیرا دلیل قطع صدور پروانه شکار، پیش‌تر وضعیت نگران‌کننده‌ی‌ اغلب علفخواران از جمله کل و بز و قوچ و میش و آهو و جبیر اعلام شده بود ...

ادامه نوشته

آیا بین شکارچی و شکارکُش تفاوتی هست؟!

     روزگاری نامش پادشاه صخره ها بود ... امروز اما انگار به "قلندر" بیشتر می‌ماند تا سلطان یا پادشاه؛ قلندری که هر روز دارد از شمارش بیشتر و بیشتر هم کاسته می‌شود ... همان گونه که از شمار قلندرها و لوتی‌های زمان در دنیای آدم‌‌بزرگ‌ها هم دارد کاسته می‌شود! نمی‌شود؟

ادامه نوشته

بس کنیم این رویه‌ ی خونریزانه را ...

    چهارشنبه گذشته، پس از ماه‌ها بررسی و مطالعه، سرانجام کار انتشار مقاله‌ای را به پایان بردم که می‌دانستم مورد مخالفت جدی طرفداران فرهنگ شکار و شکارچی‌های محترم قرار خواهد گرفت. با این وجود، به نظرم، برای پایان دادن به این رسم غیر اخلاقی و این رویه‌ی خونریزانه لازم بود تا با عدد و رقم با افرادی سخن گویم که همچنان با افتخار از این که شکارچی نامیده شوند، دفاع کرده و به مرام خونریزانه خود مباهات و افتخار می‌ورزند ...

ادامه نوشته

لطفاً محیط بان‌ها را خلع سلاح کنید!

    حدود 130 محیط بان و جنگلبان در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در حین انجام وظیفه جان‌شان را از دست داده و به شهادت رسیده‌اند؛ اغلب آنها در درگیری مستقیم با متخلفان و عامداً کشته شده‌اند و سهم قابل توجهی از آنها، بدن پاک و مطهرشان را پذیرای گلوله‌ای کردند که قرار بوده سینه‌ی یک مرال، قوچ، میش و نظایر آن را بدراند و غرق خون سازد یا در برابر تبری ایستادند که می‌خواسته جنگلی را از اهالی بی آزار و سبزش تهی سازد. اما آن عزیزان جان برکف و آن سلحشوران طبیعت ایران، ترجیح دادند تا کل و بزها، گورخرها و یوزها و مرال‌ها و گوزن‌ها همچنان در این سرزمین بخرامند و بلندمازوها و افراها و راش‌ها و سرخدارها و ... سر به آسمان بسایند تا این که خود باشند، اما آنها نباشند و فرزندان آنها فقط در کتاب‌های درسی، مجال آن را بیابند تا رد پای عکس ارزشمندترین زیستمندان وطن را رهگیری کنند ...

    در این میان، رخداد غمبار دیگری که چند سالی است بر آلام طرفداران محیط زیست در ایران افزوده است، صدور حکم اعدام و زندان برای آن محیط‌بان‌هایی است که در درگیری با متخلفان، بدشانسی آورده! و به جای آن که شهید شوند، متخلف را زخمی یا کشته‌اند و در نتیجه به پرداخت دیه، تحمل زندان و کابوس آویختن از طناب دار محکوم شده‌اند. ماجرای اسعد تقی زاده، مهدی زارع و غلامحسین خالدی در شمار همین رویدادهای تلخ و شگفت‌انگیز است که البته پیوسته دارد بر شمارشان به طرز نگران‌کننده‌ای هم افزوده می‌شود.

    رخدادی که به هر دلیلی؛ تأکید می‌کنم: به هر دلیلی که اتفاق افتاده و منجر به صدور چنین احکامی شده باشد، آشکارا موجودیت طبیعت ایران را بیش از پیش تهدید خواهد کرد و بر جو ناامیدی و بی‌انگیزگی پاسداران طبیعت ایران، خواهد افزود. چه، تصور کنید در چنین شرایط ناگوار معیشتی که اغلب محیط بان‌ها، جنگل‌بان‌ها و قرق‌بان‌ها با آن دست به گریبان هستند، این پیام هم برای آنها مخابره شود که اگر در درگیری با متخلفان و متجاوزان به منابع طبیعی و محیط زیست، متوسل به قوه‌ی قهریه به عنوان ضابط قضایی شده و خونی از دشمنان طبیعت بر زمین ریخته شد؛ باید هم پول جراحت و نقص عضو متخلف را بپردازند، هم سال‌ها درگیر رفت و آمد در محاکم قضایی و زندان باشند و هم کابوس لمس طناب را در نزدیک‌ترین فاصله با گردن، تحمل کنند.

    شما به من بگویید: به راستی در چنین شرایطی چند درصد از این پاسداران طبیعت، حاضرند در مسئولیت‌های خود بمانند و همچنان سلحشورانه و جان بر کف به انجام وظایف خود ادامه دهند؟

    آیا آنها در خوشبینانه‌ترین حالت، حق ندارند تا با متجاوز و شکارچی و درخت افکن ساخته و یا دست‌کم چشم بر روی تخلفات بربندند و بدین ترتیب، جان‌شان را بیمه کنند؟

    این، آن پیام خطرناکی است که رویه‌های قضایی اخیر، لکنت‌های آموزشی، ضعف فرهنگی، کم‌کاری واحدهای حقوقی و آموزشی سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و یا هر عامل دیگری که سبب پیدایش آن شده، دارد به بدترین شکل ممکن منتشرش کرده و گسترش می‌دهد.

    به نظرم، در چنین شرایطی بهترین، مؤثرترین و سریع‌ترین راهکار، گرفتن حق استفاده از سلاح از مأمورین منابع طبیعی و محیط زیست است؛ زیرا در آن صورت، گمان نکنم حاصل رؤیارویی ایشان و متخلفان از جهنم خونین کنونی که منجر به مرگ بیش از 500 نفر از دو طرف و مجروح و معلول شدن هزاران نفر دیگر شده، فاجعه‌بارتر شود! چه بسا شکارچیان هم، وقتی دریابند که بازدارندگان‌شان سلاح ندارند، از کشتن آنها صرف‌نظر کنند. همچنین، محیط بان‌ها و جنگل‌بان‌ها هم با گزارش ماوقع به مأمورین نیروی انتظامی، پیگیری مسلحانه‌ی ماجرا و درگیری‌های احتمالی را به ایشان می‌سپارند و خلاص.

    همین و تمام!

درج نظر

لذت هوای پاک و آسمان آبی!

    چهارشنبه‌ای که گذشت، به این آسانی‌ها برای تهرانی‌ها نخواهد گذشت! زیرامردم ساکن در پایتخت ایران یکی از آبی‌ترین و تمیزترین آسمان‌های زندگی‌شان را در یکی از دودآلودترین شهرهای جهان تجربه کردند. در این باره، دیروز یادداشتی نوشتم که به عنوان سرمقاله در روزنامه شرق منتشر شد. با هم بخوانیم تا دریابیم که پرتقال فروش این داستان کش دار کیست؟ هرچند که همه می‌دانیم! نمی‌دانیم؟

ادامه نوشته

کیفیت سوخت؛ متهم ردیف اول است یا دوم؟

    چند روز پیش دکتر یوسف رشیدی، مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران برای خاتمه دادن به بحث داغ این روزها، یعنی تعیین سهم کیفیت سوخت خودروها در تشدید آلودگی هوای کلان‌شهرهای ایران گفت : «بنزین‌های تولید داخل، از سوی شرکت کنترل کیفیت هوا، برای بررسی به یک مرکز پژوهشی مستقر در آلمان فرستاده شد. نکته نخستی که در این بررسی‌ها مورد توجه قرار گرفت عدد اکتان بنزین‌های تولیدی بود. این آنالیز نشان داد که عدد اکتان بنزین‌های معمولی و سوپر ساخت داخل به ترتیب ۸۳ و ۹۵ است.» معنی سخن این مقام مسئول آن است که بنزین سوپر ایران، از کمینه استاندارد قابل قبول (یعنی عدد اکتان 95) برخوردار است؛ اما بنزین معمولی که بیش از 98 درصد مصرف داخلی از آن نوع است ، با اکتان استاندارد جهانی، دست کم 12 واحد فاصله دارد. واقعیتی که آشکارا نشان می‌دهد نگرانی از سهم بنزین‌های بی‌کیفیت در تشدید آلودگی هوا، بی مورد نیست. به ویژه اگر بخش دیگری از اطلاع رسانی دکتر رشیدی را دقت کنیم که گفت: در این بررسی میزان ترکیبات آروماتیک موجود در بنزین ( شامل بنزن، تولوئن و زایلین) که همان مواد سرطان‌زای خطرناک محسوب می‌شوند، بین دو تا سه برابر آن چیزی بود که باید در یک سوخت با استاندارد یورو 4 وجود می‌داشت!

ادامه نوشته

لطفاً محیط بان‌ها را خلع سلاح کنید!

    حدود 130 محیط بان و جنگلبان در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در حین انجام وظیفه جان‌شان را از دست داده و به شهادت رسیده‌اند؛ اغلب آنها در درگیری مستقیم با متخلفان و عامداً کشته شده‌اند و سهم قابل توجهی از آنها، بدن پاک و مطهرشان را پذیرای گلوله‌ای کردند که قرار بوده سینه‌ی یک مرال، قوچ، میش و نظایر آن را بدراند و غرق خون سازد یا در برابر تبری ایستادند که می‌خواسته جنگلی را از اهالی بی آزار و سبزش تهی سازد. اما آن عزیزان جان برکف و آن سلحشوران طبیعت ایران، ترجیح دادند تا کل و بزها، گورخرها و یوزها و مرال‌ها و گوزن‌ها همچنان در این سرزمین بخرامند و بلندمازوها و افراها و راش‌ها و سرخدارها و ... سر به آسمان بسایند تا این که خود باشند، اما آنها نباشند و فرزندان آنها فقط در کتاب‌های درسی، مجال آن را بیابند تا رد پای عکس ارزشمندترین زیستمندان وطن را رهگیری کنند ...

ادامه نوشته

پیام نگران کننده‌ی قتل وحشیانه یک جنگلبان!

    یک روز پس از سخنان جنجالی رییس دولت دهم در صحن بهارستان مبنی بر آن که نه فقط دامداران و گله‌های آنها را نباید از جنگل اخراج کرد، بلکه باید اجازه داد تا دوباره دام‌ها وارد جنگل شده و جنگل‌ها توسط دامداران اداره شوند تا بدین‌ترتیب 400 هزار شغل جدید هم ایجاد گردد؛ یک جنگلبان جوان به نام رضا ارغوان مطابق معمول با موتورسیکلت خود راهی منطقه جنگلی گوئنک واقع در ناحیه تنگه راز بجنورد در استان خراسان شمالی بود تا وظیفه‌ی گشت زنی خود را در مورد اطمینان از قرق منطقه‌ی تحت امرش انجام دهد؛ مأموریتی که برای این جوان 26 ساله هرگز به پایان نرسید و او دیگر به نزد خانواده‌اش برنگشت! زیرا شوربختانه، جسد دست و پا بسته‌ی وی که به شکل دلخراشی با ضربات چاقو آسیب دیده بود ، فردای آن روز در منطقه یافت شد ...

ادامه نوشته

مظلومیت منابع طبیعی و محیط زیست نشانه چیست؟

     در هفته‌ای که گذشت، دو رخداد ناگوار در کشور سبب شد تا اغلب فعالان در حوزه منابع طبیعی، محیط زیست و اکوتوریسم به شدت نگران شوند. نخست سخنان رییس جمهور در چهارشنبه گذشته بود که در پیشگاه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، حل مشکل تأمین علوفه دامداران و ایجاد چند صد هزار شغل جدید را در گرو واگذاری کامل رویشگاه‌های جنگلی کشور به دامداران و مرتع داران دانست و عملاً مجوز ورود دام به جنگل را صادر کرد؛ رخدادی که ...

ادامه نوشته

آیا پرواز بلند او در آسمان زیباتر نبود؟

      شاهنامه فردوسی، بی‌شک یکی از گنجینه‌های ادب و اخلاق ایران و ایرانی است که محتوای ممتازش نشان از فرهنگی والا در نزد ایرانیانی دارد که بیش از هزار سال پیش در این سرزمین زیست می‌کردند ...     

ادامه نوشته

راز اهمیت باغ گیاهشناسی نوشهر در چیست؟

     حتمن در خبرها خوانده‌اید که باغ گیاه‌شناسی نوشهر در آستانه‌ی تخریب و تغییر کاربری به دلیل توسعه بندر نوشهر قرار گرفته است . خطری که 10 سال است موجودیت این باغ را تهدید می‌کند، اما تاکنون هربار که تصمیم بر تجاوز به آن بسیار جدی شده است، با مقاومت فعالان محیط زیست، منابع طبیعی، پژوهشگران، کارشناسان و اغلب مدیران این بخش توانسته از خطر برهد و همچنان نفس تازه کند تا راندی دیگر و نبردی دیگر.

     این بار ولی ظاهراً راند آخر است و مدیران تصمیم‌گیر در سطح استان مازندران توانسته‌اند با چراغ سبز برخی از سران دولت در پایتخت، مجوزهای لازم را برای انجام تصمیمی که بیش از یک دهه برای عملی کردن آن روزشماری می‌کردند، اخذ کنند. اگر چنین باشد و این اتفاق رخ دهد، بی شک یک فاجعه بزرگ در بخش تاریخ پژوهشی منابع طبیعی ایران رقم خواهد خورد، چرا که در بخش منابع طبیعی، هیچ عرصه‌ی پژوهشی دیگری در ایران وجود ندارد که قدمت تأسیسش به سال 1310 برسد و در آن درختانی وجود داشته باشد که تا 200 سال از عمرشان بگذرد. با این وجود، دلیل اهمیت حفظ این باغ و حساسیت فعالین این حوزه برای صیانت از تمامیت آن، فقط کارکرد موزه‌ای و دیرینه بودن قدمت برخی از پایه‌های آن چون بلند مازو، نمدار، توسكا و ممرز نیست. حتا وجود تنها پايه‌ی بلوط چوب پنبه در ايران، قديمي‌ترين پايه‌هاي دارتالاب و ژينكو در كشور، 25 گونه كاج و حدود 30 گونه اكاليپتوس نیز، دلیل حساسیت بی‌مانند و ارزش والای این باغ نیست. از همین رو، به فرض اگر این باغ به عنوان یک اثر ملّی به شماره 17795 در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور ثبت هم نمی‌شد، باز هم چیزی از ارزش‌هایش کم نمی‌کرد.

    پس دلیل برتری‌های بی‌مانند این عرصه‌ی 35 هکتاری چیست؟ آیا این که باغ نوشهر تنها مکانی در جهان است كه دو گونه جديد و منحصر به فرد، یعنی اسپيره نوشهري و افراي مازندراني به طور همزمان در آن زیست می‌کنند، می‌تواند دلیل اهمیتش باشد؟

   راست این است که پاسخ همچنان منفی است! همه‌ی مؤلفه‌ها و اختصاصات یاد شده، البته اهمیت دارد و هر یک از آنها شاید به تنهایی می‌توانست حیات چنین پردیسی را برای همیشه در هر کشوری تضمین کند، اما در ایران و برای ما پژوهشگران و کارشناسان این حوزه، باغ گیاهشناسی نوشهر سمبل هویت، استقلال، اهمیت و شخصیت اجتماعی‌مان است. آن عرصه‌ی 35 هکتاری باید حفظ شود تا مشخص گردد که در ایران، منابع طبیعی و پژوهشگرانش حرمت دارند و هرگز منافع معنوی آنها در پای احداث یک جاده کمربندی که می‌توان به راحتی و با احداث یک پل هوایی یا مسیری در جنب باغ، جایگزینش کرد، قابل معاوضه نیست. باغ نوشهر باید بماند تا جهانیان و فرزندان این آب و خاک بدانند که وجود اصل 50 قانون اساسی ما، صرفاً یک ژست محیط زیستی نبوده و نخواهد بود.

    برای همین است که اگر این اتفاق شوم بیافتد، ما هرگز مسئولینی که حاضر به امضا و پذیرش چنین تجاوزی شدند، چه در داخل وزارت جهاد کشاورزی و چه در خارج از آن نخواهیم بخشید و این لکه‌ی تیره تا ابد جامعه‌ی منابع طبیعی ما را سیاهپوش خواهد کرد.

    و برای همین است که اینک چشم امید همه‌ی فعالین این حوزه به مقام معظم رهبری دوخته شده تا ایشان با درایتی که همواره در بزنگاه‌های حساس از تاریخ منابع طبیعی و محیط زیست از خود نشان داده‌اند (مانند فرمان توقف طرح مخرب باغ شهر)، اجازه ندهند تا این سرمایه‌ی معنوی و میراث گرانقدر منابع طبیعی کشور مورد تعدی و تجاوزی جبران ناپذیر قرار گیرد.

     انشاالله.

درج نظر

طلوع در پله هفتاد و ششم دوباره آلوده شد!

برنامه طلوع و بحران آلودگی هوا

    فردا در بیست و هشتمین روز از دی ماه 1391 - یک روز مانده به دوازدهمین سالروز اعلام روز ملی هوای پاک - دوباره به سراغ موضوع داغ آلودگی هوا رفته‌ام و در هفتاد و ششمین برنامه محیط زیستی طلوع در شبکه چهارم سیما، از حدود ساعت 8:15 صبح ، خواهم کوشید تا ابعاد گوناگون این مرگ خاموش را واکاوی کنم. مهمان من در این برنامه، وحید نوروزی، مرد رسانه‌ای تیم قالیباف در شهرداری تهران است که اینک در سمت مشاور محیط زیست سازمان حمل و نقل ترافیک شهرداری تهران و مسئول صدور مجوزهای ورود به محدوده طرح ترافیک انجام وظیفه می‌کند ...

ادامه نوشته

ضرورت تشکیل صندوق حامی طبیعت ایران

یادداشت امروزم در شرق

    هرچند حفظ پایداری بوم‌شناختی (اکولوژیک) سرزمین در هر مملکتی در شمار وظایف و مسئولیت‌های حاکمیتی تلقی می‌شود؛ اما کمتر حکومت یا دولت دموکراتیکی را می‌توان در جهان آزاد امروز یافت که بدون جلب مشارکت گروه‌ها و طیف‌های متنوع و متکثر موجود در جامعه توانسته باشد زیستی پایدار و باکیفیت همراه با امنیت روانی و غذایی درخور برای همه‌ی زیستمندان ساکن در قلمرو سیاسی‌اش به ارمغان آورد ...

ادامه نوشته

هزینه‌ها و فرصت‌های کویرها و بیابان‌های ایران کدام است؟

بیابان ها را دوست بداریم ...

    حدود هفت سال پیش، شاید وقتی که برای نخستین بار گزارش برنامه‌ي محيط زيست سازمان ملل متحد با عنوان: «وضع جهاني بيابان‌ها» منتشر شد، نگاه صاحبان قدرت و سرمایه به بیابان‌ها و کویرها دچار تحولی ساختاری و بنیادی شد. چرا که در فرازی ماندگار از آن گزارش آمده بود: «عرصه‌ای به طول و عرض 800 کیلومتر در صحرای آفریقا، چنانچه به سلول‌های فتوولتائیک مجهز شود، مي‌تواند نه‌تنها برق همه‌ي آفريقا كه نياز سالانه‌ی همه‌ي مردم جهان را تأمين كند.» واقعیتی که سبب شد تا فرصت‌های موجود در دست‌کم یک چهارم از گستره‌ی خشکی‌های جهان بسیار بیشتر از هزینه‌هایی باشد که تاکنون برای آبادکردنش متصور شده بود. آنگونه که اینک در آغازین روزهای سال 2013 میلادی، توانمندی فناورانه‌ی ما در حوزه‌ی استحصال انرژی خورشیدی به جایی رسیده که می‌توان در عرصه‌ای به مساحت نصف آنچه که نویسندگان گزارش سال 2006 سازمان ملل متحد درج کرده بودند هم، همانقدر انرژی تولید کرد، آن هم فقط با یک سوم هزینه‌هایی که برایش در آن زمان متصور شده بودیم!

ادامه نوشته

تعیین ضرب الاجل 20 روزه یک استاندار!

 علی اصغر عنابستانی؛ استاندار چهارمحال و بختیاری

    چهارشنبه هفته‌ی گذشته – ششم دی ماه 1391 - در شبکه‌ی تلویزیونی بام ایران، بخشی از سخنان استاندار چهارمحال و بختیاری – علی اصغر عنابستانی – پخش شد که در آن دو هشدار جدی به بخش منابع طبیعی داده شده بود؛ هشدارهایی از جنس سخنان رییس دولت دهم، زمانی که البته رییس دولت نهم بود و ...

ادامه نوشته

شرق می‌آید، سبزپرس می‌رود و تنب کوچک، کوچک‌تر می‌شود!

یادداشت محمد درویش در شرق

    از آخرین یادداشتی که برای ستون نگاه سبز شرق نوشتم، دقیقاً 98 روز می‌گذرد . در آن یادداشت که در سومین روز مهر به چاپ رسید، پرسیده بودم: از لس آنجلس تا اشتوتگارت چقدر راه است؟ و در انتهای آن با خوش‌بینی کودکانه‌ای نتیجه گرفته بودم: انگار این فاصله از مسافت بین تهران تا اشتوتگارت هم گاه بیشتر می‌نماید! اما به فاصله‌ی فقط 48 ساعت دانستم که این خوش‌بینی افراطی برای یک مرد 48 ساله تا چه اندازه سخره‌برانگیز است! چرا که خبر رسید: آفتاب مطبوعات ایران دیگر از شرق طلوع نمی‌کند و در نتیجه مستمر‌ترین ستون ثابت محیط زیستی روزنامه‌های ایران که با عنوان نگاه سبز در 53 قسمت تاکنون منتشر شده بود هم بی هیچ گناهی محکوم به خاموشی شد! ستونی که کوشیده بود با زبانی ساده و در عین حال اثرگذار برای مردم، مدیران و تصمیم‌گیران حکومتی یادآوری کند که چرا هامون مهم است؟ چرا هورالعظیم در آن سوی مرز سیاسی که از دست برود، سیاستمداران در این سوی مرز سیاسی، در قلب پایتخت مجبورند تا فرمان تعطیلی تهران را صادر کنند؟ چرا نباید و نمی‌توان به آن نوع از خودکفایی در کشاورزی دلخوش داشت که به بهای اُفت سالانه‌ی 2 متر در سفره‌های آب زیرزمینی و نشست زمین از آبی‌بیگلو در اردبیل تا خانمیرزا در لردگان تمام می‌شود؟ ... و چرا تبدیل ارومیه از نگینی فیروزه‌‌ای به پلاتینی نمکی، می‌تواند کابوس بزرگترین مهاجرت قرن را برای ایرانیان رقم زند ...

ادامه نوشته

نرخ واقعی فرسایش خاک در ایران چقدر است؟

آیا انجمن علمی خاک ایران راست می گوید؟

    دوشنبه هفته گذشته – 27 آذرماه 1391 - نشستی تخصصی در پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری کشور برگزار شد که هدفش، بررسی نقاط قوت و ضعف تازه‌ترین پیش نویس طرح جنجالی قانون جامع منابع طبیعی کشور بود؛ طرحی که پس از هشت سال از شروع تدوینش، هنوز نهایی نشده و بین مجلس و دولت همچنان در رفت و آمد است. در این نشست که آقایان دکتر شعاعی، دکتر فرود شریفی، دکتر نادر جلالی، دکتر بازرگان، دکتر بلالی، مهندس هومان خاکپور، مهندس مهرداد مسیبی، مهندس امیر سررشته داری و نگارنده حضور داشتند، بیش از 40 مورد از خطاها و لکنت‌های فاحش فنی، حقوقی و محیط زیستی موجود در این طرح مورد نقد و بررسی قرار گرفت و مقرر گردید تا پیش از ارایه نهایی در صحن بهارستان، در کمیسیون کشاورزی مجلس مجدداً مورد بازنگری قرار گیرد ...

ادامه نوشته

نمایشگاه شکار و اسکندر فیروز!

نمایشگاه محیط زیست!
 
    در آخرین روزهای آخرین ماه پاییز، دوازدهمین نمایشگاه بین‌المللی محیط زیست، پس از دو بار تغییر زمان و یکبار تغییر مکان، سرانجام در تهران گشایش یافت؛ آن هم ظاهراً با مشارکت جدی برخی از  تشکل‌ها و انجمن‌های حامی شکار که بسیاری از فعالان و دوستداران محیط زیست ایران، آنها را اصولاً نه تنها دوست محیط زیست رنجور وطن نمی‌دانند، بلکه براین باورند که شلیک مستقیم به حیوانات به عنوان نوعی تفریح یا ورزش، آن هم در شرایطی که جمعیت وحوش ایران به اندازه‌ای نگران‌کننده در سراشیبی سقوط قرار گرفته، عین جنایت در حق نسل‌های امروز و آینده است ...

ادامه نوشته

سندی که نشان می‌دهد چه نوع از خشکسالی، دریاچه ارومیه را به خاک نشاند؟!

این است خشکسالی علمی/ فنی در ارومیه!

    چندی پیش، به مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان آذربایجان غربی مراجعه کردم و در فرصتی که یافتم، سری به کتابخانه و مرکز اسناد این نهاد پژوهشی زدم. یافته‌های جالبی پیدا کردم که یکی از آنها، مجموعه چکیده مقالاتی بود با عنوان: اولین همایش دریاچه ارومیه که در سالهای نخستین دهه‌ی هفتاد شمسی در تبریز برگزار شد ...

ادامه نوشته

هشت سدی که ساخته نشد؛ اما کشاورزی را سیراب کرد!

     در چهارم مرداد ماه سال گذشته، دکتر علی سلاجقه، رییس وقت سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور در واپسین سخنرانی رسمی‌اش که در جریان برگزاری سمینار مدیریت حریق در عرصه‌های منابع طبیعی کشور ایراد شد، خبر از بایگانی شدن سالانه یک سد به بزرگی سد کرج در اثر نرخ بالای فرسایش خاک در ایران داد. او از مسئولان وزارت نیرو خواست تا به جای اصرار بر ساخت سدهای بزرگ و ادامه سیاست‌های کنونی سدسازی، در اندیشه استحصال آب از مناطق کارستی (آهکی) زاگرس برآیند که می‌تواند حدود چهار برابر کل آبی را در اختیار نهد که هم اکنون توسط تمام 590 سد بزرگ مخزنی ساخته شده در کشور تنظیم و استحصال می‌شود ...

ادامه نوشته