نگاهی سبز به 2010 ؛ سال جهانی تنوّع زیستی!

     نخستین یادداشت نگارنده در ستون «نگاه سبز» که در صفحه 9 از شماره 1573 روزنامه پول (چهارشنبه، 16 دی ماه) منتشر شد؛ اختصاص داشت به موضوع سال جهانی تنوع زیستی که اینک در مهار بیابان‌زایی بازانتشار می‌دهم. امید که تارنمای روزنامه نیز هر چه زودتر آماده شود ...

ادامه نوشته

به نظر شما آرامش مارمولک زیباتر است یا ترس فروخفته‌ی یوزپلنگ در میان دشت!


بفرمودشان تا نوازند گرم

نخوانندشان جز به آواز نرم

                                     فردوسی

     می‌خواهم شما را به درون پناهگاه حیات وحش میاندشت واقع در استان خراسان شمالی پرتاب کنم؛ آماده هستید؟
     خراسان شمالی به مرکزیت بجنورد، در شمار استان‌هایی است که به نسبت سهمی که از ایران زمین برده‌اند، از غنای گیاهی و جانوری درخورتری برخوردار است. افزون بر آن، 8.6 درصد از مساحت استان در شمار مناطق چهارگانه قرار دارد که بیشتر از میانگین کشوری آن است که هنوز به 8 درصد نرسیده.
     پارك ملي سالوك و ساريگل در اسفراين، مناطق حفاظت شده گليل و سراني در شيروان، پناهگاه حيات وحش مياندشت در جاجرم و همچنين منطقه قورخود در مانه‌سملقان از مهم‌ترين مناطق چهارگانه‌ی تحت حفاظت اين استان به شمار می‌روند.

     افزون بر آن زيستگاه خالص‌ترين نوع قوچ اوريال در جهان و كمياب‌ترين نوع كبك دري در ايران، همین استان است؛ استانی که دارای نادرترين و كهن‌‌سال‌ترين درختان با قدمت بالای هزارسال از جمله صنوبر و اُرس هم هست.

    اینک حسین آبسالان - که معرف حضور خوانندگان عزیز این تارنما هست – تصاویری ناب را از میاندشت برایم ارسال کرده تا در لذت دیداری‌اش، مهمانان گرانقدر کلبه‌ی مجازی درویش هم شریک شوند.
    میان‌دشت قرار است که به امن‌ترین زیستگاه یوزپلنگ ایرانی بدل شود؛ زیستگاهی که سالهاست با معضل وجود دام و دامداران در منطقه دست و پنجه نرم می‌کند؛ رخدادی که سبب شده پوشش گیاهی و جمعیت آهو در منطقه به شدت آسیب ببیند. حضور سگ‌های گله و توسعه‌ی واحدهای دامداری نیز از دیگر تهدیدات پیش روی یوزها در این منطقه به شمار می‌رود که امیدوارم با خروج دام از این منطقه‌ی یگانه و خرید مستثنیات دامداران؛ بتوان نام میاندشت را در صنعت اکوتوریسم جهان هم بلندآوازه کرد. اگر هر شیر کنیایی می‌تواند هزاران دلار درآمد برای سرزمین و مردمش به ارمغان آورد؛ چرا هر یوز ایرانی چنین نکند؟
    لطفاً یکبار دیگر به آن شعر حکیم فرزانه توس و این دو تصویر دقت کنید و ببینید که چه چیزی را می‌توانید در آنها کشف کنید!؟ ببینید فردوسی حکیم در باره رفتار با حیوانات در هزار سال پیش چه گفته است و ما امروز چگونه با این آیه های مام طبیعت رفتار می کنیم!

    بیاییم پیمان بندیم که ما هم از این پس نخوانیم شان جز به آواز نرم ... این راز زندگی پرتقالی و پرنشاطی است که فراموشش کرده ایم! نکرده ایم؟

                                                           درج نظر

نمونه‌ای از خطرات قانون واگذاری اراضی شیب‌دار در خراسان شمالی

     قانون واگذاری اراضی شیب‌دار که در تاریخ پنجم تیرماه 1387 توسط پرویز داودی، معاون اول وقت رییس جمهور به نهادهای ذیربط ابلاغ شد؛ یکی دیگر از قوانین خوش منظری است که متأسفانه در برخی موارد بر بدترکیبی و جراحت رخساره‌های دامنه‌ای افزوده است و بیم آن می‌رود که عقوبت‌های اجرای این قانون بیش از پیش بر نرخ فرسایش خاک در دامنه‌های کم‌بازده بیافزاید.
    این سه تصویر را که می‌بینید، حسین آبسالان عزیز، معاون اداره کل محیط زیست استان خراسان شمالی برایم ارسال داشته و برخی از دامنه‌های مشرف به بجنورد را نشان می‌دهد که چگونه بر اثر اجرای این طرح آشکارا بر دامنه‌ی آسیب‌پذیری‌شان افزوده شده است.

     امید آن که ناظرین اجرای این طرح شایسته‌تر به وظایف خویش عمل کنند و با متقاضیانی که اینگونه با شخم در جهت شیب، کارمایه‌های برگشت‌ناپذیر آبی خاکی ایران‌زمین را به یغما می‌برند، برخورد کنند.
     باور کنید دیگر مجال تکرار اشتباه را نداریم و دیگر چیز زیادی برایمان نمانده است که بخواهیم باز با آزمون و خطایی غم‌بار، آن را نیز از دست بدهیم.    

     درود بر آبسالان‌ها که بالاتر از مسئولیت‌های اداری‌شان می‌اندیشند و سلحشورانه به پایداری طبیعت وطن اعتقاد و ابرام می‌ورزند.

                                                         درج نظر

ترور یک مدیر سبز به فرمان یک مدیر شهر که باید سبز می‌بود نه سبزستیز!


    حتماً خبر را شنیده‌اید ... این که مدیر اداره حفاظت محيط زيست شهرستان آستارا – آقای ساسان اکبری‌پور – در روز روشن و در حضور مردم توسط راننده‌ی شهردار لوندويل آستارا اقدام به زیرگیری می‌شود! در حالی که به گزارش ایسنا: «شهردار صراحتاً فرياد مي‌زد که رييس اداره محيط زيست را زير بگيريد، خودم ديه آن را پرداخت مي‌کنم
    امّا جرم آن سلحشور سبز چه بود که از سوی شهرداری که باید خود حافظ سبزینه باشد، اینگونه به مرگ نزدیک شد (هرچند خوشبختانه فعلاً جاخالی داده است!)؟
   آیا این شرم‌آور نیست که به جرم پاسداری از کیان سبز سرزمین و جلوگیری از تخریب بستر رودخانه و نابودی تالاب ارزشمند «آق»، مأموری را این گونه تهدید و تحدید کنند؟ یادمان باشد که ساسان اکبری‌پور همان سلحشور سبزپوشی است که پیش‌تر از طرح ضربتی خود برای جلوگیری از برداشت غیرمجاز شن و ماسه خبر داده بود؛ همان مدیری که شجاعانه یک باند صید و فروش پرندگان کم‌یاب را کشف و نابود کرد؛ همان مدیری که از حرکت شیرابه‌ها به سمت دریا خبر داد و برای نجات چکاوک آسمانی خون دل‌ها خورد ...
    به باورم چنین رخدادهایی مظلومیت مضاعف محیط زیست و طرفداران بی‌پناهش را به خوبی نمایان می‌سازد! نمی‌سازد؟
    روایت دیده‌بان عزیز محیط زیست ایران  و  سبزپرس را از این ماجرای غم‌انگیز بخوانید و اگر دوست داشتید، هر گونه که می‌توانید، انزجار خود را از عمل زشت شهردار لوندویل آستارا اعلام دارید و اگر بیشتر دوست داشتید، از ساسان اکبری‌پور عزیز حمایت کنید.

    مؤخره:
    این ماجرای زیرگرفتن انگار خیلی بدآموزی داره! نداره؟ لطفاً دیگه چنین فیلم‌هایی را نه دانلود کنید، نه انتشار بدید و نه اصلاً فیلمبرداری کنید! چون ممکنه بعضی‌ها رو به هوس بندازه! نه؟

درج نظر

چشم‌اندازها و چالش‌های ایران برای رسیدن به پایداری سرزمین

    به دعوت گروه مهندسی نقشه‌برداری و ژئوماتیک دانشکده‌ی فنی دانشگاه تهران، روز چهارشنبه، 16 دی ماه 1388 به ارایه‌ی دیدگاه‌هایم در حوزه‌ی افق دستیابی ایران به پایداری سرزمین می‌پردازم.
    این برنامه که با نمایش فیلم علمی THE DYNAMIC EARTH همراه خواهد بود، رأس ساعت 10 صبح در تالار اجتماعات پردیس دانشکده های فنی دانشگاه تهران واقع در امیرآباد شمالی برگزار می شود.
    ورود علاقه‌مندان آزاد است.

درج نظر

جاده‌ای که هیچ کس آن را دوست ندارد، جز پیمان‌کار مربوطه!


    در این روزها، اقدام یک قاضی دادگاه در آمریکا، خشم بسیاری از عدالت‌مداران را در سراسر جهان برانگیخته است و حتا وزارت دادگستری آمریکا نیز، نسبت به رأی عجیب قاضی این دادگاه، ابراز تأسف کرده است! آن قاضی برای نخستین بار در طول دوران برپایی عدلیه در جهان، گفته است: از آنجا که متهمان بلک واتر، برای اقرارهای خود تحت فشار نبوده‌اند، سخنان و اعتراف‌های ایشان قابل پذیرش نیست و حکم برائت قاتلین شهروندان عراقی را صادر کرده است! شنبه‌ی گذشته هم برنامه پیک بامدادی رادیو، از این اقدام قاضی دادگاه با عنوان رویکردی شگفت‌انگیز و بی سابقه در جهان یاد کرده و آن را نمونه کامل عدالت مضحک آمریکایی معرفی کرده است.
    خواستم به گردانندگان این برنامه که ظاهراً به دنبال کشف و معرفی و تحلیل چیزهای عجیب و غریب هستند، اطلاع دهم تا سری به خانه‌ی مجازی دیده‌بان طبیعت بختیاری بزنند تا ببینند و بخوانند که چگونه می‌خواهند جاده‌ای را برای مردمی بزنند که آن مردم با نوشتن و امضای تومار، صراحتاً مخالفت خود را با احداث چنین جاده‌ی درخت‌کُشاننده‌ای اعلام داشته‌اند!
    می‌دانم، باور کردنی نیست، امّا حقیقت دارد! می‌گویید نه؟ خبرگزاری مهر را بخوانید!

درج نظر

پاسخ کامبیز بهرام‌سلطانی به بهمن آرمان!


    کامبیز بهرام سلطانی را همه‌ی آنهایی که دستی در محیط زیست ایران دارند و حتا آنهایی که از دور به ماجرای تکاپوی علمی ایرانیان در حوزه‌ی محیط زیست می‌نگرند، می‌شناسند ... و اگر هستند کسانی که او را نمی‌شناسند، باید در عزم و آرمان خویش به عنوان سلحشور طبیعت ایران، شک کنند.
    بهرام‌سلطانی، انسان نازنینی است که عاشقانه مواهب طبیعی سرزمین مادری را دوست می‌دارد، او هرگز شرافت علمی خود را در پای حجره‌دوزان سبزنما در دکان‌های دونبش پول‌محور، از دست نداده و همچنان از واقعیت دفاع کرده است. هر چند اگر ذکر واقعیت، بیشتر از همه خشم دولت‌سالاران طبیعت‌ستیز یا مشاوران دلار‌محور  و یا محلل‌های تحصیل‌کرده را  برانگیخته باشد و او بیش از همه از آن خشم زیان دیده باشد.
    در همه حال، بهرام‌سلطانی مانند صخره‌های سنگی چکاد بیژن در دنا ایستاده است و مردانه از موجودیت محیط زیست ایران دفاع کرده و می‌کند. او وجب به وجب خاک وطن را پیمایش کرده و یک دایره‌المعارف گویا از توانمندی‌های طبیعی ایران زمین است.
    باشد که قدرش را بیش از این بدانیم و حرمتش را پاس داریم.

   آنچه که خواهید خواند، پاسخ مفصل، دقیق و سزاوارانه‌ای است که او در خطاب به یاوه‌گویانی که اخیراً منتقدان سدسازی و طرفداران محیط زیست در ایران را، فریب‌خوردگان استکبار جهانی معرفی کرده‌اند، به رشته‌ی تحریر درآورده و برای انتشار در مهار بیابان زایی به نگارنده سپرده  است ...

ادامه نوشته

آخرین خدمت یاقوت جنگل‌های شمال ایران به دانش پزشکی!


    یادش نه به خیر! زمانی نه چندان دور را می‌گویم که دامداران محلی در برخی از مناطق هیرکانی همچون علی آباد کتول و جنگل ابر، سرخدارها را می‌بریدند تا مبادا دام‌هایشان با خوردن برگ این درخت، تلف شوند. آن چنان که اینک این درخت ارزشمند - Taxus baccata - که از آن با عنوان یاقوت رویشگاه هیرکانی یاد می شود، در شمار گونه‌های در معرض خطر و انحطاط قرار گرفته و ترتیبات حفاظتی خاص برای پاسداری از زیستگاهش اعمال می‌شود ...

ادامه نوشته

این بار نوبت کانگروهاست تا به درمان سرطان پوست کمک کنند!

 

    گفته بودم که فقط کافی است تا به بشر مجال دهیم تا سر فرصت بر روی موجودات روی زمین به تحقیق بپردازد، آنگاه درخواهد یافت که هیچ موجودی وجود ندارد که نتوان از او برای افزایش کیفیت زیست در زمین سود نبرد. حالا در ادامه سریال خیار دریایی و پریوش قرمز و باکتری نورافشان و ... نوبت به کانگروها می‌رسد که تحقیقات جدید دانشمندان استرالیایی بر روی نوعی از آنزیم مترشحه‌ی این حیوان، امیدهای فراوانی را برای درمان سرطان پوست در جهان برانگیخته است. گفتنی آن که آنزیم مربوطه جاندار را قادر می‌سازد در برابر اشعه‌های قوی نور خورشید در بیابان‌های استرالیا به حیات خویش ادامه دهد.
    گزارش‌های بیشتر را می‌توانید در درگاه‌های مجازی خبرگزاری رویترز، msnbc و Mail Online بخوانید.

    پس توسعه سالاران عزیز! لطفاً زیستگاه های طبیعی را نابود نکنید ... حتا اگر برایشان کارکردی در شرایط کنونی نمی شناسید! 

    مؤخره:

    در ادامه می خواهم یادی هم کنم از سوسک های نازنینی که هجمه ی تاریخ - به ویژه از نوع مؤنثش - پشت سرشان است! نیست؟

درج نظر

گمان نبریم که آن شکاف‌های وارد بر سرزمین مادری را می‌شود جبران کرد!

    طبیعت نیز مانند انسان می‌ماند، زیرا بر هر دو یک نظام آفرینش حاکم است، قصه‌ی میخ‌ها و آدم‌ها را که یادتان هست؟ دیوار اندیشه و روح آنهایی که در اثر نابخردی‌ها و آزمندی‌ها و نیش‌تر‌ها آسیب می‌بیند، دیگر هرگز التیام نمی‌یاید و با آن زخم تا انتها زندگی خواهند کرد ... جراحتی را هم که اینک در اثر برداشت بی‌رویه‌ی آب بر 209 دشت کشور وارد کرده‌ایم، گمان مبرید که با آغاز یک دوره‌ی ترسالی یا چند بارندگی جانانه بتوان کاملاً ترمیم کرد. سخنان سروش مدبری، مدیرکل دفتر بررسی آلودگی آب و خاک سازمان حفاظت محیط زیست کشور، تأییدی است بر این مدعا. او در گفتگو با سبزپرس می‌گوید: «با بهره‌برداري بي‌رويه از آب‌هاي زيرزميني، منافذي كه در زمين وجود دارد، بسته مي‌شود. از اين رو علاوه بر آنكه به صورت غيرقابل بازگشت، سفره‌هاي آب زيرزميني را از دست مي‌دهيم، با فرونشست زمين، ترك‌هاي غير قابل ترميمي نیز در آن ايجاد مي‌شود
    و این همان قصه‌ی تلخ  زلزله‌ی خاموش در اغلب دشت‌های مرکزی، شمال شرق، شرق و جنوب کشور است که حالا برای نخستین‌بار به سوی غرب هم ریشه می‌دواند.

    در همین باره:

    - بررسي نشست زمين در استان خراسان رضوي ( دشت مشهد )

    - مهيب‌ترين بلاي ناپيداي آباد‌بوم‌ها

    - تصاويري از بزرگترين فروچاله شناخته شده در ايران

    - فاجعه ابعادی بین المللی می یابد!

    - رقم‌های حیرت‌انگیز کاهش سطح آب زیرزمینی در شهر شال

    - تهران همچنان فرو می‌رود در غفلت من و تو!

درج نظر

پریشان دیگر پریشان نیست! ما چطور؟

   

    خبرهای خیسی که دیده‌بان عزیز پریشان - محمدرضا پولادی – برایمان به تصویر کشیده، حکایت از آن دارد که روزگار پریشان‌حالی بزرگترین اندوخته‌گاه آب شیرین وطن می‌رود تا به پایان رسد و با گیرش طراوتی دوباره، مردمان سخت‌کوش و خونگرم دیار بیشابور و کازرون را نیز نشاط و شادابی دوباره بخشد. بارش بیش از 200 میلی‌متر بارندگی در کمتر از یک‌ماه می‌تواند نوید‌بخش آغازی بر پایان خشکسالی کم‌سابقه‌ی دریاچه‌ی پریشان باشد؛ دریاچه‌ای که عملاً بیش از 90 درصد از توان انباشت آب خود را در سال گذشته از دست داد ...

ادامه نوشته

نگهبانان بهار زمین!

     عنوان زیبایی است، نه؟ چه کسی است که دوست نداشته باشد از او و کارهایش با عنوان ستایش برانگیز «نگهبانان بهار زمین» یاد شود؟ چه کسی است که خواهان مرگ زمین باشد؟
    حتا شاید بیشتر خوشحال شوید، اگر بدانید ممکن است این صفت دلپذیر اشاره به پدران ما در ایران باستان داشته باشد!
    فرد پیرس - یک دانشمند بریتانیایی که در سال 1951 میلادی به دنیا آمده – کتابی نوشته با این عنوان: Keepers of the Spring و در بخشی از آن می‌نویسد: «نزديك 3 هزار سال پيش، كشاورزاني باهوش و نوآور دريافتند كه با كندن تونل‌هاي زيرزميني مي‌توانند جريان آب را به كشت‌زارهايشان افزايش دهند. آن تونل‌ها، كه كاريز يا قنات ناميده مي‌شوند، با شيب ملايم از دامنه‌ي كوه، يعني سرچشمه‌ي آب، تا دهانه‌ي كاريز در كشتزارها كشيده شده بودند. همين نوآوري بود كه آب لازم براي امپراتوري پارس‌ها را فراهم مي‌كرد.» او فناوري قنات را اين گونه معرفي كرده است: «يكي از بزرگترين طرح‌هاي مهندسي كه روي كره‌ي زمين انجام شده است و از نظر دانش سازه‌ای مي‌توان آن را با اهرام مصر برابر دانست.» آن گونه كه پیرس در كتاب خود آورده است، اين فناوري در سراسر امپراتوري پارس‌ها گسترش يافت و حتا به اسپانيا هم رسيده است. او این را هم می‌گوید که هم اكنون نزديك 40 هزار کاریز در ايران امروزي وجود دارد كه مي‌توانند هشت برابر رود نيل آب فراهم مي‌كنند!

    امّا شوربختانه ما آن حجم عظیم آب؛ آن رودخانه‌ای که می‌توانست 8 برابر نیل برای ما آب به ارمغان آورد را با زدن و حفر چاه‌های متعدد عمیق و نیمه‌عمیق و با اجرای طرح‌های احمقانه‌ی انتقال آب و احداث سازه‌های نفرت‌برانگیزی به نام سد‌های بزرگ مخزنی خشکاندیم تا امروز – و فردا بیشتر – افسوس تاریخ را بخوریم و هرگز نتوانیم در برابر فرزندان‌مان با افتخار یربلند کنیم. همان گونه که اینک پدران این آب و خاک می‌توانند تا همیشه‌ی تاریخ به ما فخر فروشند و افتخار ایران و جهان باقی مانند.
    گفتنی آن که فرد پیرس در طول 20 سال گذشته به افزون بر 64 کشور جهان سفر کرده و از طرح‌های بزرگ انتقال آب و سدهای آنها بازدید کرده است و در نهایت می‌گوید: اين طرح‌هاي بزرگ و فناوري‌هاي امروزي نتوانسته‌اند از تنگناها و دشواري‌های امروز ما در راه فراهم كردن آب مورد نياز جمعيت در حال رشد بكاهند. ما بايد از آب‌شناسان باستاني بيشتر بياموزيم. آن‌ها از دانش بومی و منطقه‌اي بهر‌ه‌مند بودند و طرح‌هايي را اجرا مي‌كردند كه با منطقه‌ي آن‌ها سازگار بود.
    ممنون از حسن سالاری عزیز که با کامنتی که در یادداشت پیشین، برایم نوشت، مرا با جزیره دانش آشنا کرد.
    بچه ها: آن جزیره را رها نکنید!

                                                          درج نظر

بچه‌ها باورتان می‌شود؟ اینترنت 40 ساله شد! شاید هم پیرتر ...

   

    این موجود غریب و اندکی مارموز که گاه می‌بندیمش؛ گاه نفسش را بند می‌آوریم و گاه محدودش می‌کنیم (و تازه آن زمان است که می‌فهمیم بدجوری اهلیش شده‌ایم! نشده‌ایم؟) ؛ دارد چهلمین سال تولدش را در زندگی آدم‌زمینی‌ها جشن می‌گیرد ... باورتان می‌شود؟
    شگفتا که بعد از 40 سال از ولادتش - و شاید هم بیشتر! هنوز برخی از ما باورش نکرده‌ایم؛ برخی روحش را می‌آزاریم و برخی حتا می‌خواهیم سر به تنش نباشد! نه؟

    راستی مشکل از کجاست؟

    نه ... نگویید! می‌دانم که می‌دانید ... بگذارید و بگذریم! وگرنه ممکن است مشمول قانون مصادیق محتوای مجرمانه در فضای مجازی شویم و نفس خودمان هم به لکنت بیافتد! نه؟
    باز هم گلی به جمال بروبچه‌های شریف که اجازه داده‌اند تا در نوزدهم دی ماه نکوداشت این موجود مشکوک را در سالن جابرابن حیان‌شان برپا دارند ... کاش دست‌کم در آن روز بشود با ایمیل به دوستان خبر داد که رفیق مجازی‌شان 40 ساله شده است! و کاش بتوان در آن روز پیامکی دریافت کرد با این مضمون: 40 سالگی‌ات مبارک! رفیق بارکش و مفید و مظلوم من که دنیا را بی سر و صدا تکان دادی؛ بدون آن که هنوز قدرت را به درستی بدانند و حرمتت را پاس دارند ...
     اطلاعات بیشتر را در درگاه مجازی شیک و پیک شهرام ثبوتی‌پور عزیز بیابید.

درج نظر

نیوساینتیست کلید زد: آغازی بر پایان افسانه‌ی سدسازی در جهان!

       مجله‌ی معتبر نیوساینتیست در آخرین شماره خود – 22 دسامبر 2009 – نتایج تحقیقات گروه عمران و محیط زیست دانشگاه فنی تنسی در کوک‌ویل آمریکا را منتشر کرده که با هدایت دکتر فیصل حسین به انجام رسیده است. این دانشمند بنگالی‌تبار و همکارانش موفق شده‌اند تغییرات آب‌شناختی و نظام بارندگی حوضه‌ی آبخیر 633 سد بزرگ مخزنی موجود در کشورهای مختلف جهان پیش و پس از احداث این سازه‌های غول‌آسا را مورد ارزیابی و سنجش قرار دهند و نتیجه بگیرند که در اغلب این حوضه‌های آبخیز، شدت بارندگی پس از ساخت سدها افزایش یافته و درنتیجه خسارت‌های ناشی از ریزش‌های آسمانی به شکل رخداد سیل‌های حادثه‌خیز فزونی گرفته است.

    نکته‌ی بسیار مهم‌تر این تحقیق که به ویژه می‌تواند برای آب‌سالاران وطنی و دانشجویان علاقه‌مند به صنعت آب کشور حایز اهمیت تلقی شود، هشداری است که حسین و تیم تحقیقاتی‌اش می‌دهد: این که شدت خسارت‌ها متناسب با خشکی سرزمین افزایش می‌یابد. به عبارت دیگر، سدهای بزرگی که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان مانند ایران احداث می‌شوند، می‌توانند بارندگی‌های سیلابی با شدت تخریب بیشتری را در زمان کوتاه‌تری بیافرینند!   

    حال دلم می‌خواهد بدانم سرایندگان آخرین لطیفه ی سال! با دیدن نتایج این تحقیق چه پژواکی از خود بروز می‌دهند؟ فقط امیدوارم آنها مانند بهمن آرمان کل این تحقیق را در شمار تازه‌ترین دسایس امپریالیست جهانی قرار ندهند!    شما چه فکر می‌کنید؟ آیا آغاز پایان افسانه‌ی توسعه و سدسازی در جهان فرا نرسیده است؟

   برای آگاهی بیشتر:

- On the Empirical Relationship between Large Dams and the Alteration in Extreme Precipitation.

درج نظر

برای  آن مرد و  زن شریف  سیستانی



   اینجا سیستان است؛ روزگاری انبار غله‌اش می‌نامیدند و در شورمستی‌های هامون پرنعمتش بسیاری از مردمان به همراه میلیون‌ها قطعه پرنده و چرنده پا‌می‌کوبیدند و شادی می‌افروختند و زندگی را جشن می‌گرفتند ...
   امروز اما هامون با سیستان قهر کرده! همسایه‌ی شرقی هم دیگر مثل اون‌وقت‌ها شیر آب هیرمند را به سوی سیستان رها نمی‌سازد ... نتیجه این شده که می‌بینید: کوه خواجه، برهنه‌تر از همیشه و مردمانی که محرومیت و فقر را از نو معنی می‌کنند ... نمی‌کنند؟
ادامه نوشته

 می‌دانید  این سخن سبز از کیست؟ باورتان نمی‌شود ؛  می‌دانم!


     امروز با دیدن این سخن سبزرنگ هم مبهوت شدم، هم خوشحال و هم نگران!
    به این جمله خوب دقت کنید: «اگر سازمان محيط زيست طي چند سال گذشته با بهره‌گيري از متخصصان و نخبگان زيست‌محيطي، برنامه‌اي براي کاهش آلاينده‌ها و در جهت مبارزه با اين امر تدوين کرده بود، اکنون وضعيت بهتري داشتيم
    خوب شاید تصور کنید که این جمله را منتقد ثابت سیاست‌های محیط زیستی دولت‌های نهم و دهم، یعنی معصومه ابتکار بر زبان رانده است؛ کسی که خود 8 سال سکاندار این کشتی به گل نشسته بود و تازه داشت تکانی به کشتی می‌داد که دوران ناخدایی‌اش به سر رسید!
    یا شاید تصور کنید که صاحب این سخن می‌تواند یکی از همان متخصصان و نخبگانی باشد که در دوران ریاست فاطمه جوادی از دستگاه طرد شده بودند، اساتیدی چون مجید مخدوم و اسماعیل کهرم.
    امّا باز هم در اشتباهید؛ این سخنان را همان فردی زده است که 4 سال رییس دولت نهم بود و حالا هم رییس دولت پس از نهم است! بله دکتر محمود احمدی‌نژاد صاحب این سخن سبزرنگ است ...
    حالا به نگارنده حق می‌دهید که از شنیدن این سخنان، مبهوت و حیرت زده شود؟ آخر چگونه ممکن است رییس دولتی اینگونه بیاندیشد و آنگاه معاون خود را در این حوزه 4 سال تمام نگه دارد، در حالی که بیش از نیمی از کابینه‌ی خویش را به دلیل عدم همخوانی آرای ایشان با شخص وی یا لکنت‌های مدیریتی‌شان و یا ... تغییر دهد؟
    دکتر محمود احمدی‌نژاد به این هم اکتفا نکرده است و به گفته‌ی محمدرضا تابش، رییس فراکسیون محیط زیست و توسعه پایدار مجلس شورای اسلامی: «ايشان در عين حال از وضعيت زيست محيطي کشور و توليد گازهاي گلخانه‌اي در ايران که ما را در زمره‌ی 15 کشور اول دنيا قرار داده، ابراز نگراني کرد

   

 

    می‌ماند یک نکته!
    دلیل حیرتم را که گفتم؛ دلیل خوشحالیم را هم از شنیدن این سخنان شاید بتوانید حدس بزنید! امّا آیا می‌دانید چرا این سخنان مرا نگران هم می‌کند؟!

                                                                درج نظر

بلایی که طبیعت‌ستیزان بر سر رشته‌کوه‌های راکی در بهشت زمین می‌آورند!

091222-01-rave-mountain-top-mining-flathead-canada_big

    انگار همه جا آسمان همین رنگ است و طبیعت ستیزان، حتا در ایالتی همچون بریتیش کلمبیا که معروف به بهشت کشور کانادا است، نیز دست از تخریب برنمی‌دارند. ایالتی که پیش‌تر از وجود زیباترین باغ جهان در آن خبر دادم و افزون بر آن، 6 پارک ملّی مشهور و زیبا را نیز در خود جا داده است ...   

ادامه نوشته

آيا سخنان سبز احمدي‌نژاد در كپنهاگ نويد يك دوره جديد در مديريت محيط زيست ايران است؟

    هفته‌ي گذشته در آخرين روزهاي برپايي بزرگترين همايش محيط زيستي جهان در كپنهاگ، اين محمود احمدي‌نژاد بود كه طلسم را شكست و براي نخستين بار در قامت فرد نخست قوه‌ي مجريه در كنفرانسي شركت كرد كه از زمان شكل‌گيري‌اش در ريو – سال 1992 – هيچ يك از رؤساي جمهور پيشين ايران حاضر نشده بودند تا خود شخصاً رهبري هيأت اعزامي را برعهده داشته باشند؛ واقعيتي كه در نوع خود تأمل‌برانگيز بوده و نام رييس دولت دهم را براي هميشه در كتاب‌هاي تاريخ محيط زيست ايران ثبت خواهد كرد.
    علاوه بر اين، فرازهايي از سخنان دكتر احمدي‌نژاد در پايتخت يكي از سردترين كشورهاي اروپايي در باره‌ي خطرات روزافزون و شتابناك جهان‌گرمايي بسيار اميدبخش بود؛ به نحوي كه شنيدن اين سخنان از رييس دولتي كه تاكنون كمترين توجه را به ملاحظات محيط زيستي نشان داده است، هم شوكه‌كننده و ناباورانه بود و هم اميدبخش و پيش‌برنده. به ويژه آنجايي كه ایشان صراحتاً از همه دوستداران طبيعت و حيات انساني و گروه‌هاي مردمي كه با سخنراني‌ها و تجمعات و روشنگري‌هاي خود، موجب تحريك حساسيت مثبت نسبت به ضرورت صيانت از محيط زيست شده‌اند، تشکر کردند.
    به نظر مي‌رسد بين دولت نهم و دولت دهم فاصله‌اي ژرف در حوزه‌ي جايگاه اختصاص‌يافته به محيط زيست وجود دارد! زيرا در دولت نهم تقريباً همه‌ي دولتمردان به شكلي تظاهرات و فعاليت‌هاي گروه‌هاي حامي محيط زيست را با ديده‌ي ترديد و شك مي‌نگريستند؛ از وزير ارشاد بگير تا وزير كشور و معاون اول رييس جمهور و حتا خود رييس دولت نهم كه آشكارا منابع طبيعي را سد راه توسعه ناميد!
    امروز اما، رييس سازمان حفاظت محيط زيست مي‌گويد: هر آنچه دارد براي حفظ طبيعت ايران هزينه خواهد كرد؛ اجازه عبور جاده در جنگل ابر را نخواهد داد؛ صنايع آلوده‌كننده را وامي‌دارد تا استانداردهاي محيط زيستي را رعايت كنند و از همه مهم‌تر آن كه براي نخستين بار، يك متخصص عاشق طبيعت – دكتر محمدباقر صدوق - را به عنوان معاونت محيط طبيعي خود برگزيده است. رييس دولت دهم هم بر خلاف رييس دولت نهم ديگر حرف‌هايي نمي‌زند كه طرفداران محيط زيست را برنجاند؛ ديگر مردم را تشويق به زاد و ولد بيشتر نكرده و نمي‌گويد راه استان شدن از انفجار بمب جمعيتي مي‌گذرد! ايشان حتا اعتراضي به معاون خود نمي‌كند كه چرا ايران را دهمين كشور تخريب‌كننده‌ي محيط زيست مي‌نامد و در كپنهاگ نشان مي‌دهد كه به درستي خطر جهان‌گرمايي را دريافته و نويد مطالعات گسترده دولت متبوعش را در زمينه استحصال انرژي‌هاي نو – به ويژه خورشيد و باد – مي‌دهد.
    حالا بايد به انتظار بنشينيم و ببينيم: آيا حضور احمدي‌نژاد و سخنان سبز او نويدبخش آغاز دوراني جديد در مديريت محيط زيست ايران و هم راستا با آموزه‌هاي مندرج در اصل 50 قانون اساسي هست؟
    شما چه فكر مي‌كنيد؟!

درج نظر

هیچ قانونی نمی‌تواند افراد را به احترام گذاردن به محیط زیست مجبور کند!

     همان طور که پیش‌تر هم اشاره کردم، هفته‌ی گذشته یک همایش بی‌سابقه در ایران برگزار شد با عنوان: «نقش روحانیت در توسعه پایدار کشاورزی» که نگارنده نیز در آن سخنرانی کرد.
    اینک بیانیه‌ی پایانی همایش از سوی حجت‌‌الاسلام سید محمّدرضا هاشمی، مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در جهاد کشاورزی میانه به دستم رسیده است؛ که برای ثبت در تاریخ محیط زیست ایران، آن را در مهار بیابان‌زایی بازانتشار می‌دهم.
    به باورم – همان گونه که در متن بیانیه به درستی تأکید شده است - هیچ قانونی نمی‌تواند افراد را به احترام گذاردن به محیط زیست مجبور کند. برای حرمت نهادن به محیط زیست، نیاز به دانایی و عشق و فرهنگ‌سازی است و رهبران مذهبی در هر جامعه‌ای می‌توانند نقشی مثبت و انکار ناشدنی در این مهم ایفا کنند. وقتی می‌شود به یک پاپ سبز فکر کرد؛ چرا نشود یک آیت‌الله سبز را به تصویر کشید و او را الگو قرار داد؟
     با هم متن این بیانیه‌ی بی‌سابقه را مرور می‌کنیم ...

ادامه نوشته

آیا 35 درصد خاک تهران در اشغال صنایع است؟!

چرا تهران همه چیز را در خود می بلعد؟!

     تیتری را در خبرگزاری مهر دیدم با عنوان: 35 درصد خاک تهران در اشغال صنایع است؛ کنجکاو شدم که ببینم موضوع چیست؟ مطلب را خواندم، دیدم راوی سخن کسی نیست جز همین محمّد درویش خودمان! کسی که روحش هم از چنین رقمی اطلاع ندارد! دارد؟
     البته دارد! ماجرا از این قرار است که من در گفتگو با خبرگزاری مهر و به بهانه‌ی پخش شایعه لغو ممنوعیت حریم 120 کیلومتری تهران در ساخت و ساز صنایع – که خوشبختانه امروز رییس سازمان محیط زیست آن را تکذیب کرد – گفتم: 35 درصد از صنایع کشور در تهران متمرکز شده است؛ در حالی که تهران فقط 2 درصد از خاک ایران را در اختیار دارد! بنابراین، چنین تمرکز فزاینده‌ای نه‌تنها خردمندانه نیست، بلکه با شعار عدالت محوری و تمرکز زدایی دولت هم جور درنمی‌آید! می‌آید؟
    به دیگر سخن خطری را که من به آن اشاره کردم، به مراتب بزرگ‌تر از آن چیزی است که خبرگزاری مهر تیتر کرده و متعاقب آن، بسیاری از روزنامه‌ها و سایت‌های خبری – از جمله خبرگزاری مستقل محیط زیست ایران - نیز انعکاس داده‌اند.
     امیدوارم که سرانجام فکری به حال این ابر شهر که علاوه بر بلعیدن 35 درصد از صنایع کشور، بیش از ۲۰ درصد جمعیت، ۴۰ درصد کارمندان دولت، ۸۰ درصد توان مالی مملکت و ۸۵ درصد متخصصان وطن را نیز جذب خود کرده است، بشود.

    آخرین وبگردی‌های من:
   - وقتی که عباس محمدی از هذیان‌گویی یک مدافع سدسازی، دردش می‌گیرد!
   - وقتی که باید یاد بگیریم: با کمک نقدی به کشاورز نمی‌توان خشکسالی را کاهش داد!
   - وقتی که ام آی تی در کپنهاگ کولاک می‌کند!
   - و وقتی که آش کپنهاگ خیلی شور می‌شود، آنقدر که بریتانیا هم به جرگه‌ی اپوزوسیون می‌پیوندد!

درج نظر

در پاسخ به ناصر كرمي – 2 (شاهدي كه از غيب رسيد! نرسيد؟)


دكتر بهمن آرمان

     آخرين رخداد تلخ و هجمه‌ي آشكار بهمن آرمان - فردي كه به قول ناصر كرمي:  به طور معمول پاي ثابت مباحث اقتصادي روزنامه کيهان، خبرگزاري فارس و صداوسيما است – مانند شاهدي از غيب رسيد تا نگراني‌هاي نگارنده از سؤ تعبير يادداشت بحث‌برانگيز ناصر كرمي را فاش‌تر سازد.
    در نوشتار پيشينم تأكيد كردم كه  وقتی ما برخی از بزرگترین و شناخته‌ترین دانشمندان حوزه‌ی محیط زیست جهان را در حد یک ژنرال چهار ستاره و بازیچه‌ی دست سیاستمداران دموکرات در کاخ سفید، پایین می‌آوریم، باید هم حق دهیم که اینگونه گستاخانه و جاهلانه همه‌ی تلاش‌های صورت گرفته توسط همه‌ی علاقه‌مندان به محیط زیست ایران را با برچسب «پز روشنفکری و جیره‌خوار آمریکا بودن» به تمسخر بگیرند.
    حالا هم خبرگزاري نزديك به دولت - همان دولتی که رییسش سه روز پیش از همه طرفداران محیط زیست بابت روشنگری هاشان در ایران و جهان رسماْ قدردانی کرد! - با انتشار گفتگويي تأمل‌برانگيز و سراسر اتهام، همان ادعا را تكرار كرده و آشكارا از قول اين اقتصاددان شهير! مي‌گويد: مخالفان سدسازي، فريب خوردگان استکبار جهاني هستند!

     اين دكتراي اقتصاد كه حالا در نقش يك متخصص محيط زيست و يك سياستمدار كاركشته و يك كارشناس ژئوپلتيك و يك مشاور روانشناسي دلسوز براي طرفداران افسرده و گول‌خورده محيط زيست! ظاهر شده است، در باره ماجراي سد مالزي مي‌گويد: آمريكايي‌ها همانند آنچه در چين كردند در مورد اين سد نيز انجام دادند و با بهانه قرار دادن اينكه ساخت اين سد هزاران هكتار از جنگل‌هاي استوايي را به زير آب مي‌برد، مانع از انجام آن شدند. زيرا در هر دو مورد آمريكايي‌ها كه عملاً چه به صورت مستقيم و چه غيرمستقيم منابع توليد انرژي را در اختيار دارند، خودكفايي ديگر كشورها را در زمينه انرژي برنمي‌تابند. زيرا از اين ابزار براي اعمال فشارهاي سياسي بر ديگر كشورها سود مي‌برند.

    مي‌بيني ناصر جان!
    اينجاست كه به قول تو بايد گفت: جل‌الخالق! نه؟
    آيا اين شيوه‌ي نگريستن به ملاحظات محيط زيستي برايت آشنا نيست؟
    وقتي بگوييم: كنفرانس كپنهاگ و قصه‌ي! كاهش انتشار گازهاي گلخانه‌اي از سوي غرب بال و پر داده مي‌شود تا خاورميانه نتواند تروريست توليد و صادر كند و بدين‌ترتيب همه‌ي تلاش‌هاي افرادي را كه نگران خطر جهان‌گرمايي هستند به سخره بگيريم؛ ديگر نبايد از گفته‌هاي بهمن آرمان‌ها تعجب كنيم!
    راستي چرا خبرنگار فرهيخته‌ي خبرگزاري فارس به ياد اين اقتصاددان بزرگ نياورد كه پس چرا اينك همان آمريكا هم دارد سدهاي خود را تخريب مي‌كند؟ و چرا دانشمندان جهان پس از بررسي دقيق بر روي ۴۵ هزار سد ساخته شده در جهان، به اين نتيجه رسيدند كه تمامي اين سدها (تأكيد شده است كه تمامي اين سدها)، عوارض و عقوبت‌هاشان بيشتر از عوايد مورد ادعايشان بوده است و اگر ساخته نمي‌شدند، سود بيشتري براي منطقه و مردم داشتند!
    آن خبرنگار عزيز چرا روزگار غم‌زده‌ي دشت مسيله را به ياد پروفسور اقتصاددان ما نمي‌آورد تا يادش بيافتد كه زدن سد پانزده خرداد نه تنها آبي براي مردم قم به همراه نياورد؛ بلكه دشت حاصلخيز و زيستگاه ارزشمند مسيله را عملاً به يك كانون جديد فرسايش بادي و چشمه‌ي توليد گرد و خاك بدل ساخت؟
    چرا فاجعه‌ي بختگان را، فاجعه‌ي درياچه‌ي اروميه را، فاجعه‌ي هورالعظيم را، فاجعه‌ي هامون را، فاجعه‌ي .... كسي به ياد ايشان نمي‌آورد كه جملگي در اثر سياست‌هاي غلط و جانمايي اشتباه در ساخت سازه‌هاي غول‌پيكري به نام سد، كارمايه‌هاي ناب وطن را به ويراني و ناپايداري كشانده و مي‌كشانند؟! 

    و آن خبرنگار چرا یادآور نشد که این چه سرنوشتی بود که باید برای طرح ملی و ایرانی آبخوانداری بدست می آمد؟ آیا عدم توجه به آبخوانداری هم توطئه غرب و آمریکا بود یا نفوذ مافیای سدسازی؟!

                   واي برما!

    ناصر جان!
    آيا اين همان شاهدي نبود كه از غيب بايد مي‌رسيد؟
    حقا كه عدو شود سبب خير، اگر من و تو و ما خواهيم!
     نكته‌ي خوشمزه‌ي تحليل كليشه‌اي و نخ‌نماي بهمن آرمان، همزماني و در عين حال تضاد ديدگاه‌هاي مطرح در آن با سخنان سبز دكتر محمود احمدي‌نژاد در كپنهاگ است!
     ناسازه‌ي برهنه‌اي كه آدم را وامي‌دارد تا دوباره به ياد آن مثل ديرينه‌ي پارسي بيافتد:
      اين كه دم خروس را بايد باور كرد يا قسم ...
      هر چند همه جوابش را مي‌دانيم! نمي‌دانيم؟

     بیشتر بدانیم (از همین وبلاگ):

    - پز روشنفکری ، سدسازی و رابطه با آمریکا!

    - حمله‌ي شديد معاون وزير جهاد كشاورزي به مافياي سدسازي در كشور!

    - كداميك در اولويت است؟ سدسازي يا افزايش راندمان آبياري!

    - تقابل چرچیل و انجیل در حوزه سدسازی!

    - آيا سدسازي، نخستين اولويت راهبردي مديريت آب كشور است؟

    - برگزاري مراسم روزجهاني مقابله با سدسازي در تنكابن

    - جابه جایی در تبلیغات سازندگی (پانل‌های خورشیدی به جای سدسازی)!

    - گزارش برپایی نخستين همايش «ضد سد» در ايران - بخش دوم

    - آخرین لطیفه سال: سدها مانع تخریب محیط زیست می‌شوند!

    - همايشي براي بررسي پيامدهاي سدهاي بزرگ

    - سدها، عامل افزايش ميزان تبخير در ايران و جهان

    - تقدیر از مهار بیابان‌زایی برای مقابله با مافیای سد

    - اگر تالاب‌ها را از دست دهيم ...

    - خدمتي كه خس و خاشاك به استاد كردواني كرد!

    - كارمايه‌ي خورشيدي ؛ همان لبخند پروردگار به ايرانيان است

    - هشدار دكتر محمدرضا مقدم به سدسازان!

    - سدها و توسعه

    - اکباتان ؛ سدی که ۵۰ میلیارد تومان اعتبار اضافی هم نتوانست از به گل نشستنش ممانعت کند!

    - شیراز و سیوند و گندم و بیابان زایی!

    - سياستمداران «طبيعت ستيزي» كه هرگز نمي‌بخشم! – بخش دوّم

    - به بهانه ی سخنرانی روشنگرانه ی دکتر آهنگ کوثر در همایش جهانی بوداپست

    - آهنگ كوثر: سدها محيط زيست را خراب، بيماري‌ها را تشديد و مردم را بي‌خانمان مي‌سازند!

    - اشاره به دستاوردي غرورآفرين براي دكتر كوثر و يارانش!

    - رودخانه کلرادو، می‌تواند همان کارون، کرخه و قره‌چای باشد!

    - 20 كهن‌زادبوم دوره‌ي ساساني به زير آب رفت!

    - «لفور» ؛ سرزميني كه براي ديدنش بايد عجله كرد!

     - چرا با آبگيري سد سيوند مخالفم؟!

    - سد سازی هم می‌تواند رحمت باشد و هم می‌تواند لعنت!

    - سندي انكارناپذير در تأييد تشديد بيابان‌زايي در دشت مسيله‌ي قم

    - شناسه‌اي بر وجود دموكراسي در تشكيلات مديريت آب كشور!

    - هشداري كه به حقيقت پيوست!

درج نظر

ماجرای ورود ذغال سنگ به چرخه‌ی سوخت کشور!

    

عکس العمل توتوک در اندونزی بعد از شنیدن خبر استفاده ایران از ذغال سنگ!

    همزمان با بی‌سابقه‌ترین تظاهرات محیط زیستی در اروپا و شنیدن سبزترین حرف‌های محمود احمدی‌نژاد در حمایت از طرفداران محیط زیست در ایران و جهان، خبر می‌رسد که سبد انرژِی کشور به زودی با یک مهمان ناخوانده و پردود و گداز جدید اما قدیمی! به نام ذغال سنگ مواجه خواهد شد که می‌خواهد بخشی از سوخت نیروگاه‌های حرارتی کشور را تأمین کند!
    آیا این یک گام به عقب نیست؟!
    در این باره گفتگوی مونا قاسمیان با دکتر اسماعیل کهرم و نگارنده را در روزنامه اعتماد بخوانید.

درج نظر

روزنامه قدس: هر سال یک پله سقوط می‌کنیم!

    

وبلاگ مهار بیابان زایی و تنور داغ کپنهاگ!

     تیتری که ملاحظه می‌کنید، عنوانی است که روزنامه‌ی قدس برای گفتگو با نویسنده‌ی وبلاگ مهار بیابان‌زایی برگزیده است.
     تکتم  بهاردوست، نخست از من پرسید: «آقاي درويش! وبلاگ‌ها تا چه اندازه توانسته‌اند در ميان مخاطبان اينترنتي، دغدغه‌هاي زيست محيطي ايجاد کنند؟»
     این پرسشی جذاب بود که می‌توانست در راستای برهم زدن خواب زمستانی برخی از دوستان وبلاگ‌نویس و یا ممانعت از عملیات انتحاری ایشان و یا سرنوشت غم‌انگیز وبلاگ خالی‌شده‌ی گرگ خاکستری و یا سرنوشت نامعلوم سایت موج سبز (که چند ساعتی ناپدید شد!)، تأمل‌برانگیز باشد! نه؟
     پاسخ‌های محمّد درویش را می‌توانید اینجا بخوانید.

درج نظر

برای چین چند درخت دیگر می‌خواهید قطع کنید آخر؟!

روستای چین و تخریب فزاینده در اطرافش!

     آیا آن چند هزار اصله بلوطی را که در سال 1386 قطع کردید کافی نبود که حالا درصدد اعدام سه هزار درخت بی‌گناه دیگر هستید؟ درختان کوهرنگ، حافظان بی‌ادعا و کم‌توقع منابع آبی زاگرس هستند؛ اندوخته‌گاه ارزشمندی که بیش از نیمی از آب شرب ایرانیان را تأمین می‌کند.
    نکنید این کار را آقایان عزیز ... نکنید ...
    درود بر دیده‌بان عزیز طبیعت بختیاری که - بی مهابای فرداها - پایش می‌کند حرکت‌های تخریبی طبیعت‌ستیزان وطنی را در سوییس ایران! کاش مانند او در هر استانی چند نفر وبلاگنویس شجاع و خردمند داشتیم ... وبلاگنویسانی که نترسند و یا نلرزند و یا نگران نشده و به خواب نرفته یا نامید نشده و خودکشی نکنند!

درج نظر

تخریب جنگل ابر سپر حفاظتی منطقه را از بین می برد!


    جنگل ابر هنوز هم چشم جنگل‌های زیبای هیرکانی است و هنوز هم می‌توان به رغم فشار طبیعت‌ستیزان دولت‌سالار، در برابر تخریبش مقاومت کرد؛ به خصوص که حالا مرد شماره یک دولت دهم هم حامی جدی طرفداران محیط زیست شده است!
    تازه‌ترین گفتگوی نگارنده را با خبرگزاری مهر در خصوص جنگل ابر می‌توانید اینجا بخوانید تادریابید که چرا می‌گویم: ابر سپر خاوری هیرکانی است؟

   در همین باره:

  - كابوسي به نام جاده ؛ ناقوسي كه اينبار با «جنگل ابر» به صدا در‌مي‌آيد!

  - جنگل «ابر» را دريابيد!

  - پست جدید دکتر پیمان یوسفی آذر!

  - رمز بازگشت نشاط به محیط زیست وطن همین است!

  - یک پیروزی دیگر برای طرفداران محیط زیست در ابر!

درج نظر

احمدی‌نژاد در کپنهاگ خبر از مطالعات گسترده ایران برای استفاده از انرژی خورشیدی و بادی داد!


احمدی نژاد در کپنهاگ - عکس از خبرگزاری فرانسه

    سرانجام انتظار به سر رسید و پس از چند دوره غیبت رؤسای جمهور ایران در دولت‌های پنجم، ششم، هفتم، هشتم و نهم، این رییس دولت دهم بود که تابو را شکست و حاضر شد برای شرکت در یک اجلاس محیط زیستی به همراه رهبران 119 کشور دیگر جهان، خود را به یکی از یخ‌ترین پاره‌های زمین در شمال اروپا برساند تا مراتب نگرانی دولت متبوع خویش را از روند جهان‌گرمایی اعلام دارد.    نگارنده از امروز و با مطالعه‌ی چندباره‌ی سخنان عصر دیروز دکتر محمود احمدی‌نژاد در اجلاس کپنهاگ تصمیم گرفته است که برای دفاع از آرمان‌های بلند اصل 50 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و پاسداری از حیات اجتماعی روبه رشد هموطنانم که در گرو پایداری محیط زیست ایران است؛ از آموزه‌های مطرح شده در همین سخنرانی بهره برده و به جدال با طبیعت‌ستیزانی برخیزد که اغلب آنها، رییس و فرمانده خود را همین دولتی می‌دانند که عالی‌ترین مقامش دیروز گفت:
   - غلظت گازهاي گلخانه‌اي در نیوار (اتمسفر)، طي دهه‌هاي اخير 35 درصد و دماي زمين حدود یک درجه سانتي‌گراد افزايش يافته است.
   - تعادل آب و هوا در بيشتر مناطق جهان مختل شده است.
   - طوفان‌هاي بزرگ، سيل‌ها و خشكسالي‌هاي گسترده و بحران غذا در راه و سطح بيابان‌ها رو به گسترش است. تغيير بوم‌سازگان‌ها (اكو‌سيستم‌ها) موجب اخلال جدي در چرخه‌هاي حيات جانوران و حيوانات در خشكي و دريا شده است.
   - سالانه ميليون‌ها نفر بر اثر آسيب‌هاي ناشي از هواي آلوده، جان خود را از دست مي‌دهند و بيماري‌هاي پوستي و تنفسي رو به افزايش است.
   - اگر انتشار گازهاي گلخانه‌اي با همين سرعت افزايش يابد به زودي سطح اين گازها به دو برابر پيش از دوران صنعتي شدن مي‌رسد، يعني به جاي كاهش 50 درصدي، 50 درصد افزايش مي‌يابد و حيات طبيعي را با چالش جدي مواجه مي‌نمايد.

    توجه داشته باشید که این سخنان را فردی می‌زند و در جامعه‌ای بیان می‌شود که تاکنون هرگز هیچ شعار محیط زیستی، زمینه‌ساز ورود هیچ کاندیدایی به ساختمان پاستور، صحن بهارستان و نظایر آن نبوده است. حتا نمایندگان تمامی تشکل‌های سیاسی کشور در آستانه‌ی آخرین دور رقابت در مجلس شورای اسلامی با تعجب و حیرت می‌گفتند: اصلاً چه ربطی بین جهان‌گرمایی و تغییر اقلیم با انتخابات و آرای شهروندان می‌تواند وجود داشته باشد؟!

    برای همین است که خوشحالم! چون:

    دیگر وزیر ارشاد این دولت نمی‌تواند طرفداران محیط زیست را به سخره بگیرد!

   دیگر وزیر کشور اجازه ندارد تا از گروه‌های حامی محیط زیست در ایران با عنوان تشکل‌های مشکوک نام ببرد!

   دیگر وزیر راه نخواهد توانست تا نگرانی‌های طرفداران محیط زیست را در ایران با هیبت کاذب برژنف مقایسه کند!

   دیگر رییس اوقاف فلان استان به خود حق نخواهد داد تا فرمان قتل درختان کهنسال را به بهانه مقابله با خرافه پرستی صادر کند!

   دیگر هیچ فرمانده نظامی دستور برپایی رزمایش در ارزشمندترین پاره های طبیعت وطن را صادر نخواهد کرد!   

   دیگر معاون اوّل رییس جمهور در این کشور جرأت نخواهد کرد تا آموزه‌های محیط زیستی را در راستای سیاست‌های امپریالیستی معنا کند!

   و دیگر خود رییس‌جمهور نخواهد توانست به دستگاه منابع طبیعی هشدار دهد که مبادا مانع توسعه شوید و یا مردم را به افزایش زاد و ولد تشویق کند و یا به افتتاح سازه‌هایی رأی دهد که آنها آشکارا نیوار را آلوده‌تر ساخته و از ضریب پایداری سرزمین مادری می‌کاهند.
   حالا طرفداران محیط زیست در ایران کلی حرف‌های قشنگ و سبزرنگ از عالی‌ترین مقام اجرایی کشور در صندوقچه‌ی ذهن و خاطرات خود دارند که در همه‌گیرترین تریبون جهانی بر زبان رانده شده و نمی‌توان فراموش یا انکارش کرد.
   محمد درویش از امروز شمارش معکوس برای اجرایی شدن این فرامین و آموزه‌ها را در زیست‌محیط وطن آغاز می‌کند و با خوش‌بینی سبز‌رنگی که همه‌ی عاشقان طبیعت در وجودشان موج می‌زند، در انتظار عملی شدن آن وعده‌ها می‌ماند.
   دکتر احمدی‌نژاد در بخشی از سخنان خود می‌گوید: آمريكا با كمتر از 5% جمعيت جهان، 25% از نفت و انرژي و بيش از 18% از چوب و حدود 14% آب دنيا را مصرف مي‌كند و حدود 40% خودروهاي جهان در آن كشور در حركتند. اين دولت معادل اكثريت كشورهاي جهان بودجه نظامي و در تمام نقاط درگيري و جنگ، حضور فعال دارد. كشورهاي مشهور به پيشرفته صنعتي با حدود 20% از جمعيت جهان 85% انرژي را مصرف و به تبع آن بيشترين آلودگي را منتشر مي‌نمايند.

   این حرف بسیار درستی است که نشان از عدالت‌گریزی جامعه‌ی جهانی می‌دهد. اما ایران چه کرده است؟ مگر نه این است که خود بارها اعلام کرده‌ایم که همین ایرانیانی که فقط یک درصد جمعیت جهان را به خود اختصاص داده‌اند، هشت تا ۱۰ برابر میانگین سرانه‌ی جهانی انرژی مصرف می‌کنند؟ مگر عالی‌ترین مقام محیط زیست ایران اعلام نکرده است که فقط 9 کشور در جهان وجود دارند که بیشتر از ما محیط زیست خود را تخریب می‌کنند؟ و مگر همین رییس مرکز پژوهش‌های علمی صنعتی ایران اعلام نکرد که سهم اختراعات ایرانیان به ازای هر یک میلیون نفر، کمتر از یک اختراع است! آیا کسی می‌داند که پیشروترین کشور در این حوزه کدام است؟ آیا جز این است که بیش از 95 درصد  از مجموع اخترا‌ع‌های جهان در همان کشورهایی رخ می‌دهد که به گفته‌ی رییس جمهور، 85 درصد انرژی را مصرف می‌کنند؟
آنچه که حرف حق ما را در جهان پذیراتر می‌سازد، اعتراف به چنین نکاتی است که سبب می‌شود تا طرفین دریابند که اگر نقاط ضعف را می‌بینیم و انتقاد می‌کنیم، حاضر به کتمان نقاط قوت هم نیستیم! هستیم؟
   و اما شاه بیت سخنان دکتر احمدی‌نژاد آنجایی بود که گفت: «نقل است كه بيش از 250 ميليارد دلار در لشگركشي به افغانستان و حدود 1000 ميليارد دلار در جنگ عراق هزينه شده است.  آيا با هزينه 50 ميليارد دلار در زيرساخت‌‌ها و توسعه اقتصادي، افغانستان به يك كشور آباد تبديل نمي‌گرديد و با هزينه 200 ميليارد دلار در توسعه فن‌آوري‌هاي جديد و استفاده مناسب از انرژي فسيلي، سطح آلاينده‌ها به قبل از دوره صنعتي برنمي‌گشت. در حالي كه انتشار گازهاي گلخانه‌اي، هزاران برابر بيش از تروريست‌ها كه منفورترين موجوداتند، موجب كشتار بي‌سروصداي انسان‌ها مي‌شود، آيا همه اهداف كنوانسيون با مصرف كمتر از نيمي از بودجه نظامي دولت آمريكا محقق نمي‌شود. آيا بهتر نيست بخشي از اعتبارات نظامي كشورهاي اصلي پيوست يك به ارتقاء رفاه مردم و كاهش آلودگي‌ها اختصاص يابد؟»

     این پرسش بسیار سزاوارانه ای است. اگر ملت‌ها یاد بگیرند که به جای خرج کردن پول برای نابود کردن خود و زیرساخت‌هاشان، در راه حل معضلات محیط زیستی گام بردارند، بی‌شک در این جهان نه گرسنه و نه بیکاری نخواهد ماند و زمین نیز اینگونه از کابوس آلودگی‌های شیمیایی و رادیواکتیو و انفجارهای مهیب و بنیان‌کن آسیب نخواهد دید و در رنج نخواهد ماند.

    آقای احمدی نژاد!

    بیا و خودت پیش قدم شو و اعلام کن که حاضری 20 درصد از بودجه نظامی دولت خویش را از همین سال آینده - که پیشنهاد دادید تا به عنوان سال اصلاح الگوی مصرف در جهان معرفی شود - کاهش داده و آن را برای استحصال انرژی‌های نو هزینه کنی و آنگاه از همه‌ی دولت‌های جهان هم بخواه تا چنین کنند و در یک روند معنی‌دار، دنیا برود به سوی خلع سلاحی که بیش از سه هزار سال است نخبگان جهان از زمان افلاطون بزرگ آرزویش را در اتوپیای خویش در سر داشته و همچنان آن مدینه‌ی فاضله یا آرمان‌شهر، پاره‌ای تفکیک‌ناپذیر از رؤیاهای بشر مانده است.

    و در پایان سخنرانی، آقای احمدی‌نژاد – پس از آن که نوید دادند مطالعات گسترده‌ای را برای استحصال انرژی‌های نو از جمله خورشید و باد در دستور کار داشته و دارند- می‌دانید از چه کسانی تقدیر کردند؟ ایشان از همه دوستداران طبيعت و حيات انساني و گروه‌هاي مردمي كه با سخنراني‌ها و تجمعات و روشنگري‌هاي خود، موجب تحريك حساسيت مثبت نسبت به ضرورت صيانت از محيط زيست شده‌اند، تشکر کردند! یعنی همه‌ی آنهایی که حرف‌های‌شان و تظاهرات‌شان – نه تنها – تاکنون هرگز بازتابی شایسته در تریبون‌های متعدد درون حکومتی ایران نداشته است، بلکه همیشه با تردید و سؤظن به آنها نگریسته شده و می‌شود!
    بیاییم همه دعا کنیم که توجه به محیط زیست در ایران حالا از مرحله‌ی شعار، وارد عمل شود! یادمان باشد که تا همین چندی پیش، شنیدن این حرف‌ها از زبان آقای احمدی‌نژاد هم  آرزو بود! نبود؟

درج نظر

مرگ مشکوک پرندگان در دامنه‌های سبلان!

   

 چکاد زیبای ساوالان در بلندای سبلان

    سبلان، یکی از شاهکارهای نظام آفرینش در وطن است؛ سبلان با چکاد 4811 متری‌اش معروف به سلطان ساوالان و با برف‌چال‌ها و یخچال‌های دایمی‌اش - که عمری برابر با قدمت سبلان دارند - یکی از جاذبه‌های فریبنده‌ی طبیعت ایران زمین است. کافی است بدانیم که شمار رستنی‌هایی که در این کوهستان می‌زیند از 3 هزار گونه تجاوز می‌کند. عظمت این رقم هنگامی بیشتر نمایان می‌شود که یادمان بیاید تمامی گونه‌های گیاهی شناخته‌شده‌ی موجود در تمامی عرصه‌ی پهناور وطن از عدد 7600 تجاوز نمی‌کند! شاید از همین رو باشد که طبق مصوبه‌ی شماره 223 مورخ 21خرداد81 شورای‌عالی حفاظت محیط زیست، چکاد پرشکوه سبلان (سلطان ساوالان) از محدوده‌ی ارتفاع 3600 متر از سطح دریاهای آزاد و به وسعت 6879 هکتار به عنوان اثر طبیعی ملی معرفی و ثبت شده است. اما این کوهستان کم‌نظیر و آتشفشان خاموش، یکی ویژگی کم‌نظیر دیگر هم دارد؛ و آن وجود انرژی نهفته‌ی زمین‌گرمایی و چشمه‌های متعدد آب گرم است. مزیت ارزشمندی که سبب شده تا کارشناسان سانا در وزارت نیرو از سال 1374 مشغول پژوهش و بررسی و کاوش برای استحصال از این انرژی بی‌کران باشند تا بلکه نخستین نیروگاه زمین‌گرمایی کشور و خاورمیانه با قدرت تولیدی 100 مگاوات به بهره‌برداری برسد ...


 

ادامه نوشته

آمارهایی که مرگ پژوهش در ایران را هشدار می‌دهد!


مهم‌ترین دلیلی که به پاسخ‌ها دست‌نمی‌یابی
این است که
پرسشی
نپرسیده‌ای
                     ریچارد باخ (در یادداشت‌های مرد فرزانه)

    

دکتر عباس طائب

     عصر امروز، به مناسبت هفته‌ی پژوهش و فناوری – 21 الی 27 آذر – دکتر عباس طائب، رییس سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی ایران مهمان رادیو گفتگو بود و در همان نخستین بخش از سخنانش، آماری را ارایه داد که به قول معروف: «اگر در دنیا کس است، یک حرف بس است.»
    او گفت: نسبت اختراع‌های ثبت شده‌ی جهانی ایران، کمتر از یک اختراع به ازای یک میلیون ایرانی است! یعنی در بهترین حالت تعداد اختراع‌های ثبت شده 70 میلیون ایرانی در جهان به 70 مورد هم نمی‌رسد. این در حالی است که تعداد اختراع‌های ثبت شده در داخل کشور بیش از 17 هزار مورد گزارش شده است! چرا؟!

پوستر هفته پژوهش و فناوری

    نکته‌ی دوم که شاید غم‌بارتر از نکته‌ی نخست هم باشد، این بود که سهم صادرات نرم‌افزاری پیبشرفته از کل صادرات ایران از چیزی در حدود 4 درصد تجاوز نمی‌کند!

     این در حالی است که بیش از یک دهه است که جمهوری اسلامی ایران، شعار محوری: «توسعه‌ی علمی، شرط بقا» را برای خود برگزیده است و اعتقاد دارد (دست کم بر روی کاغذ!) که: «كشوري توسعه يافته تر است كه سهم توليدات نرمافزاري، ثانويه و خدماتي آن بيشتر از توليد مبتني بر منابع پايه يا خام باشد.»
    آیا لازم است تا شرح بیشتر و تحلیل طول و درازتری از این دو آمار ارایه دهم؟ آیا هشداری بیش از این و رساتر از این می‌توان گفت که نشان دهد: مرگ پژوهش در ایران می‌تواند بسیار قریب‌الوقوع باشد!

    یادمان باشد:
    کشوری که نتواند با اتکا به بخش پژوهش خویش، ارزآوری داشته باشد؛ قادر به تحقق آموزه‌های زیست پایدار هم نخواهد بود.

درج نظر

گام‌های روحانیت در مسیر پایداری توسعه

   

عنوان سخنرانی امروز محمد درویش - 22 آذر 1388 - میانه

    تا ساعتی دیگر قرار است راهی دیار خالق حیدربابا – شهریار فرزانه وطن – شوم تا در همایش نقش روحانیت در توسعه‌ پایدار سخنرانی کنم. برگزاری چنین همایشی بی‌شک در کشور بی‌نظیر است و می‌تواند خود موجی سبز را در آن بخش از جامعه به راه اندازد که تریبون همه‌گیر و پرقدرتی چون مساجد، حسینیه‌ها و تکایا را در اختیار دارند.
    طبیعت وطن، روزگار رنجور و زخم‌خورده‌ای را می‌گذراند؛ حال سرزمین مادری اصلاً خوب نیست و باید از هر تمهید و ابزاری سود برد تا خود، این بیمار را رنجورتر نسازیم. باید قبول کنیم که فقر فرهنگی و دانایی گریزی – به ویژه در سطح عوام – یکی از مهم‌ترین دلایل رخداد فرواُفت شتابناک کارمایه‌ها در ایران است.
   

محمد درویش در حال سخنرانی در همایش - 22 آذر 1388 - میانه

    چنین است که اگر بتوان رهبران مذهبی را در سکونت‌گاه‌های کوچک و بزرگ شهری و روستایی با آموزه‌های زیست پایدار آشنا و همراه ساخت؛ آنگاه می‌توان امیدوار بود که از حاصل این هم‌افزایی؛ طبیعت وطن و زیستمندان گران‌سنگش سود خواهند برد.    بر بنیاد دریافت‌های پیش گفته است که می‌خواهم امروز در حضور فرماندار، ائمه جمعه، جماعت، طلاب و دیگر مقامات روحانی و کشوری استان آذربایجان شرقی و شهرستان میانه از گام‌هایی سخن گویم که روحانیت می‌تواند برای پایداری توسعه در ایران عزیز ما بردارد.

    مؤخره:
   می‌دانم ... شاید برخی از خوانندگان این سطور در دل بگویند: چه خیالی؟!
   با این وجود من ترجیح می‌دهم که همواره به خیالم بال و پر دهم و از آن، خلوتگاهی در بیابان بسازم، پیش از آن که خانه‌ای در میان دیوارهای پرازدحام شهر بنا کنم؛ زیرا من دوست دارم، خانه‌ام یک دکل باشد تا یک لنگر! من دوست ندارم بال و پر خویش را جمع کنم تا از در بگذرم؛ دوست ندارم سر خم کنم تا به سقف نگیرم ... و دوست ندارم از نفس کشیدن و آزاداندیشیدن  بهراسم، مبادا دیوارها شکاف بردارند و فرو ریزند!
    شما هم دوست نداشته باشید لطفاً ...

درج نظر

روایت یک شب به یادماندنی در باشگاه آرارات تهران

در حال سخنراني در باشگاه آرارات - عكس از فرامرز نصيري

    دیشب همه‌ی آنهایی که روزگاری با کوه اُلفت داشتند؛ همه‌ی آنهایی که بخشی از خیس‌ترین خاطرات‌شان در کوهستان‌های وطن رقم خورده است و همه‌ی آنهایی که کوه‌ها را دوست دارند، همان طور که زندگی را دوست دارند؛ گرد هم جمع شده بودند تا برای پنجمین بار در زیر سقف بنای قدیمی، امّا سخت اصیل و صمیمی باشگاه آرارات تهران واقع در کوچه‌ی نوبهار فریاد حمایت از کوهستان‌های وطن را سردهند. رسم خوشایندی که از سال 2003 میلادی و به ابتکار سازمان ملل متحد در تقویم جهانی ثبت شده است و ایرانیان نیز با یک سال تأخیر آن رسم خوشایند را در کشور جشن می‌گیرند ...

ادامه نوشته