طلوع در هفتاد و سومین برنامه سر به آسمان می‌ساید از کوه ها و غارهایش می‌گوید

    در سال 2002، سالی که بر پیشانی‌اش، عنوان سال جهانی کوهستان نقش بسته بود؛ نمایندگان عضو مجمع عمومی سازمان ملل متحد تصویب کردند تا از این پس در یازدهم دسامبر هر سال، جهانیان در گرامیداشت کوهستان‌ها مراسمی برپای دارند. امسال، دهمین سالی است که این مراسم در بسیاری از کشورهای جهان، از جمله ایران برپاشده و می‌شود. به همین مناسبت، امروز در هفتاد و سومین برنامه محیط زیستی طلوع می‌کوشم تا به اتفاق عباس محمدی، مدیر گروه دیده‌بان کوهستان و آقای قربانی - از فعالان حوزه غارنوردی - به کوه‌ها و غارهای ایران بپردازیم و فرازها و فرودهای این ارزشمندترین پاره‌های ضامن تداوم حیات در فلات ایران را واکاوی کنیم ...

ادامه نوشته

زنبورها که می‌روند ؛ یعنی بیابان زایی می‌آید!

    بیش از 2400 سال‌ها پیش، افلاطون در رساله مشهورش به نام “Eroded Attica” یا آتن فرسوده ، از مرگ زمین ابراز نگرانی کرده و آن را نشانه‌ی آزمندی نوع بشر در آن روزگار قلمداد کرده بود. او از روی بررسی بقایای کهن‌زادبوم‌ها و معابدی که صدها سال از قدمت بنایشان می‌گذشت و عظمت تنه‌های چوبی به کار رفته در سقف آن پرستشکده‌های باستانی (با توجه به اینکه در زمان افلاطون دیگر از آن نوع تنه‌های چوبی بلند، در ساختمان ابنیه‌ها و تالارها خبری نبود)، حدس می‌زند که لابد زمانی این منطقه، پوشیده از درختان جنگلی بزرگ پیکر بوده، امّا در اثر بهره‌برداری بی‌رویه و تغییر کاربری زمین، به دشت‌ها و کوهستان‌هایی برهنه و لم‌یزرع بدل شده ‌است. وی بدین‌ترتیب، به روایت تاریخ ۹ هزار ساله‌ی گذشته آتن می‌پردازد و به مسایلی همچون انتقال خاک در اثر سیل‌های عظیم و در نتیجه کاهش حاصلخیزی اراضی کشاورزی اشاره می‌کند. وی حتا می‌گوید: «این مسأله بر روی پوشش گیاهی تأثیر منفی گذاشته، زمین لخت شده و آب باران از روی چنین زمینی به سوی دریا روان می‌شود، در حالی که درگذشته، خاک رسی در بالادست، آب را در خود نگه می‌داشت و از آن طریق به صورت چشمه به مجاری نهرها در دشت هدایت می‌کرد.»

ادامه نوشته

پیام کنفرانس دوحه برای محیط زیست جهان چیست؟!

    شامگاه دیروز، بعد از یک تمدید 24 ساعته، سرانجام کنفرانس دوحه به پایان رسید و به رغم پیش‌بینی‌های منفی صورت گرفته، سرانجام نمایندگان 200 کشور شرکت کننده به یک توافق – هر چند کوچک – دست یافتند و آن موافقت با تمدید همین پیمان کنونی کیوتو تا سال 2020 بود؛ پیمانی که البته در بهترین شرایط فقط می‌تواند بر روی کشورهایی اثر گذارد که مسئول تولید 15 درصد از گازهای گلخانه‌ای جهان هستند و آن چند قلدر جهان به رهبری ایالات متحده آمریکا که مسئول انتشار 85 درصد این گازهای مرگ‌آور هستند، بدون امضای هیچ تعهدی، اجلاس را ترک کردند و رفتند!

    با این حساب شما فکر می‌کنید، برگزاری اجلاس هیجدهم در دوحه، موفقیت آمیز بوده است یا نه؟ پرسشی که در نوشتار زیر کوشیده‌ام تا برایش پاسخی ارایه دهم ...


ادامه نوشته

آرمان‌های نقشه جامع علمی کشاورزی و یک پرسش!

 

    اخیراً کار تهیه نقشه‌ی جامع علمی بخش کشاورزی به مراحل نهایی آن رسیده و به گفته دکتر محمدرضا نوتاش – مدیر طرح تدوین نقشه جامع علمی کشاورزی - قرار است به زودی، پس از جمع‌بندی آخرین نظرات کارشناسی پیرامون محتوای بندهای هفت‌گانه آن، برای تصویب نهایی در اختیار شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گیرد ...

ادامه نوشته

ویژه برنامه طلوع به بهانه نفس تنگی آسمان در تهران، اراک، اصفهان، کرج، مشهد و تبریز

    تعطیلی دیروز و امروز تهران و برخی دیگر از کلان‌شهرهای ایران از جمله اراک، سبب شد تا فردا صبح در شانزدهمین روز از آذرماه 1391، هفتاد و دومین برنامه محیط زیستی طلوع به صورت ویژه و در یک روز غیر معمول (یعنی پنج شنبه) بکوشد تا به بحران آلودگی هوا در تهران، اصفهان، مشهد، کرج، اراک و تبریز بپردازد. دوستانی که برنامه جنجالی سال گذشته را در این ارتباط دیده‌اند، لابد می‌دانند که هنوز هستند مدیرانی که اصولاً اعتقاد چندانی به این که آلودگی هوا در تهران، یک بحران است، ندارند. به هر حال، امسال با دعوت از دکتر ایرج خسرونیاˈ رییس هیات مدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ، حشمت‌الله بسطامی مدیر روابط عمومی و امور بین الملل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران و امیر فاتح (حسین) وحدتی، رییس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست کشور، می‌کوشم تا به این معضل پرداخته و از دوستان خواهم پرسید: آیا 55 سال زمان زیادی برای دستیابی به راه حلی عملی به منظور خاتمه دادن به بحران آلودگی هوا در تهران و دیگر کلان‌شهرهای ایران نیست؟

ادامه نوشته

آیا برای نجات یوز هنوز فرصتی هست؟!

    فردا صبح – 12 آذر 1391 - در هفتاد و یکمین برنامه محیط زیستی طلوع در شبکه چهارم سیما به سراغ هومن جوکار می‌روم؛ مدیر سختکوشی که سالهاست با یوزها زندگی می‌کند و شاید بیشتر از هر متخصص دیگری در ایران، اینک از راز و رمز و شمار واقعی یوزپلنگ‌های آسیایی در وطن آگاهی دارد. این که چرا همچنان شمار یوزها به رغم گذشت 11 سال از آغاز پروژه بین‌المللی حفاظت از یوزپلنگ آسیایی و تغییر سه مدیر در راس آن، تا این اندازه اندک و شکننده است، به نحوی که نمی‌توان هنوز سایه خطر انقراض این گونه را از نظر دور داشت؟

ادامه نوشته

تفاوت بین ساخت دو فرودگاه در نانت و بجنورد!

    در طول چند روز اخیر، موج بزرگی از تظاهرات گروهی از فعالان محیط زیست در فرانسه، سبب ایجاد یک بمب خبری تأمل‌برانگیز در رسانه‌های گروهی جهان شده است. ماجرا از آنجا آغاز شده که دولت فرانسوا اولاند، رییس جمهور سوسیالیست جدید فرانسه که با اتحاد با حزب سبزهای فرانسه و تکیه بر برخی شعارهای محیط زیستی از جمله کاهش تعداد و تعطیلی برخی نیروگاه‌های اتمی فرانسه توانسته بود نظر بسیاری از رأی دهندگان این کشور را برای شکست رقیب راست گرای قدرتمندش – نیکولا سارکوزی - جلب کند؛ تصمیم گرفت تا یکی از طرح‌های جنجالی دولت قبلی، یعنی احداث یک فرودگاه جدید در ۳۰ کیلومتری شمال نانت در غرب فرانسه را به مرحله اجرا درآورد. اقدامی که نه تنها خشم فعالان محیط زیست آن کشور را برانگیخت و منجر به بروز تظاهراتی خشونت آمیز در روزهای شنبه و یکشنبه گذشته شد، بلکه بسیاری از کشاورزان منطقه و روستائیانی که ظاهراً نباید آنچنان با گرایه‌های محیط زیستی همراه باشند را هم به پشتیبانی از سبزها به خیابان‌های نانت کشاند. نکته‌ای که اغلب جای آن در بین اعتراض‌های مشابه فعالان محیط زیست در ایران خالی است و کمتر پیش می‌آید که مردم محلی هم در اعتراض به برخی نمادهای توسعه، مثل احداث جاده و پل و فرودگاه و سد با مدافعان محیط زیست همراهی کنند ...

ادامه نوشته

آیا می‌شود از یک دریاچه خشک، ماهی صید کرد؟

    عنوانی که بر پیشانی این نوشتار برگزیده‌ام، جمله‌ای است که سه روز پیش، وزیر محیط زیست چین، آقای ژو شنگ سیان Zhou Shengxian خطاب به مدیران بزرگ‌ترین شرکت‌های چینی بر زبان آورد. وی، ضمن ابراز ناخشنودی از روند توسعه کشور متبوعش در طول دو دهه‌ی اخیر، هشدار داد که اگر همچنان بدون توجه به ملاحظات محیط زیستی در صدد رشد اقتصادی به هر قیمتی برآییم، کشور را با یک ورشکستی جبران‌ناپذیر و آینده‌ای خطرناک هم‌آغوش کرده و درست مانند آن فرد نادانی عمل می‌کنیم که نخست فرمان خشک شدن یک دریاچه را می‌دهد و آنگاه به ماهیگیرها می‌گوید: تورها را در آب بیاندازید و هر چقدر می‌خواهید، ماهی صید کنید! نوش جان ...

ادامه نوشته

چه فرق می‌کند که قاتل در کنار کدام مقتول به دوربین لبخند بزند؟!


    اخیراً روزنامه‌ی دیلی میل گزارشی مصور و غم‌انگیز از قتل عام باورنکردنی جنگل رد وودز در ایالت کالیفرنیا -California redwoods - آمریکا منتشر کرده است که بسیار تأمل‌برانگیز می‌نماید. چرا که هیچ جای دیگری در کره زمین را نمی‌توان یافت که در آن درختانی برویند که بیش از 125 متر ارتفاع آنها و ده‌ها متر قطرشان باشد ...

ادامه نوشته

توجه امید بخش 193 کشور جهان به حفظ حیات وحش


    امروز - در نخستین روز از آخرین فصل دوست‌داشتنی و پررنگ و رنگ به رنگ سال، پاییز - در صفحه 10 روزنامه قانون از یک دستاورد مهم محیط زیستی جهان سخن گفته‌ام که در اجلاسی بدست آمده که ایران هم در عالی‌ترین سطح مرتبط در آن ظاهراً حضوری فعال داشته است، هر چند که دست کم یک گزارش وجود دارد که می‌گوید: آمادگی ایران تا قبل از شروع اجلاس در حد صفر بوده است! با این وجود، نه سازمان حفاظت محیط زیست و نه هیچ رسانه‌ی دولتی یا غیردولتی دیگری به این توافق مهم اشاره‌ای نکرد؛ موضوعی که آشکارا نشان می‌دهد چه فقر دانشی تؤام با بی‌تفاوتی و بی‌علاقگی مهمی در بین رسانه‌های گروهی مرتبط با محیط زیست - چه در سطح دولت و چه در سطح نهادهای غیردولتی - هنوز وجود دارد. به نظرم، وظیفه‌ی تربیت یک گروه از خبرنگاران متخصص و تحلیل‌گر در حوزه محیط زیست باید هر چه سریع‌تر در دستورکار وزارت ارشاد، رسانه ملی، سازمان حفاظت محیط زیست، سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور و نیز سمن‌های مرتبط با این حوزه قرار گیرد. به راستی در حال حاضر ما چند خبرنگار متخصص در این حوزه داریم که مشغول خبررسانی مستقل و بدون واسطه هستند؟ چرا به این موضوع مهم توجه نشده و نمی‌شود؟ بهترین و برترین روزنامه محیط زیستی کشور، همچنان همشهری است که عملاً فقط یک اسدالله افلاکی دارد با هزار سودا! در بقیه‌ی روزنامه‌ها و سایت‌ها و خبرگزاری‌ها هم اگر وضع بدتر نباشد، بهتر نیست! هست؟ همه به دنبال چند تیتر نخست از چند خبرگزاری و روزنامه مهم هستند تا آنها را ترجمه یا کپی کرده و انتشار دهند و یا بعضاً چند خبر جنجالی و زرد از درون آنها بیرون بکشند و تمام! چرا ... چرا رسانه‌های ما نگاه‌شان به محیط زیست چنین حقیر و خجالت‌آور است؟

ادامه نوشته

همه چیزِ ِ هیچ بدی، بد نیست! هست؟

     توفان سندی تا این لحظه، یکی از خسارت‌بارترین و مرگبارترین رخدادهای طبیعی است که ردپای بزرگی از ویرانی و مرگ را از قلب آمریکای لاتین تا سواحل خاوری ایالات متحده آمریکا و حتا گستره‌های پهناوری از همسایه شمالی‌اش – کانادا - برجای نهاد. برآوردها حکایت از حدود 70 میلیارد دلار خسارت بر زیرساخت‌های کشورهای درگیر، به ویژه ایالت نیویورک در آمریکا دارد. این مقدار، در حقیقت بیش از دو برابر کل بودجه سالانه پژوهشی است که در دنیا برای موضوع محیط زیست و شاخه‌های مرتبط آن هزینه می‌شود! طنز تلخی که نشان می‌دهد در کلان ماجرا، هنوز آن گونه که سزاوار است، هیچ دولت و ملتی خطر عدم توجه به شناخت قوانین طبیعی و گردن نهادن به گرایه‌های محیط زیستی را جدی نگرفته است ...


ادامه نوشته

برای پیرمردی 89 ساله که نشان داد: خلاقیت تا زمان مرگ پایدار می‌ماند!

    به نظر می‌رسد یافتن خبرهای خوش در زمانه‌ای که در آن زیست می‌کنیم، کمی تا قسمتی سخت شده و پیوسته بر دشواری کاویدن چنین خبرهایی در لابه لای صدها و هزاران خبری که به نوعی رنگ و بوی خون و نفرت و تجاوز و غارت و تخریب و ... دارد و ما روزانه در برابر بمباران خبری آن در رسانه‌های گوناگون دیداری، شنیداری، نوشتاری و مجازی هستیم، افزوده می‌شود.

    با این وجود، خبر خوش این است که همچنان خبر خوش کم نیست! و به رغم ظاهر غمبار و پژمان‌کننده‌ی اخباری که می‌شنویم، در زیر پوسته‌ی شهر؛ شهری به بزرگی کره زمین، این زندگی است که همچنان دست بالا را دارد و عشق و خلاقیت و احترام به تکثرگرایی و دوری از مرزبندی‌ها و صف‌کشی‌های قومی، نژادی، ایدئولوژیک، جنسیتی و جغرافیایی است که حرف نخست را می‌زند. یادداشت امروزم در روزنامه قانون به همین بهانه نگاشته شده است تا پرده از اختراعی بزرگ و سبز بردارد؛ اختراعی که می‌تواند دنیای آینده را به مراتب زیباتر، امن‌تر، مرفه‌تر و آرام‌تر از امروز سازد؛ آن هم دستاوردی که در آفرینش آن، رد پای یک پیرمرد 89 ساله آمریکایی به نام ریموند گرین را می‌توان یافت؛ پیرمردی که با اختراعش نشان داد در این دنیا، مرزی برای بازنشستگی خلاقیت و علم‌اندوزی وجود ندارد و بار دیگر ثابت کرد که جامعه سالمندان، نه تنها سربار اجتماع امروز نیستند و هزینه‌های گزاف بهداشتی و درمانی را به هدر نمی‌دهند، بلکه همچنان می‌توانند موهبت و سرمایه‌ای ارزشمند برای بشریت به شمار آمده و بر فراوانی لبخند در زندگی‌هامان بیافزایند. اینک ریموند ثابت کرد که توربین بادی و پره‌های مرگ‌آفرینش برای پرندگان و خفاش‌ها هم می‌توانند دیگر مرگ آفرین نباشند؛ تحولی که نشان می‌دهد: بشر اگر بخواهد و مجالش دهند: می‌تواند راهی سازکار و طبیعت محورانه برای تضمین کیفیت زیستنش پیدا کرده و به کار گیرد.

    با هم یادداشت امروزم را که در صفحه 10 از شماره امروز – 24 آبان 1391 – روزنامه قانون منتشر شده است، مرور می‌کنیم ...

ادامه نوشته

در ستایش بخشداری که قدر تالاب‌ها را می‌داند

    درست در زمانی که دکتر پرویز کردوانی با پیشنهاد شگفت‌انگیزش، توصیه به خواندن فاتحه برای مرگ دریاچه ارومیه می‌کند؛ از دیار چهارمحال و بختیاری خبر می‌رسد که با همکاری بخشداری، اداره کل محیط زیست استان و مردم محلی، موفق شده‌اند تالاب گندمان را که در اثر خشکسالی‌های اخیر و قطع حق‌آبه آن از طریق احداث سد چغاخور، تقریباً خشک شده بود، دوباره احیاء کنند. ماجرا از این قرار است که به همت بخشدار گندمان - آقای بهروز امینی – و هدایت و حمایت اداره کل محیط زیست استان چهارمحال و بختیاری، اقدام به تغییر شیوه آبیاری در اراضی کشاورزی مناطق همجوار تالاب شد و تمامی سطوح کشت شده، از جمله مزرعه جوی گل، مجهز به سامانه آبیاری تحت فشار شدند. در نتیجه به رغم آن که همچنان شرایط خشکسالی در منطقه حاکم است و آب مازادی هم از طریق سد چغاخور در اختیار تالاب گندمان قرار نگرفت، اما وضعیت گندمان، به سرعت رو به بهبود نهاد و آنگونه که در تصاویر خبرگزاری مهر منعکس است و نیز نگارنده از اهالی محل پرس و جو کرده ، زندگی و نشاط دوباره به این تالاب ارزشمند در بام ایران سلام داده است و پرندگان بسیاری مجدداً در کنار آن و آسمان آبی‌اش مأوا گزیده‌اند و پرواز می‌کنند ...  

ادامه نوشته

تازه‌ترین هنرنمایی پرویز کردوانی در دانشگاه هنر!

    دکتر پرویز کردوانی، در تازه‌ترین موج از پیشنهادهای حیرت‌انگیزش برای بهبود وضعیت ایران، توصیه کرده تا برای نجات مردم آذربایجان و پایان دادن به غم و درد و رنج آنها، مرگ دریاچه ارومیه را پذیرفته و این بیمار بستری در اتاق اغما را بیش از این زجر نداده، سرم‌ها و آمپول‌های مسکن را رها کنید و محترمانه به خاکش سپارید و پس از ریختن 10 سانتی‌متر خاک بیابان‌های ایران بر مزارش، گل برویانید و سبزه درو کنید. ساده‌تر آن که این استاد بازنشسته دانشگاه تهران بر این باور است که برای نجات مردم منطقه و صرفه‌جویی در هزینه‌ها، چاره‌ای جز پایان‌دادن به زندگی دریاچه ارومیه نداریم؛ راهکاری که آشکارا بر این باورم که خطایی فاحش است؛ چرا که از قضا نگارنده و بسیاری از فعالان و متخصصان حوزه محیط زیست، منابع طبیعی و امور آب بر این باورند که نجات پایدار کیفیت زندگی در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در گرو نجات دریاچه ارومیه است. در این میان البته یک نکته غم انگیز دیگر، واکنش منفعلانه و سکوت سنگین حاکم بر همه‌ی آن سازمان‌ها، وزارتخانه‌ها، استانداری‌ها، دانشگاه‌ها و نمایندگان مجلسی است که ظاهراً بارها نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه ابراز تأسف کرده و خواهان احیای مجدد آن شده‌اند و حتا در عهدنامه یا توافق‌نامه "باری"، وظایفی هم برای خویش تعیین کرده‌اند و اینک همه گوشه‌ای نشسته و واکنشی نشان نمی‌دهند! چرا؟

    در این باره امروز، یادداشتی را در روزنامه اعتماد به چاپ رسانده‌ام که به همراه دو یادداشت دیگر از استاد اسماعیل کهرم و دکتر ناصر کرمی، در صفحات نخست و ششم این روزنامه انعکاس یافته است ...

ادامه نوشته

درنگی بر طرح انتقال آب به سمنان

    طرح‌های انتقال بین حوضه‌ای آب در بین 14 روش موجود برای استحصال آب شیرین (کاریز، رودخانه، چاه، بهره‌گیری از سطوح آبگیر، سدسازی، تصفیه فاضلاب و پساب، بازچرخانی، باروری ابرها، استفاده از یخچال‌های طبیعی، تجهیز و نوسازی شبکه آبیاری، شیرین کردن آب شور باروش تقطیر یا فیلتراسیون و استفاده از یخ‌های قطبی)، یکی از گران‌ترین و خسارت‌بارترین روش‌ها - به محیط زیست - به شمار می‌آیند و اگر با روش شیرین کردن آب هم تلفیق شوند، آنگاه گران‌ترین روش به صورت مطلق برای استحصال آب در دنیا هستند که هزینه انتقال هر متر مکعب آن، به شرط برخورداری از دانش روز و تیم کارشناسی ماهر بین 0.7 تا 2.4 دلار برآورد شده است. شاید از همین رو است که وقتی به پیشینه‌ی مهم‌ترین طرح‌های انتقال آب بین حوضه‌ای در کشور نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که اگر یک اراده قدرتمند سیاسی حامی این طرح‌ها نبود، امکان اجرایی‌شدنش بسیار بعید می‌نمود. به عنوان مثال، نگاه کنید به طرح‌های انتقال آب به استان کرمان همزمان با ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی، طرح‌های انتقال آب به یزد در دوران ریاست جمهوری محمّد خاتمی و اینک، طرح انتقال آب از دریای مازندران به استان سمنان در دوران محمود احمدی‌نژاد. این در حالی است که اگر ما بر مبنای ملاحظات اخذ شده از سند مظلوم آمایش سرزمین حرکت می‌کردیم، نباید به رابطه‌ی معنی‌داری با زادگاه هر رییس‌جمهور و انتقال آب به همان مقصد روبرو می‌شدیم!

    و شوربختانه در این میان، آنچه که زمین مانده، همانا اعتبار قضاوت‌ها و نظر کارشناسان تصمیم‌ساز و مستقل در دستگاه متولی آب، منابع طبیعی و محیط زیست کشور است که یا اغلب سکوت کرده‌اند و یا نقش محلل علمی برای توجیه کردن این دستورات را ایفا کردند! نکردند؟

    به عنوان شاهد و در این یادداشت، به آخرین نمونه از لکنت‌های جدی طرح انتقال آب به سمنان می‌پردازم، باشد که ثبت شود برای آیندگان که بدانند: بودند افرادی که سکوت نکردند ...


ادامه نوشته

دستورالعمل پایش و ارزشیابی طرح‌های مدیریت منابع طبیعی و آبخیزداری منتشر شد

    یکی از مشکلات طرح‌های به اجرا درآمده در حوزه منابع طبیعی کشور، نبود یک سامانه‌ی پایش‌گر یا خط کشی واحد برای اندازه‌گیری اثرات اجرایی آنها بر افزایش یا کاهش پایداری بوم‌شناختی سرزمین است. از این رو، در سال 1383 به همت سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق، به گروهی از پژوهشگران و کارشناسان کشور مأموریت داده شد تا این لکنت جدی برطرف شود. نگارنده نیز، یکی از اعضای این گروه بود که به همراه شادروان کامبیز بهرام‌سلطانی، محمّدعلی حامدی، رسول جلالی، مرتضی ابراهیمی رستاقی، عیسی نبوی، عسگر علیزاده، مهدی زرعکانی، فرزاد احمدی طباطبایی، آرش ضیایی، مسعود شکویی، حسن شیرزاد، علی مزروقی اصل، حمید طراوتی، مصطفی سعیدفر، عباس سعیدی و نعمت خالصی در تهیه‌ی این شیوه‌نامه یا دستورالعمل مشارکت داشتند ...


ادامه نوشته

چرا بهترین تابوت برای پلنگ‌ها هنوز دکل‌های برق است؟!


 

    در دومین روز از دیماه 1384، یعنی دقیقن 2504 روز پیش، محیط‌بان‌های اداره کل محیط زیست استان آذربایجان شرقی به سمت یک خرس شلیک کردند که از بد حادثه، به دلیل بی‌غذایی و سرما خود را در محاصره‌ی مردمی شگفت‌زده و ترسیده در حومه شهر تبریز یافته بود. بعدها و در مواجهه با عتراض فعالین محیط زیست و طرفداران حقوق حیوانات، اعلام شد که متأسفانه به دلیل عدم تجهیز یگان‌های حفاظت سازمان به اسلحه‌های برخوردار از فشنگ بیهوشی، چنین جنایتی، آن هم در حضور دوربین‌های تلویزیون رخ داد و همه قول دادند تا به زودی این لکنت جدی واحد محیط بانی سازمان برطرف شود؛ اینک اما به رغم گذشتن حدود هفت سال از آن ماجرا، همچنان و با شگفتی درمی‌یابیم که یک پلنگ در اطراف شهرستان دماوند، به همین دلیل و توسط آنهایی که حقوق می‌گیرند تا حافظ امنیت زیستمندان ارزشمند وطن باشند، به قتل رسید! چرا؟ آیا فرصتی به درازای 2500 روز برای تجهیز ناوگان آقایان به سلاح بیهوشی کافی نیست؟ یا مشکل درجای دیگری است؟ و آیا پلنگ‌ها حق ندارند که از ترس چنین مردم و نگهبان‌هایی، کماکان به دکل‌های برق پناه برده و مظلومانه بمیرند؟

    یادداشت امروزم که همزمان در صفحه 12 از شماره امروز روزنامه قانون هم منتشر شده است، به این تراژدی شرم‌آور می‌پردازد؛ آن هم در کشوری که می‌تواند بزرگترین و بلندترین سد خاکی و بتونی جهان را بسازد، صاحب یکی از 5 برج مخابراتی مرتفع دنیا باشد؛ در باشگاه هسته‌ای عضویت داشته باشد، بزرگترین بیمارستان خاورمیانه را دارا باشد و مجموع اندوخته‌‌های گاز و نفتش در دنیا بی‌رقیب باشد و آنگاه سازمان متولی محیط زیست آن، عاجز از تجهیز ادارات کل محیط زیستش به اسلحه‌های برخوردار از فشنگ‌های بیهوشی باشد! آیا دردآور نیست؟

ادامه نوشته

شادمانی ایرانیان از منظر سرانه مصرف گل، غمبار است!

     هفته‌ی گذشته یکی از دوستانم را دیدم که به تازگی از  کره جنوبی بازگشته بود. گفتم: عکس‌العمل آنها در مواجهه با خبر شکست تیم فوتبال‌شان از ما چه بود؟ گفت: من اصلاً خبر نداشتم که تیم ما با کره‌ جنوبی بازی دارد و سرگرم تهیه متن سخنرانی‌ام بودم؛ اما صبح روز بعد از بازی، وقتی که وارد سالن کنفرانس شدم، دیدم همه به افتخار من دست می‌زنند و گل می‌دهند و تبریک می‌گویند! و تازه آن زمان بود که دریافتم: ایران برده است ...
    و من دریافتم که در حقیقت آنها برده‌اند؛ آنهایی که در ورزشگاه آزادی هم آن حرکت شریف و مسئولیت‌شناسانه را انجام دادند و در پایتخت خود - سئول - نیز، پس از شکست تیم محبوب‌شان، با یک ایرانی آن‌گونه مؤدبانه و مهربانانه برخورد کرده و به او تبریک گفتند.
    داشتم فکر می‌کردم که اگر وضعیت برعکس بود، ما چه پژواکی نشان می‌دادیم که یاد تیتر نخست برخی از روزنامه‌های ورزشی خودمان در فردای روز پیروزی افتادم که چگونه نوشته بودند: "تیر کاپیتان جواد در قلب یاران جومونگ!"

    راستی چرا اینگونه شدیم؟ و چرا آن گونه که شایسته است، رهبران و سیاستگزاران جامعه متوجه این خشم و کینه و تحریم لبخند جامعه نیستند؟ خشمی که می‌تواند بنیان‌ها و شالوده‌ی نظام اجتماعی را بلرزاند و خود بارزترین شاخص تشدید فرآیندی ویران‌گر باشد که من آن را "بیابان‌زایی انسانی" می‌نامم و پیش‌تر هم در همین تارنما بارها در موردش نوشته‌ام.

    اینک می‌خواهم از همان گل‌هایی شروع کنم که شهروندان سئول، به هموطن ما دادند تا شهد شیرین گلی که تیم فوتبال ما توسط جواد نکونام به آنها زد را کامل کنند؛ اما در حقیقت، گل واقعی را ما خوردیم! نخوردیم؟

ادامه نوشته

ملبورن ؛ شهری که فرشته هایش روی درختان مأوا گزیده اند!

    امروز یک هموطن عزیز به نام عارف عشقی از دیار استرالیا برایم تصاویری را فرستاد که دریغم آمد با شما خوبان روزگارم به اشتراک ننهم تا مانند من از شهد شیرین انسان بودن در هزاره‌ی دود و دم و سیمان و گلوله به خود همچنان نبالید!

     عارف عشقی دانشجوی دوره‌ی دکترا در دانشگاه ملبورن است و دارد در یکی از رشته‌های نوین مربوط به زیر گروه  علوم زیست پزشکی (Neuroinformatics) ادامه تحصیل می‌دهد.

    اما البته تصاویر ارسالی‌اش ظاهراً ربطی به تخصص پیش‌برنده‌اش ندارد؛ هر چند که ماهیت میان رشته‌ای آن شاید بی تأثیر نباشد در دیدن آن چه که معمولاً مهندسان و پزشکان نمی‌بینند! می‌بینند؟

ادامه نوشته

سیمای منابع طبیعی و آبخیزهای ایران

    عنوان این یادداشت، نام کتابی است که اخیراً به همت سیّد عطا رضایی و توسط انتشارات سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور منتشر شده است. این کتاب در هفت فصل کوشیده است تا چهره‌ای مجمل از دارایی‌های موجود در حوزه منابع طبیعی کشور را به نمایش نهد. نویسندگان این مجموعه به ترتیب فصول ارایه شده عبارتند از: سیّد عطا رضایی، خسروثاقب طالبی، مرتضی ابراهیمی رستاقی، نگهدار اسکندری، فاطمه مهدوی، محمّد خسروشاهی، محمّد درویش، روزبه اجلالی، محمّدرضا شجاعی و سیّد محمّد حسین لباسچی.

    همان طور که اشاره شد، نگارنده نیز در نگارش فصل چهارم (بیابان‌های ایران) و فصل ششم (امکانات اقتصادی سرزمین‌های خشک ایران) از این کتاب مشارکت داشته است.

    کتاب حاضر به قیمت 150 هزار ریال و توسط نشر پونه به شماره تلفن: 77605798 قابل تهیه است. همچنین، برای اطلاعات بیشتر، می‌توانید مستقیماً با آقای دکتر سیّد عطا رضایی با شماره همراه: 09122979706 در تماس باشید.

    خوشحال می‌شوم تا دیدگاه‌های شما خوانندگان عزیز مهار بیابان‌زایی را در باره محتوای این کتاب 304 صفحه‌ای، به ویژه فصول چهارم و ششم آن بدانم.


درج نظر

امروز اتفاق افتاد: دریاچه ارومیه صفحه نخست روزنامه همشهری را اشغال کرد!

 

    همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، تجربه سفر اخیرم به دیار آذربایجان غربی نشان داد: ظاهراً در ارومیه موضوعات مهم‌تری از مرگ تدریجی دریاچه، برای قرار گرفتن در سبد اولویت‌های مردم و مسئولین قرار دارد و هنوز آنگونه که سزاوار است، مرگ نگین فیروزه‌ای شمال باختری وطن جدی گرفته نشده است؛ واقعیت تلخی که دیروز در گفتگو با اسدالله افلاکی، دبیر صفحه محیط زیست پرشمارگان‌ترین روزنامه کشور - همشهری - در میان نهادم و از چنین بی‌تفاوتی و فضای وندالیسمی  حاکم بر حوضه آبخیز دریاچه ارومیه گله کردم.

    امّا امروز، با مشاهده صفحه نخست همشهری، اندکی امیدوارتر شدم؛ چرا که دیدم مرگ تدریجی بزرگترین آبگیر داخلی کشور، هنوز آنقدر مهم است که بتواند سهم عمده‌ای از فضای آن را به تصرف درآورد.

    مشروح این گزارش به همراه گفتگوی نگارنده با اسدالله افلاکی را می‌توانید در این نشانی بخوانید؛ گفتگویی که تا همین لحظه هم، بازتاب‌های رسانه‌ای گسترده‌ای در فضای مجازی کشور به همراه  داشته است. 
    امید که این حساسیت‌ها سبب شود تا مرگ دریاچه ارومیه اینگونه غریبانه تداوم نیابد.


درج نظر

بررسی وضعیت محیط زیست استان تهران در طلوع!

    در آخرین روز از نخستین ماه پاییز، مطابق معمول یکشنبه ها، امروز صبح در برنامه طلوع - که به صورت زنده از حدود ساعت 8:15 الی 9 صبح از شبکه چهارم سیما پخش می‌شود - به بررسی و تحلیل رخدادهای محیط زیستی ایران و جهان در طول هفته‌ی اخیر می‌پردازم. موضوع اصلی برنامه امروز، بررسی وضعیت محیط زیست استان تهران است. به همین دلیل، دکتر رسول علی اشرفی پور، مدیرکل محیط زیست استان هم مهمان ماست. چنانچه پرسشی مدنظر دارید، لطفاً در ذیل همین یادداشت، مطرح فرمایید و یا به شماره 3000044 پیامک زده و بر عیار این یگانه برنامه گفتگو محور سیما در حوزه محیط زیست بیافزایید.

درج نظر

ارومیه ؛ از دریاچه ای که داشتیم تا دریاچه ای که داریم!

 

    سطح تراز دریاچه ارومیه در اردیبهشت 1375 رقمی در حدود 1278.5 متر را نشان می‌داد. شانزده سال و پنج ماه پس از آن تاریخ، آن رقم به 1270.65 متر کاهش یافته است؛ یعنی نزدیک 8 متر از ژرفای آب در دریاچه ارومیه کاسته شده و اینک تا نقطه صفر، یعنی ارتفاع 1267 متر، کمتر از 3.65 متر فاصله مانده است ...

ادامه نوشته

خبر خوشی که برای ارومیه مرگ به بار می آورد! نمی آورد؟

    در بیست و دومین روز از مهرماه سال جاری، مقصود قربانی - معاون بهبود و تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان غربی - از تولید حدود 1.1 میلیون تن سیب درختی در استان طی سال جاری خبر داد و اشاره کرد که این میزان، 40 درصد افزایش تولید را نسبت به سال قبل نشان می‌دهد ؛ افزایشی که به اعتقاد عبدالرحمن کلیجی، مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی استان آذربایجان غربی، حتا می‌توان مقدار دقیقش را 41 درصد عنوان کرد ...

ادامه نوشته

چرا ورزشگاه های فوتبال را با محل دپوی زباله اشتباه می گیریم؟!

    یادم می‌آید در زمان بازی تیم باشگاهی کاوازاکی ژاپن و سپاهان اصفهان، تماشاگران اندک طرفدار تیم ژاپنی، پس از پایان بازی درس بزرگی به طرفداران پرشمار تیم اصفهانی دادند و شروع کردند به جمع‌آوری زباله‌هایی که در اطراف صندلی‌هاشان پراکنده شده بود؛ درسی که همچنان ادامه یافت تا همین سه‌شنبه گذشته و در جریان بازی بین دو تیم ایران و کره جنوبی؛ آن هم در شرایطی که طرفداران کره‌ای شاهد شکست تیم محبوب‌شان بودند؛ اما باز هم تلاش کردند تا زباله‌ای از خود باقی ننهند. در صورتی که تماشاگران ایرانی، کمترین کاری که اغلب می‌کنند؛ اگر ناسزاگویی نکنند، صندلی ها را نشکنند؛ مواد منفجره پرتاب نکنند و شیشه‌های اتوبوس‌های شرکت واحد را خرد نکنند؛ آن است که محل ورزشگاه را به دپوی زباله بدل می‌سازند و می‌روند! چرا؟

ادامه نوشته

درخت یا انسان؟ مسأله این نیست آقای پرویز کردوانی!

    تازه‌ترین مصاحبه دکتر پرویز کردوانی با روزنامه آرمان مطابق معمول اغلب مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هاشان پر از نوازش‌های آنچنانی به فعالان و طرفداران محیط زیست ایران بود و البته آکنده از سوژه‌های جذاب برای موافقین و منتقدین‌شان! از جمله آرزوی ایشان برای احداث جاده به سمت چکادهای البرز، یکی از ناب‌ترین آن سوژه‌ها به شمار می‌آید و نیز طرز تلقی‌شان از ارزش‌های یک درخت؛ آن گونه که عباس محمدی را واداشت تا به استاد پیشنهاد سکوت و تحریم هر نوع مصاحبه‌ای را دهد!

    در همین باره، الهه موسوی؛ خبرنگار باسابقه و سختکوش حوزه محیط زیست ایران، گزارشی را تهیه کرده و در آن نظرات استاد علی یخکشی و نگارنده را در باره‌ی دیدگاه‌های دکتر پرویز کردوانی جویا شده است؛ گزارشی که قضاوت در باره‌ی آن را به شما خواننده فهیم مهار بیابان‌زایی واگذار می‌کنم.

    بیشتر بدانید:

     رد پای پرویز کردوانی در این تارنما


درج نظر

آیا بارورسازی ابرها ارومیه را خشک‌تر کرد؟

    چند روز اخیر را به دیار آذربایجان غربی رفته بودم تا با بازدید از سد زرینه‌رود در منطقه بوکان (موسوم به سد شهید کاظمی)، اطلاعات لازم را برای یک پژوهش با عنوان "بررسی نشان‌زدهای ساخت سد زرینه رود بر روی مؤلفه‌های پایداری بوم شناختی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با تأکید بر بخش کشاورزی" جمع‌آوری کنم. جا دارد در همین جا از مساعدت آقایان دکتر هدایت فهمی، علیرضا دایمی، غلامرضا کشتیبان (مدیر سد شهید کاظمی)، مسعود باقرزاده کریمی، اصغر محمدی فاضل و عباس نژاد (مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی) فرهاد خاکساریان و عهدیه کالیراد که نگارنده را در طول این سفر و برای بازدید و دستیابی به اهداف و اطلاعات مورد نظر یاری دادند، قدردانی کنم ...

ادامه نوشته

قدر پیشگامان محیط زیست خود را بدانیم (یادی از اسکندر فیروز)

    یکی از دستور جلسه‌های هشتاد و هفتمین نشست تخصصی دفتر محیط زیست و توسعه پایدار کشاورزی در نخستین شنبه پاییز (اول مهر 1391)، بررسی مواضع و عملکرد هیأت ایرانی در کنفرانس ریو + 20 بود؛ کنفرانسی که در سال جاری در شهر ریودوژانیرو برزیل و با حضور رهبران و نمایندگان عالی‌رتبه حدود 190 کشور جهان برگزار شد و ایران هم برای نخستین بار در طول 4 دوره برگزاری آن، در سطح رییس جمهور در آن شرکت کرد. از همین رو، از آقای دکتر رضا مکنون، نایب رییس کمیته ملّی توسعه پایدار و عضو هیأت اعزامی به ریو دعوت شده بود تا گزارشی از این کنفرانس معتبر ارایه دهند. به ویژه که ایشان اخیراً در اجلاس تخصصی جنبش عدم تعهد در تهران هم سخنانی با عنوان: «توسعه پایدار: ريو + 20 و جهان آينده» ارایه کرده و پیش‌تر هم برای اعضای فرهنگستان علوم، در همین باره به ایراد سخن پرداخته بودند ...

ادامه نوشته

امیدی که پروتکل مونترال به جهانیان داد

    هفته گذشته، پروتکل مونترال، جشن بیست و پنجمین سال موجودیتش را برگزار کرد؛ پروتکلی که در 16 سپتامبر سال 1987 در مونترال کانادا از تصویب حدود 50 کشور جهان گذشت تا بلکه بتوانند با رعایت برخی تمهیدات فنی و مدیریتی، از تخریب بیشتر لایه اوزُن جلوگیری کرده و بدین ترتیب، این مهم‌ترین و حیاتی‌ترین سپر دفاعی نیوار (اتمسفر) را در برابر آثار خطرناک گروهی از پرتوهای خورشیدی (مانند ماوراء بنفش) مجدداً ترمیم کرده و محافظت کنند. در آن زمان، یعنی در سال 1985 گروهی از دانشمندان انگلیسی، به صورتی کاملاً تصادفی دریافتند که مساحت قابل توجهی از لایه اوزن در منطقه جنوبگان (قطب جنوب) به شدت تخریب شده و بیم آن می‌رود تا با گسترش این حفره، حیات همه‌ی زیستمندان ساکن در کره زمین به مخاطره افتد. آنها اعلام کردند گازهای کلروفلوئوروکربن (FCKW) که اثر گلخانه‌ای دارند، مسبب ایجاد این سوراخ مرگ‌آور هستند؛ گازهایی که عمدتاً موارد مصرف آنها در یخچال‌ها و دیگر سازه‌های سرمایشی‌، برخی افشانه‌ها و مواد ضد عفونی‌کننده بود. وضعیت چنان بحرانی می‌نمود که گروهی از دانشمندان به صراحت اعلام کردند در صورت تداوم روند کنونی، گازهای کلروفلوئوروکربن‌ قادرند تا سال ۲۰۵۰ لایه اوزن را کاملاً نابود کرده و رخداد سرطان پوست را از آستانه‌ای خطرناک و برگشت‌ناپذیر عبور دهند ...

ادامه نوشته

آیا تهران امروز از تهران امروز هم می‌گوید؟

    امروز - 8 مهرماه 1391 - هزارمین شماره از روزنامه تهران امروز منتشر شد؛ آن هم در شرایطی که بساط روزنامه شرق برای بار چهارم از دکه‌های روزنامه فروشی‌های شهر جمع شد ... انگار یه جورایی قصه‌ی پرغصه‌ی روزنامه‌نگاری در این بوم و بر، مثل ماجراهای تلخ و شیرین تولد و مرگ آدم زمینی‌ها می‌ماند! نه؟

    به هر حال، یکی از قدیمی‌ترین ستون‌های محیط‌زیستی را با عنوان "نگاه سبز" در شرق داشتم که حدود 60 هفته در صفحه آخر روزهای دوشنبه چاپ می‌شد و اینک امیدوارم که وزن جستارها و تحلیل‌های محیط زیستی در تهران امروز، روزی از شرق بیشتر شده و در این رقابت، محتوایی باکیفیت‌تر آفریده شود.
    به همین بهانه، یادداشتی را در صفحه 4 از ویژه‌نامه تهران امروز منتشر کرده‌ام که با هم می‌خوانیم و امیدوارم با آرزویش، هم‌فرکانس باشیم ...

ادامه نوشته