آوارگی ناشی از سدها در طول یک قرن گذشته بیشتر از جنگها بوده است!
پاسخ تلخ ماهیگیر متخلف در تالاب انزلی: امروز را چه کنم؟!
دیروز در
هنگام بازدید از تالاب انزلی
به همراه آقای مهندس
ابراهیم افخمی، رییس اداره محیط زیست شهرستان انزلی به یک صیاد متخلف
برخورد کردیم که در فصلی که صید ممنوع است، مشغول توراذداختن در تالاب و
صید ماهی بود.
وقتی به وی متذکر شدیم که چرا این کار را می کند؟ گفت:
شکم زن و بچهام خالی است و چارهای ندارم!
گفتیم: مگر نمیدانی که اگر
در این زمان صید کنید، دیگر چیزی از نسل ماهی نخواهد ماند و همهی صیادان
هم بیکار خواهند شد و خسارتی بزرگتر به 600 خانواری که از محل صیادی در
تالاب انزلی روزگار میگذرانند، وارد خواهد شد؟
کسی می داند که چرا خرم دیگر خرم نیست؟
هر چقدر فکر کردم، نتوانستم دریابم که چرا مردم کرمانشاه سکوت کردند تا این خیابان شهرشان دیگر خرم نباشد؟!
آیا کسی می داند دلیل این درخت کُشی عریان، آن هم در روز روشن چیست؟
خلیج مکزیکو: فاجعهی سیاهی که میتواند دورنمای روشنی بیافریند!
افتضاح مصیبتباری که در اثر یک انفجار مرگبار در عملیات اکتشاف چاه نفت واقع در خلیج مکزیکو در بیش از 40 روز پیش به وقوع پیوست، بار دیگر جهانیان را متوجه عقوبت ویرانگر رشد اقتصادی به هر قیمتی کرد. این که بشر از این قدرت تخریبی برخوردار شده است که حتا اگر نخواهد به عمد زمین را نابود سازد، به سهو این کار را انجام دهد!
در نوکنده بندر گز اتفاق افتاد: انحصاریترین کاربری برای جنگل در جهان!
سری به سرای مجازی ابوطالب ندری عزیز بزنید و ببینید که مدیران شهری بندرگز در استان گلستان، چگونه انحصاریترین کاربری ممکن در جنگل نوکنده را به نام خود در کتاب گینس به ثبت رساندهاند و جایی را که قرار بوده مفرح ذات باشد، تبدیل به خفتگیر جان کردند! نکردند؟
چرا در شمال به لاشه فکها و در جنوب به دلفینها رحم نمیکنیم؟
ریزاندامگان کارا یا Effective Microorganisms
فن آوری ساخت ریزاندامگان کارا نخستین بار توسط یک ژاپنی به نام Teruo Higa به جهان معرفی شد تا بتواند جایگزینی کمخطرتر و کاراتر برای کودهای شیمیایی باشد؛ کودهایی که نهتنها زمین، بلکه آبهای سطحی و زیرزمینی و تالابها و دریاهای آزاد را نیز مسموم کردهاند ...
هشداری از رهبری نظام به متولیان طرح مسکن مهر!
در سال 1389 ؛ خطر ترسالی کمتر از خشکسالی نیست!
درنگ این قورباغه یک دنیا حرف دارد! ندارد؟
لطفاً به این تصویر نگاه کنید ...
خواهش
میکنم که با دقت در جزییات این عکس درنگ فرمایید ...
شما فکر میکنید
این قورباغهی نگون بخت دارد به چه میاندیشد؟ و چرا مردد است که آیا
سرانجام تنش را بسپارد به این زریوار پر زباله و پری دار یا دلش را خوش کند
به آن روزگار خوش افسانه
ای و پری پیکر در سال های نه چندان دور؟!
فردا قلب زمین در کیگالی ، مسلخ نسلکشی قرن ، می تپد!
پارادوکس آب در کرمان!
حال در چنین شرایطی، حتماً برای شما جالب است که بدانید آنچه شهر کرمان را با خطر ویرانی مواجه ساخته و از آن تعبیر به «زلزله خاموش» میکنند، فزونی آب و پیشروی آبهای زیرسطحی است!
آیا میدانید مهمترین عامل بیابانزایی در ایران چیست؟!
اینک شرکتکنندگان در همایش ناگفتههای سدسازی که در آخرین روزهای اردیبهشت ماه سال 1389 در دانشگاه صنعتی اصفهان گرد هم جمع شده بودند و این تومار را نیز خطاب به مجید نامجو امضاء کردند (گفتنی آن که امکان عکس گرفتن از همهی صفحات حاوی امضا به دلیل ازدحام فراهم نشد)، در قطعنامهی پایانی همایش بر این واقعیت تأکید کردهاند که استمرار سیاستهای کنونی در حوزهی مدیریت آب و سدسازی، میتواند کشور را با مهلکترین جریان بیابانزا مواجه سازد ...
دانشمندان آلمانی: کرهی زمین بدتر از این شرایط را تاکنون تجربه نکرده است!
مغول هم نکرد این کاری که ما با طبیعت وطنمان میکنیم!
دلم میسوزد اگر مرجانها در خلیج فارس دیگر نرقصند!
آنچه که این هفته در عصر پرتقالی طرح خواهد شد!
در برنامه این هفتهی حال زمین
خوب نیست که در عصر پرتقالی رادیو جوان پخش خواهد شد، با مهران دوستی در
بارهی ماجرای ورود شیر ایرانی به دشت ارژن و ببر روسی به میانکاله، بحران
کمآبی در جیرفت و کهنوج، فاجعهی هورالعظیم و نقش آبخوانداری و آبخیزداری
در پایداری سرزمین ایران گپ زدهایم.
گفتنی آن که عصر پرتقالی از
ساعت 15 الی 17 روزهای شنبه تا چهارشنبه از رادیو جوان و در سراسر کشور پخش
میگردد.
در همین باره:
رد پای رادیو جوان در مهار بیابان زایی!
فرهنگسازی سبز را باید از کودکان شروع کرد!
بارها تأکید شده است که محیط زیست، برای برخورداری از وزنی بایسته در صحنهی معادلات اجتماعی و سیاسی جامعه، راهی ندارد جز آن که از کودکان شروع کرده و فرهنگسازی را به کودکستانها و دبستانها بکشاند ...
از تپههای ماسهای منجیل تا چهارمحال بختیاری ، راهی نیست! هست؟
این
تصویر را به دقت بنگرید؛ اینجا منجیل است! اگر باور ندارید، به دکلهای
سفیدرنگ و آشنای توربینهای بادی دقت کنید تا دریابید که آدمی آنقدر توان
دارد که حتا در منطقهای همچون منجیل در قلب البرز مرکزی و با اقلیمی
نیمهمرطوب هم تپههای ماسهای بیافریند! همان گونه که پیشتر در بورالان
آذربایجان غربی آفریده بود!!
برای آنها که در آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه
شریف جمع شده بودند، گفتم که آن تپههای ماسهای حاصل جانمایی اشتباه
در ساخت سد سفیدرود است؛ سدی که 38 سال از افتتاحش میگذرد؛ اما هنوز بیش
از 15 درصد ساخت شبکههای آبیاریاش پیشرفت نکرده، اما درعوض تا دلتان
بخواهد رسوب تولید کرده است ...
15 هزار درخت 200 ساله بلوط در جنگلهای دنا در نوبت اعدام قرار گرفتند!
آهنگ کوثر: چه کسی سیاستگزار آبِ ایران است؟!
امشب در برنامه کارآگاهان علم - رادیو جوان
سخنرانی امروز در دانشگاه صنعتی شریف
همان طور که آگاه هستید، تا ساعتی دیگر در دانشگاه صنعتی شریف، سخنرانی خواهم کرد. عنوان سخنرانی من:
برای درمان بیماری محیط زیست ایران، چه باید کرد؟
و چه نباید کرد؟
پايان سخن – از نمایش دست برداریم؛ به حفظ واقعی طبیعت بیاندیشیم!
و سرانجام، در دوازدهمین پله، به پایان نوشتار بلند و ژرف استاد
کامبیز بهرامسلطانی رسیدیم. به جرأت میگویم که بررسی و مداقه دقیق در
همین 12 قسمت میتواند بسیاری از مشکلات فراروی مدیریت در سازمان حفاظت
محیط زیست ایران را مهار کرده و یا از سر راه بردارد.
امید که توصیههای خردمندانهی این طبیعتمرد بزرگ ایرانی را همه آویزهی
گوش خود کرده و کاری نکنیم که بیش از این به قانون طبیعت بربخورد.
به ویژه تأکید میکنم که نگاه استاد را به ماجرای سایپا و آهو با دقت
بنگرید ...
آخرین دسته گل وزارت راه در جنگل های سه هزار تنکابن!
خبری از آینده : پارک ملّی خَبر در کرمان گُم شده!
آنجا تا سال 1341 گورخر داشت؛
تا سال 1345 آهو هم داشت
تا سال 1353 دستههای 50 تایی کرکس در آسمان خبر (khabr) مشاهده میشد؛
تا سال 1356 بیش از 25 هزار رأس کل و بز داشت؛
و تا سال 1369 خرس سیاه آسیایی هم داشت؛
اینک اما هیچکدام از آنها را – به جز کل و بز و آن هم در شمارگانی ناچیز – ندارد!
شما فکر میکنید چه زمانی خبر مفقود شدن پارک ملّی خبر اعلام خواهد شد و از آن زمان چند سال باید بگذرد تا اعلام گردد که نسل انسان هم در کرمان یافت می نشود! گشتهایم ما ...
ریزگردها تا چه زمانی مهمان تهرانیها هستند؟!
از آن دهنکجی تا این دهنکجی!
اما در این عکس، ماجرا فرق میکند ... اینجا قرار است که به زمین استراحت داده شود تا بتواند خود را مجدداً ترمیم کرده و احیاء کند. امّا ظاهراً در رودباران استان مرکزی، قرق را جور دیگری معنا میکنند! شاید هم روزگار آیش 5 ساله ناصر کرمی را دیدهاند و حالا انقلابی شده و قوانین را به سخره گرفتهاند! نگرفتهاند؟
ممنون از سپهر عزیز که شکارش را به خوانندگان سرای مجازی درویش پیشکش کرد!
عقاب ها را جان دادیم تا روباه خاکستری را جان گیریم؟!
ماجرای
عقابها را که یادتان هست؟ اشاره
کردم که اخیراً دانشمندان متوجه شدهاند که آمریکاییها شاید لازم باشد
تا بهای گزافی برای پایداری دوبارهی عقاب سرسپید به عنوان نماد ایالات
متحدهی آمریکا بپردازند.
در همین باره، مقالهی ارزشمندی در مجلهی اشپیگل منتشر شده است که
اینک یکی از هموطنان فرزانه و طبیعتدوست، زحمت برگردان فارسی آن مقاله را
متحمل شده و حاصل کار را برایم ارسال داشتهاند. ضمن سپاس مجدد از این دوست
نادیده و فرهمند که پایگاه اطلاعرسانی فرهنگی –
تاریخی و صنعتی را هم مدیریت میکنند، توجه شما را به اصل آن یادداشت
جلب میکنم؛ یادداشتی که میتواند برای ما که اینک درگیر تجربهی مشابهی
برای بازگرداندن ببر مازندران یا شیر ارژن به موطن اصلیشان هستیم، بسیار
درخورتوجه و مفید باشد. به ویژه که امروز، نخستین روز خرداد برابر با 22
ماه می هم هست؛ روزی که برای دهمین سال پیاپی، مردمان زمین آیین های
نکوداشت روز جهانی گونه گونی زیستی را
- آن هم در سال جهانی این
مناسبت - گرامی می دارند ...


به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.