لطیف منتشر میکند: یادداشتهای شبانهی گرینبلاگیها!
عبداللطیف عبادی را که میشناسید! نه؟ او اخیراً در راستای تلطیف فضای خاکستری وبلاگستان سبز و کاهش درد ناشی از اصابت شیشکیهای دوستان، اقدام به نگارش مجموعهای لطیف و طنازانه با عنوان: «یادداشتهای شبانهی گرینبلاگیها» کرده و چند نمونه از آن را به عنوان پیشغذا برایم ارسال کرده است که حقیقتاً دلدردآورنده بود!
او مژده داده که تقریباً هیچ یک از صاحبمنصبان گرینبلاگ را از نظر دور نداشته و دست لطفش را بر سر همه خواهد کشید! نخواهد کشید؟ از محمّد خسروشاهی و مهدی زارع و مهدی اشراقی و ناصر کرمی بگیر تا ... محمّد درویش!
لطیف این را هم اضافه کرده که در بین همهی یادداشتهای طنازانهاش، «یادداشتهای شبانهی محمّد درویش» چیز دیگری است و به جای یک شب، هفت شب و هفت روز ادامه دارد و خودش تاکنون هفتاد بار آن را خوانده و هنوز هم دارد میخواند و میخندد!
فعلاً تا زمان انتشار آن طنزنامههای سبز، برای نمونه به ماجرای خوشمزهی ناصر کرمی از منظری لطیف چشم بدوزید! به خصوص که ناصر این روزها، ظاهراْ بدجوری به دلیل سوت زدن در تاریکی، فلسفهی پوچی خونش رفته بالا! نرفته؟
«امروز داشتم از پنجرهی اتاق کارم خیابان را تماشا میکردم و به طرح آیش پنج ساله فکر میکردم که ناگهان طرح یک داستان مینی مال در ذهنم جرقه زد. فضای داستان در سالهای آیش پنج ساله میگذرد. سه بزغالهی کوهی هستند به نام شنگول و منگول و حبهی انگور. مامانشان میخواهد برود بیرون و بهشان میگوید: اگه غربیه آمد در را باز نکنید. ولی یک گرگی میآید و می گوید من از طرف آقای دکتر صدوق آمدهام و یک پیغام خیلی خصوصی برای مامانتان دارم و در را برایم باز کنید ... البته هنوز فقط یک طرح هست و باقی داستان را باید تا امشب کامل کنم . راستش از وقتی که کامنتهای انتقادی در وبلاگم نوشته میشوند، دیگر نمی توانم ذهنم را خیلی روی مینی مالهایم متمرکز کنم .همین دیروز یکی از عوامل سبزپرسیها آمده بود با اسم مستعار برایم نوشته بود که " به به ، چه وبلاگ خوب و قشنگی داری، اگر میخواهی میلیونر بشوی به وبلاگ من هم سری بزن" . پر واضح بود که دارد به مشکل مالی ایرن متلک میپراند. من که البته محل سگ بهش نگذاشتم چرا که شاعر بزرگمان – غلامرضا تختی – می گوید: " با خوک کشتی نگیر، چون پیراهن تو کثیف میشود و ممکن است ضربه فنی هم بشوی " . ولی خدا کند لطیف فردا پیدایش بشود و بیاید بزند دهن این سبزپرسی را سرویس کند.»

به «مهار بيابانزايي» خوش آمديد؛ تارنمايي كه از 12 فروردین 1384 کلید خورده است و تاکنون جوایز متعدد منطقهای، ملّی و جهانی بدست آورده؛ از جمله: در آبان 1385 و اردیبهشت ماه 1387، عنوان برترین وبلاگ محیط زیستی ایران را بدست آورد؛ در فروردین ماه سال 1389 به عنوان سومین وبلاگ محبوب محیط زیستی جهان در سال 2009 انتخاب شد؛ در دوم اردیبهشت 1392، وبگاه نخست محیط زیستی پایتخت در جشنواره مشکات برای سال 1391 شد و سرانجام در 17 اردیبهشت 1392، برنده عنوان برترین وبلاگ به انتخاب مردم در اجلاس جهانی رسانهها برای سال 2013 شد. محمّد درویش در این محیط مجازی ميكوشد در گام نخست جايگاه محيط زيست را در سبد اولويتهاي راهبردي كشور، به منزلگاهي درخور ارتقاء بخشد؛ و در گام بعدي ثابت كند كه بخش پهناوري از زيستبوم وطن، همان قلمرو برهنه و سوزان ماسههاي بادي و شورابهاي كويري و كلوتهاي سر به فلك كشيده و نبكاهاي استوار عرصههاي بياباني، ميتواند پايدارترين و غنيترين صندوق ذخيرهي ارزي ايرانيان باشد. به شرط آنكه بكوشيم با نفي «بيابانزدايي»، از بيابانيشدن زيستبومهاي تالابي، جنگلي و مرتعي خويش جلوگيري كنيم.